سال هاست در ایران بخش مهمی از دارندگان حق رأی، آگاهانه و بر اساس تحلیلهای معین، به دو گروه تقسیم شده اند: گروهی که در انتخابات غیرآزاد و غیردمکراتیک و در نتیجه ناسالم که توسط جمهوری اسلامی برگزار میشود، شرکت میکنند و کسانی که در آن شرکت نمیکنند.
آنهایی که این دو گروه را در برابر هم قرار میدهند، دو نکته مهم را در این سیاست که خود را به جامعه و حکومت تحمیل کرده، نادیده میگیرند.
یک: گذشته از اینکه در یک نظام دینی و ولایی و فقاهتی، آرای مردم نقش تعیین کننده در برابر اختیارات و تصمیم «رهبری» و «ولی مطلقه فقیه» ندارد، اما در انتخاب محدودی که میان «بد» و «بدتر» در برابر مردم قرار داده میشود، آنها «میتوانند» آن نامزدی را در رأس قوه مجریه بنشانند که فکر میکنند کمتر برای آنها «بد» است. البته تجربه نشان داده که حتی این «توانستن» بستگی به آن دارد که «رهبری» نیز آن را بخواهد (انتخابات ۸۸). در این نظام، «خواستن» مردم، الزاما توانستن نیست بلکه «توانستن» آنها موکول به «خواستن» نظام و رهبری آن است.
دو: گروه دیگر با امتناع از شرکت در انتخابات در آن نقشی بس مهم بازی میکند. ترس از تحریم و امتناع، از یک سو رهبر جمهوری اسلامی را واداشته که هم در سال ۹۲ از «مخالفان» درخواست کند در انتخاباتی که در آن نامزدی ندارند شرکت کنند و هم امسال مانند همیشه «همه» را به مشارکت فرا خواند. از سوی دیگر، تأکید بر لزوم برگزاری انتخابات آزاد، سبب شده تا نه تنها رژیم برای تشویق مردم به مشارکت، در روزهای انتخابات، فشار بر جامعه را فریبکارانه کمتر کند، بلکه حتی نامزدهای رقیب نیز در نقش مخالفان و «اپوزیسیون» فرو رفته و هر یک تلاش کردند، بدون هیچ برنامه ای، حرفهای منتقدان و مخالفان را تکرار کنند تا آرای بیشتری جمع کنند. آنها دریافتهاند برای جمعآوری آرا، باید با شرایط موجود مخالف بود! و در این راه تا افشاگریهای بی سابقه علیه یکدیگر پیش رفتند.
به این ترتیب، موافقان و مخالفان مشارکت، در عمل، توانستهاند سیاست «چماق و هویج» یا «شلاق و شیرینی» را در طرح مطالبات مشترک خود پیش ببرند. این سیاست در عرصه بینالمللی و در رابطه با برنامه اتمی جمهوری اسلامی جواب داد و آن را به پای میز مذاکره و «برجام» کشاند. در عرصهی داخلی نیز اگر این دو گروه دارندگان حق رأی، انسجام خود را حفظ کنند و در دام ترفندهای سیستماتیک و جدایی افکنانهی رژیم و عوامل آن نیفتند، میتوانند در عقبنشینی رژیم موفق باشند. کسانی که هدفمند از شرکت در انتخابات امتناع کرده و چماق تحریم را بلند میکنند، با بی صبری منتظر تحقق وعدههای انتخاباتی و مطالبات مشترک خود با کسانی هستند که آرای خود را به صندوقها نظام ریخته و کام آن را با هویج، شیرین کردهاند. چنین سیاستی میتواند بهترین نتیجه را در عبور از بنبست جمهوری اسلامی داشته باشد به شرطی که جامعه، به جای حکومت، علیه خود عمل نکند.