سعید شفا – اُرسن ولز ۵۵ ساله بود که بعد ازا دو دهه خودتبعیدی در اروپا به هالیوود بازگشت و این بازگشت را با فیلم «آنسوی باد» آغاز کرد.
سال ۱۹۷۰ بود اما ساختن فیلم تا سال ۱۹۷۶ به طول انجامید و بعد با مسائلی نظیر مشکل مالی و قانونی و سیاسی که بخشی از آن شامل ایران میشد تا دهه ۱۹۸۰ ادامه یافت تا اینکه ولز در سال ۱۹۸۵ درگذشت و این فیلم به پایان نرسید و ناتمام باقی ماند.
ولز علاوه بر این فیلم چند فیلم ناتمام دیگر هم دارد که علت پایان نیافتن آنها مسائل مالی و بودجه فیلمها بود. «آنسوی باد» هم از این مشکل استثناء نبود و با وجود اینکه یک شرکت ایرانی زیر نام یک فرانسوی که متعلق به مهدی بوشهری همسر اشرف پهلوی خواهر شاه بود و دفترش در پاریس قرار داشت، به عنوان سرمایهگذاری مبلغی به فیلم ولز از طریق یک تهیهکننده اسپانیایی پرداخت کرد اما این تهیهکننده هیچگاه آن را به ولز نپرداخت.
باید اضافه کرد که ولز تهیه «آنسوی باد» را در زمان حیات خود به پایان رساند اما تدوین آن به خاطر مسائل مالی ناتمام ماند تا اینکه در سن هفتاد سالگی در اکتبر ۱۹۸۵ در لسآنجلس درگذشت.
وقتی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ روی داد و حکومت تازه در ایران روی کار آمد و صاحب فیلم اعلام شد، اصلا نمیدانست با این فیلم چه بکند. نسخه اصلی فیلم در گاوصندوقی در فرانسه نگهداری میشد. مهدی بوشهری حاضر نبود به خاطر سرمایهای که در آن گذاشته بود فیلم را آزاد کند تا اینکه خانوادهاش به وی گفتند اگر فیلم آزاد شود و به نمایش درآید او خواهد توانست سرمایهاش را زنده کند.
بوشهری هم همین کار را کرد. اما بودجهای برای به پایان رساندن تدوین فیلم در کار نبود تا اینکه فرانک مارشال تهیهکننده فیلمهای «ایندیانا جونز» این کار مهم را برعهده گرفت و با کمک شبکه «نتفلیکس» برای پخش جهانی آن، فیلم را زیر نظر پیتر باگدانوویچ (کارگردان فیلمهای «ماه کاغذی» و «آخرین نمایش فیلم»/ The Last Picture Show) که در فیلم حضور دارد و در جریان فیلمبرداری آن نیز بود تدوین کردند.
سرانجام فیلمی که حدود چهل سال از عمرش میگذشت، برای نخستین بار برای تماشا در دسترس عموم قرار گرفت.
فیلم دیگر اُرسن ولز به اسم «ف مثل فیک» (F For Fake) هم سرنوشت مشابهی داشت و اتفاقا باز هم ایران در ساختن آن سهیم بود و فیلم به پایان نیز رسید.
https://youtu.be/twlA_yzagXo
ما این فیلم را با نسخه جدید ۳۵میلیمتری که تازه آماده شده بود، با حضور گری گریور فیلمبردار هر دو فیلم و فیلمبردار پانزده سال آخر زندگی ولز، و همچنین جوزف مک براید مؤلف و سینماشناس و استاد دانشگاه که در فیلم «آنسوی باد» هم شرکت داشت در «فستیوال بینالمللی فیلم تیبرن» Tiburon International Film Festival به نمایش گذاشتیم که از معدود فرصتهایی بود که میشد این فیلم را با کیفیت عالی دید.
گرچه ولز فیلمهای بسیاری ساخت که هرکدام از نظر ارزش سینمایی جای ویژهای در تاریخ سینما دارند اما «همشهری کین» (۱۹۴۱) که او را در سن ۲۴ سالگی به شهرت رساند نه تنها امروز در مدارس سینمایی تدریس میشود بلکه چند دهه است که در لیست برترین فیلمهای انتخابی سال منتقدان فیلم جهان نیز قرار میگیرد.
ولز یکبار درباره این موضوع گفت که همواره فیلمهای دیگر او را با «همشهری کین» مقایسه میکنند و او از این بابت چندان راضی نیست زیرا هر فیلمی ارزش و ویژگیهای خود را دارد و کار مفایسه از اهمیت آن فیلمها میکاهد. او گفت: «همشهری کین بزرگترین طلسم زندگی من است. هر فیلمی که میسازم مرا با بزرگترین فیلم سینمای آمریکا مقایسه میکنند. این طلسم من است. هیچ کارگردان دیگری محصور چنین استاندارد ناممکنی نبوده! آنسوی باد درواقع مکمل فیلم همشهری کین است که یک نفر به چنان اوجی میرسد و با تراژدی جایگاه خود را در آمریکا از دست میدهد.»
اما ولز با وجود این اوصاف توانست بدون توجه به آنها علاوه بر بازی در فیلمهای بیشماری که دیگران کارگردانی کرده بودند، در شماری از فیلمهای خودش نیز علاوه بر نگارش فیلمنامه و کارگردانی بازی کند که هر کدام در جای خود اگر شاهکار نباشند اما از ازرش سینمایی بالا برخوردارند.
اُرسن ولز در شمار فیلمسازان مؤلفی بود که تهیهکنندگان ارزش واقعی وی را ندانستند و سبک فیلمسازی او را درک نکردند. با اینهمه او توانست برای نسلهای بعدی آثاری ماندگار بگذارد که بحثانگیز و تماشایی و ارزشمند هستند.