Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۰ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪150‬‬
                                                                                                                                                                                                             ‫جمعه ‪ 4‬تا پنجشنبه‪‌10‬اسفندماه ‪1396‬خورشیدی‬

                                          ‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬          ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬         ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)58‬‬
                                          ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬        ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬
                                          ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬          ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬                                                   ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1239‬‬
                                          ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬          ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬
     ‫داریوش همایون‬                        ‫در دهه‌های سی تا پنجاه خورشیدی‬                                                              ‫احمد احـرار‬                      ‫مساعدت ورزند تا بتواند دولت روس‬       ‫پیش از آن که سال ‪ 1295‬شمسی‬
                                          ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                     ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                                 ‫را در راه ترقی و افتخار رهنمون باشد‪.‬‬  ‫پایان پذیرد‪ ،‬رویدادی باورنکردنی‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬            ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬              ‫وی سال‌های طولانی در روزنامه‌های‬          ‫نشد‪ .‬شورشیان دریافتند که امپراتوری‬       ‫خدای بزرگ روسیه را یادی دهاد»‪.‬‬        ‫مسیر تاریخ جهان را عوض کرد‪.‬‬
                                          ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬         ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬       ‫تزارها ب ‌هپایان عمر خود رسیده و در‬      ‫امپراتور مستعفی‪ ،‬سپس برادرش‬           ‫تزار نیکلای دوم امپراتور روسیه در‬
                                          ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬          ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬              ‫حال فرو پاشیدن است‪ .‬جنبش انقلابی‬         ‫میشل را ب ‌هوسیلۀ تلگرافی از تصمیم‬    ‫پانزدهم مارس ‪( 1917‬بیست و پنجم‬
                                          ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬          ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬            ‫وسعت گرفت‪ .‬میشل که وضع را وخیم‬                                                 ‫اسفند‪ )1295‬از سلطنت کناره گرفت‬
                                          ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬            ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬           ‫م ‌یدید استعفا کرد‪ .‬دولت موقت هم‬                          ‫خود مطلع کرد‪:‬‬        ‫و تاج و تخت را به برادرش گراندوک‬
                                          ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬              ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬            ‫که ب ‌هریاست «لووف» تشکیل شده بود‬        ‫«اعلیحضرت امپراتور میشل ـ‬
                                          ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬           ‫بر زبان فارسی را با اید‌ههای سیاسی‬        ‫دوامی نکرد و جای خود را به حکومتی‬        ‫پطروگراد‪ :‬پیشامدهای ناگهانی ایام‬                          ‫میشل سپرد‪.‬‬
                                                                                    ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬            ‫تحت ریاست «کرنسکی» سپرد در‬               ‫اخیر مرا از اتخاذ تصمیم فو ‌قالعاده‬   ‫تزار‪ ،‬استعفانامۀ خود را به شرح زیر‪،‬‬
                                                              ‫انتخاب شد‌هاند‪.‬‬       ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬          ‫حالی که انقلابیون با شعار «همه چیز‬       ‫ناگزیر ساخت‪ .‬از این که فرصت نبود تا‬   ‫دور از چشم همسر و خانواد‌هاش‪ ،‬در‬
                                                                                                                              ‫به‌دست شوراها» نافرمانی عمومی را‬         ‫تو را از تصمیم خود مطلع کنم پوزش‬
‫جائی که م ‌یتوان گفت بدان دس ‌تکم‬               ‫مصاحبه داریوش همایون با تلاش آنلاین‬                                           ‫دامن م ‌یزدند و در خارج نیز سربازان‬      ‫م ‌یخواهم‪ .‬من همواره برای تو یک‬          ‫ترن سلطنتی نوشت و امضا کرد‪:‬‬
‫اهمیتی ب ‌هاندازه بحران خطرناک اتمی‬                                                                                                                                    ‫برادر صدیق و وفادار خواهم بود‪ .‬فعلا‬   ‫«با عنایت الهی‪ ،‬ما نیکلای دوم‬
‫م ‌یدهند‪ .‬علاوه بر اقدامات گسترده‬         ‫یک چشم به منظره کلی‬                                                                       ‫گرو‌هگروه از جبهه م ‌یگریختند‪.‬‬     ‫به استوکا مراجعت م ‌یکنم و تا چند‬     ‫امپراتور کل ممالک روسیه و پادشاه‬
‫سرکوبگرانه‪،‬بیشترسیاس ‌تهایداخلی‬                                                                                               ‫در این زمان‪ ،‬وثو ‌قالدوله که وزارت‬       ‫روز دیگر به تزارسکو ‌یسلو م ‌یرویم‪.‬‬   ‫لهستان و گراندوک فنلاند و غیره‬
‫احمدی‌نژاد مستقیم یا نا مستقیم‬            ‫کیهان لندن شماره ‪ 23 - 1340‬د ‌یماه ‪1389‬‬                                             ‫امور خارجه را نیز در تصدی خود داشت‬       ‫آرزو دارم که خداوند تو و ملت ترا در‬   ‫و غیره به عموم رعایای خود اعلام‬
‫به جنبش سبز ارتباط دارد‪ .‬بستن‬                                                                                                 ‫هیأتی را برای مذاکره با رهبران جدید‬                                            ‫م ‌یداریم‪ :‬در این ایام مبارزه عظیم‬
‫دانشگا‌هها‪ ،‬تعطیل علوم انسانی‪ ،‬بردن‬       ‫که از یک بدن به بدن دیگر م ‌یگذرد‪،‬‬        ‫تلاش‪:‬ازبرآمدجنبشسبزافزونبر‬                ‫روسیه و بررسی تحولات آن کشور روانۀ‬          ‫پناه خود محفوظ بدارد ـ نیکلا»‬      ‫که دشمن خارجی از سه سال به این‬
‫دانشگاه‌ها از تهران و تلاش برای‬           ‫و زمانی که ب ‌هاندازه کافی گسترش‬                                                                                             ‫دوما‪ ،‬در اکتبر سال ‪ 1905‬ب ‌هدنبال‬     ‫طرف ه ّم خود را به انقیاد وطن ما‬
‫کاستن از جمعیت تهران از آن جمله‬           ‫یافت «ناگهان» واگیردار م ‌یشود‪ .‬آن‬        ‫سالیم ‌یگذرد‪.‬دراينصداچهمانده‬                              ‫س ‌نپطرزبورگ کرد‪.‬‬        ‫شور ‌شهایی که در آن سال رخ داد و‬      ‫مصروف م ‌یدارد‪ ،‬ارادۀ خداوند متعال‬
‫است‪ .‬برداشتن یاران ‌هها که خانواد‌هها‬     ‫دگرگونی ریش ‌های در جامعه ایرانی‬                                                    ‫ریاست این هیأت به سید ضیاءالدین‬          ‫با هدف آرام کردن ناراضیان تشکیل‬       ‫بر آن قرار گرفته است که روسیه مورد‬
‫را مستقیماً دست به دهان حکومت‬             ‫از جنبش مشروطه سرگرفت و در‬                ‫است و چه تغيير کرده است؟ کم‬               ‫طباطبائی واگذار شده بود و اولین بار بود‬  ‫شده بود و یک مجلس مشورتی‬              ‫آزمایش جدیدی در حین تیر‌هروزی‬
‫خواهد کرد از این نظر نیز در اولویت‬        ‫ده ‌ههایبعدیباپیشرف ‌تهایفرهنگی‬                                                     ‫که این روزنام ‌هنگار جوان یک مأموریت‬     ‫محسوب م ‌یشد که نه قانونگذار بود و‬
‫قرار گرفته است‪.‬پیروزی در این پیکار‬        ‫و مادی و سیاسی جامعه اسباب آن‬             ‫نيستند کسانی که «سکوت» کنونی‬                                                                                                                   ‫قرار گیرد‪.‬‬
‫پیروزی همه خواهد بود زیرا هدف‪،‬‬            ‫بیشتر فراهم شد‪ .‬انقلاب اسلامی‬
‫رساندن فرد فرد ایرانیان به حقوق برابر‬     ‫واقعیتجها ‌نبینیمسلطپانصدسال ‌های‬         ‫در خيابانها و دانشگا ‌ههای کشور را‬        ‫گراندوک میشل‬                             ‫تزار نیکلای دوم امپراتور روسیه‬
‫انسانی است‪ .‬آزاد کردن همگان است‬           ‫را که بیشتر ایرانیان نادیده یا مسلم‬
‫که دنبال مقاصد شخصی خود ــ با‬             ‫گرفته بودند به آنها نشان داد‪ .‬به یک‬       ‫به نشانه تمام شدن و يا حتا شکست‬               ‫مهم سیاسی را برعهده م ‌یگرفت‪.‬‬        ‫نه برخوردار از حمایت جدی امپراتور‪.‬‬    ‫نظر به این که شدت اختلالات‬
‫حفظ حقوق دیگران ــ بروند‪ .‬در ایران‬        ‫معنی گریبا ‌نشان را چنان گرفت که‬                                                    ‫سید ضیاءالدین گزارش مشاهدات‬              ‫پس از کنار‌هگیری نیکلای دوم‪ ،‬دوما‬     ‫داخلی (اشاره به شورشها و تظاهرات‬
‫از بابت پشتیبانی عمومی از جنبش‬            ‫دیگر نم ‌یشد از کنارش گذشت‪ .‬یک‬            ‫جنبش و بعض ًا ناتوانی سرآمدان در‬          ‫و مذاکرات خود را روزانه از طریق‬          ‫قدرت زیادی ب ‌هدست آورد و میشل‬        ‫ضد حکومتی در روسیه) ممکن است‬
‫سبز نگرانی نیست و در بیرون اگر هم‬         ‫ویژگی تعیین کننده انقلاب در این‬                                                     ‫میرزا حسین خان معی ‌نالوزاره (حسین‬       ‫ب ‌هتصور آن که خواهد توانست با کمک‬    ‫تأثیر شومی در جریان این رزم عنود‬
‫در جاهائی نباشد اهمیتی ندارد‪ .‬بهتر‬        ‫بافتار ‪ context‬پشتیبانی عمومی‬             ‫شعل ‌هورنگهداشتناعتراضاتمردم‬              ‫علاء) به‌اطلاع وثوق‌الدوله می‌رساند‪.‬‬     ‫دوما بر اوضاع ناآرام روسیه مسلط‬       ‫و مخوف داشته باشد‪ ،‬چنین مقتضی‬
‫است ما دیگر در بند کسانی نباشیم‬           ‫لای ‌ههای اجتماعی از آن بود که با‬                                                   ‫او پیشنهاد کرد که تلگرافی ب ‌هامضای‬      ‫شود‪ ،‬به یک کمیتۀ س ‌هنفره که از‬       ‫است که با هر قیمت میسر گردد به‬
‫که روش ‌نترین نقطه امیدشان شکست‬           ‫همه تئور ‌یباف ‌یهای توطئه از سوی‬           ‫در داخل کشور ارزيابی م ‌یکنند‪.‬‬          ‫شخصیت‌های معتبر ایرانی حاکی از‬           ‫سوی «دوما» انتخاب شده بود اختیار‬      ‫احترام مقدرات روسیه و شرافت ارتش‬
‫خوردن جنبش سبز یا از آن بد تر حمله‬        ‫محافل سلطنت طلب‪ ،‬بر خود شرکت‬              ‫ـ صدای بیرونی جنبش که در‬                  ‫خوشوقتی نسبت به جنبش آزادیخواهی‬          ‫داد که بر کلیه امور مملکتی نظارت‬      ‫قهرمان ما و سعادت ملت و آتیۀ کلی‬
‫آمریکا به ایران است‪ .‬م ‌یدانم که ما در‬    ‫کنندگان نم ‌یتوانست پوشیده بماند‪.‬‬         ‫خیابانها م ‌یپیچید طبعاً به آن بلندی‬      ‫و تحول اوضاع در روسیه به مجلس ملی‬        ‫کند‪ .‬به صلاحدید همین کمیته‪،‬‬           ‫میهن گرامی‪ ،‬جنگ تا پیروزی نهائی‬
‫بیرون هستیم و طبعا به بیرون توجه‬          ‫اسلام آخوندی و اسلام در حکومت‬             ‫نیست‪ .‬صدای جنبش را اکنون در‬               ‫این کشور مخابره شود‪ .‬این پیشنهاد‬         ‫میشل قبول مسؤولیت از جانب خود‬         ‫ادامه پیدا کند‪ .‬دشمن قس ‌یالقلب و‬
‫داریم‪ .‬ولی نگاه به منظره کلی ما را از‬     ‫چنان مانند یک سیاهچاله ‪black‬‬              ‫اعلامی ‌هها‪ ،‬تظاهرات موضعی؛ شعارها‬        ‫مورد موافقت قرار گرفت و معی ‌نالوزاره‬    ‫را به تشکیل مجلس مؤسسان و‬             ‫بیدادگر آخرین تلاش خود را ب ‌هکار‬
                                          ‫‪ hole‬جامعه را در خود کشید که دیگر‬         ‫در گوشه و کنار؛ روزنام ‌هها از هرگونه‬                                              ‫کسب نظر از برگزیدگان ملت موکول‬        ‫می‌برد اما موقع آن نزدیک است‬
  ‫این دلمشغولی نیز آزاد خواهد کرد‪.‬‬        ‫نم ‌یشد مانند همیشه به یک ورزش‬            ‫و با هر درجه آزادی که بتوانند؛ شعرها‬           ‫در پاسخ سید ضیاءالدین نوشت‪:‬‬         ‫کرد‪ .‬رئیس دوما ـ رودزیانکو ـ شدیداً‬   ‫که قشون دلاور ما دست در دست‬
‫= زير فشار و قدرت تخريب‬                   ‫ملی ایرانیان پرداخت‪ .‬این ورزش ملی‬         ‫و نقش‌هائی که هنرمندان فراوان‬             ‫«تلگراف جنابعالی که اطلاعات‬              ‫با چنین تصمیمی مخالف بود و آن‬         ‫متفقین بزرگوارمان دشمن را بالم ّره‬
                                          ‫که با این همه دو سه ده ‌های در بسیاری‬     ‫می‌آفرینند‪ ،‬رنگ سبزی که به هر‬             ‫تشکیل حکومت ملی روسیه را تکمیل‬           ‫را نشانۀ ضعف و تردید م ‌یدانست اما‬
‫حکومت اسلامی که کشور را هرچه‬              ‫جاها کشید جدا کردن علت از معلول‪،‬‬          ‫بهانه به رخ رژیم هراسان از همه چیز‬        ‫می‌نمود شرف وصول بخشید‪ ...‬خلوص‬           ‫کرنسکی نمایندۀ سوسیال رولوسیونر‬                          ‫از پای درآورد‪.‬‬
                                                                                    ‫کشیده م ‌یشود؛ودرسکوترعدآسای‬              ‫عقاید و خیالات عالیه جناب عالی بر‬        ‫که با نط ‌قهای آتشین خود محبوبیت‬      ‫در این روزها که سرنوشت روسیه‬
‫بيشتر به قعر م ‌یبرد‪ ،‬قابل تصور و‬                 ‫رویدادها از عوامل آنهاست‪.‬‬         ‫زندانیان و زندا ‌نها م ‌یشنویم ــ در‬      ‫بنده مکشوف بود‪ .‬حالا بر دیگران هم‬        ‫و قدرت و نفوذ زیادی کسب کرده‬          ‫قطعیت م ‌ییابد ما خود را به اطاعت از‬
                                          ‫تظاهرات ضد حجاب زنان‪ ،‬انتخابات‬            ‫هر جا کمترین امکان باشد‪ .‬صدائی‬            ‫مبرهن و واضح گردید‪ ...‬چون م ‌یدانم‬       ‫بود از آن حمایت م ‌یکرد و سرانجام‪،‬‬    ‫ندای وجدان مکلف م ‌یدانیم موجباتی‬
‫حتا قابل درک است که بخشهائی از‬            ‫دوم خرداد و آزادی گفتار نسبی و انفجار‬     ‫است که اکنون در راهروهای قدرت‬             ‫تفضلات لایتناهی الهی موقعی را برای‬       ‫فرمانی به این شرح از سوی میشل‬         ‫فراهم سازیم که اتحاد محکمتری در‬
                                          ‫انرژی مطبوعاتی آن‪ 18 ،‬تیر‪ ،‬فراخوان‬        ‫نیز طنی ‌نانداز است؛ در دست ‌هبند ‌یها؛‬   ‫ایران پیش آورده که نیکوترین مواقع‬                                              ‫میان ملت ما ب ‌هوجود آید و تمام قوای‬
‫مردم در هراس بدتر شدن اوضاع و‬             ‫ملی رفراندم که برای نخستین بار‬            ‫اختلا ‌فهائی که به دشمنی کشیده‬            ‫برای حفظ قومیت و سیادت و اعادۀ‬                                 ‫صادر شد‪:‬‬        ‫کشور ب ‌همنظور نیل به پیروزی سریع‬
                                          ‫خودی و غیر خودی را از پهنه سیاست‬          ‫است؛ ائتلا ‌فهائی که شکل م ‌یگیرد‪.‬‬        ‫حقوق مغصوبه متروکه این مملکت و‬
‫ب ‌هاميد متوقف ساختن روند از هم‬           ‫ایران بیرون برد‪ ،‬گفتمان مطالبه محور‬       ‫صدای بلند یک سال و نیم پیش در‬             ‫دولت است دقیقه‌ای فوت وقت را جائز‬                          ‫هموطنان‬                                ‫متشکل گردد‪.‬‬
                                          ‫پیش از انتخابات سال گذشته‪ ،‬و‬              ‫زیر سرکوب خونین‪ ،‬به یک گفتگوی‬             ‫نمی‌دانم و از روزی که این خبر رسید‬                                             ‫ب ‌ههمین جهت است که با موافقت‬
‫پاشی شيراز ‌ههای کشور به دنبال‬            ‫سرانجام ‪ 22‬خرداد و پیامدهای آن‪،‬‬           ‫ملی فراروئیده است که بنیاد نه تنها‬        ‫از وظایف خود قصور و خودداری نکرده‬        ‫مسؤولیت سنگین تاج و تخت را‬            ‫دومای امپراتوری (مجلس ملی‬
                                          ‫ای ‌نها همه مقدمات جابجائی بود‌هاند‪.‬‬      ‫جمهوری اسلامی بلکه یک جها ‌نبینی‬          ‫با حضرت اشرف آقای رئیس‌الوزراء‬           ‫اراده برادرم هنگامی به من تفویض‬       ‫روسیه) مقتضی م ‌یدانیم که از تاج‬
‫نيروهائی بروند که وعده «تغيير‬             ‫آن نتیجه دلخواه نیز که اشاره شد‬           ‫مسلط پانصد ساله را به لرزه م ‌یاندازد‪.‬‬    ‫وسایر وزراء و وطنخواهان‪ ،‬مساعد‬           ‫می‌کند که کشور علاوه بر جنگ‬           ‫و تخت سلطنت استعفا و از قدرت‬
                                          ‫بدست آمده است‪ .‬ما سرانجام به یک‬           ‫یک «نقطه جابجائی» واقعی روی داده‬          ‫بودن موقع و مغتنم شمردن وقت را‬           ‫بی‌سابقه خارجی‪ ،‬دستخوش اختلالات‬
                ‫سريع» م ‌یدهند‪.‬‬           ‫جامعه امروزی رسیده‌ایم‪ .‬حکومت‬             ‫است‪ .‬رأی من کو دیگر جز گوشه‬               ‫برای جلب منافع و استعطاف و توجه‬          ‫داخلی است‪ .‬اینجانب چون مانند سایر‬                 ‫عالیه صر ‌فنظر کنیم‪.‬‬
‫ـ ما هنوز چگونگی تغییر سریع و‬             ‫همیناستکه م ‌یبینیموسربهسوی‬               ‫کوچکی از تصویر دگرگون شونده این‬           ‫و مساعدت ملت آزادیخواه عدال ‌تپرور‬       ‫هموطنان سعادت مملکت بزرگ خود‬          ‫چون مایل به جدایی از فرزند عزیز‬
‫راه میانبر را از کسی نشنید‌هایم‪ .‬هر‬       ‫زبال ‌هدان تاریخ دارد‪ .‬عمده مرد ‌ماند‪،‬‬    ‫بحث ملی نیست‪ .‬تاریخ و فرهنگ من‬            ‫روس خاطرنشان ساخته و الحق آقای‬           ‫را مافوق همۀ آمال و آرزوها م ‌یدانم‬   ‫خویش نیستیم (آلکسی تنها پسر‬
‫تغییر سریع از بیرون م ‌یتواند بیاید‪.‬‬      ‫بیش از همه روشنترین لایه‌های‬              ‫کو‪ ،‬بزرگی و سروری من کو‪ ،‬هویت‬             ‫رئیس‌الوزرا هم کمال موافقت و جدیت‬        ‫قبول مسؤولیت را به تشکیل مجلس‬         ‫نیکلای دوم به بیماری هموفیلی‬
‫بدترینش‌ جنگ و کم زیان‌ترینش‬              ‫اجتماعی هستند که صد سال کشید‬              ‫ایرانی من کو‪ ،‬آزادی و حقوق من‬             ‫را برای هر گونه اقدام اظهار فرموده و‬     ‫مؤسسان که با ارادۀ ملت قوانین اساسی‬   ‫مبتلا بود) میراث خود را به برادرمان‬
‫تحریم صادرات نفت ایران (که با بودن‬        ‫تا به این پایه رسید‌هاند‪ .‬در اروپا بیشتر‬  ‫کو‪ ،‬شادی و زیبائی زندگی من کو‪،‬‬                                                     ‫کشور را تدوین خواهد کرد‪ ،‬موکول‬        ‫گراندوک میشل الکساندروویچ انتقال‬
‫چین ‌یها آن نیز اثر لازم را نخواهد کرد‪).‬‬  ‫کشید‪ .‬فراموش نم ‌یباید کرد که ما در‬       ‫بهروزی و سهم من از این کشور کو؟‬                                  ‫می‌فرمایند‪.‬‬                                             ‫داده در موقع جلوس وی بر تخت‬
‫پار‌های تغییرات سریع از وضع کنونی‬         ‫پگاه سده بیستم جز در لایه نازکی از‬        ‫این پرسشهاست که در یک سال و نیم‬           ‫تلگراف جنابعالی که رسید محرک‬                                      ‫می‌نمایم‪.‬‬    ‫شاهی دعای خیرمان را نثار او‬
‫بدتر خواهند بود‪ .‬مردم ما کنترلی بر‬        ‫روشنفکران و دولتمردان‪ ،‬یک قندهار‬          ‫گذشته ذه ‌نها را گرفته است‪ .‬اگر‬           ‫و مهیج خیالات و اقدامات بنده گردید‪.‬‬      ‫با توجه به عنایات خداوند یکتا‪ ،‬از‬     ‫م ‌یداریم و درخواست م ‌ینماییم که‬
‫چنان راه ح ‌لها ندارند و م ‌یباید به‬      ‫امروزی بسیار بزرگتر م ‌یبودیم‪ .‬خطا و‬      ‫«دسیبل» صدا پائین آمده ژرفا و گستره‬       ‫فوراً ب ‌هعرض آقای رئی ‌سالوزرا رسانیده‬  ‫کلیۀ هموطنان خود تقاضا م ‌یکنم تا‬     ‫با اتحاد کامل با نمایندگان ملت‪،‬‬
‫نیروی خود تکیه کنند‪ .‬بدتر شدن‬             ‫بیراهه رفتن کمترین انتظاری بود که از‬      ‫آن از انداز‌هگیری گذشته است و کنترل‬       ‫حضرت معظ ‌مله هم نظریه جنابعالی را‬       ‫انتخاب نمایندگان مجلس مؤسسان‬          ‫کرس ‌ینشینان مؤسسات قانونگذاری‪،‬‬
‫اوضاع احتمالی است که برخلاف سال‬           ‫چنانفضایسیاسیوفرهنگی م ‌یشد‬               ‫کردنی نیست‪ .‬ب ‌هگفتار یک شاعر دوره‬        ‫تصویب فرمودند‪ .‬آقای مستوف ‌یالممالک‬      ‫که در اسرع اوقات‪ ،‬با کمال آزادی و‬     ‫فرمانروایی کند و یک سوگند‬
‫‪ 57‬پشت بسیاری ذه ‌نهاست و هیچ‬             ‫داشت‪ .‬شگفتی در آن است که امروز‬            ‫مشروطه «ملتی به هوش آمده» است‪.‬‬            ‫مدتی است در شکار هستند و ممکن‬            ‫ب ‌هوسیلۀ رأی مستقیم و مخفی کلیۀ‬      ‫ناگسستنی در برابر ایشان‪ ،‬به‌نام‬
‫مبالغ ‌های در آن نیست‪ .‬سناریوهای‬                                                    ‫جنبش سبز ممکن است برای حاشیه‬              ‫نشد خدمت حضرت معظم‌له برسم‬               ‫افراد ملت تعیین خواهند شد و تکلیف‬
‫بدتر از جمهوری اسلامی نیز هست و‬                               ‫اینجا هستیم‪.‬‬          ‫نشینانی شکست خورده بنماید‪ ،‬ولی‬            ‫ولی آقای مؤتم ‌نالملک و آقای سردار‬       ‫نوع حکومت را بر حسب ارادۀ ملت‬                  ‫وطن محبوب‪ ،‬یاد فرماید‪.‬‬
‫ما علاق ‌های به گزینش میان آنها نداریم‬    ‫= اين که هنوز به نتيجه‬                    ‫برای خامن ‌ها ‌یها و احمد ‌ینژادها چنین‬   ‫معظم (عبدالحسین تیمورتاش) و بعضی‬         ‫معین م ‌یکنند‪ ،‬اوامر حکومت موقتی‬      ‫ما عموم فرزندان صدیق میهن را‬
                                                                                    ‫نیست‪ .‬هنگامی که «فتنه» از زبان‬            ‫آقایان دیگر را ملاقات کرده در نوشتن‬      ‫منتخب مجلس دوما را که دارای کلیۀ‬      ‫مخاطب ساخته از آنها تمنا داریم که‬
               ‫مگر وادارمان کنند‪.‬‬         ‫«دلخواه» نرسيد ‌هايم‪ ،‬در هر حال‬           ‫خامن ‌های و دیگران در رژیم نم ‌یافتد‬      ‫تلگراف به دوما که صلاح‌بینی کرده‬         ‫اختیارات قانونی است اطاعت کنند ـ‬      ‫در این لحظۀ رنجبار آزمایش ملی به‬
‫=نيروها و گراي ‌شهای خواهان‬                                                         ‫و جنگ نرم و انقلاب رنگین کابوس‬                                                                                           ‫وظایف وطنپرستانه و مقدس خویش‬
                                          ‫نقطۀ توافق بخش بزرگی از نيروهای‬           ‫هرشبۀ آنها شده است چگونه م ‌یتوان‬                     ‫بودید موافقت نمودند‪»...‬‬                                ‫میشل»‪.‬‬      ‫عمل کرده اوامر امپراتور را اطاعت‬
‫دگرگونیايرانبسيارگوناگونندوهر‬                                                       ‫از تمام شدن یا شکست حرکت مردم‬                                                      ‫مجلس مؤسسان هرگز تشکیل‬                ‫نمایند و ب ‌هاتفاق نمایندگان ملت با او‬
                                          ‫فعال اجتماعی ايران است که در‬              ‫سخن گفت؟سرامدان جنبش در‬
‫کدام منطق اين تغيير و را ‌ههای آن‬                                                   ‫تنگنائی که در بیرون حس نم ‌یشود‬
                                          ‫تلاش برای تغيير وضعيت کنونی‬               ‫آنچهراکهم ‌یتوانند م ‌یکنندو م ‌یباید‬
‫را در دستگاه فکری و سياسی خود‬                                                       ‫متقاعدشان کرد که با انباشته شدن‬
                                          ‫هستند‪ .‬در جنبشی که همه کس‬                 ‫مشکلات حکومت بر هم‪ ،‬بیشتر نیز‬
‫و هدفهائیکهبرگزيد‌هاندم ‌یبينند‪،‬‬                                                    ‫م ‌یتوانند‪.‬امابزرگتریندستاوردآناندر‬
                                          ‫هر چيزی م ‌یتواند بگويد‪ ،‬به قولی‬          ‫این ما‌ههای ب ‌هیاد ماندنی‪ ،‬دریافتن و به‬
‫م ‌یفهمندوم ‌یخواهند‪.‬ازطرفداران‬                                                     ‫خودگرفتنگوهرپیامجنبشسبزبوده‬
                                          ‫سره را از ناسره چگونه م ‌یتوان‬            ‫است که از آنها سرامدان بسیار بهتری‬
‫چه انتظاری غير از اين می‌توان‬                                                       ‫ساخته است ـ یک پیروزی دیگر برای‬
                                          ‫تشخيصدادوچهچيزیوچهکسی‬
‫داشت؟ چگونه م ‌یتوان هم جزئی از‬                                                                         ‫جنبش سبز‪.‬‬
                                          ‫م ‌یتواندتعيينکندکهراهکداماست‬             ‫=بسياریازتحليلگراننقطهآغاز‬
‫دستگاه فکری و گرايش سياسی بود‬
                                                            ‫و بيراهه کدام؟‬          ‫جنبشسبزرابسيارپي ‌شترازبرآمد‬
      ‫و هم پرسشگر و منتقد آن؟‬             ‫ـ اگر ما بتوانیم دست کم یک چشم‬
‫ـ چکیده این پرسش امکان و توانائی‬          ‫خود را در هیچ حالتی از منظره کلی‬          ‫آن در همان چند ماه اول سال ‪88‬‬
‫انتقاد از خویشتن و فاصله گرفتن از‬         ‫برنگیریم به بیراهه نخواهیم افتاد‪.‬‬
‫باورهای خود تا مرز ب ‌تشکنی است‪.‬‬          ‫جنبشی که با آن سر و کار داریم حتا‬         ‫م ‌یبرند‪.‬عد‌هایحتاآنرابهمطالبات‬
‫همه فرایافت مدرنیته را م ‌یتوان در‬        ‫از نظر منتقدان آن فرایندی امیدبخش‬
‫همین خلاصه کرد‪« .‬من م ‌یاندیشم‬            ‫است که م ‌یتواند ما را از رکود هشتصد‬      ‫معوقماندهـمقدمبرهرچيزضديت‬
‫پس هستم» و وقتی م ‌یاندیشم اعتبار‬         ‫ساله و پارگین پانصد ساله بدرآورد‪ .‬این‬
‫هیچ پدیده‌ای دور از دستبرد من‬             ‫منظره کلی است و از آن نمی باید چشم‬        ‫با استبداد ـ از انقلاب مشروطه و در‬
‫نخواهد بود‪.‬دستگاه فکری و گرایش‬            ‫برگرفت‪ .‬م ‌یتوان به جنبش انتقاد کرد؛‬
‫سیاسی را بالای حقیقت و خیر عمومی‬          ‫از آن دلسرد شد؛ سرانش را به کوتاهی‬        ‫ادامۀ آن جنبش ملی شدن نفت‪،‬‬
‫نم ‌یباید گذاشت و بهترین گرای ‌شها و‬      ‫متهم کرد‪ .‬ولی از خود آن نم ‌یتوان‬
‫اندیش ‌هها نیز نیاز به بازنگری در پرتو‬    ‫برگشت‪ .‬و اگر در برابر خود جنبش‬            ‫انقلاب اسلامی و جنبش دوم خرداد‬
‫تجرب ‌ههای تازه دارند‪ .‬آن پانصد سال‬       ‫نایستیم بسیاری از انتقادات در پرتو‬
‫ما را به دور از منطق و خرد و اخلاق‬        ‫واقعیات ایران تعدیل خواهد شد‪ .‬همین‬        ‫نسبت می‌دهند‪ .‬چنين جنبشی‬
‫بارآورد‪ .‬نخست از دیگران ترسیدیم و‬         ‫بس که خود را اندکی در ایران بگذاریم‪.‬‬
‫از پرسش و انتقاد دست برداشتیم و‬           ‫سران حکومت اسلامی ظرفیت‬                   ‫در عين پرنفسی بايد همچنين‬
‫ب ‌هزودی از خودمان نیز ترسیدیم‪ :‬با‬        ‫بزرگ جنبش سبز را خوب م ‌یدانند‪ ،‬تا‬
‫«نکند درست باشد» یاو‌هترین ادعاها‬                                                   ‫بسيار پر خطا بوده باشد که هنوز‬
‫را پذیرفتیم و عمل کردیم‪ .‬در این‬
‫جنبش سبز م ‌یبینیم که یک توده‬                                                       ‫به نتيجه «دلخواه» نرسيده است‪.‬‬
‫عظیم بیشتر جوان سخن تام استوپارد‬                                                    ‫ـ نقطه جابجائی که از آن سخن‬
‫را در نمایش آرکادیای او به دل گرفته‬                                                 ‫رفت هیچ گاه ناگهانی نیست و ریشه‬
‫است‪ :‬لحظ ‌های است که م ‌یبینی آن‬                                                    ‫در دگرگش ‌تهای کوچک و بزرگ دارد‪.‬‬
                                                                                    ‫جامع ‌هشناس آمریکائی گزارنده این‬
    ‫چه م ‌یدانستی اشتباه بوده است‪.‬‬                                                  ‫نظریه آن را به ویروسی مانند م ‌یکند‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17