Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۶ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪156‬‬
                                                                                                                                                            ‫جمعه ‪ 24‬تا پنجشنبه‪ 30‬فروردی ‌نماه ‪1397‬خورشیدی‬

                                         ‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬     ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬     ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)64‬‬
                                         ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬   ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬
                                         ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬     ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬                                              ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1245‬‬
                                         ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬     ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬
     ‫داریوش همایون‬                       ‫در دهه‌های سی تا پنجاه خورشیدی‬                                                     ‫احمد احـرار‬                     ‫مشغول سرقت و چپاول دهات و‬               ‫جنگ اول جهانی پایان گرفت اما‬
                                         ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                            ‫قافله و کاروان بودند‪ ،‬و دولت مرکزی‬      ‫بلافاصله جنگی از نوع دیگر در جهان‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬           ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬         ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬     ‫تحصیلکرده بوده نموده و چند قطعه‬         ‫ب ‌ههیچ وجه قادر به دستگیری آنها‬        ‫آغاز شد که م ‌یتوان بر آن نخستین‬
                                         ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬    ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬   ‫جواهر گرانبها به شاهزاده می‌دهد‬         ‫نبود‪ .‬اغلب خانواد‌ههای کاشان بر اثر‬     ‫جنگ سرد نام نهاد‪ .‬طرفین اصلی این‬
                                         ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬     ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬          ‫که در تهران مقدمات عقدکنان را‬           ‫قتل یکی دو نفر از بستگانشان عزادار‬      ‫جنگ‪ ،‬دو متحد پیشین ـ انگلستان و‬
                                         ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬     ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬        ‫فراهم نماید‪ .‬شاهزاده مجل ‌لالدوله از‬    ‫بودند‪ .‬نای ‌بحسین و ماشاءالل‌هخان و‬     ‫روسیه ـ بودند‪ .‬روسیه که در اواخر‬
                                         ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬       ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬       ‫وزارت کشور مرخصی گرفته به تهران‬         ‫اتباعش از هیچ چیز بیم و هراسی‬           ‫جنگ و به‌دنبال سقوط سلطنت‬
                                         ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬         ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬        ‫م ‌یآید که هم با امنای دولت راجع‬        ‫نداشته‪ ،‬هرکس که حرفی بر علیه آنها‬       ‫تزاری‪« ،‬جمهور ‌یهای متحد شوروی‬
                                         ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬      ‫بر زبان فارسی را با اید‌ههای سیاسی‬    ‫به کارهای قراسورانی مذاکره کند و‬        ‫م ‌یزد شبانه از بین م ‌یرفت‪ .‬و هرکس‬     ‫سوسیالیستی» نام گرفته و تبلیغ و‬
                                                                              ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬        ‫هم خانۀ مجللی تهیه نموده مقدمات‬         ‫پول و مال قیمتی داشت از خان ‌هاش‬        ‫ترویج و صدور انقلاب کمونیستی را‬
                                                             ‫انتخاب شده‌اند‪.‬‬  ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬      ‫عروسی را فراهم نماید‪ .‬البته حرکت‬        ‫محرمانه سرقت م ‌یشد‪ ،‬و اگر موفق‬         ‫سرفصل برنام ‌ههای خود قرار داده بود‪،‬‬
                                                                                                                    ‫ماشاءالل‌هخان به تهران برحسب احضار‬      ‫نم ‌یشدند شبانه سرقت کنند در روز‬        ‫این زمان خطری برای منافع انگلستان‬
 ‫تماميت ارضی بس نيست‬                                                                                                ‫آقای وثو ‌قالدوله بود که از جریان‬       ‫روشن با عد‌های سوار به خانه صاحب‬        ‫ب ‌هشمار م ‌یرفت‪ .‬لندن از سرایت افکار‬
                                                                                                                    ‫مذاکرات او با شاهزاده مجل ‌لالدوله‬      ‫مال ریخته‪ ،‬ب ‌هنام این که صاحب مال‬      ‫انقلابی به قلمرو امپراتوری در شرق ـ‬
‫کیهان لندن شماره ‪‌ 28 - 1106‬اردیبهش ‌تماه ‪1385‬‬                                                                      ‫اطلاع حاصل کرده و بهترین نقشه را‬        ‫با نایب حسین و پسرانش مخالفت‬            ‫از هند تا مصر ـ بیم داشت و بر آن بود‬
                                                                                                                    ‫برای احضار و مجازات ماشاءالل‌هخان‬       ‫م ‌یکند تمام مال و منال آن شخص‬          ‫که خطر را با اقدامی پیشگیرانه دفع‬
‫تاکيد بر چند ملتی يا مليتی بودن‬                                 ‫ايران بود‪.‬‬    ‫«بحران اتمی» تهران و واشينگتن‬         ‫کشیده بود‪ .‬ماشاءالل‌هخان پس از ورود‬     ‫را ب ‌هسرقت و چپاول م ‌یبردند‪ .‬یکی از‬   ‫کند‪ .‬ایران‪ ،‬از دیدگاه لرد کرزن که‬
‫ايران است‪ .‬ديگران به دعاوی آنها‬          ‫واکنش سختی که به آن عبارت‬            ‫شتابی به رويداد‌ها داده است که‬        ‫به تهران در خانۀ حاج قنبر‪ ،‬صاحب‬         ‫مخالفین نای ‌بحسین‪ ،‬آقای آقا علی‬        ‫وزارت امور خارجه را برعهده داشت‪،‬‬
‫در ملت و مليت بودن کاری نداشته‬           ‫و هر اشاره‌ای به تجزيه ايران و‬       ‫می‌تواند به هر اشتباه حساب و‬          ‫قهو‌هخانۀ معروف قنبر‪ ،‬روبروی بازار‬      ‫امام گنبد برادر آقایان میرزا احمد مدیر‬  ‫پایگاه اصلی در چنین نبردی محسوب‬
‫باشند‪ ،‬آنها حاضرند فعلا سخنی‬             ‫بازگشتن از اعلاميه جهانی حقوق‬        ‫انحرافی دامن بزند‪ .‬کسان در زير‬        ‫بزرگ منزل کرده بود‪ .‬چندین بار هم‬        ‫نراقی و میرزا مهدی خان نراقی بود که‬     ‫م ‌یشد‪ .‬بر اساس همین نظریه بود‬
‫بگويند که هر روز م ‌یتوان به بهان ‌های‬   ‫بشر به عصر فئودالی نشان داده شد‬      ‫فشار اوضاع و احوال دست به کا‌رهائی‬    ‫به منزل مجل ‌لالدوله رفته مذاکرات‬       ‫مشارالیه را کشته و نعش او را در چاه‬     ‫که او ِسرچارلز مارلینگ را از تهران‬
‫پس گرفت‪ .‬از اينجاست که چرخش‬              ‫امضا کنندگان آن سند را واداشت‬        ‫م ‌یزنند که در شرايط عادی از آن‬       ‫عروسی را تعقیب و روز عقدکنان‬            ‫پنهان م ‌یکنند و بعد از چند ماه محل‬     ‫فرا خواند و جایش را به مأمور نخبۀ‬
‫آنان را در موضوع تماميت ارضی و لب‬        ‫که خاموش بمانند ولی اکنون دارند‬      ‫دوری م ‌یجويند‪ .‬اتحا ‌دها و سازمان‬    ‫تعیین و قرار م ‌یشود ده شبانه روز‬       ‫جنازه را به اقوامش اطلاع م ‌یدهند‪...‬‬    ‫سیاسی ـ نظامی انگلستان در منطقه‪،‬‬
‫فرو بستن از «استقلال ملل ايران» به‬       ‫از در ديگری وارد می‌شوند‪ .‬اين بار‬    ‫ده ‌یهائی که در اين سو و آن سو‬        ‫اشخاص دعوت شوند‪ ،‬و یک شبان ‌هروز‬        ‫قصۀ نایب حسین بهترین دلیل بر‬
‫هيچ روی نم ‌یبايد کافی دانست‪ .‬برپا‬       ‫تاکتيک ظريفتری بکار گرفته شده‬        ‫تدارک م ‌یشود از اين زمره است و‬       ‫هم ناهار و شام به زندانیان بدهند که‬     ‫ضعف و ناپایداری دولت‌های ایران‬                     ‫ِسرپرسی کاکس‪ ،‬سپرد‪.‬‬
‫دارندگان نشس ‌تها م ‌یبايد به هوش‬        ‫است که می‌توان آن را جدا کردن‬        ‫نم ‌یتوان به دليل حساسيت اوضاع و‬                                                                                      ‫کاکس در مأموریت جدید خود‪ ،‬که‬
‫باشند که تا سازما ‌نهای قوم ‌یدست از‬     ‫مفهوم ملت از کشور نام گذاشت‪.‬‬         ‫لزوم اقدام سريع‪ ،‬پاره ای ملاحظات‬

‫ملي ‌تهای ايران برندارند و تعهد خود‬      ‫حاضرند فعلا زير هر سندی را که‬                     ‫مهم را ناديده گرفت‪.‬‬      ‫یک شب آقای وثوق‌الدوله دستور‬              ‫نایب حسین کاشانی واطرافیانش‬           ‫از نظر دولت انگلستان حائز اهمیت‬
‫را به وحدت ملی ايران نيز به روشنی‬        ‫به تماميت ارضی ايران متعهد باشد‬      ‫يک مورد مهم‪ ،‬نقش سازما ‌نهای‬          ‫دستگیری فوری ماشاءالله خان را‬                                                   ‫بسیار بود‪ ،‬مقدمات قرارداد ‪1919‬‬
‫ابراز نکنند ورود در هر ترتيباتی با آنها‬  ‫امضا کنند ولی آيا چنان تعهدی‬         ‫قومی‌در اين اتحاد‌ها و سازمان‬         ‫م ‌یدهد و در همان ساعت عد‌های‬           ‫در بیست‪ ،‬سی سال قبل از کودتای‬           ‫را فراهم ساخت که ب ‌هدلیل برخورد‬
‫برای خودشان نيز زيان آور خواهد بود‪.‬‬      ‫کافی است؟ پاسخ را می‌بايد در‬         ‫دهی‌هاست و بهای سنگينی که‬             ‫ژاندارم در حضرت عبدالعظیم سواران‬        ‫‪ 1299‬م ‌یباشد‪ ...‬وضع دولت مرکزی‬         ‫با مقاومت و مخالفت افکار عمومی‬
‫فوريتی که داوطلبان جايگزينی‬              ‫همان ملت و شناخته شدن حق‬             ‫دربرابر پيوستن يا دست کم موافقت‬       ‫او را که متجاوز از یکصد نفر و با تمام‬   ‫در تهران به‌حدی متزلزل و لرزان‬          ‫در ایران‪ ،‬انتظار کرزن را برآورده‬
‫جمهوری اسلامی‌احساس می‌کنند‬              ‫تعيين سرنوشت جستجو کرد‪ .‬در‬           ‫خود م ‌یخواهند‪ .‬در چند ساله گذشته‬     ‫اسلحه مدرن مسلح بودند خلع سلاح‬          ‫بود که در کابینۀ صمصام‌السلطنه‬          ‫نساخت و به سقوط دولت وثو ‌قالدوله‬
‫واقعيتی است و رويدا ‌دها ممکن است‬        ‫منشور ملل متحد اين حق را برای‬        ‫سه چهار سازمان قومی‌از چهار‬           ‫کرده و سه نفر که دست به اسلحه برده‬      ‫برای جلوگیری از سرقت و ناامنی‬           ‫و بدنامی شخص وی‪ ،‬که از صفات لازم‬
‫به سرعت پيش بينی ناپذير روی‬              ‫ملت‌های مستعمره يا اشغال شده‬         ‫گوشه ايران با يکديگر همکار ‌یهائی‬     ‫خیال مقاومت داشتند درجا کشته‬            ‫راه بین قم و اصفهان‪ ،‬یک قسمت از‬         ‫ب ‌هعنوان سیاستمداری توانا برخوردار‬
‫دهند‪ .‬ضرورت يک جايگزين باورپذير‬          ‫شناخته‌اند‪ .‬سروران در سازمان‌های‬     ‫داشت ‌هاند که تا اينجا به کنگره ملل‬   ‫م ‌یشوند‪.‬موضوع دستگیری ماشاءالله‬        ‫جاده را به آقای ماشاءالله خان سپرده‬
‫نيز برای رژيم اسلام ‌یهمواره هست‬         ‫قومی‌متوجه اهميت اين اصطلاحات‬        ‫ايران رسيده است و چندی پيش هم‬         ‫خان و سایر برادران و همدستان نایب‬       ‫و مشارالیه را به سمت قراسورانی‬                              ‫بود‪ ،‬انجامید‪.‬‬
‫و مستقل از طر ‌حهای ديگران م ‌یبايد‬      ‫هستند و هدف استراتژيک خود را از‬      ‫کنفرانس گون ‌های با شرکت پار‌های‬      ‫حسین و ماشاءالله خان یکی از کارهای‬      ‫(امنیه) آن حدود انتخاب کرده و‬           ‫جبه ‌هگیری مطبوعات در موافقت‬
‫پی گرفته شود‪ .‬ولی گذشته از آنکه‬          ‫راه‌های ديپلماتيک و «پراگماتيک»‬      ‫مقامات مهم آن سازما ‌نها زير نام‬      ‫بسیار خوب کابینه وثو ‌قالدوله بود‪ ،‬و‬    ‫احکام رسمی برای مشارالیه صادر‬           ‫و مخالفت با قرارداد ‪ 1919‬ـ معروف‬
‫بخش عمده راه حل در ايران است و‬           ‫تری دنبال می‌کنند‪ .‬اگر به زور‬        ‫کنگره «استقلال ملل ايران» برگذار‬      ‫چون هنوز قرارداد ‪ 1919‬امضا نشده‬         ‫کردند‪ ،‬و با این سیاست توانستند چند‬      ‫به قرارداد وثو ‌قالدوله ـ بخشی مهم‬
‫تا کسان خود را از هزاران کيلومتری‬        ‫تبليعات می‌شود قوم را ملت کرد‪،‬‬       ‫کردند‪ .‬ماموريت اين سازما ‌نها جا‬      ‫بودمحبوبیتبسیاریبرایوثو ‌قالدوله‬        ‫صباحی از سرقت علنی نایب حسین و‬          ‫از این ماجرای بزرگ و نیز تاریخچه‬
‫به صحنه برسانند بسا چيز‌ها بی‬            ‫«ملت فارس» را نيز می‌توان قدرت‬       ‫انداختن اين شعار است که ايران از‬                                              ‫ماشاءالل‌هخان و اطرافیانش جلوگیری‬       ‫روزنام ‌هنگاری ایران را تشکیل م ‌یدهد‪.‬‬
‫مداخله آنان جابجا شده خواهد بود‪،‬‬         ‫استعماری و اشغالگر اين سرزمين‌ها‬     ‫شش ملت تشکيل شده است و ملت‬                                 ‫فراهم کرد‪.‬‬         ‫نمایند و حال آن که اتباع او در لباس‬     ‫وثو ‌قالدوله‪ ،‬دو هفته پس از خاتمه‬
‫هر جايگزين ادعائی می‌بايد دست‬            ‫شناساند ــ زمزمه‌ای که هم اکنون‬      ‫به معنی زبان است‪ :‬ملت فارس‪ ،‬ملت‬       ‫عجیب است که مدت بیست‬                    ‫قراسورانی از هیچ نوع زورگوئی و‬          ‫جنگ جهانی‪ ،‬ب ‌هعذر خستگی استعفا‬
‫کم اوضاع را بدتر از اينکه اکنون‬          ‫می‌شنويم‪ .‬مگر نه آن است که‬           ‫کرد‪ ،‬ملت عرب‪ ،‬ملت ترک‪ ،‬ملت بلوچ‬       ‫سال هیچ کس با خاطر آسوده‬                ‫اجحاف نسبت به اهالی دهات در عرض‬         ‫کرد ولی احمدشاه استعفای او را‬
‫هست نگرداند‪ .‬مشروعيت بخشيدن‬              ‫م ‌یگويند ايران و عثمانی در سده‬      ‫و ملت ترکمن‪ .‬ما در اينجا به تعريف‬     ‫قصد مسافرت به قم و کاشان و‬              ‫راه خودداری نم ‌یکردند‪ ،‬و داد مردم از‬   ‫نپذیرفت و اصرار ورزید که در مقام‬
‫به تجزيه طلبان‪ ،‬زير هر عبارت و به‬        ‫شانزدهم کردستان را ميان خود‬          ‫ملت و رابطه زبان و ملت و اختراع‬       ‫اصفهان و تمام شهرهای جنوب که‬            ‫اجحافات قراسورانها گوش دولت را کر‬
‫ياری هر اکروباسی زبانی باشد‪ ،‬پيش‬         ‫تقسيم کردند و ايران و روس در سده‬     ‫ملت يا مليت فارس نم ‌یپردازيم که‬      ‫از این راه م ‌یبایستی به آنها مسافرت‬    ‫کرده بود‪ .‬در یک چنین وضعیتی یک‬                     ‫ریاست وزرا باقی بماند‪.‬‬
‫از هر چيز «جايگزين» را مرده به دنيا‬      ‫نوزدهم آذربايجان را؛ خوزستان هم‬      ‫آهن سرد کوفتن است‪ .‬ولی پی بردن‬        ‫کرد‪ ،‬نداشت‪ .‬چه بسیار تجار که‬            ‫خطۀ وسیع در مرکز ایران‪ ،‬در واقع از‬      ‫ایران در این زمان با مشکلات بسیار‪،‬‬
‫خواهد آورد‪ .‬کشاندن سازمان‌های‬            ‫که مدعی هستند در سده بيستم به‬        ‫به قصد نهائی اين ملت ساز ‌یها شايد‬    ‫ما ‌لالتجارۀ خود را از راه جنوب به‬      ‫حکومت مرکزی جدا و سیاست خاص‬             ‫و مقدم بر همۀ آنها مشکل ناامنی و‬
‫تجزيه طلب به نشس ‌تهای مشترک و‬                                                ‫چشمانی را که به ساختن جايگزين‬         ‫تهران م ‌یآوردند‪ ،‬در راه بین اصفهان‬     ‫خودبخود بازی م ‌یکردند‪ ،‬و دولتی اندر‬
‫اميد اينکه ديگرانی هم به پيروی آنان‬                   ‫زور به ايران پيوست‪.‬‬     ‫رژيم در فردای سرنگونی رژيم دوخته‬      ‫و قم ب ‌هدستور نای ‌بحسین و ماشاءالله‬   ‫دولت ایجاد شده بود‪ .‬حالا که ب ‌هواسطه‬                   ‫ب ‌یپولی روبرو بود‪.‬‬
‫حاضر شوند‪ ،‬به حملاتی که از هر سو‬         ‫امروز سازما ‌نهای قوم ‌یعملگرا تر‬                                          ‫خان سرقت م ‌یشدند‪ ...‬باری‪ ،‬ماشاءالله‬    ‫ضعف دولت حفظ امنیت آن خطه به‬            ‫در طول جنگ‪ ،‬بر اثر بی‌ثباتی‬
‫به آنها خواهد شد ــ در ايران حتی‬         ‫يک امتياز زبانی در موضوع تماميت‬                       ‫شده اند بگشايد‪.‬‬      ‫خان فوراً به محاکمه جلب شده و‬           ‫آنها سپرده شده بود نقش ‌ههای مهمی‬       ‫اوضاع و ضعف دولت مرکزی‪ ،‬امنیت‬
                                         ‫ارضی به کسانی که نوميدانه در‬         ‫سخنگويان اين سازما ‌نهای ملت‬          ‫حکم اعدام برایش صادر و در یکی‬           ‫برای خود طرح کرده بودند‪ .‬اول آن که‬      ‫از کشور رخت بسته بود‪ .‬در گوشه و‬
        ‫بيش از بيرون ــ نم ‌یارزد‪.‬‬       ‫پی کشاندن آنان به نشست‌های‬           ‫ساز يک طرح چند مرحل ‌های دارند‪.‬‬       ‫از روزهای تیرماه سال ‪ 1298‬در‬            ‫نایب حسین در نظر داشت سواران و‬          ‫کنار کشور یا راهزنان و یاغیان تاخت‬
‫جايگزين جمهوری اسلامی‌آن‬                 ‫خويشند می‌دهند؛ زيرا در شرايط‬        ‫نخست‪ ،‬در آوردن قوم به ملت تمام‬        ‫میدان سپه‪ ،‬که آن وقت ب ‌هنام میدان‬      ‫اتباع خود را افراد ایل معرفی کرده‬       ‫و تاز م ‌یکردند‪ ،‬یا نیروهای شورشی در‬
‫نير‌وهای دمکرات و آزاديخواهی در‬          ‫کنونی با يکپارچگی سرزمين ايران‬       ‫عيار به ضرب تکرار؛ دوم‪ ،‬تاکيد برحق‬    ‫توپخانه بود‪ ،‬جلو عمارت نظمیه به‬         ‫برای خود ییلاق و قشلاقی تعیین‬
‫طيف چپ و راست در هرجا هستند‬              ‫کاری نم ‌یشود کرد‪ .‬ولی در آن جای‬     ‫تعيين سرنوشت؛ سوم قبولاندن اين‬        ‫دار آویخته شد‪ ...‬بلافاصله پس از‬         ‫کنند و از مال و دارائی مردم و تجار‬            ‫برابر قوای دولتی قرار داشتند‪.‬‬
‫که نگهداری ايران (که اکنون مساله‬         ‫مهمتر‪ ،‬در يکپارچگی ملت ايران‪،‬‬        ‫اصطلاحات يا نزديک به آنها به‬          ‫دستگیری ماشاءالله‌خان در تهران‪،‬‬         ‫که سابقاً سرقت کرده بودند بقیۀ عمر‬      ‫وثو ‌قالدوله مشکلات را م ‌یشناخت‬
‫مرکزی ايران است) برايشان بيش‬             ‫کوتاه نم ‌یآيند زيرا کليد استراتژی‬   ‫نير‌وهای مخالفی که تب جايگزينی‬        ‫آقای ماژور فض ‌لالل‌هخان امیر سپاهی‬     ‫خود را در ییلاق و قشلاق بگذرانند‪ ،‬و‬     ‫و برای مقابله با آنها‪ ،‬جز برخورد‬
‫از رسيدن به قدرت اهميت دارد و‬            ‫دراز مدتشان برای جدائی از ايران در‬   ‫جمهوری اسلامی‌هر ملاحظ ‌های را‬        ‫مأمور م ‌یشود با عدۀ کافی به کاشان‬      ‫باز هر وقت موقع مناسبی پیدا کردند‬       ‫مقتدرانه راهی نمی‌دید‪ .‬هنگامی‬
‫به همين دليل بخت پيروزی شان‬                                                   ‫دارد برايشان از اهميت می‌اندازد؛‬      ‫عزیمت و نایب حسین را دستگیر نماید‬       ‫به کارهای سابق مشغول شوند‪ .‬ثانیاً‬       ‫که در مقام ریاست وزرا ماندنی شد‬
‫نيز از فرصت طلبان ومعامله گران‬                                                ‫چهارم‪ ،‬نشستن به انتظار برهم خوردن‬     ‫که او هم با زرنگی فو ‌قالعاده مأموریت‬   ‫ماشاءالل‌هخان در نظر داشت در تهران‬      ‫اعلامی ‌های انتشار داد و در آن اخطار‬
‫بيشتر خواهد بود‪ .‬سازما ‌نهای قومی‪،‬‬                                            ‫اوضاع ايران‪ ،‬وسرانجام استفاده از حق‬   ‫خود را انجام داده نایب حسین و کلیه‬      ‫خانه و زندگی مجللی درست کرده‪،‬‬           ‫کرد که هر کس با برنام ‌ههای اصلاحی‬
‫تنها در صورتی م ‌یتوانند در چنان‬                                              ‫تعيين سرنوشت مل ‌تها برای جدائی‬       ‫اتباع او را دستگیر و تمام اموال و وجوه‬  ‫از پولهای مسروقه به سردمداران‬           ‫دولت مخالفت ورزد یا نظم و امنیت‬
‫همکار ‌یها شرکت کنند که تعهدشان‬                                               ‫از ايران و افتادن به دامان حکوم ‌تها‬  ‫نقدی که در دسترس بوده جم ‌عآوری‬         ‫سیاسی و غیره بدهد و حکومت یکی‬           ‫را مختل کند‪ ،‬به شدیدترین وجه‬
‫به ايران باشد و خواس ‌تهای بر حق‬                                              ‫و دول ‌تهائی که برای چنان رو‌زهائی‬    ‫م ‌ینماید‪19 .‬نفر از اتباع نای ‌بحسین‬    ‫از شهرهای مملکت را از دولت گرفته‬
‫تمرکز زدائی و حقوق فرهنگی را در‬                                               ‫سرمايه گذاری م ‌یکنند‪ .‬در نشستی‬       ‫پس از محاکمه صحرائی در کاشان‬            ‫داخل خدمت دولت شود‪ ،‬و ب ‌هقول‬                         ‫مجازات خواهد شد‪.‬‬
‫چهارچوب ايران يگانه و يکپارچه‪ ،‬يک‬                                             ‫چند ماه پيش با عناصری از مخالفان‬      ‫به دار آویخته م ‌یشوند و خود نایب‬       ‫خود در این راه ترقی کرده والی یکی از‬    ‫در مواردی وثو ‌قالدوله به وعدۀ خود‬
‫ملت و يک کشور‪ ،‬و حقوق برابر همه‬                                               ‫چپ و راست‪ ،‬آنها توانستند با پا در‬     ‫حسین را با یکی دو نفر از نزدیکانش به‬    ‫ایالات مهم بشود‪ ...‬ماشاءالل‌هخان برای‬   ‫وفا کرد و قدرت عمل نشان داد ازجمله‬
‫ايرانيان‪ ،‬دنبال کنند‪ .‬آن سازما ‌نها‬                                           ‫ميانی ديگران و بی‌آنکه حتی در‬         ‫تهران آورده‪ ،‬بلاتأمل محکمه صحرائی‬       ‫پیشرفت منظور خود نقشۀ جدیدی‬             ‫برچیدن بساط نای ‌بحسین و پسرش‬
‫برخلاف حسا ‌بهای شتابزده پار‌های‬                                              ‫نشست حضور يابند اصل حقوق‬              ‫تشکیل و نایب حسین محکوم به اعدام‬        ‫کشید که با یکی از خانواده‌های‬           ‫ماشاءالل‌هخان کاشی و کشف و حذف‬
‫دست درکاران چنان وزنی ندارند که‬                                               ‫سياسی اقوام ايران را در قطعنامه‬       ‫شده در همان میدان توپخانه به دار‬        ‫معروف تهران وصلت نماید‪ ،‬و اتفاقاً‬
‫جايگزين بسازند ولی به اندازه کافی‬                                             ‫بياورند که «جايگزين» ملايمتری‬         ‫آویخته شد و ماجرایی که قریب بیست‬        ‫شاهزاده مجلل‌الدوله که حکمران‬                             ‫کمیتۀ مجازات‪.‬‬
‫سنگين هستند که خيال انديشان را‬                                                ‫(به رعايت حال آلترناتيو سازان) برای‬   ‫سال تمام حکوم ‌تهای تهران را عاجز‬       ‫کاشان بوده برای این منظور در نظر‬        ‫ک ّحال‌زاده در خاطرات خود‬
                                                                              ‫حق تعيين سرنوشت «ملت‌های»‬                                                     ‫گرفته م ‌یشود‪ .‬در کاشان از شاهزاده‬      ‫می‌نویسد «قریب بیست سال بود‬
                      ‫غر ‌قکنند‪.‬‬                                                                                               ‫کرده بود خاتمه یافت»‪.‬‬        ‫خواستگاریصب ّیهایشانراکهدختری‬           ‫که نای ‌بحسین کاشی و ماشاءالل‌هخان‬
                                                                                                                                                                                                    ‫و برادرانش و رجبعلی و جعفرقلی و‬
                                                                                                                                                                                                    ‫رضا جوزانی و ظفرالسلطان و چندین‬
                                                                                                                                                                                                    ‫نفر سارق دیگر که در حدود یکصد‬
                                                                                                                                                                                                    ‫نفر بودند‪ ،‬بین جادۀ قم و اصفهان‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17