پناهجویان ایران در بندر زیبروژ

چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ برابر با ۰۳ اوت ۲۰۱۶


محسن بهزاد کریمی- گذر از دریای متلاطم و جان را کف دست گرفتن و خطر کردن حداقل در جوامع مدرن شاید سال‌ها تنها در داستان‌ها خوانده می‌شد تا در روزنامه‌های صبح.

پناهجویان بلژیکبا بروز جنگ‌های خانمان‌سوز در خاورمیانه و آغاز موج جدید مهاجرت، گذر از آب دریا آن هم به ابتدایی‌ترین شکل ممکن تبدیل به امری روزمره برای مسافران به سوی سرزمین‌های امن شده است.

با خبرساز شدن موج جدید مهاجران غیر قانونی و غرق شدن تعداد زیادی از این پناهجویان در سال‌های اخیر٬ دریای مدیترانه به عنوان یکی از قربانگاه‌های مهاجران هر از چندی در صدر اخبار قرار می‌گیرد. این موضوع تا جایی پیش رفته که نیروی دریایی ناتو به طور مستمر گشت‌های دریایی را در گذرگاه‌هایی که محل عبور این پناهجویان است به گشت‌زنی فرستاده است.

از میان این خیل عظیم که سالانه بیش از صدها نفر از میان آنها جان خود را در دریای مدیترانه از دست می‌دهند گروهی به نسبت کوچک‌تر مقصد نهایی خود را بریتانیا می‌دانند و به همین دلیل باید خطر دل به دریا زدن را یک‌بار دیگر به جان بخرند. عده‌ای نیز از راه‌های دیگری خود را به اروپا رسانده‌اند و گذر از کانال مانش اولین تجربه و مخاطره دریایی آنها به حساب می‌آید. بیشتر این جمعیت را ایرانی‌ها، افغان‌ها و کُردها تشکیل می‌دهند.

در بیش از یک دهه گذشته تعداد زیادی از پناهجویان برای تکمیل این سفر پرمخاطره از طریق چند نقطه از مرز آبی فرانسه و بلژیک با بریتانیا اقدام کرده‌اند. معروف‌ترین این گذرگاه‌ها بندر کاله در شمال فرانسه، بندر دون کرک و در نهایت بندر زیبروژ در بلژیک است. البته در طول این مرز دریایی٬ مناطق متعدد دیگری نیز وجود دارند که گاهی خبرساز می‌شوند؛ مناطقی که با موفقیت چند نفر در عبور از آنها این امید را در دل پناهجویانی که مدت‌ها در بنادر یاد شده انتظار کشیده و نتیجه نگرفته‌اند٬ ایجاد می‌کند تا با تلاش در عبور از نقاط تازه شانس خود را امتحان کنند.

پناهجویان بلژیکچند ماهی است که به دعوت سازمان «مدیسین دو مونده» یا همان پزشکان جهان که یک خیریه پزشکی بین‌المللی است برای ارائه خدمات اجتماعی، ترجمه، راهنمایی در رابطه با قوانین پناهندگی و تلاش در منصرف کردن پناهجویان از این سفر پر مخاطره به بندر زیبروژ در بلژیک می‌روم.

هر دوشنبه و جمعه در ساعت‌های مشخصی خدمات پزشکی در مکانی که توسط کلیسای این بندر در اختیار این سازمان قرار گرفته ارائه می‌شود. هر دو ماه یک‌بار هم به مدت دو روز خدمات دندانپزشکی ارائه می‌شود.

دو کلیسا در این منطقه چند سالی است که خانه امید این پناهجویان شده‌اند؛‌ پناهجویانی که بیشتر آنها را ایرانی‌ها تشکیل می‌دهند. کلیسا روزی یک وعده غذای گرم توزیع می‌کند.  برخی مواقع هم فرصت حمام و شست و شو از سوی خیرین محلی برای این افراد فراهم می‌شود. اما در کل اوضاع بسیار اسف‌بار است. بیشتر پناهجویان در خیابان شب را به روز می‌رسانند و به جز آنهایی که زیر سن قانونی هستند و به خانواده‌های خیر سپرده شده‌اند٬ دیگران در کنار خیابان در گرما و سرما شب را سپری می‌کنند.

پناهجویان بلژیکبیشتر این افراد مبالغ زیادی را پرداخت کرده‌اند تا خود را به این نقطه برسانند. جمعیت هر هفته متغیر است و افراد تازه‌ای از راه می‌رسند.

قوانین بسیار سخت‌تر شده و بعد از سه بار بازداشت در محوطه بارانداز شخص به کمپ بسته فرستاده می‌شود و باید ۴ ماه حبس را تحمل کند.

در میان این جمعیت که بیشتر آنها را مردان جوان تشکیل می‌دهند نیروهای متخصص و تحصیل‌کرده کم نیستند. در این مدت از قهرمان جهان در یکی از رشته‌های ورزشی تا دانشجویان ممتاز را در این جمع دیده‌ام. هر چند که در میان آنها افرادی از طبقه آسیب‌پذیر جامعه کم نیستند اما تنها یک درصد از این جمعیت را اشخاصی با سوء پیشینه و اعتیاد به مواد مخدر تشکیل می‌دهند. کاهش شدید وزن، بیماری‌های پوستی، آسم و حساسیت‌های تنفسی و از همه مهم‌تر شرایط بد روحی٬ بیشترین بیماری‌هایی است که با آن مواجه شده‌ام.

«کاریتاس» دیگر سازمانی است که در کنار سازمان پزشکان جهان به ارائه خدمات حقوقی و مددکاری اجتماعی در این محل مشغول است. تلاش برای رساندن این افراد به خانواده‌‌های آنها در صورتی که خویشاوندان نزدیکشان در بریتانیا زندگی می‌کنند، مراقبت از افراد زیر سن قانونی و مدیریت وضعیت آنها، ترغیب پناهجویان به ارائه درخواست پناهندگی در بلژیک و انصراف از این سفر پر خطر مهمترین فعالیت‌های «کاریتاس» است.

سوء تغذیه، بهداشت و خطرات زیست محیطی از جمله مهمترین مخاطراتی است که این افراد را تهدید می‌کند. آمار دقیقی از تعداد افرادی که از این طریق خود را به بریتانیا رسانده‌اند در دست نیست. در عین حال هیچ‌کدام از دولت‌ها آمار دقیقی از قربانیان این گذرگاه‌ها ارائه نکرده‌اند.

خطر مرگ در قسمت بار کامیون چندان جدی نیست اما اگر  افراد وارد کامیون‌های یخچال‌دار بشوند -اتفاقی که بارها رخ داده است – و یا اینکه پناهجویان خود را در قسمت زیر کامیون و در میان چرخ‌ها برای ورود به کشتی آویزان کنند خطر مرگ و یا جراحت‌های سنگین٬ یخ‌زدگی و خفگی حتمی می‌شود.

عبور از حصارها و سیم‌های خاردار برای پناهجویان ایرانی امری سهل و آسان شده و حتی چند لایه سیم‌های مسلح به چیزی شبیه به تیغ صورت‌تراشی هم نتوانسته است مانع رویای رسیدن به بریتانیا شود.

پناهجویان بلژیکتکنولوژی هم در این میان چه برای پلیس و چه برای پناهجویان نقش مهمی را بازی می‌کند . پلیس از دستگاه سنجش میزان اکسیژن استفاده می‌کند تا بدون نیاز به باز کردن بار و اسکنرهای غول پیکر کامیون‌ها متوجه شود فردی داخل کامیون هست یا خیر. پناهجویان نیز با تلفن‌های هوشمندشان از اپلیکیشن‌های متعددی برای راهیابی و نیازهای اطلاعاتی و ارتباطی‌شان بهره می‌برند. هرچند اپلیکیشن طراحی شده توسط سازمان‌های حمایت از پناهجویان چندان مورد توجه واقع نشده و کسی به آن توجه ندارد.

هفته پیش قبل از رسیدنم به این محل با یکی از نوجوانان با استعدادی که در این جمع با او آشنا شده بودم از طریق واتس‌اپ تماس گرفتم، پس از سلام و احوال پرسی گفتم که تا ساعتی دیگر خواهم رسید و اطلاعاتی در رابطه با چگونگی ورود به دانشگاه را در اختیارش خواهم گذاشت، هرچند برای کسی که هنوز اقامت کشوری را ندارد ورود به دانشگاه آن‌هم به این زودی‌ها غیر ممکن است اما تصور کردم شاید از این راه بتوانم از سفری پرخطر منصرفش کنم. در جواب نوشت که ۴۸ ساعت است در قسمت بار یک کامیون سرپا ایستاده و اگر کامیون حرکت نکرد تا ساعتی دیگر خارج خواهد شد و به مرکز خدمات پزشکی خواهد آمد. وقتی دیدمش برای من توضیح داد که چگونه ۴۸ ساعت بدون آب و غذا  و تنها با موبایلی در دست در فضایی به ابعاد ۳۰ سانتی‌متر مربع سر پا ایستاده بود.

تصور کنید ۴۸ ساعت در لابلای بار یک کامیون مخفی شده و در انتظار انتقال این کامیون به کشتی و رسیدن به مقصد باشید و تمام این مدت را در فضای مجازی سرگرم باشید٬ اینکه در چنین شرایطی با خونسردی تمام پست‌های فیس‌بوک را لایک بزنید و با دوستانتان چت کنید و  آنها بی‌خبر از همه جا برایتان آرزوی موفقیت کنند. این‌ها بیشتر به داستانی سوررئال شبیه است اما در واقعیت در حال رخ دادن است.

اما به راستی چه چیز باعث شده تا افرادی این‌گونه خطر را به جان خود بخرند و با جان خود بازی کند؟ اگر مشکل و دلیل اصلی خروج از کشور عدم امنیت اجتماعی و آزادی و شانس زندگی در دنیایی برابر است پس چرا آنها در همین اروپای آزاد نمی‌مانند و اعلام پناهندگی نمی‌کنند؟

زرق و برق رویای بریتانیا این روزها در میان جوانان ایرانی تبدیل به همان رویای آمریکا در دهه‌های پیشین شده است. برخی مشکل زبان را بهانه می‌کنند٬ از سختی زبان آلمانی و دیگر زبان‌های اروپایی و مورد استفاده نبودن گسترده آن صحبت می‌کنند حال آنکه زبان انگلیسی را هم نمی‌دانند.

پناهجویان بلژیک

اما از همه مهمتر انگیزه مالی و امکان رشد سریع اقتصادی در بریتانیا و قوانین اجتماعی کمتر دست و پاگیر این کشور است که گویی این جماعت را به پذیرش این مخاطرا‌ها برانگیخته است، هرچند شرایط دریافت اقامت در بریتانیا به مراتب سخت‌تر از دیگر کشورهای اروپایی است اما پناهجویان در این کشور از بازار کار بهتری برخوردارند و حتی بدون داشتن اقامت و برخورداری از حق کار به راحتی می‌توانند به صورت غیرقانونی ماهانه دستکم هزار پوند درآمد داشته باشند. در این کشور پناهجویان بدون نیاز به کارت شناسایی و اقامت بریتانیا می‌توانند به زندگی روزمره بپردازند و حتی رشد اقتصادی سریع‌تری در مقایسه با زندگی در دیگر کشورهای اروپایی را تجربه کنند. اینها دلایل اصلی آن عده‌ای است که نه تنها به خاطر شنیده‌ها بلکه به گفته خودشان، دلایلی منطقی خطر می‌کنند و دل به دریا می‌زنند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=49286