جنبش مبارزه با «آزار جنسی» و آغاز یک دگرگونی بزرگ در وضعیت زنان جهان

سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۶ برابر با ۲۱ نوامبر ۲۰۱۷


شکوه میرزادگی – این روزها موضوع اول بیشتر رسانه‌های سرشناس جامعه‌ی آمریکا، مساله «آزار جنسی»ست*؛ یعنی یکی از مهم‌ترین مسایلی که عمدتا در ارتباط با زنان است اما، تا همین چند ماه اخیر، این چنین، ویژگی‌های آن باز و آشکار نشده بود. اکنون کار به جایی رسیده که مساله‌ی «آزار جنسی»، به ویژه در محیط کار، برای بسیاری از مردمان آمریکا چنان اهمیتی پیدا کرده که مبارزه  با آن به جنبشی گسترده تبدیل شده است؛ به طوری که رسانه‌ها اکنون به موارد «آزارهای جنسی» گوناگونی می‌پردازند که از سی- چهل سال پیش به این طرف از سوی افراد سرشناس و حتی سیاستمداران صورت گرفته است. در این میان زنانی که تا دیروز یا «شرم» داشتند تا به صورت علنی اعلام کنند که مورد آزار  جنسی قرار گرفته‌اند، و یا حتی آنها که در دادگاه‌ها بی سر و صدا پول گرفته بودند تا صدا بلند نکنند، داوطلبانه می‌آیند و در رسانه‌ها جزیبات رنج‌هایی را که از این آزارهای جنسی کشیده‌اند برای عموم شرح می‌دهند.

چرا مساله «آزار جنسی» به تازگی در آمریکا مطرح شده است؟

اگر چه دو پدیده‌ی عظیم «رنسانس» و «انقلاب صنعتی» در اروپا توانست زن را، که قرن‌ها- زیر فشار نابرابری‌ها – شباهتی نزدیک به بردگان داشت، به عنوان انسانی صاحب اراده و حق و حقوق شناسایی کند، اما دوران مبارزات مستمر خود زنان، در کشورهای پیشرفته، برای به دست آوردن آنچه اکنون ما آن را به عنوان برابری زن و مرد می‌شناسیم، حدود دویست و چهل پنجاه سال بیشتر عمر ندارد.

در واقع زیر سایه دموکراسی، و به ویژه «جدایی مذهب از حکومت»، در این کشورها بود که زن‌ها توانستند از نظر قانونی تقریبا به همه‌ی حقوقی که مردها صاحب آن هستند، برسند. و بیشترین این توفیق‌ها در طول قرن بیستم به دست آمد. اما، متاسفانه، از آن جا که همیشه بین مناسبات و قوانین جدید و سنت‌ها و ارزش‌های کهنه‌ی مسلط بر جامعه فاصله ای زمانی وجود دارد هنوز نه زنان توانسته اند از برخی حقوق قانونی خود بهره مند شوند، و نه مردان توان پذیرش برخی از قوانین مربوط به زنان را پیدا کرده اند. هنوز سنت‌ها و ارزش‌هایی کهنه، زنان را از حق طلبی باز می‌دارد، چرا که بسیاری از این نابرابری‌ها و آزارها یا با «آبرو»یی، که ساخته‌ی تعصبات مذهبی و سنت‌های کهنه است، در ارتباط قرار می‌گیرند و  یا از آنجا که قدرت‌های قضایی، اقتصادی، و سیاسی موجود همچنان بیشتر در دست مردان است، حقوق قانونی زنان بی سر و صدا پایمال می‌شود. بدتر از همه این است که به دلیل سکوت زنان آزار دیده بیشتر مردمان، چه زن و چه مرد، از وجود قوانین حق و حقوق زنان در رابطه با اینگونه امور بی خبرند.

نمونه‌هایی از آزار جنسی در محیط کار که قابل شکایت است:

– نزدیک شدن فیزیکی بیش از حد، و هر گونه لمس بدنی نامناسب
– طرح جوک و شوخی توهین آمیز و یا زننده‌ی جنسی، که به طور کلی موجب می‌شود به زنی که مقابل شما نشسته توهین شود
– استفاده از عبارات و جملات تحقیر کننده در مورد جنسیت
– فرستادن ایمیل‌های حاوی مطالب، تصاویر و یا مضامین سکسی
– درخواست یا پیشنهاد جنسی، توصیف‌ها و نظرات جنسی یا معذب کننده درباره شکل یا کیفیت اعضای بدن
– نشان دادن تصاویر سکسی
–  استفاده از عبارات و جملات تحقیر کننده در مورد جنسیت فرد
– طرح سوالات جنسی و یا سوال در مورد کیفیت، نوع رفتار جنسی یا جهت گیری جنسی فرد،
– دادن وعده‌ی ارتقای شغل و گرفتن کار بهتر در ازای برقراری تماس یا رابطه جنسی
– تهدید به اخراج از کار یا گرفتن مزایای کاری مانند اضافه حقوق و مرخصی در صورت عدم تمایل برقراری تماس یا رابطه جنسی.

 بی خبری از قوانین مربوط به آزار جنسی

در حالی که بیشتر مردمان از قوانین شدید «تجاوز جنسی» و آزارهای جنسی در کوچه و خیابان و خانه با خبرند، بسیاری هنوز از قوانین آزار جنسی در محیط کار و فعالیت‌های اجتماعی آگاه نیستند. مثلاً، همه می‌دانند اگر مردی بیگانه در کوچه و خیابان به زنی تجاوز کند، یا حتی مردی از میان دوستان و آشنایان دست به چنین تجاوزی بزند بر اساس قوانین کشورهای پیشرفته، این عمل می‌تواند مجازاتیاز چند سال زندان تا حبس ابد داشته باشد. حتی اگر شوهری، بدون موافقت همسرش، به زور با او تماس جنسی برقرار کند این عمل «تجاوز» شناخته می‌شود و مجازات دارد.

تا کنون اما حتی افراد شناخته شده نیز یا نمی‌دانسته‌اند که برخی از رفتارهای آنها «آزار جنسی» شناخته می‌شود و یا خبر نداشته‌اند که قوانین و مجازات‌هایی برای این آزارهای جنسی‌شان وجود دارد. مثلا «فرانکن» یکی از کمدین‌های معروف آمریکایی که اکنون نماینده‌ی مجلس سنای امریکا است، این روزها به این دلیل متهم به آزار جنسی شده که وقتی خانم همکارش پس از اجرای یک برنامه‌ی سخت، با لباس و کلاه گوشه‌ای به خواب رفته بوده او، در مقابل همکاران دیگرشان، دستانش را (بدون لمس) دور سینه‌های او حلقه می‌کند و از عکاس می‌خواهد که از این ژست مضحک او عکسی بگیرد. و این عکس سندی برای وارد کردن اتهام «آزار جنسی» به او شده است. البته این خانم گفته است که فرانکن سال‌ها با رفتار و حرف‌های خود او را آزار می‌داده و او از ترس از دست دادن کارش اعتراض نمی‌کرده است.

حال می‌توان پرسید که اگر این آقا (در آن زمان) می‌دانست که این عکس انداختن شوخی‌مانند هم از نظر قانونی جرم شناخته می‌شود آیا حاضر بود در مقابل همکاران‌اش این کار را انجام داده و سندی برای محکومیت خود به دست شاکی دهد؟

یا عجیب‌ترین مورد این بی‌خبری در مورد رییس جمهور پیشین آمریکا، پرزیدنت بوش پدر، است که خبرش در همین روزهای بالا گرفتن کمپین‌های مربوط به مبارزه با آزار جنسی منتشر شده است. دو هنرپیشه آمریکایی، جوردانا گرولنیگ و هیتر لیند، گفته‌اند که جرج بوش پدر، در مراسم عکس انداختن هنرپیشه‌ها با او شوخی نامناسبی کرده و به آنها «دست درازی» کرده است (در این مورد باید دانست که هر نوع لمس کردن غیرمعمول مثل فشار دادن، تنگ بغل کردن، نیشگون گرفتن می‌تواند معنای دست درازی داشته باشد).

در واقع درست است که پرزیدنت بوش ۹۵ سال دارد، و به بیماری پارکینسون مبتلاست و، به گفته‌ی پزشکان، برخی از رفتارهایش عمدی نیست اما، به طور قطع اگر او یا همسرش که در آن لحظه با او بود، می‌دانستند که احتمالا شوخی نامناسب با زنی و یا دست زدن به بدن او «آزار جنسی» شناخته می‌شود، این اتفاق نمی‌افتاد. البته، در این رابطه، سخنگوی جرج بوش بلافاصله با انتشار بیانیه‌ای رفتار رییس جمهوری پیشین آمریکا را نشانه‌ی شوخ‌طبعی وی دانسته و از طرف بوش از خانم‌های هنرپیشه عذرخواهی کرده است.

طبعاً، بی‌خبری از قانون دلیلی بر برائت از جرم نیست، اما در عین حال می‌توان گفت که این نوع «آزار جنسی» آنقدر در جامعه تکرار شده که، به اصطلاح، قبح آن از بین رفته و به صورت یک عادت درآمده است. اما بسیاری از این اعمال نمی‌توانسته از سر بی خبری یا تصادفی باشد؛ مثل عمل افرادی چون «هاروی واینستین»- کارگردانی که ده‌ها زن هنرپیشه از او شکایت کرده‌اند- و یا افراد دیگری در ‌هالیوود و یا سیاستمداران باهوش و برجسته‌ای چون پرزیدنت کلینتون، که هنوز زنانی در صف شکایت از او ایستاده‌اند، و یا آقای مور، که اخیراً برای سناتوری کاندیدا شده است.

 اما زنان آزار جنسی دیده چقدر می‌توانند مقصر باشند؟

یقینا افرادی که با وقاحت و گستاخی و بی‌ترس از مجازات دست به آزار جنسی زنان در محیط کار می‌زنند، کاملا با افراد مزاحم و یا بیماری که در کوچه و خیابان و یا حتی در خانه‌ها به آزارهای جنسی زنان می‌پردازند تفاوتی عمده دارند. این افراد، به دلیل بالا بودن پست و مقامی‌که داشته‌اند، خیال‌شان راحت است که ‌یا زنان جرات اعتراض نخواهند داشت و یا آن امتیازات مقامی، مالی و شغلی که زنان در قبال آزار جنسی دریافت می‌کنند آنقدر ارزش دارد که به خاطرش صدایشان در نیاید.

در نتیجه، آنها علاوه بر اینکه زنان را آزار جنسی می‌دهند عملاً شایستگی، تخصص و دانش زنان را  ناکارآمد می‌سازند. آنها به زن‌ها  به طور واضح و روشن می‌گویند: «تن تو، برای منِ رییس اداره، یا کارگردان سینما، یا نماینده‌ی کنگره و فرماندار و رییس جمهور و غیره بیش از شایستگی در کار و تخصص و دانش اهمیت دارد.»

در این میان متاسفانه سکوت زنان نیز سبب شده که اصل شایسته‌سالاری در ارتباط با زنان در بسیاری از جاها در سایه قرار گیرد. یعنی زنی که می‌تواند با تن خود امکانات مالی و یا امتیازاتی کاری کسب کند، طبعا بیش از آنکه به بالا رفتن دانش و تخصص خود در کاری که انجام می‌دهد فکر کند، به دلبری از روسا و کارفرمایان خویش فکر می‌کند. در این میان، زنانی بیشتر آسیب می‌بیند که حاضر نیستند به هیچ قیمتی خود را «به فروش» برسانند. و این سکوت، به ویژه از جانب برخی که حتی «به مرگ تهدید می‌شوند»، اگرچه از نظر قانونی جرمی ‌را متوجه آنها نمی‌کند، اما به طور قطع از نظر اخلاقی و در چارچوب برابری‌خواهی اشتباه بزرگی است که اثرات مخربی برای خود زنان دارد.

جنبشی که زندگی زنان را دگرگون خواهد کرد

اگرچه بلند شدن سر و صدای اخیر «آزار جنسی در محیط کار» در آمریکا ابتدا از دو سال پیش و با شکایت یک زن از «بیل کازبی»، هنرپیشه تلویزیون و سینما، آغاز شد اما، به نظر من، شروع واقعی جنبش مبارزه را باید در ارتباط با اخراج «بیل اورایلی»، یکی از مهم‌ترین برنامه‌گذاران تلویزیونی، دانست.

آن گونه که نشریات می‌گویند، در گذشته او و تلویزیون فاکس، به خاطر اعمالی که نوعی آزار جنسی تلقی شده، و برای ساکت کردن زنان آزاردیده چندین میلیون دلار پرداخته و خیال خودشان را راحت کرده‌اند؛ اما در ماه‌های اخیر گروهی از زنان برابری‌خواه آمریکایی به سراغ شرکت‌های تبلیغاتی رفته و از آنها خواسته‌اند تا با قطع آگهی‌های خود از تلویزیون فاکس جلوی ادامه کار اورایلی را بگیرند. آنها در کار خود موفق شدند، یعنی ۵۰ شرکت عظیم به فاکس نیوز اخطار کردند که اگر به کار اورایلی خاتمه ندهند آگهی‌هایشان را به این تلویزیون قطع خواهند. کرد. و پس از این پیروزی بوده که زنان دیگری یکی پس از دیگری سکوت را شکسته‌اند.

اکنون«جنبش حذف آزار جنسی» چنان بالا گرفته که افکار عمومی ‌را به شدت متوجه خود کرده است. طبیعی‌ست که این وضعیت سبب خواهد شد تا مردان متجاوز در محیط کار عقب‌نشینی کرده و برای حفظ موقعیت خودشان هم که شده، محیط کار را برای زنان امن نگاه دارند. و طبیعی‌ست که در چنان فضایی زنان بهتر و راحت‌تر می‌توانند کار کنند و به شایستگی‌ها و دانش و تخصص خود بیشتر بپردارند.

و در عین حال این جنبش به طور قطع خواهد توانست چون همه‌ی جنبش‌های دیگر مربوط به حقوق زنان، اثرات و نتایج مثبت و درخشانی در زندگی کل زنان جهان داشته باشد.


*این مطلب صرفا در ارتباط با موضوع «آزار جنسی» در آمریکا و در کشورهای پیشرفته‌ای نوشته شده که در مورد زنان قوانینی امروزی و دموکراتیک دارند و، در نتیجه، به کشورهایی چون ایران که زنان‌شان هنوز در پی به دست آوردن ساده‌ترین برابری‌های حقوقی خود هستند، ربطی ندارد. قصه آنها بسیار مفصل‌تر از این حرف‌هاست و من، در مطالبی دیگر، جداگانه به آن خواهم پرداخت.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=95794