اواخر ماه اوت، ارسلان اخوان بازیگر و کمدین ایرانی- آمریکایی مقیم لندن استندآپ کمدی جدید خود را با عنوان «ایرانی خوب» در حاشیه جشنواره ادینبورگ در اسکاتلند که یکی از پربینندهترین رویدادهای نمایشی و کمدی اروپاست، اجرا خواهد کرد.
اخوان در «ایرانی خوب» داستانهای دوران کودکیاش را با اسطورههایی از شاهنامه شاعر قرن دهم ترکیب میکند.
این کمدین آخر هفته گذشته در کافه «برگاموت بوتیک» در غرب لندن که توسط ایرانیان اداره میشود پیشپرده این نمایش را اجرا کرد که با خنده و تشویق حضار روبرو شد. اخوان خاطرات بزرگ شدناش در آتلانتا، جورجیا، را با قسمتهایی از شاهنامه که شامل سه شخصیت بود، در هم آمیخت: جمشیدشاه، ضحاک جانشین خبیث وی و کاوه آهنگر که علیه ضحاک قیام میکند.
برای اپیزودهای اساطیری، اخوان- با سرپرستی سپی بقایی کارگردان جوان بریتانیایی-ایرانی- از وسایل و لباسهایی استفاده میکرد که از یک صندوقچه بیرون میآورد.
«ایرانی خوب» با یادآوری خاطرات دوران کودکی اخوان زمانی که یک پسر کوچک و خجالتی و ساکت بود آغاز میشود که از تهدیگ بدش میآمد، چون لای بریس دندانهایش گیر میکرد.
این کمدین ایران را زمانی کشف کرد که مادرش او را در یک سفر خاطرهانگیز به آنجا برد. ویدئوهای آن سفر نشان میدهند که چگونه ارسلان نوجوان هنگام بازدید از کاخ گلستان (محل اقامت شاه) و خانهای که زمانی پدربزرگ و مادربزرگش در آن زندگی میکردند و در آنجا یک کپی از کارنامه مدرسه پدرش به او داده شد، تفسیر ارائه میدهد.
او ۱۳ ساله بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند. مادر و خواهرش به پاریس نقل مکان کردند و او در آتلانتا ماند و در آنجا به تحصیل ادامه داد. او میگوید که در آن دوران «اعتماد به نفس و خودآگاهی من افزایش یافت.»
زندگی به عنوان یک آمریکایی که ایرانی هم بود، خوب بود تا اینکه حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ روی داد و «ایران» به عنوان یکی از کشورهای «محور شرارت» و «شیاطین» شناخته شد و ارسلان جوان احساس کرد که تنهاست. «شیطان؟ من؟» وی در حالی که آن زمان را به یاد میآورد میگوید که چگونه «رنگ قهوهایاش او را به گاو پیشانیسفید تبدیل کرده بود».
او که میگوید «من انگیزهی شهرت داشتم» با رفتن به لس آنجلس برای دنبال کردن کار حرفهای به یک آژانس استعدادهای برتر پیوست و تا مدیریت اجرایی آن که نشانی ایمیل خودش را هم داشت ترقی کرد. با این حال اشاره میکند که «شکافی بین خود واقعی من و خودی که به دیگران ارائه میشود وجود دارد.»
او از مادرش زهرا فریدنی اخوان، پژوهشگر شاهنامه، خواست تا درباره این «خود واقعی» به او بگوید و به این ترتیب گنجینهی بینظیری از اسطورهها و روایات کهن را کشف کرد که غرب کاملاً از آن غافل است.
او توضیح داد: «به نظر میرسید هیچکس اهمیت نمیدهد که تاریخ یک ملت نادیده گرفته شده است». به این ترتیب، شاهنامه راهی برای او شد تا با مادرش، با ایران و همچنین با کمدی ارتباط برقرار کند.
ارسلان اخوان پس از اجرای پیشپرده در کافه «برگاموت بوتیک» در گفتگو با «کیهان لایف» گفت که ایده اجرای این نمایش را زمانی به دست آورده که با داستان ضحاک آشنا شده است. او به عنوان کسی که «عاشق کمدیهای مردمپسند و حرکات خندهدار» است، دریافت که اگرچه داستان ضحاک «خیلی سیاه و ترسناک» است اما پتانسیل کمدی نیز در آن وجود دارد.
او به این فکر افتاد که ضحاک را به صورت یک نمایش مردمپسند طراحی کند و از خود پرسید: «آیا کسی میتواند شاهنامه را به صورت کمدی بسازد؟»
و یک شب در اجرایی در لندن، دقیقا همین کار را انجام داد. او در آخرین لحظه بجای کمدینی که غیبت داشت، با بداههپردازی طی ده دقیقه داستان ضحاک و کاوه را اجرا کرد و سپی بقایی، کارگردان جوان، کار وی را دید و حالا با هم نمایشی را که در ادینبورگ اجرا خواهد شد، آماده کردند. «ایرانی خوب» از ۱۱ تا ۲۵ اوت در حاشیه جشنواره ادینبورگ اجرا خواهد شد.
*منبع: کیهان لایف
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن