آرسن نظریان – مدتی است که جناحهای تندرو جمهوری اسلامی از طریق رسانههای خودی، صحن مجلس شورای اسلامی و اقدامات تنشآفرین، به همسایه شمالی ایران، ارمنستان، بند کردهاند. بهانه آنها تصمیم دولت ارمنستان به تاسیس سفارتخانه در کشور اسرائیل است. اخیرا هم (٢١ خرداد) شمار اندکی (٢٠ و اندی) «دانشجو» در برابر سفارت ارمنستان در تهران با شعارهای تهدیدآمیز دست به تظاهرات زدند. آخرین خبرها حاکی از آنست که صبح جمعه ٢٣ خرداد، کلیسای قدیمی مریم مقدس در همدان دچار حریق شده، ولی آتش مهار گردیده است. گفته شده است که آتش از علفزارهای محوطه بیرون کلیسا شروع شده(!). از کم و کیف واقعی قضیه اطلاعی در دست نیست.
در تظاهرات مورد بحث، معترضین ضمن سر دادن شعارهای ضداسرائیلی و ضدصهیونیستی و آتش زدن پرچم اسرائیل، طی بیانیهای خواستار آن شدند که دولت ارمنستان در تصمیم خود برای تاسیس سفارتخانه در اسرائیل تجدید نظر کند وگرنه…
این تظاهرات البته اولین واکنش جناحهای تندرو جمهوری اسلامی به تصمیم یادشده از سوی دولت ارمنستان نیست. واکنشها درواقع از ماه مارس گذشته که قرار بود سفارتخانه مورد بحث در تلآویو تاسیس شود، آغاز شد. دلیل یا دلایل این تنشآفرینی در روابط با همسایهای که میتوان گفت در ٣٠ سال گذشته جمهوری اسلامی مناسبات (بسیار) حسنه و شفافی با آن داشته است چیست؟ آیا نظام جمهوری اسلامی در اوج ورشکستگی سیاسی و اخلاقی خود به دنبال تنشآفرینیهای جدید برای انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی و خارجی خودساخته است یا اینکه نیروهایی از خارج نیز مستقیم یا غیرمستقیم به این بلوا دامن میزنند؟
نگاهی به پسزمینه این موضوع بیاندازیم.
مثل بسیاری از جمهوریهای شوروی سابق، ارمنستان نیز پس از کسب استقلال در سال ١٩٩١ به عنوان یک کشور مستقل اقدام به برقراری روابط دیپلماتیک با بسیاری از کشورها از جمله اسرائیل نمود. اما دو کشور مستقیما نمایندگی دیپلماتیک در خاک یکدیگر نداشتند، مثلا سفیر اسرائیل در تفلیس (گرجستان) ارمنستان را هم در حوزه نمایندگی خود داشت و یا سفیر ارمنستان در مصر نماینده دیپلماتیک ارمنستان در اسرائیل نیز محسوب میشد.
اما با شروع بهرهبرداری از منابع نفتی و گازی جمهوری آذربایجان توسط شرکتهای غربی، آذربایجان و اسرائیل اقدام به ایجاد روابط گسترده سیاسی، اقتصادی و حتی همکاری در زمینههای امنیتی با یکدیگر نمودند. این روابط از جمله خرید انبوه تسلیحات مدرن از اسرائیل توسط آذربایجان را نیز شامل میشد. همانطور که مشاهده شد، در جنگ چهار روزه آوریل ٢٠١۶ میان ارتشهای آذربایجان و ارمنستان، این سلاحها علیه ارمنستان به کار گرفته شد که تلفاتی هم به بار آورد. فکر گسترش روابط با اسرائیل در حد داشتن سفیر مقیم در اسرائیل میان رهبران ارمنستان برای رصد اوضاع در محل و احیانا خنثی کردن خطراتی که از معاملات تسلیحاتی اسرائیل و جمهوری آذربایجان متوجه کشورشان بود، قوت گرفت. فراموش نکنیم که ترکیه، خصم دیگر ارمنستان، نیز با اسرائیل دارای روابط دیپلماتیک وسیع است، گرچه دردوران صدارت رجب طیب اردوغان، این روابط فراز و نشیبهایی داشته است.
به هر جهت، تمهیدات برای عملی ساختن این فکر به آنجا منجر شد که در اوایل سال ٢٠١٧ وزیر همکاریهای منطقهای اسرائیل به ارمنستان سفر کند. چهار ماه بعد، ادوارد نعلبندیان وزیر خارجه پیشین ارمنستان سفر متقابلی به اسرائیل انجام داد و با بنیامین نتانیاهو دیدار و گفتگو کرد. دیدارهای متقابل میان مقامات دو کشور ادامه یافت تا اینکه در سپتامبر سال ٢٠١٩ دولت ارمنستان تصمیم به گشایش سفارت خود در تلآویو گرفت.
لازم به یادآوری است که دولت اسرائیل ضمن استقبال از اقدام ارمنستان از این کشور خواست که سفارتش را در اورشلیم قرار دهد، ولی ارمنستان این تقاضا را رد کرد. ارمنستان جزو ١٢٨ کشوری است که انتقال پایتخت از تلآویو به اورشلیم توسط دولت اسرائیل و به رسمیت شناختن این اقدام توسط آمریکا را محکوم کرده است.
برای ارزیابی صحیح اقدام ارمنستان در این زمینه و واکنش جمهوری اسلامی به آن، توجه به چند نکته ضروری مینماید.
تصمیم مورد بحث دولت ارمنستان تصمیم یک کشور مستقل است که با توجه به منافع و مصالح خود اتخاذ نموده و قرار هم نیست که به خاطر آن به کشور ثالثی حساب پس بدهد. بنابراین واکنشهای خشن و تهدیدهای جناحهای تندرو جمهوری اسلامی نسبت به این موضوع چیزی جز قلدری و زیادهخواهی، که مانند آن را از جانب جمهوری اسلامی زیاد دیدهایم، نیست.
همانطور که میدانیم، در دنیای ما اعمال حق حاکمیت برای کشورها، حتی برای قدرتهای بزرگ، در عمل کمتر بطور مطلق و کامل صورت میگیرد و کشورها با وجود داشتن استقلال، در تصمیمگیریهای خود، به ویژه در سیاست خارجی، ناگزیر میشوند بسیاری عوامل داخلی و خارجی را در نظر بگیرند و با سنجیدن سود و زیان احتمالی، اتخاذ تصمیم کنند. در مورد ارمنستان نیز که از شرق و غرب در محاصره دو همسایه نسلکش قرار گرفته، به دریا راه ندارد و فقط با دو همسایه، گرجستان و ایران، مرز باز دارد، اینگونه تصمیمات بایستی به دقت و هشیاری بیشتر و با بررسیهای سنجیده از پیامدهای احتمالی آن انجام گیرد. آنچه از شواهد پیداست چنین چیزی صورت نگرفته و این تصمیم هم مثل تصمیمات دیگر رهبران جدید ارمنستان در زمینه سیاست خارجی، از جمله در مورد روابط با روسیه، باشتاب و هیجانزدگی اتخاذ گردیده است.
آهارون وارتانیان استاد کرسی ایرانشناسی دانشگاه دولتی ایروان در این زمینه چنین میگوید: «جمهوری اسلامی این تصور را دارد که اقدام ارمنستان در تاسیس سفارتخانه در اسرائیل بخشی از فعالیتهای اسرائیل علیه ایران است و اسرائیل بدینوسیله میکوشد ایران را در محاصره قرار دهد. از طرفی، گسترش روابط با اسرائیل توسط ارمنستان نباید در روابط با همسایه مهمی مثل ایران خلل وارد آورد. برای نیل به این هدف نیاز به کار دیپلماتیک فشرده نزد مقامات جمهوری اسلامی برای توجیه و رفع نگرانیهای آنهاست.»
به گفته وی، «نباید گذاشت که ارمنستان درگیر تضادها و خصومتهای میان ایران و اسرائیل شود… این میتواند وضعیت ناخواستهای به وجود آورد که از آن فقط کشورهای غیردوست میتوانند علیه ما استفاده کنند».
سورن سرکیسیان کارشناس روابط بینالملل ارمنستانی نیز معتقد است که با طرف ایرانی فعالیت توجیهی کافی انجام نشده است. وی میگوید: «پیش از اتخاذ تصمیم در این خصوص و با توجه به تنش بسیار بالای میان ایران و اسرائیل، ارمنستان میبایست به طرز مناسبی برای طرف ایرانی دلایل گشایش سفارتخانه در اسرائیل را توضیح میداد. من مطمئنم که اگر این کار بطور صحیح انجام میشد، مشکلی از جانب ایران به وجود نمیآمد…» به نظر این کارشناس، مسئولین امور خارجه ارمنستان باید فعالانه با جمهوری اسلامی ایران همکاری نمایند و «به همکاران ایرانی خود اهمیت موضوع برای ارمنستان را توضیح دهند، تا شاهد این قبیل رویدادها ناخوشایند نشویم.
در ارزیابی عملکرد رهبران نظام پیشین ارمنستان و مقایسه آن با عملکرد رهبران جدید، باید گفت که با وجود فساد گسترده داخلی در نظام پیشین که به هر حال محکوم کردنی است، واقعیت اینست که رهبران پیشین ارمنستان در سیاست خارجی ماهرانهتر عمل میکردند زیرا توانسته بودند تعادل و توازن ظریفی میان روسیه، غرب و جمهوری اسلامی ایجاد کنند ضمن اینکه با اتحادیه اروپا هم روابط خوبی به وجود آورده بودند. در دوران صدارت پاشینیان گرچه مبارزه با فساد با حدت و شدت جریان داشته و دارد (که این خود در پارهای موارد به افراطگریهایی منجر شده)، در زمینه سیاست خارجی ندانمکاریها و کمکاریهای جدی صورت گرفته از جمله تاحدی نیز با روسیه متحد استراتژیک ارمنستان.
باری، گرچه واکنش منفی جمهوری اسلامی در این موضوع قابل انتظار بود، اما از نظر کارشناسان سیاسی و ایرانشناسان ارمنستان، وضعیت روابط چنان نیست که ارمنستان در برابر یک انتخاب میان ایران و اسرائیل قرار گرفته باشد. درصورت انتخاب نیز روشن است که همسایگی دیوار به دیوار با ایران، اهمیت استراتژیک ایران برای ارمنستان و همچنین، پیوندهای تاریخی و قومی با همسایه جنوبی، کفه ترازو را بسیار سنگینتر از اسرائیل قرار میدهد.
به گزارش خبرگزاری «آرمن پرس»، آرداشس تومانیان سفیر ارمنستان در جمهوری اسلامی، روز ١٠ ژوئن با محسن فغانی رییس اداره قفقاز وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی دیدار و گفتگو کرد. محسن فغانی موافقت خود با تاکیدات مکرر سفیر ارمنستان را که روابط ایران و ارمنستان مانع از روابط با هیچ کشور ثالثی توسط دو کشور نمیتواند باشد، اعلام نمود. وی همچنین ضمن اشاره به سطح بالای روابط میان دو کشور، همچنین همکاری مرزی تنگاتنگ طی بحران کُرونا، ابراز امیدواری کرد که پس از پایان بحران کُرونا، دیدارهای مقامات دو کشور در سطوح بالا از سر گرفته شود».
حال بپردازیم به دلایل جمهوری اسلامی در اعتراض به اقدام دولت ارمنستان.
در ابتدا لازم است گفته شود که انتقادهای کارشناسان سیاسی ارمنستان از دولت خود در موضوع مورد بحث و فراخوان آنها به ملاحظه و احتیاط بیشتر، البته با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک نامساعد ارمنستان، قابل درک است. اما این انتقادات موجب برائت جمهوری اسلامی در تحت فشار قرار دادن همسایه شمالی در راستای اهداف بحثانگیرش نیست.
همانطور که گفته شد، این دولت اسرائیل نبوده که باب مناسبات دیپلماتیک را با ارمنستان باز کرده، بلکه به عکس، ارمنستان با توجه به منافع حیاتی خود در منطقه و برای خنثی کردن توطئههای دشمنانش ضروری دیده که در اسرائیل سفارت تاسیس کند و به شرحی که در بالا آمد، ملزم به حساب پس دادن به هیچ دولتی، از جمله جمهوری اسلامی نیست.
ارمنستان میگوید که در محاصره همسایگان نسلکشی قرار گرفته که اتفاقا با اسرائیل روابط حسنه و گستردهای دارند. اسرائیل به جمهوری آذربایجان سلاحهای پیشرفته به مقدار انبوه برای کاربرد علیه ارمنستان میفروشد و رهبران جمهوری اسلامی باید این را درک کنند که دولت ارمنستان نمیتواند نظارهگر در منطقه باشد و وجود و حضور سفیر یا نماینده دیپلماتیک در اسرائیل برای اگاهی و خنثی کردن داد و ستدهایی است که بر ضد آن کشور صورت میگیرد و این موضوع یک امر حیاتی برای آن محسوب میشود.
از طرفی، جمهوری اسلامی که ادعای رهبری و تولیت دنیای اسلام را دارد اقدام دولت ارمنستان را «خیانت به فلسطین، یعنی مهمترین آرمان امت اسلامی» به شمار میآورد. در این مورد باید گفت که اولا، ادعای رهبری جهان اسلام ادعایی باطل و برخاسته از توهمات بیمارگونه است که اکثریت مسلمانان جهان هم آن را جدی نمیگیرند و ثانیا، برخلاف شعارهای جمهوری اسلامی در محکومیت تبعیض، تقسیمبندی مردم جهان به مسلمان و غیرمسلمان اصولا تفکری بر اساس تبعیض است که پیامدهای فاجعهبار آن را تا کنون مردم ایران و منطقه پرداختهاند. این تبعیض در قانون اساسی ارتجاعی جمهوری اسلامی نیز منعکس است و طبق آن بخشی از شهروندان از پارهای حقوق شهروندی محروم و بخشی دیگر از هیچگونه حقوق انسانی برخوردار نیستند.
بالاخره، ریشه همه این تنشها را باید در خصومت کور رهبران جمهوری اسلامی با غرب و اسرائیل دید که از ایدئولوژی به شدت واپسگرایانه ولایت فقیه و در ادامهی آن سیاست تنشآفرین صدور انقلاب اسلامی به جهان سرچشمه میگیرد. این دشمنی باعث شده که آنها توان دیدن این واقعیت را از دست بدهند که اسرائیل عضو سازمان ملل متحد است و ١۶٢ کشور از میان ١٩٣ کشور عضو سازمان ملل این کشور را به رسمیت شناختهاند و ارمنستان اولین کشوری نیست که در آن سفارتخانه دایر میکند بلکه تا کنون حداقل ٩٠ کشور در اسرائیل سفارتخانه دارند.
این البته به معنای توجیه اشغال سرزمینهای فلسطینیان نیست، اما اگر زمامداران جمهوری اسلامی در فریاد واحسینای خود صادقاند یکبار هم بسیجیهای خود را جلوی سفارتخانه ترکیه بفرستند که بیش از چهل سال است بخشی از کشور مستقل قبرس را در اشغال نظامی دارد (حال از اشغال بخشهایی از سه کشور دیگر توسط ترکیه سخنی نمیگوییم).
باقی خزعبلات بیانیهی جناحین تندرو جمهوری اسلامی که در آن خواسته شده تا ارمنستان در تصمیم خود برای تأسیس سفارتخانه در اسرائیل تجدید نظر کند، ارزش پاسخگویی ندارد.
هرکسی/حاکمیتی که می خواهد مقبولیت برون مرزی(جهانی) داشته باشد ابتدا باید بتواند حمایت حداکثری وقاطع ملت خودراداشته باشد(حقیقتی که مغفول واقع شده) وروزی هم نیست که یک تحلیلگرسیاسی داخلی وبین المللی برحمایت حداقلی ملت ایران(۵%) ازنهاد دولت وحاکمیت وسیاستهای ان تحلیلی ارایه نکند حال خیال خامی است گرتصورشود رهبران سیاسی جهان که بجزیکی دوتا بقیه سفارتخانه هم دارند وبه صورت منظم گزارشات وبولتنهای محرمانه(NO MASS MEDIA) از جامعه ایران دریافت می کنند تنها به مصاحبه های بی پایه واساس ابلهی/ چون ظریف دلقک که به درستی هم در جامعه به گوبلز شهرت یافته ویا به دلقک بازی وفریب کاری ونیرنگ های شیخ شیادی همچون محمد خاتمی که هر انتخاباتی که پیش میاد نقش عوام فریبانه وی شروع وهمانجا هم خاتمه پیدا می کند اکتفا می کنند به زعم ایشان یعنی قبر پدر ملت ایران !!!! زیرا که هیچگاه شهامت دلجویی از مادر جگر سوخته ستار بهشتی /خانواده پویا بختیاری و ……. را نداشته کاری که اقای شعله سعدی با شهامت انجام داد .
دم ارمنستان گرم .دم آذربایجان گرم .ای کاش یکی می امد این دو ملت را آشتی می داد .قره داغ یا آرتساخ از گذشته های دور ارمنی نشین بود و دیگر جای نفرت و کینه نیست .بگذاریم وحشی بازی های صفوی فراموش شود . جالب اینجا است از لحاظ ژنتیکی این دوملت شبیه ترین به هم هستند و آذربایجانی ها از مردم اران هستند و سرزمینشان آلبانی نامیده می شد .به امید آشتی دو ملت بزرگ آذری و ارمنی و در کنار ملت بزرگ ایران و اسراییل .
بسیاری از کشورهای غربی و شرقی که کشور دوست هستند با ایران و در داد و ستد به هر قیمتی هستند با ایران . با اسراییل مناسبات به مراتب بالاتر از داشتن فقط یک سفارتخانه در خاک این کشور دارند . ایرانی ها خیلی اهل عمل هستند . ابتدا بروند به کشورهای دوست و برادر ژاپن و هند و روسیه و چین و آلمان و انگلیس و فرانسه و ایتالیا و … بگویند که سفارتشان در اسراییل را ببندند و با این کشور داد و ستد نکنند . بعد بیایند برای یک کشور مستقل ولی همیشه گرسنه و بدبخت تعیین تکلیف کنند . …..