Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۶۰ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪160‬‬
                                                                                                                                                            ‫جمعه ‪ 21‬تا پنجشنبه‪‌27‬اردیبهش ‌تماه ‪1397‬خورشیدی‬

                                        ‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬     ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬    ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)68‬‬
                                        ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬   ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬
                                        ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬     ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬                                               ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1249‬‬
                                        ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬     ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬
     ‫داریوش همایون‬                      ‫در ده ‌ههای سی تا پنجاه خورشیدی‬                                                   ‫احمد احـرار‬                       ‫آنها هم همه دولتی بودند و تک و‬          ‫کنفرانس صلح ورسای روز‬
                                        ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                             ‫توک اشخاصی بودند که اتومبیل‬             ‫هیجدهم ژانویه ‪ 1919‬با حضور‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬          ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬         ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬    ‫دستورالعملی که داشت برای‬                  ‫داشتند‪ .‬در هر دو این ماشی ‌نها آثار‬     ‫رهبران کشورهای فاتح جنگ و نیز‬
                                        ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬    ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬  ‫استخدام مستشاران فرانسوی و‬                ‫خستگی و فرسودگی گذشت زمان‬               ‫نمایندگان کشورهایی که از جنگ‬
                                        ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬     ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬         ‫آمریکایی تماس‌هایی برقرار کرد‬             ‫دیده م ‌یشد‪ .‬من هر وقت به موزۀ‬           ‫آسیب دیده بودند آغاز به کار کرد‪.‬‬
                                        ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬     ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬       ‫اما در همان حال‪ ،‬وثوق‌الدوله در‬           ‫اتومبیل رفت ‌هام و اولین اتومبی ‌لهایی‬  ‫ا ز ا یر ا ن ‪ ،‬هیأ تی به‌ر یا ست‬
                                        ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬       ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬      ‫تهران با انگلیس ‌یها در حال معامله‬        ‫را که اختراع شده دید‌هام ب ‌هیاد این‬    ‫مشاورالممالک (علیقل ‌یخان انصاری)‬
                                        ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬         ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬                                                 ‫دو ماشین که در اختیار ما گذاشته‬         ‫وزیر امور خارجه در این کنفرانس‬
                                        ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬      ‫بر زبان فارسی را با ایده‌های سیاسی‬                     ‫و مصالحه بود‪.‬‬           ‫شده بود افتاد‌هام‪ .‬رحیم خان بهزادی‬      ‫حضور داشت‪ .‬اعضای هیأت عبارت‬
                                                                             ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬       ‫ذکاءالملک فروغی در نام ‌های که‬            ‫و دو نفر نگهبان مسلح هم همراه‬
                                                            ‫انتخاب شده‌اند‪.‬‬  ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬     ‫از پاریس برای دوستی نوشته است‬             ‫ما بودند‪.‬پدرم‪ ،‬معی ‌نالوزاره و مسیو‬                             ‫بودند از‪:‬‬
                                                                                                                  ‫از سیاست دوپهلوی وثو ‌قالدوله گله‬                                                 ‫میرزا محمدعلی خان فروغی‬
‫کجا م ‌یتوان بهم رسيد؟‬

‫کیهان لندن شماره ‪ 5 - 1116‬مردادماه ‪1385‬‬

‫آنها را هم زير پا بگذاريم معنايش‬        ‫غايب بوده است‪ ،‬و نه به تصادف‪،‬‬        ‫واکنش متين ولی سخت بسياری‬
‫اين خواهد بود که جز به تحميل‬            ‫پشت اين ملت است و هيچ کدام را‬        ‫شخصيت‌های سياسی و فرهنگی‬
‫خود نمی‌انديشيم‪ .‬منشور ملل‬                                                   ‫ايران به نغمه‌های تجزيه طلبانه‬
‫متحد و اعلاميه جهانی و ميثا ‌قهای‬                  ‫نمی‌توان ناديده گرفت‪.‬‬     ‫که به آسانی رنگ فاشيستی و‬
                                        ‫دومين واقعيت‪ ،‬ترکيب متنوع‬

                                                                                                                  ‫محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)‬                 ‫میرزا حسین خان علاء (معی ‌نالوزاره)‬

‫آن متن‌هائی روشن و همه جا در‬            ‫شوونيستی بخود م ‌یگيرد و از زنگ قومی‌ملت ايران است ـ فرا آمد‬                                      ‫م ‌یکند‪:‬‬          ‫پرنی با یک نگهبان مسلح و بهزادی‬         ‫(ذکاءالملک) رئیس دیوان کشور ـ‬
‫دسترس است‪ .‬در هيچ کدام اين‬                                                                                        ‫«در این مدتی که در پاریس‬                  ‫در اتومبیل رولزرویس و ذکاءالملک‬         ‫میرزا حسین خان علاء (معی ‌نالوزاره)‬
‫متن‌ها جای قوم با ملت عوض نشده‬          ‫کينه و دشمنی به فارسی زبانان هجو ‌مها و مهاجر ‌تهای همان تاريخ‬            ‫هستیم آنچه ممکن بوده و به عقلمان‬          ‫و انتظا ‌مالملک و من با یک مستحفظ‬       ‫وزیر پیشین فواید عامه و تجارت ـ‬
‫است‪ .‬به گروه‌های زبانی‪ ،‬قوم و‬                                                                                     ‫می‌رسیده‪ ،‬بدون این که از جاده‬             ‫در اتومبیل بنز سوار شدیم‪ .‬یادم‬          ‫سید ابوالقاسم خان انتظام‌الملک‬
‫اقليت قوم ‌یگفته می‌شود‪ ،‬نه ملت و‬       ‫پاک نيست‪ ،‬از تند و تيزی غوغای سه هزار ساله ـ که با خود و در خود‬           ‫حزم و احتیاط خارج شویم انجام‬              ‫هست مقدار زیادی اسباب هم توی‬            ‫(رئیس دفتر وزارت امور خارجه) ـ‬
‫مليت؛ و حق تعيين سرنوشت برای‬                                                                                      ‫داده‌ایم‪ .‬رفقا هم بینی و بین‌الله‬         ‫اتومبیل ما گذاشته بودند که جای‬          ‫مسیو پرنی (مستشار فرانسوی وزارت‬
‫اقوام نمی‌شناسند‪ .‬حقوق مدنی و‬           ‫چند ماهه گذشته کاسته است‪ .‬مشکلات و تن ‌شهائی دارد و م ‌یبايد‬              ‫همه خوب بودند یعنی مسلماً کسی‬             ‫حرکت کردن برای ما مشکل شده‬              ‫امور خارجه)ـ میرزا عبدالحسین‬
‫فرهنگی اقوام و اقلي ‌تهای مذهبی‬                                                                                   ‫خیانت و رفتار مخالف مصالح مملکت‬           ‫بود‪ .‬زمستان بود و برف می‌بارید‪.‬‬         ‫خان انصاری (پسر مشاورالممالک)‬
‫و حقوق سياسی برابر افراد ملت‬            ‫از آن گذشته اعلام آمادگی وزير بدانها پاسخ گفت‪ .‬مردمان بيشماری‬             ‫نکرد‪ .‬مشاورالممالک قدری بیحال و‬           ‫بالای کرج‪ ،‬تقریباً در بیست فرسخی‬        ‫به‌عنوان متصدی حفظ مدارک و‬
‫از جمله افراد متعلق به اقوام جای‬                                                                                  ‫ک ‌مخیال بود و آن حالت ‪Inertie‬‬            ‫قزوین اتومبیل رولزرویس از حرکت‬
‫مهم ‌یدر اين اسناد دارد ولی هيچ‬         ‫خارجه امريکا به گفتگو با جمهوری که فارسی زبان تاريخی و فرهنگی‬             ‫‪ apathic‬بر مزاجش غلبه داشت‪.‬‬               ‫بازماند‪ .‬یک چیزی خراب شده بود و‬            ‫اسناد هیأت و مسؤول امور رمز‪.‬‬
‫اشاره ای به حقوق سياسی اقوام يا‬                                                                                   ‫ناچار او را به تدبیر ب ‌هکار م ‌یگرفتیم‪.‬‬  ‫ما از عقب ب ‌هموقع رسیدیم و پدرم با‬     ‫طرح دعاوی ارضی ایران‪ ،‬طرح‬
                                        ‫اسلامی‌بود ـ با شرطی که برای آن شان است ولی زبان مادری شان‬                ‫میرزا حسین خان ب ‌یتجربه و ساد‌هلوح‬       ‫همراهان سوار بنز شدند و ذکاءالملک‬       ‫مطالبات و دعاوی مالی ایران از‬
                ‫فدراليسم نيست‪.‬‬                                                                                    ‫و کم فکر است اما کارکن و دلسوز‬            ‫و انتظام‌الملک را هم که از سرما‬         ‫کشورهای متخاصم ب ‌هسبب زیانهای‬
‫در منشور ملل متحد سخن از‬                ‫گذاشت ‌هاند ـ که سبب فروکش کردن نيست از ديرباز در اين سرزمين بود‬          ‫است‪ .‬انتظام‌السلطنه رویهمرفته‬             ‫ناراحت شده بودند با خودشان بردند‪.‬‬       ‫ناشی از اشغال کشور در دوران جنگ‬
‫حقوق برابر دولت ـ ملت‌هاست‪.‬‬                                                                                       ‫از هر حیث خوب است‪ .‬باری‪ ،‬ما‬               ‫من ماندم و اشج ‌عالسلطان (محافظ) و‬      ‫و نیز استخدام مستشاران خارجی‬
‫لوگزامبورگ چند صد هزار نفری‬             ‫آتش آرزومندانی در اينجا و آنجا شد‪ .‬و باش کرد‌هاند‪ .‬اين مردمان حقوقی‬       ‫چهار نفر ب ‌هانداز‌های که ممکن بود‬        ‫شوفر انگلیسی‪ .‬خوشبختانه قهو‌هخانۀ‬       ‫برای اصلاح دوایر دولتی ایران در‬
‫و چين هزار و دويست ميليونی؛ و‬                                                                                     ‫تلاش کردیم اما نتیج ‌های که تاکنون‬        ‫کوچکی در صد قدمی محلی که‬                ‫صدر وظایف هیأت اعزامی قرار داشت‪.‬‬
‫فرانسه يک زبانی غير فدرال و سويس‬        ‫با اينهمه نم ‌یبايد موضوع را پايان دارند که از واقعيت سومی‌بر م ‌یخيزد‪:‬‬   ‫گرفت ‌هایم برحسب ظاهر چندان زیاد‬          ‫اتومبیل رولزرویس از کار افتاده‬          ‫عبدالحسین انصاری که در این‬
‫سه زبانی فدرال همه زير عنوان دولت‬                                                                                 ‫نیست اما در باطن ب ‌هعقیدۀ من این‬         ‫بود واقع شده بود و ما توانستیم‬          ‫زمان بیست سال داشت‪ ،‬شرح سفر‬
‫ـ ملت م ‌یآيند‪« .‬مليت ‌»های سويسی‬       ‫يافته انگاشت و از هشدار دادن‌ها از اعتبار اعلاميه جهانی حقوق بشر‬          ‫مسافرت ب ‌ینتیجه نبوده است‪ .‬قبول‬          ‫از سرما به آن قهو‌هخانه پناه ببریم‬      ‫را در خاطرات خود آورده است و از‬
‫در آن سند نيامده است ولی حق اهل‬                                                                                   ‫شدن ایران ب ‌هعضویت مجمع ملل‪،‬‬             ‫و گاه گاه چای گرمی سفارش‬
‫هر زبان به سخن گفتن و آموزش‬             ‫کوتاه آمد‪ .‬سازما ‌نها و شخصي ‌تهای و ميثاق‌های پيوست آن‪ .‬دولت‌ها‬          ‫بدون کشمکش و خون دل‪ ،‬از اثرات‬             ‫بدهیم‪ .‬یک شبانه‌روز آنجا ماندیم‬                 ‫لحظۀ حرکت آغاز م ‌یکند‪:‬‬
‫ديدن و انتشار دادن به زبان مادری‬                                                                                  ‫مفید وجود این هیأت در پاریس‬               ‫و من از موقعیتی که پیش آمده‬             ‫«هیأت اعزامی ایران روز سیزدهم‬
‫تصريح شده است ــ همچنانکه حق‬            ‫سياسی بويژه م ‌یبايد در سخنان خود ممکن است با همه امضائی که پای‬           ‫بوده است‪ ...‬فرنگ ‌یها عموماً از ایران‬     ‫بود برای تمرین زبان انگلیسی با‬          ‫ربیع‌الاول ‪ 1337‬مطابق هفدهم‬
‫مردم در هر جا به اداره امور خود از‬                                                                                ‫بی‌خبرند که هیچ‪ ،‬غالباً نمی‌دانند‬         ‫مستر جیمس استفاده می‌کردم‪.‬‬              ‫دسامبر ‪ 1918‬از تهران حرکت‬
‫طريق مقامات انتخابی‪ .‬منشور ملل‬          ‫و بکار بردن اصطلاحات هشيار باشند اين اسناد گذاشت ‌هاند اعتنائی به مفاد‬    ‫ایران اصلا کجاست و قوم ایرانی‬             ‫اشج ‌عالسلطان هم گاهی از دلاور ‌یها‬     ‫کرد‪ .‬میرزا محمدعلی فروغی‪ ،‬میرزا‬
‫متحد در بيش از يک جا بر حاکميت‬                                                                                    ‫کیست و از کجا آمده‪ ...‬از هیأت‬             ‫و شجاعت‌های بی‌نظیر خودش با‬             ‫حسین‌خان معین‌الوزاره‪ ،‬سید‬
‫ملی دول ‌تها به معنی غير قابل تعرض‬      ‫که اکنون در مرحله جنگ بر سر آنها نکنند ولی هيچ چاره جوئی‬                  ‫دولت ب ‌هحق باید خیلی گل ‌همند باشیم‪.‬‬     ‫من صحبت می‌کرد‪ .‬شب‌هنگام‬                ‫ابوالقاسم خان انتظا ‌مالملک و مسیو‬
‫بودن مرز‌های بين المللی تاکيد‬                                                                                     ‫در بدو ورود به پاریس تلگرافی از‬           ‫شیشه‌های اتومبیل را بسته بودیم‬          ‫پرنی که خداوند همۀ آنها را غریق‬
                                        ‫اصطلاحات هستيم ـ تا زمانی که ملت جدی برای مشکل تمرکز زدائی و‬              ‫رئی ‌سالوزرا رسید که ما را از اقدام در‬    ‫و خوابیده بودیم که نیم ‌ههای شب‬         ‫رحمت ب ‌یپایان خود بفرماید صبح‬
                    ‫ورزيده است‪.‬‬                                                                                   ‫هر امری که ایجاد تعهد برای دولت‬           ‫زوزۀ گرگهای گرسنه ما را بیدار کرد‪.‬‬      ‫زود به منزل ما آمدند‪ .‬محل حرکت‬
‫افراد و گروه‌ها آزادند عقايد و‬          ‫سازان احساس کنند اوضاع جهانی حقوق فرهنگی و اجتماعی نم ‌یتوان‬              ‫ایران بکند نهی کرده بود‪ .‬چون مطالب‬        ‫چندتا گرگ گرسنه دور و بر ماشی ‌ن‬        ‫هیأت منزل پدرم امیریه‪ ،‬خیابان‬
‫آرز‌وهای خود را داشته باشند؛ ولی اگر‬                                                                              ‫تلگراف خیلی مجمل بود و ما هم‬              ‫ما آمده بودند و زوزه می‌کشیدند‪.‬‬         ‫انصاری تعیین شده بود‪ .‬در آن موقع‬
‫قرار نيست زور و خشونت‪ ،‬مناسبات‬          ‫به حالشان مساعد است‪ .‬سخ ‌تترين کرد مگر آنکه در چهارچوب اعلاميه‬            ‫نزدیک به چهل روز بود که از تهران‬          ‫چشمهای زرد آنها در تاریکی شب‬            ‫خیابانها هنوز از طرف بلدیه نامگذاری‬
‫آنها را انتظام دهد م ‌یبايد به هنجار‬                                                                              ‫ب ‌یخبر بودیم بکلی ب ‌یتکلیف ماندیم و‬     ‫م ‌یدرخشید‪ .‬اشج ‌عالسلطان که ادعا‬       ‫نشده بود و خیابان ما آن وقت به‬
‫(نرم‌)های پذيرفته شده تن در دهند‪.‬‬       ‫اعتراض به وزير امورخارجه امريکا از جهانی و ميثا ‌قهای آن باشد‪.‬‬            ‫ندانستیم چه باید کرد‪ ،‬چه باید گفت‬         ‫می‌کرد تیرش هیچ وقت به‌خطار‬             ‫خیابان لوا‌ءالملک معروف بود چون‬
‫سازما ‌نهای قوم ‌یو نويسندگانی که‬                                                                                                                           ‫نرفته و م ‌یتواند یک شاهی سفید را‬       ‫او اول کسی بود که در آن خیابان‬
‫زمين و آسمان را بهم م ‌یبافند تا‬        ‫سوی يک سازمان عضو «کنگره ملل چهارمين واقعيت‪ ،‬خير عمومی‬                                   ‫و مقصود چیست‪...‬‬            ‫با تیر در هوا بزند‪ ،‬گلول ‌های با ماوزر‬  ‫برای خودش خانۀ بزرگی ساخته‬
‫دعاوی خود را به کرسی بنشانند اگر‬                                                                                  ‫دست و دل ما سرد شد‪ ،‬سر جای‬                ‫خودش به طرف گرگها خالی کرد‪.‬‬             ‫بود‪ .‬همۀ مدیران وزارت امور خارجه‬
‫حوصله خواندن تاريخ ندارند دست‬           ‫ايران» شد که با ديگر نمايندگان آن ‌است‪ .‬اگر نيروی ايرانيان امروز بجای‬     ‫خود نشستیم و منتظر دستورالعمل‬             ‫تیر به هیچکدام آنها نخورد ولی همه‬       ‫و عدۀ زیادی از شخصی ‌تهای مملکتی‬
‫کم اسناد بين‌المللی را بخوانند و‬                                                                                  ‫شدیم‪ .‬در هر فرصت مناسب دولت‬               ‫آنها پا به فرار گذاشتند‪ .‬جیمس هم‬        ‫برای خداحافظی در منزل ما جمع‬
‫آنگاه ببينند در سوی ديگر بحث‬            ‫کنگره به واشينگتن رفته بود‪( .‬پس از دفاع از يگانگی و يکپارچگی ملی‬          ‫خود را از جریان امور کنفرانس و‬            ‫چراغهای اتومبیل را روشن کرد و‬           ‫شده بودند و تالار بزرگ خانۀ ما پر از‬
‫آيا جز موافقت بر مفاد آن اسناد‬                                                                                    ‫سیاست دول بزرگ مطلع ساختیم‬                ‫گفت گرگ از نور م ‌یترسد و معلوم‬
‫چيز ديگری م ‌یتوان يافت؟ ما آن‬          ‫آن کنفرانس نافرجام بود که يک مجله صرف پيکار با جمهوری اسلامی‌‬             ‫و پی در پی تقاضا و التماس کردیم‬           ‫نبود گرگها از صدای تیر ترسیدند یا‬                      ‫جمعیت شده بود‪.‬‬
‫هنجا‌رها را م ‌یپذيريم و تا آنجا که به‬                                                                            ‫که ما را هم از اوضاع تهران و ایران‬        ‫از نور چراغها یا از هردو‪ .‬عصر روز‬       ‫بعد از همۀ خداحافظ ‌یها‪ ،‬ما همه‬
‫حقوق شهروندی با تاکيد بر حقوق‬           ‫نظامی‌امريکا نقشه تاز‌های از ايران تکه شود؛ و فردا بجای پاکشوئی قومی‬      ‫مسبوق کنید و پلیتیک دولت را‬               ‫بعد‪ ،‬اتومبیل بنز با اشیاء یدکی که‬       ‫حتی مسیو پرنی از زیر آینه و قرآن‬
‫افراد متعلق به اقوام ـ همچنان که‬                                                                                  ‫برایمان روشن سازید و تکلیف ما‬             ‫شوفر انگلیسی ما برای اتومبیلش لازم‬      ‫رد شدیم و کف دست راستمان را‬
‫حقوق زنان و اقلي ‌تهای مذهبی ـ‬          ‫پاره پنج مليتی سروران چاپ کرد‪‌ ).‬و جنگ داخلی با مداخلات خارجی‪،‬‬            ‫را معین کنید که چه باید بکنیم‬             ‫داشت از قزوین بازگشت و یکی دو‬           ‫توی آرد گذاشتیم و در دو اتومبیل‬
‫و تمرکز زدائی ارتباط م ‌یيابد هيچ‬                                                                                 ‫والا عرضحال دادن به کنفرانس‬               ‫ساعت طول کشید تا توانستیم رولز‬          ‫قرار گرفتیم و به طرف انزلی حرکت‬
‫مشکلی با هم نداريم‪ .‬اما هر حرکتی‬        ‫در گفتگو‌ها بر سر تمرکز زدائی برای ساختن جامعه‌ای مدرن بکار‬               ‫و تقاضا کردن از دول فاتح ثمری‬             ‫رویس سلطنتی را ب ‌هکار بیندازیم و‬       ‫کردیم‪ .‬ماشین‌هایی که در اختیار‬
‫بسوی درهم شکستن يگانگی ملی‬                                                                                        ‫نخواهد داشت‪ ...‬آخر همه کارها را‬                                                   ‫ما گذاشته بودند یک رولز رویس‬
‫ايران و تجزيه ملت به اقوام دارای‬        ‫و تامین حقوق فرهنگی و اجتماعی افتد زندگی فردفرد مردم ايران‬                ‫که نمی‌شود با مغلطه و تفاخر به‬                      ‫رهسپار قزوین بشویم‪»...‬‬        ‫بود که چندین سال به احمدشاه‬
‫حقوق سياسی‪ ،‬و ملي ‌تهای دارای‬                                                                                     ‫گذشته فیصله داد و گفت ایران کشور‬          ‫هیأت اعزامی با چنین کیفیت از‬            ‫خدمت کرده بود و به‌دستور شاه‬
‫حق تعيين سرنوشت‪ ،‬که نهايت‬               ‫اقوام («حقوق ملی» ملت سازان‪ ،‬و بهتر خواهد شد‪ .‬همه ما در همه‬               ‫داریوش و انوشیروان است‪ .‬من تا کی‬          ‫بندر انزلی به بادکوبه و تفلیس و از‬      ‫قاجار آن را با یک رانندۀ انگلیسی‬
‫آن حقوق سياسی است‪ ،‬ناچار با‬                                                                                       ‫م ‌یتوانم ب ‌هجای پیشنهادهای مثبت‪،‬‬        ‫آنجا به اسلامبول رفت و سپس با‬           ‫به‌نام جیمس برای این سفر در‬
‫واکن ‌شهای سزاوار چنان حرک ‌تهائی‬       ‫«حقوق سياسی اقوام» جايگزين اين سرزمين‪ ،‬قدرت بيمانندی در‬                   ‫نام بوذرجمهر و نظا ‌‌مالملک و فردوسی‬      ‫کشتی عازم بندر تولون در جنوب‬            ‫اختیار هیأت گذاشته بودند و یک‬
‫روبرو خواهد شد‪ .‬ايرانيان بسيار کم و‬                                                                               ‫و خواجه نصیر را تحویل شنوندگان‬            ‫فرانسه شد و سرانجام خود را با قطار‬      ‫بنز کهنه که یادم نیست به کدام‬
‫کاست ‌یها دارند ولی دربرابر مداخلات‬     ‫سازان) ايده‌ها و راه حل‌ها بسيار و سرتاسر اين منطقه هستيم‪ .‬دريغ‬           ‫بدهم‪ .‬آخر تا کی باید شعر خواند و‬                                                  ‫دستگاه تعلق داشت‪ .‬خیال م ‌یکنم‬
‫بيگانه‪ ،‬و در دفاع از موجوديت ملی‬                                                                                                                                             ‫به پاریس رساند‪.‬‬        ‫که این بنز هم یکی از اتومبی ‌لهای‬
                                        ‫پراکنده بود‪ ،‬به اندازه‌ای که رسيدن است که انرژی ملی ما در مرز‬                               ‫عرفان بافت؟!»‬           ‫د ر فر ا نسه ‪ ،‬هیأ ت طبق‬                ‫درباری بود زیرا در آن زمان در تهران‬
                  ‫کوتاه نم ‌یآيند‪.‬‬                                                                                                                                                                  ‫چند دستگاه اتومبیل بیشتر نبود و‬
                                        ‫به همرایی را دشوار می‌ساخت‪ .‬کش ‌یهای خون آلود و جابجائ ‌یهای‬

                                        ‫در چنين آشفتگی همه سويه از اجباری دسته جمعی يا برای خنثی‬

                                        ‫اصطلاحات گرفته تا سياست‌ها و کردن نير‌وهائی که به هيچ منطق و‬

                                        ‫هدف‌ها يک چاره بيشتر نمی‌ماند‪ :‬مصلحتی گردن نم ‌یگذارند هدر رود‪.‬‬

                                        ‫ساختن بر واقعيات و مفاهيم تجربه يوگوسلاوی و عراق و آنچه از‬

                                        ‫پذ ير فته شد ه بين ا لمللی ‪ ،‬بر نابسامانی و ناروائی در سرزمي ‌نهای‬

                                        ‫واقعيات و مفاهيمی‌که از پسند و آرزوئی تجزيه طلبان در شمال و‬

                                        ‫ناپسند‌های گروهی دور است و همه شمال باختری ايران م ‌یگذرد‪ ،‬پيش‬

                                        ‫نظام حقوقی و سياسی بين المللی چشم ماست‪ ،‬و اين واقعيت پنجم ‌ی‬

                                             ‫بر آن استوار است ــ از سيصد و است‪.‬‬

                                        ‫***‬                                  ‫پنجاه سال پيش‪.‬‬

                                        ‫نخستين واقعيت‪ ،‬وجود ملتی اکنون در کجا می‌توان بهم رسيد‬

                                        ‫تاريخی و کهن سال به نام ملت ـ البته اگر قصد بهم رسيدن باشد؟‬

                                        ‫ايران است که جز با جنگ و به ياری واقعياتی که اشاره شد برای رسيدن‬

                                        ‫نيروهای برتری که در اختيار هيچ به يک همرايی اهميت دارد ولی در‬

                                        ‫گروه تجزيه طلبی نيست و نخواهد سده بيست و يکم و شصت سالی‬

                                        ‫بود نمی‌توان آن را شکست‪ .‬ده‌ها پس از منشور ملل متحد و اعلاميه‬

                                        ‫ميليون مردم‪ ،‬خود را ملت ايران جهانی‪ ،‬زمينه‌ای بهتر از همان دو‬

                                        ‫م ‌ینامند و می‌خواهند همان بمانند سند نمی‌توان نشان داد‪ .‬اگر دو‬

                                        ‫و شش ميليارد و بيشتر ديگران نيز سوی بحث م ‌یخواهند در جائی که‬

                                        ‫آنان را به همين نام می‌شناسند‪ .‬سه اختلاف بر نم ‌یدارد بهم برسند بهتر‬

                                        ‫هزار سال دستاورد و مبارزه ـ مبارزه است از آنجا آغاز کنند‪ .‬نخستين‬

                                        ‫بهر وسيله و بهر بها ـ پشت سر اين سند به حقوق و تکلي ‌فهای ملت‌ها‬

                                        ‫ملت است و هيچ دروغپردازی و م ‌یپردازد و دومين به حقوق افراد‬

                                        ‫جعل تاريخی نمی‌تواند آثار آن سه و گروه‌ها‪ .‬ما چه در تعريف ملت‬

                                        ‫هزار سال را پاک کند‪ .‬حقوق بين و قوم‪ ،‬و چه حقوق و جايگاه آنها‬

                                        ‫الملل و سازمان ملل متحد که در و افراد جامعه بطور کلی‪ ،‬بيش از‬

                                        ‫بحث‌های چند ماهه گذشته پاک اين دو سند نم ‌یتوانيم بگوئيم و اگر‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17