دبیرکل جامعه پزشکی با اشاره به شرایط مدیریتی کشور و وضعیت اقتصادی و اجتماعی نسبت به «حال امروز و چشمانداز آینده کشور و مردم» هشدار داده است. او همچنین با اشاره به شرایط بحرانی دانشگاهها گفته «۸۰ درصد از دانشجویان پزشکی به رفتن از ایران فکر میکنند و تأکید کرده شاخص نارضایتی همگانی و جدایی مردم از حاکمیت و انتخابات سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ و ظهور جنبش زن زندگی آزادی به وضوح مشخص و نمایان شد.»
محمدرضا ظفرقندی دبیرکل جامعه پزشکی در سیاُمین مجمع عمومی این انجمن گفته «در مورد مقوله ایران باید اندوهناک و دلسوزانه اعلام کنیم که حال امروز و چشمانداز آینده کشور و مردم خوب نیست، علائم حیاتی به مرز هشدار رسیدهاند. درمانهای علامتی (symptomatic)و تسکینی جوابگو نیست و چارهای جز درمان علتی و etiologic وجود ندارد.»
دبیرکل جامعه پزشکی گفته که «اوضاع اقتصادی، سیاسی داخلی خارجی، امور علمی و دانشگاهی، اوضاع زیست محیطی، شرایط سلامت جسمی و روحی جامعه و مردم و سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به حاکمیت، به شرایط بحرانی و نگرانکنندهای رسیده است.»
او تأکید کرده که «شاخص نارضایتی همگانی و جدایی مردم از حاکمیت و انتخابات سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ و ظهور جنبش زن زندگی آزادی به وضوح مشخص و نمایان شد.»
این فعال صنفی در بخش دیگری از سخنانش گفته که «عدم تحقق وعدههای گوناگون انتخاباتی و افزایش روزافزون مشکلات و عدم مشاهده هیچگونه چشمانداز روشن در اراده حاکمیت برای انجام تغییرات اساسی در امور سیاسی و اقتصادی، موجب یاس و ناامیدی مردم شده است.»
محمدرضا ظفرقندی افزوده که «ناکارآمدی و سوء مدیریت مسئولین و دخالت نهادهای غیرمرتبط و غیرشفاف و نظامی در امور اقتصادی و گسترش رانت و فساد از یکسو و عدم ارتباط صحیح بینالمللی و بیبهره بودن از سرمایهگذاری خارجی و افزایش هزینههای زندگی در شرایط تحریم اقتصادی طولانی از سوی دیگر اقتصاد کشور را زمینگیر و فرایندهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، عمرانی، علمی و درمانی کشور را به ورطه نزول و سقوط کشیده است.»
این پزشک با اشاره به فعالیت صنفی و بیش از ۴۵ سال تدریس در مدرسه و دانشگاه، گفته «امروز یکی از بزرگترین دغدغهها و نگرانیهای ما مهاجرت و یا بهتر بگویم فرار نیروی انسانی نخبه در ردههای مختلف، فارغالتحصیلان دانشجویان و اساتید رشتههای مختلف پزشکی و غیر پزشکی به هرکجای دیگر است.»
او با اشاره به نتایج یک ارزیابی گفته «حدود ۸۰ درصد از دانشجویان پزشکی ما به فکر خروج از کشورند. بسیاری از اساتید ارزشمند دانشگاهها کشور را ترک میکنند. امروز رشتههای مهم مثل جراحی قلب، طب اورژانس، بیهوشی و بسیاری از رشتههای پزشکی داوطلب ورود ندارند و کرسیهای دستیاری خالی مانده است.»
محمدرضا ظفرقندی افزوده که «درخواست گواهی good standing از نظام پزشکی برای خروج از کشور به چند برابر سنوات قبل رسیده است. به دلیل شرایط نامطلوب اقتصادی سهم بهداشت و درمان از GDP به عنوان یک شاخص توسعه که در سالهای گذشته به ۹ درصد رسیده بود امروز به ۴/۵ درصد کاهش یافته و این به معنای کاهش کیفیت درمان، سلامت، تجهیزات پزشکی ضروری (حتی برای اعمال جراحی) و کمبود داروهای مورد نیاز مردم میباشد.»
این استاد دانشگاه همچنین به کمبود دارو اشاره کرده و گفته که «بسیاری از داروهای ضروری از جمله داروهای بیماران سرطانی، یا در دسترس نیست یا باید با هزینههای گزاف از بازار آزاد تهیه شود. استقلال دانشگاهها تحت دستور و شرایط امنیتی به شدت خدشهدار شده است، تا جایی که بعضی از اساتید با سابقه و نامدار به دستور، اخراج یا به اجبار بازنشسته میشوند.»
سعید معیدفر جامعهشناس در گفتگو با روزنامه «هممیهن» آذرماه امسال در سخنانی دلیل مهاجرت گسترده ایرانیان را «تنگناهای امنیتی، مشکلات اقتصادی، تنفر و انزجار نسبت به مبدأ، احساس پوچی در کشور خود» دانسته بود.
این جامعهشناس گفته بود که «در هفته تعداد زیادی از مهاجران در دریای مدیترانه جان خود را از دست میدهند. اکثر این افراد از ایران، افغانستان، نیجریه و سایر کشورهایی هستند که از نظر ساختار توسعه و جایگاه اجتماعی با مشکلات جدی مواجهند. درواقع این افراد مبدأ و مقصد را مقایسه نمیکنند و تنها قصد رفتن دارند که میتوان از آن بهعنوان فرار یاد کرد و نه مهاجرت. امروز عده زیادی از کشور فرار میکنند نه مهاجرت.»
او در ادامه گفته بود که «بسیاری از مهاجران احساس میکنند در کشور خود به عنوان انسان و فردی که دارای جایگاه و منابع و منافع است، شناخته نمیشوند.»
فرافکنی مقامات حکومتی درباره پدیده «مهاجرت» یا «فرار» ایرانیان از کشور؛ جامعهشناسان چه میگویند؟
علی خرسندی دانشیار گروه مدیریت و برنامهریزی آموزشی دانشگاه «علامه» نیز ماه گذشته گفت: «جنس مهاجرت ایرانی جنس انتخاب نیست، بلکه از جنس فرار است. امنیتی شدن زیست اجتماعی در ایران یکی از عوامل مهاجرت از ایران است. این یک عامل بسیار گریزاننده برای افراد است.»
«بیآیندگی شغلی و حرفهای»، «نبود فرصتهای اقتصادی»، «امنیتی شدن زیست اجتماعی در ایران» و «بیاعتبار شدن یا کم اعتبار شدن نظام دانشگاهی» از جمله عوامل مهمیست که از دید علی خرسندی بر افزایش آمار مهاجرت در ایران موثر بوده است.
این استاد دانشگاه توضیح داده که «در کنار عوامل گریزاننده از مبدا، عواملی که موجب انگیزه مهاجران میشود در مقصد بیشتر است. رشد فردی و حرفهای یکی از عوامل جذب در مقصد است. فرد مهاجر میگوید میخواهم رشد کنم، در ایران سقف رشد من کوتاه است.»
علی خرسندی افزوده که «دومین عامل، فرصتهای شغلی و سومین عامل آزادیهای مدنی است. چهارمین عامل امکانات و حمایتهای آموزشی و پژوهشی است. دانشجوی دکترا در کشورهای دیگر از ۱۲۰۰ دلار تا ۱۵۰۰ دلار به صورت ماهانه دریافت میکند. در ایران اما اینطور نیست.»
این دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی گفته که «پنجمین عامل هم امنیت روانی در مقصد است. عوامل زیادی وجود دارد که از آن میگذریم. از نظر بازگشت مهاجران، کشورهایی که مانند ما (ایران) هستند، افغانستان و کشورهای آفریقایی هستند. در ژاپن اینگونه نیست.»
این کارشناس همچنین با اشاره به «دایاسپورا و ارتباطات اجتماعی مهاجران ایرانی در کشورهای مقصد» گفت: «دایاسپورای ایرانی بسیار از خود بیگانه است. ایرانیان بسیار گریزان از هموطنان خود هستند. برای برخی مناسبتهای خاص دور هم جمع میشوند. پیوند اجتماعی میان ایرانیان قوی نیست. حالا همبستگیهای سیاسی که در یکی دو سال اخیر اپوزیسیون تشکیل شده، اما اینکه در آن سوی مرز ملت جداشده از هم هستیم، ناراحتکننده است. در داخل کشور که دیگر جای خود دارد.»
علی خرسندی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «میان رانشگر و راندهشده، خشنودی متقابل وجود دارد. یعنی هم کسانی که میگویند «جمع کنید از ایران بروید» خوشحال هستند، هم کسانی که جمع کردند و رفتند. این نکته بسیار عجیبی است.»
جنس مهاجرت ایرانیان از جنس «فرار» است؛ «امنیتی شدن زیست اجتماعی» عامل مهم مهاجرت
رصدخانه مهاجرت ایران سال گذشته اعلام کرد که بر اساس آمار ویزاهای دریافتی ایرانیان در برخی مقاصد اصلی شامل امریکا، کانادا، استرالیا، انگلستان و اتحادیه اروپا بطور متوسط در ۱۲ سال اخیر، سالانه ۱۲ هزار ویزای موقت یا دائم یا اجازه اقامت کاری در این مقاصد برای ایرانیان صادر شده است.
بر اساس این گزارش هماکنون نیز تعداد ایرانیانی که در این کشورها برای کار اقامت دارند یا رفت و آمد دارند، طبق تخمینهای موجود بالغ بر یک میلیون نفر است. هم اکنون با برنامههای جدید این کشورها در توسعه اقتصادی و به تبع آن در جذب نیروی انسانی ماهر و تعریف برنامههای مهاجرتی خاص برای گروههای مختلف نیروی انسانی از جمله برنامهنویسان، کادر درمان، استعدادهای فرهنگی، ورودی خوبی از نیروی انسانی ماهر و باکیفیت بالای ایران دارند.
مهاجرتهای غالبا بیبازگشت نیروی کار ماهر، تحصیلکرده و حرفهای از کشور، نه تنها جبران این نیروها را در شبکه اقتصادی کشور دشوار میکند بلکه هزینهای که برای پرورش و تحصیل این نیروها هزینه شده است نیز دود شده و سود آن به اقتصاد کشورهای مقصد این مهاجرتها میرود.
رصدخانه مهاجرت ایران این هزینه را محاسبه کرده است؛ بر این اساس با در نظر گرفتن ۲۳ سالگی به عنوان پایان مقطع کارشناسی و سن معمول بیشتر دانشآموختگان ایرانی در زمان مهاجرت، میتوان تخمینی از هزینههای دولتی آموزش و سلامت صرف شده برای هر مهاجر انجام داد.
محاسبات رصدخانه مهاجرت ایران با استفاده از دادههای یونسکو نشان میدهد که دولت ایران برای یک فرد متولد ۱۳۷۶ که در سال ۲۰۱۹ در سن میانگین مهاجرت قرار گرفته است تا پایان آموزش ابتدایی بیش از ۸ هزار دلار (برابری قدرت خرید-دلار ثابت)، تا پایان دوره متوسطه بیش از ۲۴ هزار دلار و تا پایان مقطع کارشناسی بیش از ۳۷ هزار دلار هزینه آموزش عمومی کرده است.