جمهوری اسلامی در برگزاری انتخابات زنجیرهای هم کارکشته شده است.
برجام به ایستگاه اجرایی خود رسید و با این همه هر کدام از طرفهای مذاکرات اتمی آن را با تفسیری متفاوت ارائه میکنند.
طرف ایرانی میگوید این نشان میدهد که زبان زور دیگر پاسخ نمیدهد و آن سوی میز نیز میگوید فشارهای ما تأثیر داشته و ایران از عزم جدی ما برای مقابله با برنامه نظامی- هستهای او با خبر شد و حالا دنیا امنتر از گذشته است.
«سرویس تحقیقات کنگره» (CRS) در آمریکا گزارشی را منتشر کرده که جدا از ارائه لیستهای جداگانه تحریمهای باقیمانده علیه ایران به بررسی جوانب رفع بخشی از تحریمها پرداخته است. در این گزارش آمده است: «تحریمها موجب برخی تغییرات سیاسی در ایران شده است. شعار رفع تحریمها و رابطه مجدد با جامعه جهان توانست که قدرت حسن روحانی (میانهروترین نامزد انتخاباتی که امکان شرکت پیدا کرد) را افزایش دهد تا در همان دور اول پیروز انتخابات شود». در این گزارش با اشاره به اینکه هیچ کدام از مقامات ایالات متحده آمریکا به دنبال تغییر نظام با استفاده از تحریمهای اقتصادی نبودند تاکید میشود که «بیکاری، تورم، بالا رفتن قیمت مواد غذایی و کاهش ارزش ریال» شرایط را بر جمهوری اسلامی سخت و فضا را برای عقبنشینی آن آماده کرد. «سرویس تحقیقات کنگره» همچنین به اثرات اقتصادی رفع تحریمها اشاره داشته و در همین حال تاکید دارد که در صورت مثبت بودن این عناصر میتوان به تقویت نفوذ حسن روحانی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری و حتی انتخاب مجدد خودش در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری کمک مهمی کند.
رهبری که دیگر پرده پوشی نمیکند
یک هفته پس از آنکه بخشی از نیروهای اصلاحطلب و حامیان آنها در خارج از کشور به روی سخنان رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه «حتی کسانی هم که با نظام مسئله دارند در انتخابات شرکت کنند» مانور دادند، سرانجام شخص ولی فقیه آب پاکی را به روی دست آنها ریخت و گفت: «این سخن به معنای آن نیست که بخواهند کسانی که نظام را قبول ندارند به مجلس بفرستند».
این همان تفسیری بود که همان روز در گزارشی با عنوان «مخالفان رهبر به موافقانش رای دهند!» در کیهان لندن منتشر شد. در بخشی از این مطلب آمده بود: «انتخابات سال ۹۲ برای نظام جمهوری اسلامی فرصتی برای خروج از بحران مذاکرات هستهای و لغو تحریمهای بینالمللی بود و حالا در سال ۹۴ با وجود اینکه بخش ظاهرا اصلی این مشکلات رفع شده است اما بحرانهای منطقهای به جان جمهوری اسلامی افتاده است […] سوال بزرگتر این است که چرا فقط این ادبیات در روزهای انتخاباتی مطرح میشود و آن «نرمش قهرمانانه» در مقابل قدرتهای خارجی هرگز به یک «آشتی ملی» درون کشور و «نرمش قهرمانانه» در برابر مردم تبدیل نمیشود؟»
در مطلبی دیگر که در کیهان لندن با عنوان «رهبر معنای انتخابات را نمیداند» منتشر شد نیز با اشاره به درخواست رهبر جمهوری اسلامی از مخالفان آمده است: «این درخواست به دو معنی بود: یکی اینکه رهبر به قدرت رأی مخالفان آگاه است و آن را اعتراف میکند. دیگر اینکه این رهبر معنی انتخابات را نمیداند! […] مهمترین فلسفه و معنای انتخابات و رأی دادن همانا مشارکت در «تصمیمگیری» و حضور نمایندگان رأیدهندگان در «مراکز تصمیمگیری» است! اگر کسی را که اصل نظام را قبول ندارد به مراکز تصمیمگیری رأی نمیدهند، مخالفان نظام بروند رأی بدهند که چه بشود؟! که نظامی که مخالفاش هستند همچنان بر روی کار بماند و آنها را از «مراکز تصمیمگیری» دور نگه دارد؟!»
![Reuters ©](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2016/01/rouhani_jan2015-300x200.jpg)
قمار روحانی
یک روز پس از آنکه رهبر جمهوری اسلامی تکلیف رد صلاحیتها را مشخص کرد، حجتالاسلام حسن روحانی در جمع فرمانداران و استانداران به انتقاد از رد صلاحیتها پرداخت و گفت: «مجلس شورای اسلامی، نامش خانه ملت است نه خانه یک جناح. بگذاریم خانه ملت آینه واقعی ملت باشد و متعلق به همه مردم».
دو تعبیر از سخنان روحانی را میتوان استخراج کرد، اول آنکه او واقعا مدافع حقوق مردم است و دیگر آنکه او نسبت به آینده خویش نگران است. اگر حسن روحانی نتواند یک اکثریت مطلوب در مجلس شورای اسلامی به نفع برنامههای خود به وجود بیاورد زمینههای شکست خود در انتخابات دور بعد ریاست جمهوری را فراهم خواهد آورد. با رد صلاحیت گستردهی نیروهای اصلاحطلب حالا روحانی ظاهرا به دنبال ایجاد محوری جدید برای ائتلاف با علی لاریجانی است؛ ائتلافی که صدای اصولگرایان را در آورده است. از سوی دیگر این ائتلاف میتواند نیروهایی را که در انتخابات سال ۹۲ پشت سر روحانی ایستاده بودند از او دور کند. در این صورت ممکن است انتخابات مجلس شورای اسلامی به نفع روحانی و به اصطلاح نیروهای اعتدالگرای جمهوری اسلامی ختم شود اما تضعیف بدنهی اجتماعی وی که بخش بزرگی از آنها را نیروهای اصلاحطلب تشکیل میدهند در انتخابات آینده ریاست جمهوری ممکن است به پشتیبانی وی بر نخیزند مگر اینکه در دو سال باقیمانده تغییرات مثبت و محسوسی در شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور روی دهد. ناگفته نماند که با توجه به ردّ صلاحیتها حتی اگر همهی نامزدهای مدافع دولت روحانی وارد مجلس شورای اسلامی شوند، باز هم قویتر از یک فراکسیون ضعیف نخواهند بود.
اصلاحطلبان مثل همیشه: حذف شده اما پرشور
داستان تکراری رد صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب در جمهوری اسلامی با اینکه ریشه در انتخابات دور سوم مجلس شورای اسلامی دارد اما از مجلس هفتم شدت پیدا کرد. زمانی که در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بسیاری از نمایندگان حاضر در مجلس ششم رد صلاحیت شدند و کار به تحصن در مجلس کشید.
سید محمدرضا خاتمی در آن زمان در اعلامیه پایان تحصن نمایندگان مجلس ششم گفته بود: «هدف ما انتخابات آزاد بود که با تایید صلاحیت حدود ۱۲۰۰ نفر از ردصلاحیتشدگان تا حدودی محقق شده که باید از رییسجمهور، رییس مجلس و دیگر کسانی که در این راه تلاش کردند تشکر کنیم. اما این تایید صلاحیت ۱۲۰۰ نفر تغییری در روند انتخابات نمیدهد». او تاکید داشت که «در این شرایط انتخابات اول اسفند را آزاد و قانونی نمیدانیم و در آن شرکت نمیکنیم».
یادآوری میشود که «انتخابات آزاد» در قاموس خاتمی و رفسنجانی و روحانی و شرکا یعنی به بازی گرفتن جناح اصلاحطلب و مدافعان آنها که در هر دوره با نامی در حاشیهی میدان انتخابات حضور دارند.
با وجود این همه عقبنشینی مداوم از سوی اصلاحطلبان، عرصه همواره بر آنها تنگتر شد. وضعیت مجلس هشتم نیز برای آنها بهتر از مجلس هفتم نبود. در آن دوره هم سید محمد خاتمی به میدان آمد و با اشاره به اینکه «در اکثر حوزههای انتخابیه امکان رقابت وجود ندارد» تاکید کرد «با این وجود معتقدم باید در عرصه ماند و دلیل آن هم موقعیت حساس جامعه بشری، منطقه و تهدیدهای بزرگی است که اگر کارگر شود، خشک و تر را با هم میسوزاند».
انتخابات هشتم و نهم هم با حذف اصلاحطلبان برگزار شد و «موقعیت حساس جامعه بشری» به «برجام» و «نرمش قهرمانانه» رهبر جمهوری اسلامی و عقبنشینی کامل از برنامه اتمی منجر گشت و اینک همان نمایش تکراری «نظارت استصوابی» و «رد صلاحیت»ها و مواضع بیش از پیش تضعیف شدهی اصلاحطلبان دوباره به روی صحنه رفته است.
![رییس جمهوری های پیشین و کنونی](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2015/05/khatami-roohani-300x197.jpg)
اصلاحطلبان جمهوری اسلامی در سالهای گذشته بارها تلاش کردهاند که صداقت خود را به رهبری نظام نشان دهند اما هربار بیشتر از پیش از قدرت کنار گذاشته شدند. آنها بر این باور بودند که با روی کار آمدن حسن روحانی شاید دوباره التفاتی نسبت به آنها بشود. اما نظام و رهبریاش تا کنون نشان داده است که سطح تحملاش بیشتر از حجتالاسلام حسن روحانی نیست. گفتههای روحانی هم مبنی بر اینکه اگر قرار است فقط یک جناح در صحنه باشد پس چرا انتخابات برگزار میکنیم، و یا به کار گرفتن افراد لایق و کارآمد به جای حزباللهیهای مومن و معتقد به نظام، تلاشی است در دفاع از مقاماتی که خود وی در دستگاه دولت خویش به کار گرفته و همچنین باز کردن راه برای حداکثر افرادی که در دفاع از این دولت میتوانند وارد مجلس شورای اسلامی بشوند.
منتقدان و مخالفان داخل کشور مثل همیشه: سر در گم
در این میان گروهی از منتقدان و مخالفان رژیم که از سوی نظام، اگرچه با پیگرد و زندان، تحمل میشوند، با راهکارهای مختلف تلاش میکنند در صحنهی سیاست و عرصهی انتخابات حضور داشته باشند. از جمله گروه «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران» به رهبری حشمتالله طبرزدی اعلام کرده است که با شرایط خودشان در انتخابات شرکت خواهند کرد و برخی از چهرههای سیاسی مانند کورش زعیم نیز به عنوان متقاضی نامزدی ثبت نام کردند بدون آنکه، به گفتهی خودشان، التزامهای لازم را قبول کرده باشند. گفته میشود این مخالفان قرار است یک انتخابات اینترنتی نیز به شکل موازی با انتخابات جمهوری اسلامی راه بیندازند.
گذشته از اینکه چنین اقداماتی چه تأثیرات روشنگرانه و فرهنگی میتواند در جامعه داشته باشد، یک چیز مسلم است و آن اینکه درست مانند مواضع اصلاحطلبان در سالها و دورههای گذشته، این اقدامات نیز هیچ تأثیری بر برگزاری انتخاباتی که جمهوری اسلامی در آن کارکشته شده است، ندارد. این بازی و نمایش تکراری را فقط رأیدهندگان میتوانند بر هم بزنند و برای آن هم شرایط و تدارکاتی لازم است که تا کنون معترضان و منتقدان و مخالفان چه در داخل و چه در خارج کشور از فراهم آوردن آن عاجز بودهاند. یک بار هم که در خرداد ۸۸ شرایطی خودانگیخته فراهم آمد که رأیدهندگان بتوانند مدعی آرای خود و «حق انتخاب» شوند، به دلیل نداشتن رهبران شایسته، همگی سرکوب و منزوی شدند تا «انتخابات» در سالهای بعد نیز مانند گذشته برگزار شود.
هفتم اسفند از یک نظر اهمیت بیشتری دارد: انتخابات مجلس خبرگان!