خانواده مرد جوانی به نام کامران هشتم دی ماه گذشته به پلیس گفتند پسرشان گم شده است. همان روزها جوانی به نام سیامک به پلیس گفت: دوستش کامران اتومبیلاش را مقابل خانه او پارک کرده بود و حالا نه کامران هست و نه اتومبیل.
مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند؛ متوجه شدند سیامک آخرین کسی است که تلفنی با مقتول صحبت کرده و بعد از آن هم ناپدید شده است. مأموران همچنین فهمیدند سیامک چند روزی را خارج از تهران گذرانده او به خانوادهاش گفته بود کار واجبی دارد و باید خیلی فوری به مسافرت برود. زمانی که این اطلاعات به دست آمد، مأموران سیامک را بازداشت و از او بازجویی کردند.
وی بعد از چندین جلسه بازجویی به قتل دوستش کامران اعتراف کرد و گفت: من و کامران به خاطر اتومبیل با هم اختلاف داشتیم و به همین دلیل هم با او قرار گذاشتم به خانهام بیاید و درباره فروش ماشین صحبت کنیم.
او میخواست ماشین را بفروشد و من هم مشتری بودم اما سر مبلغ با هم به توافق نرسیده بودیم. روز حادثه اختلاف قبلیای که داشتیم دوباره سر باز کرد و من که خیلی عصبانی شده بودم یکباره از خود بیخود شدم و ضربهای به کامران زدم که باعث مرگش شد. چارهای نداشتم جز اینکه جسد را از محل دور کنم، ساکی تهیه کردم جسد را داخل آن گذاشتم به ترمینال رفتم.
زمانی که به ترمینال رسیدم سوار اولین ماشینی که داشت حرکت میکرد شدم، ماشین به سمت قزوین میرفت من هم سوار و در قزوین پیاده شدم ساک جسد هم همراهم بود وقتی پیاده شدم جسد را در بیابانهای اطراف رها کردم و بلافاصله به تهران آمدم به خانه که رسیدم متوجه شدم اتومبیل مقابل در خانه نیست و آن را سرقت کردهاند؛ به همین خاطر موضوع را به پلیس اطلاع دادم. اما اگر میدانستم ماشین باعث میشود دستگیر شوم هرگز این کار را نمیکردم.
این هفته در جلسه رسیدگی به این حادثه بعد از اینکه نماینده دادستان خواستار صدور رأی مناسب برای متهم شد خانواده مقتول خواستار صدور حکم اعدام شدند. وقتی متهم در جایگاه حاضر شد جزییات قتل را یک بار دیگر توضیح داد و گفت از اتفاقی که افتاده به شدت پشیمان است اما نمیداند برای جبران کارش باید چه کار کند با این حال خانواده کامران حاضر به قبول دیه نشدند و همچنان بر قصاص اصرار کردند.
با پایان جلسه رسیدگی هیأت قضات وارد شور شدند و متهم را به یک بار اعدام محکوم کردند. بعد از صدور حکم و همچنین تأیید این حکم از سوی دیوان عالی کشور، سیامک در فهرست اعدامیان اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. او همچنان منتظر اجرای حکم اعدام بود تا اینکه به دختری علاقمند شد و با او ازدواج کرد. او در این مدت بچهدار هم شد اما چند روز قبل از اعدام در زندان به دلیل بیماری جان خود را از دست داد. از آنجا که حکم قصاص اجرا نشده بود و خانواده مقتول هم برای تعیین تکلیف مراجعه نکرده بودند، بعد از مرگ سیامک به آنها اطلاع داده شد که قاتل فرزندشان در زندان فوت شده است. خانواده مقتول از دادگاه خواستند دیه آنها از بودجه بیتالمال پرداخت شود.