اشتباهات تاریخی احزاب کُرد در دشمنی با جنبش جوانان عراق

- احزاب کردی عراق در این بحران تلاش می‌کنند تا دست رهبران احزاب شیعه را که اکنون به کلی از سوی ملت عراق به ویژه جامعه شیعیان طرد شده‌اند بگیرند و با استفاده از نقطه ضعف آنها این احزاب را تسخیر اراده‌ و اهداف خود کنند.
- احزاب کرد عراقی تلاش می‌کنند از فروپاشی «نظام سهمیه‌ای» که پل برمر در سال 2003 به خورد ملت عراق داد جلوگیری کنند. در حالی که در یک دولت مدرن ملی و فراگیر، لیاقت‌ها و کارآمدی‌های افراد یک ملت حرف اول و آخر را می‌زند و نه عوامل و انتخاب‌های فرقه‌ای و قومی و مذهبی که در عمل نیز ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده است.
- اما در کنفرانس «نجف– اربیل» بسیاری از روشنفکران، سیاستمداران و روحانیون شرکت‌کننده ناخواسته کردها را شگفت‌زده کردند. آنها از مواضع کردها در قبال قیام نسل جدید عراق و دیدگاه‌های تنگ‌نظرانه و محدود آنها در رابطه با منافع شخصی و گروهی و عدم پاسخگویی به آرمان‌ها و آرزوهای همه ملت عراق از کرد، عرب، ایزدی، آشوری، کلدانی و غیره به شدت انتقاد کردند. موضعی که کردها را شگفت‌زده و غافلگیر کرد.
- نگرانی اصلی کردها از فروپاشی «سیستم سهمیه‌ای» و احزاب «شیعه» در مقابل استراتژی جنبش ملی فراگیر عراقی‌ها، ناشی از احتمال تحولات جامع سیاسی است. منافع کوتاه‌مدت و تنگ‌نظری احزاب کردی با تقسیمات فرقه‌ای بیشتر سازگاری دارد تا یک حکومت ملی با حقوق متساوی شهروندان و یک دولت مدنی مردم‌سالار که حکومت آن بر اساس کارآمدی افراد بنا شود.
- دکتر احمد الجنابی استاد رسانه در دانشگاه امارات به کیهان لندن می‌گوید، احزاب کرد و احزاب شیعه حاکم بر عراق منافع خود را در تقسیم‌بندی فرقه‌ای- اتنیکی می‌بینند. بسیاری از روشنفکران کرد عراقی که در احزاب نیستند، از نابرابری و شکاف عمیق طبقاتی در اقلیم کردستان عراق شکایت می‌کنند و جوانان عراق و نسل‌های جدید مناطق شیعه‌نشین به ویژه در جنوب کشور نیز از مرز فرقه‌گرایی گذر کرده و خود را پرچمدار ملیت و ملی‌گرایی عراق می‌دانند.

دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ برابر با ۲۳ دسامبر ۲۰۱۹


(العرب نیوز) – در پشت خاکریزهای جبهه ملتهب و بحرانی بغداد و خطر متلاشی شدن رژیمی که بر اساس سهمیه‌بندی عراقی– فرقه‌ای (کرد- شیعه- سنی) و با آگاهی و هدایت مستقیم پل برمر حاکم مستقیم آمریکا در عراق پس از منهدم کردن دولت صدام و انحلال ارتش و پلیس و نهادهای ملی- مدنی در سال ۲۰۰۳ تأسیس شد، اکنون تلاش‌های فکری و سیاسی از سوی احزاب شیعه و احزاب کرد برای احیای اتحاد استراتژیک «کرد- شیعه» ۲۰۰۳ که پس از همه‌پرسی کردستان برای استقلال در سال ۲۰۱۷ به کلی فرو پاشید، انجام می‌گیرد.

احزاب کردی عراق در این بحران تلاش می‌کنند تا دست رهبران احزاب شیعه را که اکنون به کلی از سوی ملت عراق به ویژه جامعه شیعیان طرد شده‌اند بگیرند و با استفاده از نقطه ضعف آنها این احزاب را تسخیر اراده‌ و اهداف خود کنند. احزاب کرد از سرنوشت تاریک و شوم متحدان دیروز و دشمنان پس از رفراندم خود آگاه هستند. متحدانی که انقلاب جوانان و نسل‌های جدید عراق که به سیاست‌های پل برمر و فرقه‌گرایان هیچ اعتقادی ندارند، آینده‌ی آنها را تیره و تار کرده و هیچ افقی برای بقای آنها دیده نمی‌شود.

این تلاش‌ها به دو دلیل صورت می گیرد؛ یکی به دلیل شرایط داخلی و بحرانی که قیام جوانان عراقی و پیامدهای سرنوشت رهبران احزاب شیعه به وجود آورده که پس از ریزش پایگاه‌شان در میان شیعیان به جنبش نوین‌گرای عراقی‌ها پیوسته‌اند. دلیل دیگری و مهمتر از اولی، به فشار رژیم تهران برای احیای اتحاد مرده‌ی «شیعی- کردی» بر می‌گردد؛ آنهم نه با همه کردها بلکه با آن احزاب کرد که رهبران آنها پس از دوران شاه، سابقه‌ی طولانی در اتحاد با جمهوری اسلامی دارند.

به تازگی احزاب کرد برای بررسی نظرات شیعیان، برخی از روحانیون و دانشگاهیان خط دوم شیعه، یعنی کسانی را که با احزاب واپسگرای وابسته به جمهوری اسلامی رابطه زیادی ندارند برای یک نشست «فکری- سیاسی» به نام کنفرانس «نجف– اربیل» در عراق دعوت کردند. هدف شرکت‌کنندگان اعلام نیاز ضروری به نوعی آتش‌بس کردی- شیعی برای مقابله با خطرات فروپاشی نظام سیاسی بغداد بود که سقوط آن به عنوان یک «نظام سهمیه‌ای» باعث از بین رفتن همه امتیازات بادآورده‌اى خواهد شد که پل برمر در سال ۲۰۰۳ به خورد ملت عراق داد! در حالی که در یک دولت مدرن ملی و فراگیر، لیاقت‌ها و کارآمدی‌های افراد یک ملت حرف اول و آخر را می‌زند و نه عوامل و انتخاب‌های فرقه‌ای و قومی و مذهبی که در عمل نیز ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده است.

در کنفرانس «نجف– اربیل» اما بسیاری از روشنفکران، سیاستمداران و روحانیون شرکت‌کننده ناخواسته کردها را شگفت‌زده کردند. آنها از مواضع کردها در قبال قیام نسل جدید عراق و دیدگاه‌های تنگ‌نظرانه و محدود آنها در رابطه با منافع شخصی و گروهی و عدم پاسخگویی به آرمان‌ها و آرزوهای همه ملت عراق از کرد، عرب، ایزدی، آشوری، کلدانی و غیره به شدت انتقاد کردند. موضعی که کردها را شگفت‌زده و غافلگیر کرد.

کنفرانس اربیل بر تعمیق رویکرد تفرقه‌افکنانه و تقسیم مردم عراق بر اساس قوم و فرقه و مذهب مبتنی بود. این رویکرد از طریق سخنرانی‌ها و برخی توصیه‌های پایانی کنفرانس نیز مشخص‌تر شد.

در این کنفرانس، فرقه‌گرایی شیعه و فقط ناسیونالیسم کرد تعمیق شد! اما چتر فراگیر ملی یعنی هویت عراق که جوانان پرچم آن را در خیابان‌های بغداد و شهرهای جنوب برافراشته و تمامی منظومه‌ی فساد و دزدی از بصره، ذی قار، کربلا، نجف، ناصریه و بغداد تا دهوک کردستان عراق به پرسش کشیده و با خطر فروپاشی روبرو کرده‌اند، به فراموشی سپرده شد!

نگرانی اصلی کردها از فروپاشی «سیستم سهمیه‌ای» و احزاب «شیعه» در مقابل استراتژی جنبش ملی فراگیر عراقی‌ها، ناشی از احتمال تحولات جامع سیاسی است. منافع کوتاه‌مدت و تنگ‌نظری احزاب کردی با تقسیمات فرقه‌ای بیشتر سازگاری دارد تا یک حکومت ملی با حقوق متساوی شهروندان و یک دولت مدنی مردم‌سالار که حکومت آن بر اساس کارآمدی افراد بنا شود. اگر احزاب فاسد شیعه که در عرض ۱۶ سال برای نمونه حتی یک دستاورد به عراق ارائه نداده‌اند شکست بخورند، بدون تردید احزاب کرد که هم‌پیمان آنها در بنای این منظومه‌ی فاسد و تدوین قانون اساسی ناقص بر اساس فرقه‌گرایی بوده و هستند صدمات بزرگ استراتژیک خواهند دید و رهبران خانوادگی و تقلیدی احزاب آنها دیگر نمی‌توانند بطور ارثی بر اریکه قدرت تکیه بزنند. به همین دلیل آنها شکست دولت فرقه‌گرای بغداد را شکست خود و از دست دادن امتیازات خودشان می‌دانند؛ امتیازاتی که اغلب مردم کرد عراق از آن بی‌بهره بوده و تنها یک یا دو خانواده سنتی که رهبری دو حزب را به دست دارند از آن بهره برده‌اند.

مسعود بارزانی رئیس حزب دموکرات کردستان در کنفرانس «نجف- اربیل» از آینده‌ای که جنبش جوانان عراق به همراه خواهد داشت ابراز نگرانی کرد. او از تعدیل و اصلاح قانون اساسی عراق هراس دارد و از همان روزهای نخست قیام عراقی‌ها ترس خود را از موفقیت تظاهرکنندگان در دستیابی به خواسته‌هایشان اعلام کرد. مهمترین خواسته مخالفان و معترضان عراقی، اصلاح قانون اساسی، عزل دولت، اصلاح قانون انتخابات و تشکیل یک کمیسیون عالی انتخابات حقیقی و مستقل است.

مسعود بارزانی از قدرت بغداد پس از پیروزی جنبش مدرن و فراگیر مردم عراق می‌ترسد. این جنبش می‌تواند دولت فراگیر ملی را نهادینه کند و این به معنای رأی اقلیت کرد در برابر اکثریت عراق خواهد بود که همه منافع قبلی بارزانی را که از طریق سهمیه‌بندی فرقه‌ای و قومی با همکاری رهبران احزاب شیعه تا مرز پروژه ناموفق استقلال و جدایی از عراق به دست آورده بود، از دست خواهد داد.

بارزانی با ضعف بغداد می‌تواند امتیاز بگیرد. او تا کنون در تصمیم‌گیری مستقل عمل کرد و در برابر تهدیدهای کلی عراق نیز حاضر به پذیرش مسئولیت نشد.

مسعود بارزانی پس از شکست در تحقق خواسته‌ی استقلال و جدایی از عراق که هم از نظر بین‌المللی و منطقه‌ای و هم در داخل عراق با مخالفت شدید روبرو شد اکنون در سیاست فرار به جلو می‌خواهد به نحوی آن شکست بزرگ را که باعث استعفای وی از ریاست اقلیم کردستان عراق شد جبران کند. او اخیرا پیشنهاد داده تا شهر کرکوک به یک ایالت تبدیل شود و سپس این ایالت با کردستان پیمان ببندد و با بغداد هم همان رابطه‌ای را داشته باشد که با کردستان دارد! این پیشنهاد تفرقه‌افکنانه در حالیست که کرکوک متعلق به همه عراقی‌هاست! چنانکه بغداد یا بصره نیز متعلق به همه عراقی‌ها هستند.

مسعود بارزانی با این ترفند در صدد است با تحمیل خواسته‌های شخصی و گروهی خود بر شرکای سیاسی شیعه‌اش که خود را از جانب مردم عراق در خطر سرنگونی می‌بینند، امتیازاتی برای جبران شکست خود در رفراندوم استقلال و جدایی کردستان عراق به دست بیاورد. او در آن زمان نیز وقتی که داعش هنوز در خاک عراق و دولت این کشور تضعیف شده بود، مسئله رفراندوم را مطرح کرد! اما عراقی‌ها در ضعیف‌ترین حالت نیز مانع جدایی شمال سرزمین خود شدند.

هوشیار زیباری نیز ترس خود از جنبش ملی عراقی‌ها را مخفی نکرده و در یک سخنرانی گفته است از آن واهمه دارد که قیام جوانان پس از پیروزی، حکومت دیکتاتوری را که شیعیان و کردها از آن رنج برده‌اند دوباره بر سر قدرت بیاورد!

رهبری کردستان عراق بار دیگر مرتکب یک اشتباه استراتژیک و تاریخی می‌شوند. آنها از قیام اکتبر ۲۰۱۹ حمایت نکردند. نادیده گرفتن جنبشی که اکثریت ملت عراق از آن حمایت می‌کند یک اشتباه فاحش تاریخی است.

نادیده گرفتن جنبشی به این گستردگی از یک دیدگاه کوته‌بین و نوعی ذهنیت سیاسی ساده‌انگارانه سرچشمه می‌گیرد. بی‌اعتنایی به این قیام یعنی بی‌اعتنایی به همگرایی ملی. قیام عراقی‌ها چه از دیدگاه ناظران محلی و چه از دیدگاه ناظران بین‌المللی یک تحول بزرگ است بطوری که روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در تاریخ ۶ نوامبر ۲۰۱۹ در تحلیلی نوشت انتفاضه‌ی عراقی‌ها «اسطوره‌ی فرقه‌گرایی سیستماتیک در قدرت را متلاشی کرد».

این روزنامه نوشت که مشکل عراق ریشه در قانون اساسی این کشور دارد. آمریکا هویت عراق را از هویتی متحد با چتر میهن‌دوستی به هویت‌های کوچک و تکه‌پاره میان کرد و سنی و شیعی و مسیحی و ایزدی و غیره متلاشی کرد.

ضعف حکومت بغداد در قبال زیاده‌خواهی رهبران کرد عراقی به جایی رسیده که برخی از سیاستمداران افراطی کرد اساسا منکر موجودیت تاریخی عراق می‌شوند. یکی از ناسیونالیست‌های کرد به نام عبدالسلام باروری می‌گوید عراقی وجود نداشت و این کشور بطور مصنوعی شد ایجاد شد. این شخص متاسفانه عضو پیشین پارلمان از سوی کردهای عراق در بغداد بود. او در کنفرانس «نجف- اربیل» مدعی شد که عراق فقط یا با دیکتاتوری یا با فدرالیسم می‌تواند یکپارچه بماند وگرنه متحد باقی نخواهد ماند! اظهاراتی که فاقد هرگونه دلایل منطقی و تاریخی هستند.

بسیاری از فعالان جنبش اخیر در عراق، دلیل ابهام در مواضع برهم صالح رئیس جمهور کُرد این کشور و عدم پایبندی او به قانون اساسی و تعلل و تاخیر وی در رابطه با تعیین نامزدی برای پست نخست وزیری جدید را که با خواسته‌های معترضان تطابق داشته باشد، تنها نشانه اعمال نفوذ و فشار احزاب شیعه و فشار تهران می‌دانند. در قانون اساسی عراق اگر ائتلاف‌های پارلمان درباره‌ی شخصی موافقت نکردند طبق اختیاراتی که قانون اساسی به رئیس جمهوری داده او می‌تواند نامزدی مستقل را تعیین کند. به نظر می‌رسد مواضع احزاب کرد عراق را نیز می‌بایست در این تعلل و عدم پایبندی به قانون اساسی این کشور دخیل دانست.

در این میان، آمریکایی‌ها در تاریخ معاصر همیشه از کردها به عنوان ابزاری موقت برای تحقق اهداف و تضمین منافع خود در عراق استفاده کرده‌اند.

بر اساس این استفاده ابزاری از کردها با توجه به نیازهای سیاسی آمریکاییان گاهی آنها را پوشش می‌داد و حمایت می‌کرد و بعد از مدتی آنها را رها می‌کرد. البته رهبران کرد کوشش می‌کنند تا این حقیقت را منکر شوند و موضع آمریکا در عدم تایید همه‌پرسی استقلال و جدایی کردستان در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷ را بهترین دلیل برای رد این نگاه به خودشان می‌دانند.

در همین رابطه دکتر احمد الجنابی استاد رسانه در دانشگاه امارات و همچنین یکی از مدیران برنامه‌های تلویزیون الشرقیه در دبی، درباره عدم حمایت احزاب کُرد عراقی از جنبش ملی عراقی‌ها به کیهان لندن می‌گوید: «محور اصلی نگران‌کننده کردها از خیزش اکتبر ۲۰۱۹، ترس از اصلاحات قانون اساسی است که معترضان آن را به عنوان اولین خواسته خود مطرح کرده و خواهان لغو قانون اساسی هستند که با دست‌خط پل برمر نوشته شد. تعدیل و اصلاح قانون اساسی یعنی سقوط حاکمیت وراثتی احزاب کرد در اقلیم کردستان. رهبران کرد عراق در منطقه خودشان نیز با چندین قیام علیه فساد و فاصله طبقاتی فاحش روبرو شده‌اند که سیستم فاسد سهمیه‌بندی سیاسی در کردستان به وجود آورده است. اما این احزاب با زور سر نیزه آن جنبش‌ها را قلع و قمع کردند. احزاب کرد و احزاب شیعه حاکم بر عراق منافع خود را در تقسیم‌بندی فرقه‌ای- اتنیکی می‌بینند. بسیاری از روشنفکران کرد عراقی که در احزاب نیستند، از نابرابری و شکاف عمیق طبقاتی در اقلیم کردستان عراق شکایت می‌کنند».

جنابی همچنین افزود: «مواضع مسعود بارزانی و زیباری و دیگران بیانگر ترس احزاب کرد از متلاشی شدن منظومه شکست‌خورده‌ی طبقه سیاسی فاسد در بغداد است. شما اگر قانون اساسی پل برمر را خوب بخوانید در آن بحث‌هایی چون کرد و شیعه و سنی زیاد به چشم می‌خورد. و یا اگر رسانه‌های واپسگرای دولت‌های عراق بعد از ۲۰۰۳ را دنبال کنیم همواره واژه‌هایی چون شیعه، سنی، کردی، ایزدی و مسیحی بسیار در آنها می‌شنویم اما «هویت عربی» عراق که بخش مهمی از هویت ملی ۸۰% درصدی این کشور را تشکیل می‌دهد مفقود است! چرا؟! چون اگر عراق به عنوان «عرب» و «کرد» در نظر گرفته شود، کردها کمتر از ۲۰ درصد هستند و در هر تصمیم سرنوشت‌سازی حتی اگر با رفراندوم سازمان ملل هم صورت بگیرد چیزی بیشتر از حق‌شان عایدشان نخواهد شد. آنها از طریق خیانت احزاب شیعه‌ی فاسد که اغلب رهبرانشان به کشور عراق هیچ تعلقی ندارند و تنها همّ و غم‌شان اسلام سیاسی و تبعیت از ولایت فقیه رژیم ایران است توانستند بیش از حقوق دیگران زیاده‌طلبی کنند اما جوانان عراق و نسل‌های جدید مناطق شیعه‌نشین به ویژه در جنوب کشور امروز از مرز فرقه‌گرایی گذر کرده و خود را پرچمدار ملیت و ملی‌گرایی عراق می‌دانند. در مقابل این سیل خروشان جنبش ملی عراق، احزاب فاسد و وابسته‌ی کرد و شیعه و غیره بیش از هر زمانی درمانده و ناتوان هستند».

*منبع: العرب نیوز
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=180399

5 دیدگاه‌

  1. مرادبیک

    مطالب گفته شده در روزنامه العرب قابل استناد تاریخی نیستند. برای مثال همکاری امنیتی ملا مصطفی بارزانی با محمد رضا شاه پهلوی در اسناد تاریخی موجود است و با یک سرچ ساده در گوگل مطالب زیادی قابل دستیابی است. بنابراین همکاریهای احزاب کردی عراقی با دولتهای وقت ایرانی، فقط مربوط به بعد از انقلاب ۵۷ نمی‌شود. و بسیاری مطالب دیگر در متن فوق که قابل بازگویی در اینجا نیست!

    عدم تمایل احزاب حاکم در اقلیم کردستان عراق از پشتیبانی جنبش اخیر مردم عراق، ناشی از نفوذ و فشار بسیار زیاد جمهوری اسلامی و سپاه قدس بر احزاب اقلیم در کردستان عراق است. فراموش نکنیم که این نفوذ بقدری است که بسیاری از کشورهای قدرتمند منطقه را تاب مقاومت نیست، و دولتهایی که مقاومت کردند دچار مشکلات امنیتی شدید شدند، چه برسد به اقلیم نیم بند فدرال کردستان عراق که بودجه‌اش از طریق دولت شیعه عراق تأمین می‌شود، که صد در صد تحت سیطره جمهوری اسلامی است.

    بنابراین، انتقاد شدید و استفاده از عباراتی همچون ترسیدن و لرزیدن، با بررسی دقیق وضعیت در منطقه شاید کمی کودکانه یا از روی ناآگاهی باشد!! با این تأیید که احزاب حاکم در کردستان عراق سعی در حفظ قدرت را در اولویت خود دارند، که این مسئله با مسائل دمکراتیک در دنیای امروز ما منافات دارد.

  2. بنده نام ندارم...

    فاصله ژرفی بین ادعای ارضی کردها و لیاقت آنان برای تأسیس حکومت خودمختار کردستان وجود دارد…

  3. ارثيه معنوى فئوداليته

    به گمانى رهبران کرد ارثیه معنوى فئودالیته هستند.
    اگر این گمان درست باشد، مقبولیت آنان را باید در دو چیز دید:
    دین و گویش متفاوت از بدنه جامعه.
    محتملاً این دو علت است که رفتار عقب مانده ترین طبقه جامعه را ارزش مطرح شدن داده است. تبعیض ناشى از این دو جنبه که امرى طبیعى ولى غیر ارزشى است موجب آن شده است که جامعه کرد رهبرانى چنین عقب مانده را بپذیرد و از درون خود زایشى نوین نداشته باشد.
    عدم توجه روشنفکران و جامعه شناسان ایرانى به این وجه از ویژگى هاى اقوام کرد که همطراز رفتار سیستم هاى قبایل آفریقایى است، نشان از سطح نازل پویایى اندیشه در جامعه مدعى و پرطمطراق روشنفکرى ایرانى دارد.

  4. بهرام پارسی

    کرد ها ، فارسی زبان ها ، آذری زبان ها ، تاجیک ها ، پشتون ها ، بلوچ ها ، تالشی ها ، تات ها ، اوستی ها و ترکمن ها همگی به یک ایرانشهر نیرومند تعلق داشتند که متاسفانه به دلیل اسلام و شیعه گری و جهالت سیاستمداران دچار تفرقه شده اند .متاسفانه دولت مرکزی در ایران در این ۴۰ سال وجود نداشته و فرقه ی تبهکاری از نوع داعش شیعه بر ایران حاکم بوده است و ما نتوانستیم تبلیغات مسموم علیه خودمان را از بین ببریم و به مردم آریانا(افغانستان ) و پشتونستانی های پاکستان کمک کنیم .
    ۱٫کردها سال ها است زیر ستمِ ملی گراها و گرگ-مغول پرستان در ترکیه هستند .کردهای سوریه سال ها زیر ستم اسد بودند و حالا سرزمینشان تحت اشغال سلطان ابله اردوغان است .
    ۲٫تاریخ ِ پر از دروغ و ایدئولوژی ِ گرگ پرستی- مغول پرستی که ترکیه به جمهوری اران( آذربایجان) صادر کرده و متاسفانه روی برخی از جوانان محروم آذربایجان خودمان تاثیر گذاشته .
    ۳٫ اقوامِ آریایی و پارسی زبانان در افغانستان هنوز در دوران سیاه تاریخی شان هستند و از لحاظ فرهنگی در تعصب ها و خرافات و خشونت اسلامی غرق شده اند.
    ۴٫تنها تاجیکستان و اوستیا وضعیت آرامی دارند که آنها هم از لحاظ فرهنگی دور از پیکره ی ایران و تمدن ایرانی قرار دارند.البته شهرهای تاجیک نشین در سمرقند و بخارا سال ها زیر سرکوب قومیتی در ازبکستان قرار داشتند .
    ۵٫ترکمن ها زیر سلطه ی استبداد هستند و متاسفانه مسایل فرهنگی در ترکمن های ایرانی هست نظیر ازدواج های فامیلی و میزان بالای کودکان معلول ناشی از آن
    و…
    به جای آنکه ثروت و انرژی ایرانیان صرف حمایت از مردم ایران و اقوام ایرانی در ایران زمین و خاورمیانه شود ، صرف جهالت ها و آرزوهای جهادی-تروریستی خمینی و خامنه ای شد .دشمنی احمقانه با امریکا و اسراییل و دوستی با روسیه که همیشه به دنبال تضعیف ایران است باعث شد خود ایران نیز درگیر هزاران بحران شود .

  5. داریوش

    جمهوری اسلامی های منطقه ساخت آمریکا و این احزاب قلابی «کورد»!!! و «تورک»!!!همه برای یک هدف تولید شدند «نابودی هویت ملی» تفرقه انداز و بچاپ

Comments are closed.