Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۶۰ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪160‬‬
                                                                                                                                                           ‫جمعه ‪ 21‬تا پنجشنبه‪‌27‬اردیبهش ‌تماه ‪1397‬خورشیدی‬

‫سانسور شدید مطبوعات را برقرار کرد‬        ‫داستان روی کار آمدن دکتر امینی‬                                                                                                                              ‫مورد دیگری که نشان داد‬
‫و سیاس ‌تهای اقتصادی و اجتماع ‌یای‬                ‫با فشار آمریکا‬                                                                                                                                     ‫مراسلات و مکاتبات مربوط به دکتر‬
‫در پیش گرفت که به بحران منجر‬                                                                                                                                                                         ‫امینی تحت نظر است‪ ،‬خانم مهین‬
‫می‌شد‪ .‬او همچنین هزاران تن از‬            ‫چرا و چگونه طرح مصونیت مستشاران آمریکایی در دولت امینی مسکوت‬                                                                                                ‫اعتمادیان‪ ،‬دوست مادرم بود‪ .‬ما اطلاع‬
‫مخالفان خود را به زندان انداخته‬                                       ‫گذارده شد‬                                                                                                                      ‫نداشتیم که ایشان هم مورد تفتیش‬
                                                                                                                                                                                                     ‫مأموران ساواک قرار گرفته بودند‪ .‬اما‬
   ‫بود‪( ».‬کیهان ـ ‪ 30‬مهر ‪)1356‬‬                                                     ‫نگاهی به زندگی‬                        ‫دکتر علی امینی یکی از تأثیرگذارترین رجال سیاسی ایران در سا ‌لهای بعد‬        ‫پس از مطالعۀ اسناد ساواک دربارۀ‬
‫برجسته کردن جملات سفیر اسبق‬                                                       ‫سیاسی‪ ،‬خاطرات و‬                        ‫از جنگ دوم تا انقلاب اسلامی به شمار م ‌یرود‪ .‬او که در یک خاندان سیاسی و‬     ‫دکتر امینی متوجه این موضوع شدم‪:‬‬
‫آمریکا در تهران در سمپوزیومی‬                                                      ‫یادداش ‌تهای دکتر‬                      ‫اشرافی چشم به جهان گشوده بود‪ ،‬در اروپا تحصیل کرد و در بازگشت به ایران‬       ‫«‪...‬خانم دکتر اعتمادیان که مقیم‬
‫درباره ایران که مشترکاً توسط‬                                                                                             ‫به دعوت عل ‌یاکبر داور وزیر دارایی زمان رضاشاه وارد خدمات دولتی شد اما‬      ‫ژنو می‌باشد و تماس خانوادگی با‬
‫مؤ سسه تحقیقا ت ا ستا نفو ر د‬                                                         ‫علی امینی‬                          ‫زندگی سیاسی وی از معاونت نخس ‌توزیر در کابینۀ قوا ‌مالسلطنه (سال ‪)1321‬‬      ‫بهرام (منظور از بهرام‪ ،‬سپهبد تیمور‬
‫و مؤسسه مطالعات سیاسی و‬                                                                                                  ‫آغاز م ‌یشود‪ .‬از آن پس دکتر امینی مستمراً در صحنۀ سیاست حضور داشت‬           ‫بختیار است) هم دارند در نظر دارد تا‬
‫اقتصادی بی ‌نالمللی تهران دوهفته‬                                                          ‫(‪)5‬‬                                                                                                        ‫چند روز دیگر به ایران مسافرت نماید‬
‫پیشتر در واشنگتن برگذار شده‬                                                                                                                              ‫و چندین بار وزیر و یک بار نخس ‌توزیر شد‪.‬‬    ‫و احتمال دارد در این مسافرت از‬
‫بود (‪12‬ـ‪13‬ـ‪ 14‬مهر ماه ‪،)1356‬‬                                                                                             ‫ایرج امینی‪ ،‬تنها فرزند دکتر امینی‪ ،‬اخیراً کتابی را که سا ‌لها برای تهیه و‬   ‫بهرام و بتول امینی‪ ،‬همسر دکتر علی‬
‫به هیچ‌وجه بی‌غرضانه نبود‪ .‬پدرم‬                                                                                          ‫تنظیم آن صرف وقت کرده است با نام «بر بال بحران ـ زندگی سیاسی علی‬            ‫امینی‪ ،‬نام ‌ههایی همراه داشته باشد‪.‬‬
‫فی‌الفور متوجه شد در تیررس‬                                                                                               ‫امینی» در تهران انتشار داد‪ .‬از این کتاب‪ ،‬دو بخش آخر آن را که به دوران‬       ‫ضمناً متعاقب خبر فوق نمایندگی‬
‫حادثه‌ای قرار گرفته که در ده‬                                                                                             ‫نخس ‌توزیری دکتر امینی و نیز نقش او در سا ‌لهای بحرانی منجر به انقلاب‬       ‫در تاریخ ‪ ،47/1/13‬تاریخ ورود‬
‫ماه گذشته برای آن روز شماری‬                                                                                                                                                                          ‫مشارالیها به ایران ‪ 47/1/15‬است‬
‫م ‌یکرد‪ .‬او از هنگام انتخاب جیمی‬                                                                                                   ‫اسلامی مربوط م ‌یشود برای مطالعۀ شما برگزید ‌هایم که م ‌یخوانید‪.‬‬  ‫و با پرواز ‪ 722‬هواپیمایی ملی ایران‬
‫کارتر به مقام ریاست جمهوری‬                                                                                                                                                                           ‫از ژنو به تهران مسافرت خواهد نمود‬
‫آمریکا نگران عکس‌العمل پادشاه‬                                   ‫ناگوار بود‪.‬‬       ‫آمریکا در تهران‪ ،‬برنامه آمریکا برای‬    ‫در همان صفحه اول «نکات مهم‬        ‫باشد‪ .‬با سفرهای مکرر مادرم به اروپا‪،‬‬      ‫و حامل نام ‌ههایی از بهرام و بتول‬
‫بود و به اشخاص محرمش گفته بود‪:‬‬           ‫آرمین مایر که قبل ًا سفیر آمریکا در‬               ‫مداخله در ایران فاش شد‪.‬‬       ‫برنامه جان کندی در ایران» به این‬  ‫خانه الهیه تدریجاً حالت منزل پارک‬         ‫امینی م ‌یباشد‪ .‬این تلگراف به عرض‬
‫«می‌ترسم شاه دوباره خیال کند‬             ‫ایران و سپس ژاپن بوده است این ماجرا‬                                                                               ‫امی ‌‌نالدوله را پیدا کرد‪ .‬در این فاصله‬   ‫تیمسار ریاست معظم ساواک رسید و‬
‫دموکرا ‌تها برنام ‌های برای ایران دارند‬  ‫را در کنفرانسی در واشنگتن فاش کرد‪.‬‬            ‫واشنگتن ـ خبرگزاری پارس‬                        ‫صورت درج شده بود‪:‬‬    ‫که به قول دکتر امینی «بی‌مهری‬             ‫پ ‌ینوشت فرمودند‪ :‬بازرسی دقیق شود‬
‫که یکی از اجزای آن به نخس ‌توزیری‬        ‫او گفت کندی از مشاوران خود خواسته‬        ‫یک دیپلمات قدیمی آمریکایی‬                    ‫‪1‬ـ اعلام ورشکستگی کشور‬      ‫شاه به ب ‌یتفاوتی تبدیل شده بود»‪،‬‬
‫رساندن من و از سر گرفتن برنامه‬           ‫بود که برای دادن کمک به ایران شرایط‬      ‫بخشی از تاریخ مناسبات ایران و‬          ‫‪2‬ـ زندانی شدن هزاران نفر از‬       ‫دو مرتبه ایشان به مراسم سلام یا‬                  ‫و این نام ‌هها به دست آید‪».‬‬
‫اصلاحات سیاسی در ایران است‪ ».‬با‬          ‫خاص تعیین کنند‪ .‬ایران خواستار یک‬         ‫آمریکا را فاش کرده است که در آن‬                                          ‫مراسم رسمی دیگر دعوت شد‪ .‬پدرم‬             ‫وضع جسمی و روحی مادرم طوری‬
‫این آمادگی قبلی‪ ،‬پدرم بلافاصله به‬        ‫وام ‪35‬میلیون دلاری شده بود تا کسر‬        ‫پرزیدنت جان اف‪ .‬کندی تهیه یک‬                                    ‫مخالفان‬                                            ‫بود که پدرم عجله داشت هرچه زودتر‬
‫نوشتن جوابی ‌های برای کیهان اقدام‬        ‫موازنه پرداخت‌های خود را جبران‬                                                  ‫‪3‬ـ کوشش برای کاهش نیروی دفاعی‬                   ‫در ای ‌نباره م ‌ینویسد‪:‬‬     ‫به او ملحق شود‪ .‬مدتی بود که دیگر‬
‫کرد‪ .‬این جوابیه در صفحه اول کیهان‬        ‫کند‪ .‬مشاوران کندی درخواست ایران‬                                                                                   ‫«‪...‬درمراجعتگا‌هگاهسلامم ‌یرفتم‪،‬‬          ‫کار سیاسی را تقریباً تعطیل کرده بود‬
                                         ‫را مطالعه و در چهارچوب یک برنامه‬         ‫دکتر امینی و همسرش‪ ،‬بتول امینی‪ ،‬هنگام عزیمت به اروپا‬                     ‫ولی تبریک از طرف منصورالملک گفته‬          ‫و احتیاط زیادی به خرج م ‌یداد که‬
              ‫‪ 8‬آبان انتشار یافت‪:‬‬        ‫پیشنهاد کردند که شخص ب ‌هخصوصی‬                                                                                    ‫م ‌یشد و من زیردست ایشان بودم‪ .‬من‬         ‫آتویی به دست شاه ندهد و موجبات‬
‫«این‌جا که من نشسته‌ام جای‬               ‫به سمت نخست‌وزیر ایران منصوب‬             ‫برنامه ویژه برای مداخله در امور ایران‬    ‫‪4‬ـ سانسور شدید مطبوعات‬          ‫دیدم شاه زیر چشم به من نگاه م ‌یکرد‬
‫جواب دادن به خرد‌هبین ‌یها نیست‬          ‫شود‪ .‬تعیین آن شخص شرط دادن ‪35‬‬                    ‫را از مشاورانش خواسته بود‪.‬‬     ‫‪5‬ـ بحران اقتصادی و اجتماعی‬        ‫ولی هیچ‌وقت صحبتی نمی‌کرد‪ .‬به‬                 ‫سفر خود به اروپا را فراهم کند‪.‬‬
‫که هر خواننده یا شنونده عادی‬             ‫میلیون وام درخواستی قرار گرفت‪ .‬مایر‬                                                                               ‫این شکل ایشان را هیچ وقت جز در‬            ‫طبق گفته امیراس ‌دالله علم‪ ،‬وزیر‬
‫جواب آن را از تناقض و گزاف ‌هها در‬       ‫گفت اوضاع آن روز ایران باید با اوضاع‬                                                                              ‫مراسم رسمی نم ‌یدیدم‪ .‬حتی بعد از‬          ‫وقت دربار شاهنشاهی‪« :‬یکشنبه‬
‫متن خبری که ساخته‌اند دریافته‬            ‫امروز این کشور مقایسه شود تا همه‬                                                                                  ‫فوت منصورالملک که نوبت تبریک‬              ‫‪ .48/4/1‬امینی‪ ،‬نخس ‌توزیر اسبق‪،‬‬
‫است‪ .‬نخست‌وزیری و استعفای‬                ‫دریابند که ایران چه تحول بزرگی را‬                                                                                 ‫به من رسیده بود‪ ،‬هر وقت نطق من‬            ‫پیش من آمد و باز استدعای خودش‬
‫من طبق این دو فقره دستخط‬                 ‫به ثمر رسانیده است‪ .‬ایران اکنون خود‬                                                                               ‫تمام م ‌یشد در مراسم مذهبی چند‬            ‫را برای خروج از کشور تکرار کرد‪ .‬با‬
‫شاهانه است که فتوکپی آن‌ها‬               ‫جزو کشورهای کمک کننده است و‬                                                                                       ‫کلم ‌های خطاب به من م ‌یگفت‪ ،‬ولی‬          ‫آن که مرد غیرقابل اعتمادی است‬
‫را ضمیمه همین نامه کرده‌ام‪:‬‬              ‫به کشورهای مختلف وام و اعتبار داده‬                                                                                ‫در سلا ‌مهای چهارم آبان فقط به تشکر‬       ‫و مکرر در عالم سیاست سر خود‬
‫« جنا ب آ قا ی د کتر ا مینی ‪،‬‬            ‫است ب ‌یآ ‌نکه شرایط غیرمعقول قائل‬                                                                                ‫قناعت م ‌یکرد‪ .‬به حاضرین که وزرای‬         ‫من کلاه گذاشته است‪ ،‬با وصف این‬
‫نخس ‌توزیر ـ نظر به اعتمادی که به‬        ‫شود‪ .‬مایر تأکید کرد آمریکای ‌یها باید‬                                                                             ‫سابق‪ ،‬استانداران سابق و سفرای سابق‬        ‫مطلب را به شاهنشاه عرض کردم‪.‬‬
‫حسن کفایت شما داریم‪ ،‬به موجب‬             ‫اهمیت ایران را در حفظ صلح جهانی‬                                                                                   ‫بودند و عد‌های از آ ‌نها با وجود کهولت‬    ‫موافقت فرمودند برود‪( .‬باید) ترتیب‬
‫این دستخط به سمت نخس ‌توزیری‬             ‫و دفاع از جهان غیرکمونیست به خوبی‬                                                                                 ‫سن حاضر م ‌یشدند‪ ،‬نه فقط آ ‌نها را‬        ‫کار را با دادگستری بدهم (تا بتواند)‬
‫منصوب م ‌یشوید و مقرر م ‌یداریم در‬                                                                                                                         ‫نگاه نم ‌یکرد‪ ،‬بلکه خطاب به من یا‬         ‫بعد از هفت سال (از کشور خارج‬
‫تعیین هیأت وزیران مطالعات لازم‬                                 ‫درک کنند‪.‬‬                                                                                   ‫حتی منصورالملک م ‌یگفت که‪ :‬صف‬             ‫شود)‪ »...‬مع‌الوصف تا اواخر سال‬
‫به عمل آورده و نتیجه را به اطلاع‬         ‫«شخص ب ‌هخصوصی» که در ماجرای‬                                                                                      ‫شما دراز شده است‪ ،‬و یا این که‪ :‬همان‬       ‫‪ 1349‬اجازه خروج صادر نشد‪ .‬دقیقاً‬
                                         ‫مذکور مطرح شد علی امینی بود که‬                                                                                    ‫افراد سابق هستند‪ .‬یاد دارم روزی بعد‬       ‫به خاطر ندارم در چه تاریخی پدرم‬
                    ‫ما برسانید‪».‬‬         ‫پیش از نخس ‌توزیری سمت سفارت‬                                                                                      ‫از ایراد این عبارت آقای سیدجلال‬           ‫موفق شد از ایران خارج شود‪ .‬در آن‬
                                         ‫ایران در واشنگتن را برعهده داشت‬                                                                                   ‫تهرانی که جزو حاضرین بود بلند گفت‬         ‫موقع من دبیر دوم سفارت ایران در‬
‫«جناب آقای دکتر علی امینی‪،‬‬               ‫و از نزدیکان کندی به شمار م ‌یرفت‪.‬‬                                                                                ‫(ب ‌هطوری که شاه که در حال خروج از‬        ‫لندن بودم و به یاد دارم که در سال‬
‫گزارش مورخ ‪ 26‬تیر ماه که مربوط‬           ‫به گفته منابع آگاه‪ ،‬والت ویتمان‬                                                                                   ‫سالن بود قطعاً شنید) عجله نفرمایید‬        ‫دوم مأموریتم در ‪ ،1350‬پدر و مادرم‬
‫به بودجه کشور بود و زحماتی که در‬         ‫روستو‪ ،‬مشاور امنیتی پرزیدنت کندی‪،‬‬                                                                                                                           ‫از ژنو به قصد دیدار من و عروس و‬
‫مدت زمامداری خود تحمل نمود‌هاید‪،‬‬         ‫یک طرح کامل برای مداخله در امور‬                                                                                                       ‫خواهند مرد!»‬
‫ملاحظه و مورد بررسی قرار گرفت‪ .‬از‬        ‫ایران تهیه کرده بود که امینی عامل‬                                                                                                                                   ‫نو‌ههایشان به لندن آمدند‪.‬‬
‫زحمات خستگ ‌یناپذیر و صمیمیتی‬            ‫اجرای اصلی آن به شمار م ‌یرفت‪ .‬با‬                                                                                   ‫خاموش نشستن گناه است‬                    ‫از این به بعد دکتر امینی عمده‬
‫که در کارها همیشه داشت ‌هاید‪ ،‬کمال‬       ‫این حال امینی پس از مدتی با شکست‬                                                                                  ‫در روز ‪ 20‬مهر ماه ‪ 1356‬کیهان‬              ‫ایام سال را در ژنو م ‌یگذراند‪ .‬بعضی‬
‫قدردانی خودمان را اظهار م ‌یداریم‬        ‫روب ‌هرو شد و در برابر اعترا ‌ضهای شدید‬                                                                           ‫با تیتر بزرگ در صفحه اول نوشت‪:‬‬            ‫وق ‌تها برای دیدن برادران و بستگان‬
‫و با نهایت تأسف استعفای دولت را‬          ‫مردم سرانجام ناچار به کنار‌هگیری شد‪.‬‬                                                                              ‫«توطئه آمریکا برای مداخله در ایران‬        ‫به رم‪ ،‬لندن و جنوب فرانسه سفر‬
‫پذیرفتیم و تا تعیین دولت جدید‬                                                                                                                              ‫فاش شد‪ ».‬ذیل این عنوان با حروف‬            ‫م ‌یکرد‪ .‬به پاریس هم هر وقت که‬
‫خودتان با تشریک مساعی معاونان‬                                                                                                                                                                        ‫فرصتی دست م ‌یداد سری م ‌یزد‪ .‬جز‬
‫وزارتخان ‌هها مراقب کلیه امور کشور‬       ‫بقیه مطلب در صفحه ‪ 30‬روزنامه براساس این برنامه‪ ،‬آمریکا مبلغ ‪ 35‬اما در همان مدت کوتاه ورشکستگی‬                     ‫قرمز نوشته شده بود‪:‬‬                       ‫این سفرها زندگی در اروپا تقریباً به‬
                                                                                                                                                                                                     ‫همان روال زندگی ایران م ‌یگذشت‪.‬‬
                        ‫باشید‪».‬‬          ‫میلیون دلار به ایران وام م ‌یداد‪ .‬آن هم کشور را اعلام کرد و کوشید تا نیروی‬      ‫«علی امینی در برابر ‪ 35‬میلیون دلار به شرح زیر مندرج شده بود‪:‬‬                ‫با این فرق که هر روز یادداش ‌تهای‬
‫م ‌یبینید که در آن روزهای مبهم‬                                                                                                                                                                       ‫روزانه م ‌ینوشت و حدود ‪ 11‬صبح‬
‫شانزده سال پیش به فرمان شاهانه‬           ‫وام آمریکا به نخس ‌توزیری رسید‪ ».‬به وسیله آرمین مایر‪ ،‬سفیر پیشین در شرایطی که اوضاع مالی ایران بسیار دفاعی مملکت را کاهش دهد‪ .‬امینی‬                         ‫به کافه رستوران برتراند م ‌یرفت و با‬
‫و نظر به اعتمادی که به حسن‬                                                                                                                                                                           ‫بعضی از ایران ‌یهای مقیم ژنو درباره‬
‫کفایت من داشت ‌هاند به نخس ‌توزیری‬                                                                                                                                                                   ‫مسائل روز حرف می‌زد‪ .‬صحبت‬
‫منصوب شد‌هام و پس از چهارده ماه‬                                                                                                                                                                      ‫کردن با مرحوم جما ‌لزاده هم یکی‬
‫زمامداری استعفایم را «با نهایت‬                                                                                                                                                                       ‫از دلخوش ‌یهایش شده بود‪ .‬بعضی‬
‫تأسف» و «کمال قدردانی از زحمات‬                                                                                                                                                                       ‫ش ‌بها برای صرف شام به رستوران‬
‫خستگ ‌یناپذیر و صمیمیتی که در‬                                                                                                                                                                        ‫شیراز که متعلق به اسفندیار بزرگمهر‬
‫کارها همیشه داشت ‌هام» پذیرفت ‌هاند‪.‬‬                                                                                                                                                                 ‫بود‪ ،‬می‌رفت‪ .‬در آن زمان سپهبد‬
‫چنین که پیداست نه انتصابم به‬
‫میل و خواست یک مشاور بیگانه‬                                                                                                                                                                                  ‫بختیار به قتل رسیده بود‪.‬‬
‫بوده است‪ ،‬آن هم با گروکشی ‪35‬‬                                                                                                                                                                         ‫در مراجع ‌تهای سالانه به ایران‬
‫میلیون دلار و نه استعفایم با آن مایه‬                                                                                                                                                                 ‫به غیر از دیدار با دوستان و بستگان‪،‬‬
‫قدردانی و تأسف «ناچار» و «در برابر‬                                                                                                                                                                   ‫به توسعه درمانگاه امین‌الدوله در‬
‫اعتراض شدید مردم»‪ .‬پس سازنده آن‬                                                                                                                                                                      ‫کهریزک مشغول م ‌یشد‪ .‬در یکی از‬
‫خبر را و کسی را که دستور انتشار‬                                                                                                                                                                      ‫همین سفرها مرحوم دکتر محمدرضا‬
‫متح ‌دالمآل گون ‌هاش را داده است‪ ،‬به‬                                                                                                                                                                 ‫حکی ‌مزاده پیشنهاد کرد که امر توسعه‬
‫حق باید به جرم جسارت و توهین به‬                                                                                                                                                                      ‫درمانگاه به وی واگذار شود‪ .‬در‬
‫مقام سلطنت قابل تعقیب دانست‪ .‬اما‬                                                                                                                                                                     ‫ظرف چند سال این مرد با پشتکار‪،‬‬
‫هنوز کسی درباره این شایعه که من‬                                                                                                                                                                      ‫پاک و خ ّیر موفق شد که با استفاده‬
‫مملکت را ورشکسته اعلام کرد‌هام‪،‬‬                                                                                                                                                                      ‫از زمین‌هایی که موقوفه درمانگاه‬
‫بیان مستند و متینی نکرده است تا‬                                                                                                                                                                      ‫امی ‌نالدوله بود و مساعد ‌تهای دولتی‬
‫جواب بشنود‪ .‬در حالی که سازنده‬                                                                                                                                                                        ‫و غیردولتی‪ ،‬بزرگ‌ترین آسایشگاه‬
‫خبر روز شنبه س ‌یام مهر مغرضانه‬                                                                                                                                                                      ‫معلولین کشور را بنا کند‪ .‬دیدار از‬
‫اوضاع مملکت را در آن روزهای‬                                                                                                                                                                          ‫آسایشگاه و مشاهده پیشرفت آن یکی‬
‫شانزده سال پیش چنان تصویر کرده‬                                                                                                                                                                       ‫از لذ ‌تهای بزرگ پدرم در اقام ‌تهای‬
‫است که وام دهنده در مقابل ‪35‬‬
‫میلیون دلار م ‌یتوانسته است فقط‬                                                                                                                                                                              ‫کوتاه مدتش در ایران بود‪.‬‬
‫به من اعتماد کند و به مملکتی‪،‬‬                                                                                                                                                                        ‫در سال ‪ 1354‬پدر و مادرم تصمیم‬
‫نخس ‌توزیر تحمیل کند‪ 35 .‬میلیون‬                                                                                                                                                                      ‫گرفتند بیشتر وقت خود را در ایران‬
‫دلاری که م ‌یدانیم امروز در دورانی‬                                                                                                                                                                   ‫بگذرانند‪ .‬به این منظور خانه پارک‬
‫که شکفتگی اقتصاد می‌نامند‪ ،‬هر‬                                                                                                                                                                        ‫امی ‌‌نالدوله را به فروش رساندند و در‬
‫معامل ‌هگر ایرانی به سادگی توانایی‬                                                                                                                                                                   ‫اراضی خانوادگی الهیه‪ ،‬خانه جدیدی‬
‫خرج کردن آن را دارد‪ .‬درباره سانسور‬                                                                                                                                                                   ‫بنا کردند‪ .‬از آ ‌نجایی که مادرم شرط‬
‫شدید مطبوعات و زندانی کردن‬                                                                                                                                                                           ‫کرده بود که ارباب رجوع دکتر امینی‬
‫هزاران نفر از مخالفان خود‪ ،‬دیگر‬                                                                                                                                                                      ‫در محلی غیر از خانه به ملاقات او‬
‫چیزی نم ‌یگویم که‪ ،‬حدیث نیک و‬                                                                                                                                                                        ‫بیایند‪ ،‬پدرم آپارتمانی در خیابان‬
‫بد ما نوشته خواهد شد ـ زمانه را ورق‬                                                                                                                                                                  ‫خردمند شمالی به اسم من ابتیاع‬
                                                                                                                                                                                                     ‫نمود‪ .‬فکر نم ‌یکنم بیش از چندبار در‬
         ‫و دفتری و دیوانی است‪».‬‬                                                                                                                                                                      ‫این دفتر کار از کسی پذیرایی کرده‬
‫«دنباله دارد»‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18