سیاست «بگم؟ بگم؟» به شیوه روحانی

دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ برابر با ۱۱ نوامبر ۲۰۱۹


هوشمند رحیمی‌- حسن روحانی، شخصی که مدت ۶ سال است مدیریت مراکز دولتی را دردست دارد، مانند سَلَف خود، محمود احمدی نژاد، مدام تهدید به افشای اسراری می‌کند که در سینه دارد. کمتر کسی است که به یاد نداشته باشد که در نمایش تلویزیونی میان میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد، او نیز چنین می‌کرد که به «بگم بگم؟» معروف شد.

همین مطلب در نمایش‌های تلویزیونی تحت عنوان مناظرات انتخاباتی دو سال پیش از سوی حسن روحانی نسبت به محمدباقر قالیباف صورت گرفت. این در حالیست که در زمان وقایع کوی دانشگاه در سال ۷۸ هر دو نفر مسئول بودند و حسن روحانی در نطقی در نماز جمعه، دانشجویان و معترضان را «مشتی اراذل و اوباش» نامید و قالیباف فرمان «حمله گازانبری» صادر کرد. اما تهدید مقامات مافیای قدرت در جمهوری اسلامی‌نسبت به یکدیگر ادامه دارد.

پس از آنکه خامنه‌ای، با پایان یافتن تصدی ده ساله صادق لاریجانی بر دستگاه قضا، ابراهیم رییسی را که در انتخابات ریاست جمهوری دو سال قبل، از طرف دست‌کم شرکت‌کنندگان در انتخابات «نه» قاطعی دریافت کرده بود، و عضویت او در هیأت مرگ و دخالت‌اش در کشتار ۶۷ عیان است، بر مسند قاضی‌القضاتی گمارد، وی که خود شهره به فساد مالی است و در اوایل دوران تبلیغات ریاست جمهوری خبر اختلاس و فرار معاون وی در آستان قدس رضوی فراگیر شد و البته کیست که واقف بر فساد و تحصیل مال ایشان در دوران تصدی بر آستان قدس نباشد و پرونده‌های زمین‌خواری او در مشهد که همه با اعمال نفوذ مختومه شدند و چه افرادی که تمام دارایی‌شان را در این راه از دست دادند، بماند.

به هر تقدیر، سخنرانی دیروز حسن روحانی در یزد حواشی بسیاری داشت، از جمله اینکه شعارهای اعتراضی توسط روحانی به تمسخر گرفته شد و اعلام کرد: «این صدای ملت نیست، صدای عده ای جوان است» در حالی که ایشان شعارشان «روحانی روحانی، اقتصاد اقتصاد» بود و بعد در خبرگزاری‌ها آمد که روحانی در نشستی با استاندار و مقامات یزد گفته است «مشکل بیکاری وجود ندارد و دولت نیز موظف به ایجاد شغل نیست»  که این سخنان در مغایرت ۱۰۰ درصدی با وعده‌های انتخاباتی او است. و اما آنچه مهم است، سخنانی است که حسن روحانی آگاهانه یا ناآگاهانه از وقوع بعضی از جرایم ضمن علم و اطلاعش خبر داد که در دولت اتفاق افتاده از جمله رشا و ارتشا اما تا کنون نسبت به آنها ساکت بوده است. حال باید دید از منظر قانون جمهوری اسلامی‌ این اظهارات چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد و ضمناً فراموش نکنیم که اینها صرفاً در قانون نوشته شده و برای دخیلان در جمهوری اسلامی، مخصوصاً فردی کلیدی مانند حسن روحانی، کارکردی ندارد؛ توضیح آنکه از افتخارات حسن روحانی همین بس که او اولین فردی است که روح‌الله خمینی را «امام» نامید و ریاست شورای امنیت ملی را برای سال‌ها در دست داشته و البته حجاب اجباری نیز از سوابق درخشان این فرد محسوب می‌شود. از سوی دیگر، به خاطر نداریم غیر از علی خامنه‌ای، احدی از رؤسای جمهوری اسلامی پس از پایان دوران ریاست‌اش مقهور و تبدیل به مهره سوخته نشده باشند.

طبق مواد ۵۹۸ و ۵۹۹ قانون مجازات اسلامی‌ کتاب تعزیرات مصوب ۱۳۷۵: «ماده ۵۹۸ – هر یک از کارمندان و کارکنان ادارات و سازمان‌ها یا شوراها و یا شهرداری‌ها و مؤسسات و شرکت‌های دولتی و یا وابسته به دولت و یا‌ نهادهای انقلابی و بنیادها و موسساتی که زیر نظر ولی فقیه اداره می‌شوند و دیوان محاسبات و موسساتی که به کمک مستمر دولت اداره می‌شوند و یا‌ دارندگان پایه قضائی و بطور کلی اعضا و کارکنان قوای سه‌گانه و همچنین نیروهای مسلح و مامورین به خدمات عمومی‌ اعم از رسمی‌ و غیررسمی‌‌ وجوه نقدی یا مطالبات یا حواله‌جات یا سهام و سایر اسناد و اوراق بهادار یا سایر اموال متعلق به هر یک از سازمان‌ها و مؤسسات فوق‌الذکر یا اشخاصی ‌که بر حسب وظیفه به آنها سپرده شده است را مورد استفاده غیرمجاز قرار دهد بدون آنکه قصد تملک آنها را به نفع خود یا دیگری داشته باشد، ‌متصرف غیرقانونی محسوب و علاوه بر جبران خسارات وارده و پرداخت اجرت‌المثل به شلاق تا (۷۴) ضربه محکوم می‌شود و در صورتی که منتفع‌شده باشد علاوه بر مجازات مذکور به جزای نقدی معادل مبلغ انتفاعی محکوم خواهد شد و همچنین است در صورتی که به علت اهمال یا تفریط‌ موجب تضییع اموال و وجوه دولتی گردد و یا آن را به مصارفی برساند که در قانون اعتباری برای آن منظور نشده یا در غیر مورد معین یا زائد بر اعتبار‌مصرف نموده باشد.

ماده ۵۹۹ – هر شخصی عهده‌دار انجام معامله یا ساختن چیزی یا نظارت در ساختن یا امر به ساختن آن برای هر یک از ادارات و سازمان‌ها و‌ مؤسسات مذکور در ماده (۵۹۸) بوده است به واسطه تدلیس در معامله از جهت تعیین مقدار یا صفت یا قیمت بیش از حد متعارف مورد معامله یا تقلب‌ در ساختن آن چیز نفعی برای خود یا دیگری تحصیل کند، علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از شش ماه تا پنج سال محکوم خواهد شد.» سپس در ماده ۶۰۳ آمده است که: «هر یک از کارمندان و کارکنان و اشخاص عهده‌دار وظیفه مدیریت و سرپرستی در وزارتخانه‌ها و ادارات و سازمان‌های مذکور در ماده (۵۹۸) که بالمباشره یا به واسطه در معاملات و مزایده‌ها و مناقصه‌ها و تشخیصات و امتیازات مربوط به دستگاه متبوع، تحت هر عنوانی اعم از‌ کمیسیون یا حق‌الزحمه و حق‌العمل یا پاداش برای خود یا دیگری نفعی در داخل یا خارج کشور از طریق توافق یا تفاهم یا ترتیبات خاص یا سایر‌ اشخاص یا نمایندگان و شعب آنها منظور دارد یا بدون ماموریت از طرف دستگاه متبوعه بر عهده آن چیزی بخرد یا بسازد یا در موقع پرداخت وجوهی‌ که حسب وظیفه به عهده او بوده یا تفریغ حسابی که باید به عمل آورد برای خود یا دیگری نفعی منظور دارد به تأدیه دو برابر وجوه و منافع حاصله از‌این طریق محکوم می‌شود و در صورتی که عمل وی موجب تغییر در مقدار یا کیفیت مورد معامله یا افزایش قیمت تمام شده آن گردد به حبس از شش‌ ماه تا پنج سال و یا مجازات نقدی از سه تا سی میلیون ریال نیز محکوم خواهد شد.»

در ادامه طبق ماده ۶۰۶ همین قانون می‌خوانیم: «هر یک از رؤسا یا مدیران یا مسئولین سازمان‌ها و مؤسسات مذکور در ماده (۵۹۸) که از وقوع جرم ارتشاء یا اختلاس یا تصرف غیر‌قانونی یا کلاهبرداری یا جرائم موضوع مواد (۵۹۹) و (۶۰۳) در سازمان یا موسسات تحت اداره یا نظارت خود مطلع شده و مراتب را حسب مورد به‌ مراجع صلاحیتدار قضائی یا اداری اعلام ننماید علاوه بر حبس از شش ماه تا دو سال به انفصال موقت از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد». یعنی با توجه به مواد پیش گفته، دادستان کل کشور باید نسبت به وقوع جرم توسط حسن روحانی تشکیل پرونده داده و دستگاه قضایی مستنداً به موادی که در بالا آمد و سعی بر اختفای جرایم توسط وی، او را  به دو سال حبس و انفصال از تمام مقام‌هایش محکوم کند.

البته سخنان روحانی در یزد روی دیگری نیز دارد و آن فرار رو به جلو است که اخطاری به دستگاه قضایی بدهد که تحت این پروژه تطهیری که راه‌انداخته‌اند تا تصفیه داخلی در رژیم صورت پذیرد، ایشان و اطرافیانشان باید مصون باشند وگرنه صندوقچه اسرار باز خواهد شد و ۴۰ سال مسائل پشت پردده رو خواهد شد. به عبارت دیگر، این بار حسن روحانی به مجدداً به شیوه خودش از سیاست «بگم؟ بگم؟» استفاده کرد و صدالبته خواست که از آن تریبون برای انتخابات پیش رو نیز استفاده کند که با توجه به اوضاع و احوال پیش آمده و اختلاف میان محمد یزدی رییس اسبق دستگاه قضا، که به گفته‌ هاشمی‌ شاهرودی، «ویرانه‌ای از دستگاه قضا» تحویلش گردیده بود، و صادق لاریجانی ریاست سابق این دستگاه، و همچنین گرایش به تخریب پنج تن آل لاریجانی، که در خوش‌بینانه‌ترین حالت تخریب آنها را مد نظر دارند، باید دید آیا حسن روحانی نیز به سرنوشت اسلاف خود دچار می‌شود یا خیر؟ و آیا ابراهیم رییسی به سراغ او خواهد رفت یا خیر؟ گرچه تا اطراف او رفته و برادرش را روانه زندان کرده است، اما همه اینها نشأت گرفته از دستورات خامنه‌ای است و اینها همه مهره‌هایی هستند که توسط او چیده شده‌اند و باید دید میل ولی مطلقه فقیه به کدام است.

به هر روی، به قول پروین اعتصامی: گرحکم شود که مست گیرند/ در شهر هر آنکه هست گیرند! در رژیم جمهوری اسلامی‌ مقامی‌ به نظرم نمی‌رسد که دستش آلوده نباشد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=176251

یک دیدگاه

  1. آيا فاشيسمى به نام دموكراسى عرضه مى شود؟

    توهین به طرفداران شاهنشاهى و توجیه همه رفتارهاى حسن شریعتمدارى ضرب آهنگ مهستان سوسیال دموکرات هاى طرفدارى آزادى بیان خود و بستن دهان مخالفان در جلسه اخیر آن که از تلویزیون میهن پخش شد بود.
    آنان یادشان رفته است که خود را مجاز به توهین به شاه فقید میدانند و یادشان مى رود که به دلیل اندیشه هاى واپسگراى خود به خویشتن به همان اندازه و نه بیشتر توهین کنند. کارنامه شاه فقید مشخص است و کارنامه شما خواسته و ناخواسته جمهورى اسلامى است.
    من با همه احترامى که به آقاى نورى علا قایل بودم از ایشان ترسیده ام که نکند خمینى دیگرى را مى خواهد در قالب جدیدى تحمیل کند. اگر روزى از نادانى و واپسگرایى چنین کرد، ترسم از آن است که امروز به دلیل نیاز چنین کند.
    راستى کسى که این همه مسئله دارد چرا و به چه دلیل علاقمند است که در راس چنین شورایى قرار گیرد؟
    مگر نه اصل اول سیاست این است که ابزار سیاسى مناسب انتخاب شود؟
    آیا به امثال من حق نمیدهید که از این رفتارهاى خاص شما از سانسور، حقیر نگاشتن، اصرار بر استفاده از افراد بد سابقه و با مورد سوال و با ارتباطات گاهى معلوم و گاهى مشکوک نگران وطن نابود شده خویش توسط همین افراد باشیم؟
    آقاى نورى علا اگر راهى براى تماس با شما داشتم به یقین مزاحم کیهان لندن نمیشدم ولى چه کنم که محفل هاى رفیقانه شما آنچنان فضاى غیر دموکراتیکى است که مرا با پوزش از کیهان لندن به کیهان لندن کشاند.
    من قبلاً با شما از طریق سایت خودتان و سایت کانال یک درخواست جواب کردم. سرتان شلوغ است و سن شما بالاست ولى این ها دلیل نمیشود که تنها به قاضى بروید.
    امیدوارم همه این نوشته خواب و خیالى باشد و شما رسم دموکراسى را بجا آورید. ایران ما نه امثال نورى علا بسیار دارد و نه امثال حسن شریعتمدارى ولى صرف دانایى و فعالیت دلیل پذیرش نیست.
    توهین به طرفداران شاهنشاهى از طرف انقلابیون سابق و یا کنونى و یا هر دو ۵٧ بیسابقه است و دموکرات ها یادشان میرود که مردم هستند که سرنوشت خویش را رقم میزنند. همان هایى که ایران و ایرانى را به بهانه دموکراسى و دقیقاً به بهانه دموکراسى تحویل خمینى دادند.
    آیا این بار در قالب دموکراسى، باز فاشیسم عرضه میشود؟
    درست است که شاهزاده رضا پهلوى خواستار توهین طرفدارن خود به دیگران نیستند ولى گمان نکنم که ایشان از توهین هاى بیشمار و دروغ پردازى ها و فلسفه ها علط و توجیح هاى غلط و سفسطه ها که نثار طرفداران شاهنشاهى میشود خوشنود باشند.
    در پایان آقاى نورى علا در صورتى که نظرتان را از حقیر دیدن من تغییر داده اید که مردمان بسیارى از سرزمین من چون من هستند و نه با دیدگاه من نام من و ایمیل من را میتوانید از کیهان لندن درخواست کنید و البته اگر در دیوار سانسور خود روزنه اى براى نظر دیگران ایجاد کنید.
    پویا

Comments are closed.