در شرایطی که شمار کودکان بازمانده از تحصیل در ایران به مرز یک میلیون نفر رسیده، بخشی از این کودکان که حاصل از ازدواج غیررسمی یا با پدری غیر ایرانی بودهاند به دلیل نداشتن مدارک هویتی از تحصیل بازماندهاند.
روزنامه «هممیهن» چاپ تهران به علت بازماندگی کودکان از تحصیل پرداخته و نوشته درخواست پول، اختلال در سامانه ثبتنام، صادر نشدن بخشنامهها، طولانی بودن زمان تمدید مدارک هویتی، کودکان حاصل از روابط خارج از ازدواج رسمی و متولد شدن در خانوادههای آسیبدیده کودکان را از تحصیل بازداشته است.
«هم میهن» به نقل از مددکاران نوشته فرزندان حاصل از روابط خارج از ازدواج یا ازدواج موقت، کودکان نتیجه ازدواج پدر خارجی و مادر ایرانی و کودکان با پدر و مادر آسیبدیده از تحصیل جا ماندهاند.
مددکاران میگویند هر چند که گفته میشود از طریق فرمانداری، استانداری و… میتوان برای آنها برگهای گرفت و ثبتنامشان کرد، اما روند آنقدر طولانی است که دیر میشود و در را به رویشان میبندند. آنها اگر تحت پوشش مؤسسههای حمایتی نباشند، برای همیشه از تحصیل محروم میمانند.
محمد موحدی آزاد دادستان کل کشو شهریور امسال در بخشنامهای گفته بود که تمام افراد زیر ۱۸ سال باید در مدارس ثبتنام شوند و عذری برای امتناع از پذیرش آنها وجود ندارد. او بر پوشش تحصیلی کامل همه افراد مقیم ایران صرفنظر از ملیت آنها تاکید کرده بود.
با اینهمه به گزارش «هممیهن» کودکان ایرانی بدون مدارک هویتی و بسیاری از کودکان مهاجر افغانستانی با گذشت دو هفته از آغاز سال تحصیلی با مشکل ثبتنام روبرو هستند.
نرجس رضاعلی، مددکار اجتماعی است که در بخش آموزش خیریه مهرآفرین فعالیت میکند؛ مؤسسهای که در حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست فعالیت میکند. او به «هممیهن» گفته که هر سال تعداد زیادی از کودکان هستند که به سختی در مدارس ثبتنام میشوند؛ هر چند مؤسسات حمایتگر تلاش میکنند کودکی از مدرسه جا نماند، اما این مسئله برای بچههای بدون شناسنامه و اوارق هویتی مشخص، معمولاً با بنبست روبهرو میشود.
این مددکار اجتماعی توضیح داده که «بهطور کلی کودکانی که شناسنامه ایرانی ندارند، کودکان حاصل از روابط خارج از ازدواج، کودکانی که خانوادهشان مدارک هویتی را گم کردهاند یا اهمال کرده و برای فرزندشان شناسنامه نگرفتهاند و کودکان حاصل از ازدواج مادر ایرانی با مرد خارجی، اغلب برای رفتن به مدرسه با مشکل مواجه میشوند. بخش بزرگی از جمعیت بازمانده از تحصیل را همین افراد تشکیل میدهند.»
به گفته این مددکار اجتماعی، گاهی آنقدر دیر برای این کودکان شناسنامه صادر میشود که دیگر به دلیل کبر سنی مدرسه به راحتی آنها را ثبتنام نمیکند.
نرجس رضاعلی میگوید ثبتنام در مدارس برای کودکان مهاجر افغانستانی راحتتر از کودکان ایرانی فاقد مدارک هویتی است: «در این دایره بازماندگی از تحصیل، تکلیف کودکان افغانستانی کاملاً مشخص است؛ آنها اگر قانونی وارد کشور شده باشند، کد یکتا دارند و در مدارس ثبتنام میشوند، اما کودکان ایرانی فاقد شناسنامه، روند سختتری را باید طی کنند؛ کد یکتای مهاجران، کدی ۱۲ رقمی است که جایگزین کد ملی مهاجران مقیم داخل ایران است.»
به نظر میرسد مانند دیگر بخشهای ساختار اداری در جمهوری اسلامی، در آموزش و پرورش هم برای ثبتنام این کودکان نگاهی «سلیقهای» حاکم است. به گفته نرجس رضاعلی «برخی از مدیران مدارس هم بهطور سلیقهای اقدام به ثبتنام بچهها نمیکنند؛ کودکانی که اغلب خانواده آسیبدیدهای دارند و مدیر راضی به ثبتنام نمیشود. اغلب برای ثبتنام کودکان بدون شناسنامه همکاری نمیکنند؛ موارد زیادی از این موضوعات گزارش میشود: «در برخی موارد نداشتن صندلی خالی و شلوغی کلاسها را بهانه میآورند و از ثبتنام دانشآموز خودداری میکنند. یکی از این موارد بهتازگی اتفاق افتاد که پدر معتاد برای ثبتنام فرزندش رفته بود و مدیر گفته بود، جا نداریم. اما وقتی برایشان نامه بردیم، مجبور به ثبتنام شدند.»
هفتخوان گرفتن مدارک هویتی برای کودکان ایرانی نیز در هر استان و شهر دشواریهای خودش را دارد. در این رابطه پیمان محمدپور سرپرست واحد خیریه مهرآفرین که برای این کودکان پرونده تشکیل میدهد تا شناسنامه بگیرند گفته «چنین پروندههایی در نقاط مختلف کشور تشکیل میشود، مثل تهران، کرج، سیستانوبلوچستان و… احراز هویت افراد هم باتوجه به شرایط منطقهشان انجام میشود.»
او توضیح داده که مثلا برای زابلیها در سیستان و بلوچستان، شرایط خاصی برای احراز هویت و اثبات نسب وجود دارد ازجمله تهیه استشهاد محلی یا تأیید طایفه و ریشسفیدان از بزرگان محلیشان. آنها نامهای تهیه میکنند، به ثبت احوال میدهند و بعد موضوع در کمیسیون، سپس شورای امنیتی استانداری یا فرمانداری بررسی میشود؛ در نهایت برای صدور شناسنامه حکم قضایی اثبات بر نسب با اعلام خواهان و خوانده که یکی از نسبها، فامیلشان است آزمایش ژنتیک میگیرند. مثلاً در منطقهای مانند سیستان و بلوچستان برخی فامیلیها مشخص است که به این شکل شناسنامه گرفتهاند؛ مثل دهمرده یا فیوجیها یا سپاهی در ساری و شمال کشور.
به گفته پیمان محمدپور در مسیر اقدام حقوقی برای گرفتن مدارک هویتی مشکلات دیگری نیز وجود دارد: «گاهی پرونده بعد از مدتها پیگیری به بنبست حقوقی میخورد، مثلاً مشخص میشود که پدر یا مادر کودک، ممنوع الخدمات است، کدملی این افراد قرمز است و شاکی خصوصی دارند با توجه به حضور نداشتن والدین در این وضعیت، با توجه به مصلحت کودک از قاضی پرونده خواسته میشود بهصورت موقت ممنوعالخدمات بودن پدر یا مادر برداشته شود تا کودک از حق داشتن اوراق هویتی برخوردار شود.»
بر اساس اعلام این کارشناس حقوقی، چندین میلیون کودک حاصل از روابط بدون ازدواج ثبتی هستند؛ مادر پس از زایمان در بیمارستان باید بدون اوراق زوجیت ثابت کند که پدر نوزاد، ایرانی بوده یا اتباع، اما این روند هم سخت و پیچیده است و بسیاری از زنان بهدلیل مشکلات معیشتی و مالی تن به ازدواج با افراد افغانستانی میدهند
همچنین برخی از تولدها در خانه اتفاق میافتد که باید برای گرفتن اوراق هویتی، استشهاد محلی پر کرد، از پدر و مادر آزمایش دیانای گرفت و با حضور کودک، آزمایش ژنتیک انجام شود تا نسب مادر و پدر و فرزند ثابت شود، گاهی هم قاضی بهصورت جداگانه از آگاهی یا پلیس امنیت استعلام میگیرد که در تاریخ مشخصی که این کودک به دنیا آمده، آیا پرونده کودکربایی یا گمشده تشکیل شده است یا خیر. در برخی موارد هم کودک از سوی خانوادهای خریده میشود، که اسناد هویتی ندارد و در روند پیگیری این مسئله با موشکافی مشخص میشود.
نداشتن مدارک هویتی یکی از دلائلی است که کودکان را از رفتن به مدرسه باز میدارد. اغلب کودکان ترک تحصیل کرده مدارک هویتی داشته اما به علت فقر و ناتوانی در هزینه تحصیل، و یا نیاز خانواده به اشتغال کودکان برای کمک خرج، ناچار به ترک مدرسه شدهاند.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی اسفند ۱۴۰۱ در گزارشی از ۹۱۱ هزار و ۲۷۲ دانشآموز بازمانده از تحصیل و ۲۷۹ هزار دانش آموز ترک تحصیل کرده در ایران خبر داد. این گزارش هولناک نشان میدااد طی ۶ سال تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل در کشور بیشتر از ۱۷ درصد افزایش پیدا کرده که اصلیترین دلیل آن «فقر» است.
مرکز آمار ایران نیز در گزارشی اعلام کرده در سال تحصیلی ۱۴۰۱ -۱۴۰۲ در مقاطع تحصیلی مختلف ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر از تحصیل بازماندند. سال گذشته، ۱۵ تا ۱۷ سالهها بیشترین تعداد ترک تحصیل را داشتند.
محمدرضا نیکنژاد عضو کانون صنفی معلمان فروردین امسال در گفتگو با روزنامه «هممیهن» با اشاره به نرخ فزاینده ترک تحصیل دانشآموزان گفته بود که «شکم گرسنه، خیلی نمیتواند به مسائلی مانند فرهنگ، رعایت حقوق و… فکر کند. شرایط اقتصادی فعلی هم نشان میدهد که سال بسیار بدی خواهیم داشت؛ اولین نقطهای هم که تحتتاثیر قرار میگیرد، آموزش است. براساس اخباری که از دل ساختار و زبان مسئولان میشنویم حدود ۴-۳ میلیون دانشآموز بازمانده از تحصیل هستند که بسیاری از آنها ریشه اقتصادی دارند، یعنی خانوادههایی که نمیتوانند هزینه تحصیل دانشآموز خود را تأمین کنند.»
به گفته این فعال صنفی آموزگاران، بخش آموزش در زندگی امروز و فردای دانشآموز ناکارآمد است و نمیتواند مهارتی را آموزش دهد و طبیعتاً دانشآموزان از تحصیل گریزان میشوند، همچنین درس نخواندن هم نوعی از بازماندگی از آموزش است. آموزش ناکارآمد و بدونکیفیت هم نوعی بازماندگی از آموزش است. دانشآموزانی که در سالهای اخیر گمان میکنند از مسیر آموزش به اهداف اقتصادی و اجتماعی خود نمیرسند، از آموزش گریزان شده و قید تحصیل را میزنند؛ خطری که بسیار جدی است.