ادامه تراژدی معدنجو؛ از سنسوری که فقط برای بازرسان روشن می‌شد تا پرداخت هزینه حمل پیکر قربانیان از جیب بازماندگان

- وزیر کار: علی‌الحساب ۲۰۰ میلیون تومان به حساب دادستانی واریز شده که به خانواده‌های جانباختگان پرداخت خواهد شد. کارگران بیمه حوادث بودند و به هر خانواده بیش از یک میلیارد تومان پرداخت خواهد شد.
- مسعود بادین عضو هیئت ‌مدیره «بیمه آسیا» گفته پس از اعلام گزارش‌های رسمی مراجع انتظامی و کارشناسان می‌توان درباره تخصیص و پرداخت خسارت از سوی «بیمه آسیا» تصمیم‌ گرفت.
- یک کارگر گفته «از امکاناتی که به ما می‌دهند، هفته‌ای سه ماسک معمولی است که هنگام سرماخوردگی می‌زنیم. البته آنهم بدون فیلترهایی که رویش نصب می‌شود. بعد باید لاشه همان را تحویل بدهیم تا ماسک جدید بدهند.»
- یکی دیگر از کارگران گفته «‌شیفت ما تمام شده بود. معدن را گاز گرفته بود و ما گفتیم داخل نیایید، اینجا پر از گاز است ولی هیچکس گوش نداد. سرپرست گفته بود کار کنید. الان چه کسی جوابگوی این درد است؟»
- علیرضا محجوب دبیرکل «خانه کارگر» گفته سنسور بوده ولی به مأموران ایمنی برای اینکه مزاحمتی برای کار ایجاد نکند، گفتند که سنسورها را خاموش کنید! وقتی بازرس می‌آمد، سنسورها را روشن می‌کردند!

یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ برابر با ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴


با گذشت یک هفته از حادثه انفجار در معدن زغال سنگ معدنجو، خانواده‌های کارگران جانباخته از عدم توجه مسئولان و ناچار شدن به پرداخت هزینه‌هایی تا ۲۰ میلیون تومان برای انتقال پیکر عزیزان‌شان گلایه دارند. وزیر کار جمهوری اسلامی اما مدعی شده که به هر یک از کارگران جانباخته رقمی بیش از یک میلیارد تومان پرداخت خواهد شد.

احمد میدری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی روز شنبه ششم مهرماه ۱۴۰۳ اعلام کرد که این حادثه یکی از حوادث بزرگ معدنی در کشور به شمار می‌رود و دارای گستردگی جغرافیایی است زیرا کارگران شاغل در معدن از نقاط مختلف کشور بودند.

وی افزوده که «علی‌الحساب ۲۰۰ میلیون تومان به حساب دادستانی واریز شده که به خانواده‌های جانباختگان پرداخت خواهد شد. کارگران بیمه حوادث بودند و به هر خانواده بیش از یک میلیارد تومان پرداخت خواهد شد.»

احمد میدری در حالی به «بیمه حوادث» کارگران اشاره کرده که مسعود بادین عضو هیئت ‌مدیره «بیمه آسیا» که شرکت طرف قرارداد معدن زغال سنگ «معدنجو» بوده گفته پس از اعلام گزارش‌های رسمی مراجع انتظامی و کارشناسان می‌توان درباره تخصیص و پرداخت خسارت از سوی «بیمه آسیا» تصمیم‌ گرفت.

وزیر کار جمهوری اسلامی در سخنان خود افزوده «ما دو مسئله باید را از هم جدا کنیم، یکی خطاهای فردی یا قصورات فردی و دیگری خطاهای سیاستی و فرایندی که در حال تکرار است. در خصوص قصورات فردی این حادثه تأکید داریم که کمیته حقیقت یاب تشکیل شود تا علت حادثه مشخص شود و این پدیده باید به خوبی مورد بررسی قرار بگیرد.»

او در نخستین ساعات پس از حادثه و در حالی که هنوز برآوردی از شمار جانباختگان صورت نگرفته بود به حمایت از مدیران «خودی» معدن درآمد و تأکید کرد در «معدنجو» تخلفی صورت نگرفته و این رویداد «واقعا یک حادثه بوده است».

در این میان، با اینکه هنوز علت وقوع فاجعه «معدنجو» مشخص نشده است اما سعید قلی‌زاده ثالث نجاتگر و مسئول شیفت پایگاه‌های «هلال احمر» طبس که از ساعتی پس از حادثه آنجا حضور داشته درباره بروز این حادثه گفته بود «کارگران در عمق ۸۰۰ متری کار می‌کردند. فشار گاز زیر ۲ درصد و نرمال بوده است. کارگران در حال پیکور زدن بودند که در یک آن پشت زغال سنگ میدان گازی عمقی باز شد و به بیرون نشت کرد. در این لحظه که فشار گاز بین ۵ تا ۱۰ درصد شده بود، ناگهان جرقه‌ای باعث انفجار شده است، حال این جرقه از کجا بوده هنوز مشخص نیست.»

پایان غم‌انگیز فاجعه‌ی انفجار «معدنجو» با مرگ همه کارگران محبوس؛ «تحریم» بهانه‌ای برای تجهیز نکردن معدنی که حتی آژیر خط نداشت!

از سوی دیگر خانواده‌های کارگران جانباخته نسبت به برخوردهای مدیران معدن و مقامات دولتی انتقادهایی را مطرح کرده‌اند. بسیاری از آنها خبر انفجار در معدن را از صداوسیمای حکومت شنیدند و حتی مسئولان معدن برای اطلاع‌رسانی به خانواده‌هایی که عزیزانشان زیر آوار مانده بود زحمتی به خود نداده بودند.

یکی از کسانی که دو عضو خانواده‌اش در انفجار معدن مفقود شده‌اند، از لحظات سختی گفته که ساعت اولیه پس از حادثه گذارنده بود: «آمدیم معدن گفتند بروید بیمارستان. رفتیم بیمارستان گفتند اینجا نیستند بروید پزشکی قانونی. رفتیم پزشکی قانونی گفتند اینجا هم نیستند حتما در تونلی هستند که هنوز باز نشده است!»

به گفته او «یکی از آنها شش سال است در معدن کار می‌کند، یکی ۲ سال، اما هیچکس به ما نگفت سر اینها چه بلایی آمده است. ما از تلویزیون شنیدیم که معدن ریخته. تماس گرفتیم نشد خبری بگیریم، برای همین خودمان آمدیم. حالا هم به ما گفتند منتظر باشید تا ببینیم تکلیف چه می‌شود.»

همچنین بعد از پیدا شدن یکی پس از دیگری پیکر بی‌جان کارگران نیز هیچ حمایت و همراهی با خانواده‌ها صورت نگرفت.

در حالی که بسیاری از کارگران ساکن شهرهای دیگری غیر از طبس بودند، وزیر کشور جمهوری اسلامی دستور داده بود که هزینه حمل پیکرها و کفن‌ و دفن کارگران از سوی مدیریت معدن پرداخت شود. با اینهمه به خانواده‌ها گفته شد که بروید هزینه را پرداخت کنید و بعد «فاکتور» بیاورید تا تسویه حساب کنیم!

خانواده‌ها می‌گویند ۱۵ تا ۲۰ میلیون هزینه حمل پیکرها به شهرهای محل سکونت‌شان شده است.

کارگران زنده مانده از حادثه معدن که در لحظه وقوع حادثه در معدن نبودند گفته‌اند «‌دوربین صدا‌وسیما آمد و گفت ما حرف بزنیم. دهان باز کردیم به ما گفتند نه این حرف‌ها را نزنید! پس ما چه بگوییم؟ ما هیچ امکاناتی نداریم. مثلا یک کیسه خود‌نجات که نوعی ماسک است به ما دادند که دیدیم همه خراب است‌».

کارگر دیگری به روزنامه‌نگار «شرق» گفته «برادرم را از زیر آوار بیرون آوردند. سه تا بچه قدونیم‌قد و یک تو‌راهی دارد. اگر فقط نیم‌ ساعت زودتر خبر می‌دادند تا کارگرها بیرون بیایند، او الان زنده بود. من به خانواده چه بگوییم؟ بگویم چه اتفاقی افتاد؟ برای چقدر حقوق جانش تمام شد؟».

کارگر دیگری نیز به «شرق» گفته که «از امکاناتی که به ما می‌دهند، هفته‌ای سه ماسک معمولی است که هنگام سرماخوردگی می‌زنیم. البته آن‌هم بدون فیلترهایی که رویش نصب می‌شود. بعد باید لاشه همان را تحویل بدهیم تا ماسک جدید بدهند. ما تمام مدت‌ گلویمان سیاه است و سینه‌هایمان خس‌خس می‌کند‌.»

یکی دیگر از کارگران هم گفته «‌شیفت ما تمام شده بود. معدن را گاز گرفته بود و ما گفتیم داخل نیایید، اینجا پر از گاز است ولی هیچکس گوش نداد. سرپرست گفته بود کار کنید. الان چه کسی جوابگوی این درد است؟»

پیشتر نیز گزارش‌هایی از شرایط دشوار کارگران معدن و عدم رعایت نکات ایمنی در آن منتشر شده بود. رئیس شورای اسلامی کار استان «خراسان رضوی» گفته بود این معدن حتی به سنسور گاز متان که یکی از نخستین ابزارهای ضروری برای معادن زغال سنگ است مجهز نبود.

زهرا سعیدی سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی گفته «این معدن حتی مجهز به آژیر خطر هم نبوده و یا آژیر خطر آن خراب بوده است و به همین دلیل دو کارشناس ایمنی معدن هم جان خود را از دست دادند.»

«کیهان لندن» در گزارشی درباره «معدنجو» نوشته که آنچه در «معدنجو» رخ داده نمونه فعالیت مافیاهایی است که در بدنه‌ی حکومت از رانت و ساختار «خودی» و «غیرخودی» بهره می‌برند و به سادگی قوانین الکن را نیز دور می‌زنند. «شرکت سهامی خاص معدنجو» یکی از شرکت‌های خصوصی بزرگ و قدیمی ایران بود که در سال ۱۳۴۵ و در حکومت پهلوی تأسیس شد. این شرکت مانند صدها کسب و کار موفق بخش خصوصی بعد از انقلاب تباه ۵۷ غصب شد و در اختیار دولت قرار گرفت. در سال ۱۳۷۱ و در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی این شرکت در روندی عجیب و پرابهام به چند نفر «واگذار» شد که همگی سابقه فعالیت در دولت را داشتند.

برای نمونه عزت‌الله قاسمی رئیس هیئت مدیره «شرکت سهامی خاص معدنجو» مدیرعامل یا جزو ساختار مدیریتی بسیاری از شرکت‌های صنعتی و تولیدی مصادره شده پس از انقلاب از جمله «پارس الکترونیک»، «کارتن البرز»، «کفش بلّا»، «سیمان سپاهان»، «کشت و صنعت کارون» و «صنایع مس ایران» بوده است.

محمد مجتهدزاده مدیرعامل شرکت «معدنجو» نیز بیش از چهار سال، از بدو تأسیس «انجمن زغال سنگ ایران» تا سال ۱۴۰۱ ریاست آن را به عهده داشت. چنین سِمتی مانند سوابق عزت‌الله قاسمی گویای روابط تنگاتنگ با دولت و دیگر نهادهای حکومتی است.

گزارش تحلیلی هفته؛ سوگنامه‌‌ «معدنجو»؛ متهم ردیف اول: جمهوری اسلامی!

بر اساس خبری که روز شنبه هفتم مهرماه در رسانه‌های داخلی منتشر شده محمد مجتهدزاده بر اثر عارضه مغزی در آی سی یو بیمارستان طبس بستری شد و بر اساس گفته دکتر محمد زاده رئیس بیمارستان طبس هنوز سطح هوشیاری وی پایدار نشده است!

جدا از انتشار خبر بستری شدن مدیر عامل شرکت «معدنجو»، برخی از هم‌صنفی‌های او نیز در حال زمینه‌سازی برای عدم مسئول دانستن این شرکت در حادثه مرگبار یکشنبه گذشته هستند.

در همین رابطه سعید صمدی دبیر انجمن زغال‌سنگ گفته مدعی شده «معدنجو» یکی از بهترین سیستم‌های ایمنی در میان معادن زغال سنگ را داشته و گفته «هر دقیقه ۴ هزار و ۵۰۰ مترمکعب هوا در این معدن تهویه می‌شد. ما دو مدل تهویه در معادن داریم؛ مدل دهشی و مدل مکشی. معدن پروده طبس سیستم تهویه معدن مکشی داشت، در این حالت لوله مکش هوا در نزدیکی سینه کار قرار می‌گیرد و گردوغبار و گازهای موجود در سینه کار را به خارج هدایت می‌نماید.»

او افزوده «به علت محدودیت‌هایی که وجود دارد لوله تهویه را نمی‌توان خیلی نزدیک به جبهه کار قرار داد، نزدیکترین فاصله لوله تهویه بین ۱۲ تا ۱۵ متری سینه کار است به همین علت در این فاصله فضای راکدی بین انتهای لوله تهویه سینه کار استخراجی به وجود می‌آید که تمرکز گردوغبار در آن فوق‌العاده زیاد خواهد شد. برای حل این مشکل به‌وسیله یک ونتیلاتور دهشی و یک لوله کوتاه دیگر هوای تازه را به سینه کار انتقال می‌دهند، بر اثر این کار گردوغبار متراکم‌شده به دهانه ورودی لوله مکش وارد می‌شود و این روش به نام اورلاب معروف است.»

این در حالیست که علیرضا محجوب دبیرکل «خانه کارگر» که از فعالان کارگری حکومتی به شمار می‌رود در مراسم یادبود کارگران حانباخته گفته «سنسوری که باید در هر قسمت کار قرار داده می‌شد تا حادثه قبل از وقوع به اطلاع می‌رسید، قیمتی حدود ۳ هزار و ۵۰۰ تومان داشته است. سنسور بوده ولی به مأموران ایمنی برای اینکه مزاحمتی برای کار ایجاد نکند، گفتند که سنسورها را خاموش کنید! وقتی بازرس می‌آمد، سنسورها را روشن می‌کردند!»

علیرضا محجوب همچنین گفته «وکیل خواهیم گرفت و شکایت خواهیم کرد. پای شکایت خود نیز خواهیم ایستاد. این شکایت از همه کسانی است که باید در این حوزه به موضوع دقت می‌کردند.»

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۶ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=359722