Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۷۵ (دوره جديد
P. 5

‫صفحه ‪ 5‬ـ ‪ Page 5‬ـ شماره ‪175‬‬
‫جمعه ‪ 24‬تا پنجشنبه ‪ 30‬اوت ‪2018‬‬

‫یک فیلمساز جوان خطاب به فرهادی و دول ‌تآبادی و علیزاده‪:‬‬                                                             ‫اخراج عز ‌تالله انتظامی از حزب توده*‬

            ‫چرا سکوت کرد ‌هاید؟‬                                                                                                                                                                     ‫= عز ‌تالله انتظامی همیشه‬
                                                                                                                                                                                                    ‫برای رفتن در قالب کاراکترها‬
                                                                             ‫=«مگرم ‌یشودیکهنرمند‬                                                                                                   ‫زحمت می‌کشید‪ .‬شاید به‬
                                                                             ‫و روشنفکر عقیده و نظر‬                                                                                                  ‫همین دلیل بود که مد ‌تها‬
                                                                             ‫سیاسی یا اجتماعی نداشته‬                                                                                                ‫حدود شش ماه یا بیشتر‬
                                                                             ‫باشد؟ پس چرا این آرا و‬                                                                                                 ‫روبروی سینی گردوفروش‬
                                                                                                                                                                                                    ‫سر پامنار نشست تا بتواند‬
                                                                                 ‫نظرات ابراز نم ‌یشوند؟»‬                                                                                            ‫حرکات و گفتار او را عینا در‬
                                                                             ‫=«این روشنفکران سکوت‬
                                                                             ‫کردند و توجه ندارند که‬                                                                                                     ‫صحنه تئاتر پیاده کند‪.‬‬
                                                                             ‫تاریخ این گوشه‌نشینی و‬
                                                                             ‫عافیت‌طلبی را فراموش‬                                                                                                   ‫پرویز خطیبی ‪ -‬درسال‬
                                                                                                                                                                                                    ‫‪ ۱۳۲۳‬وقتی عبدالحسین نوشین‬
                                                                                          ‫نخواهد کرد‪».‬‬                                                                                              ‫و همکارانش‪ ،‬خیرخواه و خاشع به‬
                                                                                                                                                                                                    ‫همراه لرتا‪ ،‬ایرن وتوران مهرزاد در‬
‫صالحی‪ ،‬فرهادی‪ ،‬دولت آبادی‪ ،‬علیزاده‬                                           ‫یک کارگردان جوان سینما‬                 ‫نفر وسط با کت و شلوار راه راه پرویز خطیبی است و نفر اول از سمت‬                  ‫تئاتر فرهنگ‪ ،‬نمایشنامه معروف‬
                                                                             ‫در یادداشتی از هنرمندان و‬                                     ‫چپ عز ‌تالله انتظامی‬                                     ‫«ولپن» نوشته بن جانسون را به روی‬
‫عرصه موسیقی نیز از حسین علیزاده‬       ‫او پرسیده‪« :‬مگر م ‌یشود یک هنرمند‬      ‫نویسندگانی چون اصغر فرهادی‪،‬‬                                                                                            ‫صحنه بردند گروهی از افراد جوان و‬
‫موزیسین شناخته شده طرح پرسش‬           ‫و روشنفکر عقیده و نظر سیاسی یا‬         ‫محمود دول ‌تآبادی‪ ،‬حسین علیزاده‬        ‫خیابان لال ‌هزار جنب گراندهتل که‬       ‫از قضا اولین پی ‌شپرده کمدی‪-‬‬             ‫مستعد به کار بازیگر علاقمند شدند‬
‫کرده‪« :‬اصلا چرا نباید بدانیم آهنگساز‬  ‫اجتماعی نداشته باشد؟ پس چرا این‬        ‫و سیدعلی صالحی پرسیده که چرا‬           ‫پاتوق هنرمندان بود‪ .‬خطیبی همانجا‬       ‫انتقادی من «مصدر سرهنگ»‬                  ‫که یکی از آنها محمدعلی جعفری‪،‬‬
‫خلاق و پیشرویی چون حسین علیزاده‬                                              ‫نسبت به مسائل سیاسی‪ ،‬اجتماعی‬           ‫برای نمای ‌شهای رادیوی ‌یاش بازیگر‬     ‫چنان شهرتی به دست آورد که‬                ‫شاگرد دوره دوم هنرستان هنرپیشگی‬
‫که چند سال پیش طی متن شیوایی‬                  ‫آرا و نظرات ابراز نم ‌یشوند؟»‬  ‫مهم و چالش برانگیز ک ‌متوجه و عموما‬    ‫انتخاب م ‌یکرد‪ .‬حتی یک بار هم یکی‬      ‫تئاتر پارس اجرای پی ‌شپرده را هم‬         ‫و دیگری عز ‌تالله انتظامی شاگرد‬
‫از دریافت نشان افتخاری شوالیه دولت‬    ‫اصغر نعیمی دستیار کارگردانانی‬          ‫بدون واکنش هستند‪.‬اصغر نعیمی‬            ‫از تصنی ‌فهای خطیبی را در رادیو‬        ‫جزو برنام ‌ههای همیشگی خود قرار‬
‫فرانسه امتناع کرد‪ ،‬چه نظری درباره‬     ‫چون کیانوش عیاری و فریدون جیرانی‬       ‫کارگردان جوان سینما در یادداشتی‬        ‫به صورت زنده همراه با ارکستر اجرا‬      ‫داد‪ .‬درحوادث آذربایجان که دولت‬                               ‫دوره سوم بود‪.‬‬
‫شرایط این روزهای مردم ایران دارد‪».‬‬    ‫به واکنش اصغر فرهادی به گورخوا ‌بها‬    ‫به موضوع سکوت برخی از هنرمندان‬                                                ‫مرکزی‪ ،‬پیش ‌هوری و غلام یحیی را به‬       ‫انتظامی که در هنرستان صنعتی‬
‫اصغر نعیمی همچنین از سکوت‬             ‫اشاره کرده و نوشته‪« :‬مثلا خود من‬       ‫و نویسندگان نسبت به شرایط موجود‬                                  ‫کردم‪».‬‬       ‫تهران دعوت کرد‪ ،‬حزب توده با حزب‬          ‫درس م ‌یخواند و تصمیم داشت پس‬
‫سیدعلی صالحی شاعر در قبال شرایط‬       ‫خیلی کنجکاوم درباره درستی یا‬           ‫ایران پرداخته و نوشته است‪« :‬راستی‬      ‫فیلم «گاو» ساخته داریوش‬                ‫دمکرات آذربایجان ائتلاف کرد و در‬         ‫از دریافت دیپلم به آلمان برود و دوره‬
‫کنونی ابراز تعجب کرده که به عنوان‬     ‫نادرستی مذاکره با آمریکا‪ ،‬نظر آقای‬     ‫چرا روشنفکران و هنرمندان تراز اول‬      ‫مهرجویی در حقیقت آغاز جهش‬              ‫واقع بر قدرت و اهمیت تشکیلاتش‬            ‫عالی قابسازی را بگذراند در آن زمان با‬
‫شاعری که همواره کنشگر بوده‪ ،‬چرا‬       ‫اصغر فرهادی که پیش از دریافت‬           ‫ما نسبت به مسائل سیاسی‪ ،‬اجتماعی‬        ‫بلندی بود که انتظامی را به اوج‬         ‫افزود‪ .‬اما بعد که ارتش ایران به سمت‬      ‫جثه ضعیف و سن و سال کم نتوانسته‬
                                      ‫اسکار در مسئله «گور خوا ‌بها» به‬       ‫مهم و چال ‌شبرانگیز ک ‌متوجه و عموما‬   ‫شهرت و معروفیت رساند‪ .‬اگرچه‬            ‫آذربایجان حرکت کرد و سران فرقه‬           ‫بود توجه کارگردا ‌نها را جلب کند‬
     ‫در این زمان سکوت کرده است‪.‬‬       ‫رئی ‌سجمهور نامه نوشت و به دلیل‬                                               ‫داستان گاو اثر غلامحسین ساعدی‬          ‫دمکرات به داخل خاک شوروی‬                 ‫و حتی عضویت او در حزب توده و‬
‫این کارگردان سینما‪ ،‬نوشته که‬          ‫اقدامات ترامپ هم نتوانست در مراسم‬                  ‫بدون واکنش هستند؟»‬         ‫و پرداخت سینمایی آن جالب بود‬           ‫عق ‌بنشینی کردند‪ ،‬حزب توده رابطه‬         ‫توصیه گاه و بیگاه همفکرانش به‬
‫«سیاهه این افراد م ‌یتوانند به تعداد‬                                         ‫وی این پرسش را مطرح کرده که‬            ‫ولی تماشاگران اغلب مجذوب بازی‬          ‫مستقیم خود را با پیش ‌هوری و حزب‬         ‫نوشین که جزو سران حزب محسوب‬
‫تمام روشنفکران و هنرمندان ایرانی که‬           ‫اسکار حاضر شود‪ ،‬را بدانم‪».‬‬     ‫«چرا در فقره اخیر نوسانات اقتصادی‬      ‫انتظامی شدند‪ .‬م ‌یگویند خمینی پس‬       ‫دمکرات انکار کرد و روزنامه «رهبر»‪،‬‬       ‫م ‌یشد موثر واقع نشده بود‪ .‬انتظامی‬
‫به هر دلیل خاموش ماند‌هاند و مایل‬     ‫اصغر نعیمی همچنین نسبت به نظر‬          ‫که موجب بروز تن ‌شهای جدی و‬            ‫از تماشای فیلم «گاو» آن را ستایش‬       ‫ارگان مرکزی حزب توده‪ ،‬جایش را‬            ‫سعی داشت به طریقی استعداد ذاتی‬
‫نیستند از اعتبارشان برای تاثیر بر‬     ‫محمود دول ‌تآبادی نویسنده معاصر‬        ‫بحران در عرصه اجتماعی شده یا‬           ‫کرده و گفته بود که بهتر است بجای‬       ‫به «مردم» داد و همن مسئله سبب‬            ‫خودش را بروز بدهد ولی میدانی‬
‫اوضاع امروز ایران و کمک به ه ‌موطنان‬  ‫ابراز کنجکاوی کرده‪« :‬کنجکاوم بدانم‬     ‫مثلا مورد مهم و بح ‌ثبرانگیز مذاکره‬    ‫فیل ‌مهای مبتذل آمریکایی‪ ،‬سینماهای‬     ‫شد تا گروهی از اعضای جوان و فعال‬         ‫وجود نداشت تا سرانجام‪ ،‬در یک‬
‫خویش استفاده کنند‪ ،‬ادامه پیدا کند‪».‬‬   ‫آقای محمود دولت آبادی که به رغم‬        ‫یا عدم مذاکره با امریکا سکوت کرد‌هاند‬                                         ‫توده نسبت به اعمال سران مشکوک‬            ‫تئاتر تابستانی به نام «کشور» نقش‬
‫اصغر نعیمی نوشته که «این‬              ‫انتقادات گسترده در صف اول مراسم‬        ‫و جامعه و حتا حاکمیت را از نظرات‬               ‫ایران «گاو» را نشان بدهند‪.‬‬     ‫شوند و از سازمان کنار‌هگیری کنند‪.‬‬        ‫کوچکی به او واگذار کردند و من که‬
‫روشنفکران سکوت کردند و توجه‬           ‫افطار رییس جمهور حاضر شد‪ ،‬نظرش‬         ‫خود‪ -‬که با توجه به اعتبارشان بسیار‬     ‫در فیلم «آقای‌هالو»‪ ،‬انتظامی نقش‬       ‫هرچند انتظامی همراه با انشعابیون از‬      ‫ش ‌بها به این تئاتر م ‌یرفتم یک روز‬
‫ندارند که تاریخ این گوش ‌هنشینی و‬     ‫درباره عملکرد دولت در زمینه اقتصادی‬    ‫هم م ‌یتواند تاثیرگذار باشد‪ -‬مطلع و‬    ‫صاحب کافه سربند را برعهده داشت‪.‬‬        ‫حزب خارج نشده بود ولی از اینکه می‬
‫عافی ‌تطلبی را فراموش نخواهد کرد‪».‬‬    ‫و تاثیر سیاس ‌تهایش بر معیشت‬                                                  ‫بازی طبیعی و گیرای او که سعی‬           ‫دید کمیته مرکزی برای فریب اعضا‪،‬‬                      ‫پای درد دلش نشستم‪.‬‬
                                      ‫مردم ایران چیست‪».‬این فیلمساز در‬                          ‫آگاهنم ‌یکنند؟»‬      ‫داشت شخصیت مردمدار و سودجوی‬            ‫متوسل به دروغگویی شده است سخت‬            ‫دلش م ‌یخواست حالا که روی‬
                                                                                                                    ‫صاحب کافه را نشان بدهد تماشاگران‬       ‫عصبانی و ناراحت به نظر م ‌یرسید‪ .‬از‬      ‫صحنه جایی ندارد کارش را از‬
‫حمایت ‪ ۱۰‬میلیون دلاری برای فعالیت «مرکز‬                                                                             ‫را مسحور کرده بود‪ .‬او همیشه برای‬       ‫طرف دیگر من که عضو نبودم اما‬             ‫پی ‌شپرد‌هخوانی شروع کند‪ .‬مثل‬
   ‫احسان یارشاطر» در دانشگاه کلمبیا‬                                                                                 ‫رفتن در قالب کاراکترها زحمت‬            ‫نسبت به حزب سمپاتی داشتم و‬               ‫مجید محسنی‪ ،‬جمشید شیبانی‬
                                                                                                                    ‫م ‌یکشید‪ .‬شاید به همین دلیل بود‬        ‫اکثر دوستانم مثل حسین خیرخواه‬            ‫و حمید قنبری که در این رشته‬
    ‫پروفسور احسان یارشاطر‬             ‫احترامی به فعالی ‌تهای بسیار مهم‬       ‫=این حمایت مالی‪ ،‬مرکز‬                  ‫که مد ‌تها حدود شش ماه یا بیشتر‬        ‫و حسن خاشع ‪ ،‬مشکین‪ ،‬اسکویی‪،‬‬              ‫پیشرفت شایانی کرده و شهرت‬
                                      ‫وی است و از آثار و مقالاتی که برای‬     ‫احسان یارشاطر را قادر‬                  ‫روبروی سینی گردوفروش سر پامنار‬         ‫تقی فداکار و مهندس محمدی عضو‬             ‫فراوانی به دست آورده بودند و مثل‬
‫پروژ‌ههای آتی‪ ،‬یک خانه امن در مرکز‬    ‫آینده این مطالعات پرتحرک ضروری‬         ‫خواهد ساخت تا از آن بطور‬               ‫نشست تا بتواند حرکات و گفتار او را‬     ‫حزب توده بودند قابل قبول نبود که‬         ‫دوستش مرتضی احمدی که تازه‬
        ‫یارشاطر پیدا خواهند کرد‪».‬‬                                            ‫قابل ملاحظ ‌های برای انتشار‬                                                   ‫سران فرقه با پشتیبانی رو ‌سها شبانه‬      ‫دست به این کار زده بود‪ ،‬قصد داشت‬
                                             ‫هستند‪ ،‬حمایت خواهد کرد‪».‬‬        ‫مطالعات علمی و پژوهشی‪،‬‬                      ‫عینا در صحنه تئاتر پیاده کند‪.‬‬     ‫از آذربایجان فرار کنند و کسانی مثل‬       ‫هنرش را به هر قیمتی که شده عرضه‬
‫پروفسور احسان یارشاطر در سال‬          ‫پروفسور احسان یارشاطر بنیانگذار‬        ‫از جمله دانشنامه ایرانیکا‪،‬‬             ‫انتظامی که به علت خواندن پیش‬           ‫فریدون ابراهیمی دادستان کل فرقه‬          ‫کند‪ .‬او به قدری در گفتارش صداقت‬
‫‪ )۱۹۲۰( ۱۲۹۹‬در شهر همدان متولد‬        ‫مرکز مطالعات ایرا ‌نشناسی و استاد‬      ‫مجمو عه تا ر یخ ا د بیا ت‬              ‫پرده‌«مصدر سرهنگ» یک شب روی‬            ‫دمکرات را که جوانی تحصی ‌لکرده و‬         ‫داشت و آنقدر در اشتیاق بازیگری‬
‫شد‪ .‬دکترای زبان و ادبیات فارسی را‬     ‫بازنشسته مطالعات ایرا ‌نشناسی در‬       ‫فارسی‪ ،‬مجموعه هنر ایران و‬              ‫صحنه تئاتر پارس بازداشت شد و به‬        ‫وط ‌نپرست بود تنها بگذارند و دولت‬        ‫م ‌یسوخت که بالاخره تصمیم گرفتم‬
‫از دانشگاه تهران در سال (‪)۱۹۴۷‬‬        ‫دانشگاه کلمبیا نیویورک است که‬          ‫مجموعه متون ایران استفاده‬              ‫زندان رفت‪ ،‬سه روز بعد که آزاد شد‬       ‫مرکزی آنها را اعدام کند‪ .‬روی این‬         ‫او را برای خواندن یک ترانه فکاهی به‬
‫دریافت کرد و در مدرسه مطالعات‬         ‫بیش از ‪ ۴۰‬سال در هیئت علمی این‬                                                ‫از رفتار مسئول اداره آگاهی ‪ ،‬سروان‬     ‫اصل و با خاطره تلخی که از ماجرای‬         ‫رادیو ببرم‪ .‬متاسفانه ارکستری که با ما‬
‫مشرق زمین و آفریقای دانشگاه لندن‬                                                                   ‫کند‪.‬‬                                                    ‫«کافتارادزه» و تقاضای امتیاز نفت‬         ‫همکاری می کرد فرصت زیادی برای‬
‫مدرک کارشناسی ارشد خود را در‬                        ‫دانشگاه عضویت دارد‪.‬‬                                                        ‫شقاقی‪ ،‬داستا ‌نها گفت‪.‬‬      ‫شمال از جانب رو ‌سها داشتم دو‬            ‫تمرین نداشت‪ .‬شعریکی دو ساعت‬
‫رشته زبا ‌نهای باستانی ایران در سال‬   ‫او به عنوان اولین استاد تما ‌موقت‬      ‫بنیاد میراث ایران مبلغ ‪ ۱۰‬میلیون‬       ‫انتظامی با مرتضی احمد دوستی‬            ‫تصنیف کمدی به نام «پیش ‌هوری»‬            ‫قبل از اجرا ساخته م ‌یشد و ارکستر و‬
                                      ‫مطالعات ایرا ‌نشناسی در دانشگاه‬        ‫دلار در اختیار دانشگاه کلمبیا نیویورک‬  ‫دیرینه دارد‪ .‬در سا ‌لهای ‪ ۱۳۲۵‬و‬        ‫و «غلام یحیی قصاب آذربایجان»‬             ‫خواننده فقط م ‌یتوانستند یکی دو بار‬
                ‫(‪ )۱۹۴۰‬اخذ نمود‪.‬‬      ‫آمریکا پس از جنگ جهانی دوم‪،‬‬            ‫قرار داد تا آن را به مرکز احسان‬        ‫‪ ۱۳۲۶‬ما سه نفر‪ ،‬انتظامی‪ ،‬احمدی‬         ‫ساختم که اولی را انتظامی و دومی‬          ‫آن را مرور کنند‪ .‬در چنین شرایطی‬
‫وی در سال ‪ ۱۹۵۸‬به دانشگاه کلمبیا‬      ‫استانداردهای تحقیق را به نس ‌لهای‬      ‫یارشاطر (مرکز مطالعات ایرا ‌نشناسی)‬    ‫و من با هم محشور بودیم‪ .‬انتظامی‬        ‫را مرتضی احمدی اجرا کردند‪ .‬این‬           ‫همه پی ‌شبینی م ‌یکردند که این‬
‫رفت و مرکز مطالعات ایران را در سال‬                                           ‫اهدا کند‪ .‬احسان یارشاطر بنیانگذار‬      ‫به شوخی احمدی را احمد قصاب‬             ‫دو پی ‌شپرده سبب شد تا حزب توده‪،‬‬         ‫جوان ب ‌یتجربه یعنی انتظامی در برنامه‬
                                            ‫بعدی پژوهشگران منتقل کرد‪.‬‬        ‫مرکز مطالعات ایرا ‌نشناسی و عضو‬        ‫خطاب م ‌یکرد‪ .‬احمد قصاب هم لقبی‬                                                 ‫قطعات فکاهی آن روز دسته گلی به‬
               ‫‪ ۱۹۶۸‬تأسیس کرد‪.‬‬        ‫احسان یارشاطر همچنین به‬                ‫هیئت علمی دانشگاه کلمبیا نیویورک‬       ‫بود که مردم ایران به سپهبد احمدی‬                    ‫انتظامی را اخراج کند‪.‬‬       ‫آب خواهد داد ولی خوشبختانه اینطور‬
‫پروفسوریارشاطرکتا ‌بهایمتعددی‬         ‫عنوان دبیر ارشد‪ ،‬ترجمه ‪ ۴۰‬ساله‬                                                ‫در جن ‌گهای کردستان و لرستان‬           ‫انتظامی که حالا به اوج رسیده بود‪،‬‬        ‫نشد و انتظامی با تمام قوا سعی کرد‬
‫از جمله شعر فارسی در عهد شاهرخ‬        ‫تاریخ طبری و همچنین بنیانگذار و‬                                   ‫است‪.‬‬        ‫داده بودند‪ .‬وقتی صادقپور سینماتئاتر‬    ‫مد ‌تها با گروه خیرخواه به همراه‬         ‫گلیم خودش را از آب بیرون بکشد‪.‬‬
‫نیمه اول قرن نهم (‪ )۱۹۵۳‬و دستور‬       ‫سرویراستار دانشنامه ایرانیکا فعالیت‬    ‫بنیاد غیرانتفاعی میراث ایران‪ ،‬مبلغ‬     ‫«گیتی» را اول لال ‌هزار افتتاح کرد‪،‬‬    ‫مهرزاد‪ ،‬مهین دیهیم‪ ،‬اکبرمشکین‪،‬‬           ‫درهمین گیر و دار که انتظامی‬
‫زبان گوی ‌شهای تاتی جنوبی (‪)۱۹۷۰‬‬                                             ‫‪ ۱۰‬میلیون دلار حمایت مالی در‬           ‫سوژ‌های به دست من و انتظامی افتاد‬      ‫نصرت کریمی و عد‌های دیگر به‬              ‫م ‌یرفت تا به شهرت برسد‪،‬‬
                                                             ‫کرده است‪.‬‬       ‫اختیار دانشگاه کلمبیا نیویورک‪ ،‬قرار‬    ‫تا درباره او که شغل قبل ‌یاش کفاشی‬     ‫شهرستا ‌نهای مختلف ایران مسافرت‬          ‫تئاترفرهنگ به علت عدم سازش با‬
                ‫را تهیه کرده است‪.‬‬     ‫دانشنامه ایرانیکا یک مجموع ‌هی‬         ‫داد تا آن را به مرکز احسان یارشاطر‬     ‫بود جو ‌کهای زیادی بسازیم‪ .‬یکی‬         ‫کرد و در این سفرها با اجرای نق ‌شهای‬     ‫صاحب ملک و کارشکن ‌یهای دولت‬
‫مرکز احسان یارشاطر به چش ‌مانداز‬      ‫تحقیقاتی علمی‪ ،‬پیشگام و جامع است‬       ‫(مرکز مطالعات ایرا ‌نشناسی) اهدا‬       ‫از جو ‌کها این بود که صادقپور به‬                                                ‫وقت تعطیل شد و محمدعلی جعفری‬
‫وسیع و جامع برای مطالعات ایران با‬     ‫که توسط صدها محقق تهیه شده است‪.‬‬        ‫کند‪ .‬این مرکز پیشتر به نام مرکز‬        ‫جوانی که داوطلب هنرپیشگی است‬              ‫کوچک و بزرگ تقریبا آبدیده شد‪.‬‬         ‫به اتفاق حبیبی که از نزدیکان مالک‬
‫پشتیبانی مستمر بنیاد میراث ایران‬      ‫این دانشنامه بطور گسترده و جامع به‬     ‫«مطالعات ایرا ‌نشناسی» شناخته‬          ‫م ‌یگوید‪ :‬هفت ‌های سی تومان دستمزد‬     ‫درسال ‪ ۱۳۲۷‬که حزب توده منحله‬             ‫بود تئاتر پارس را پای ‌هگذاری کردند‪.‬‬
                                      ‫مطالعه و بررسی‪ ،‬تاریخ و تمدن ایران‬     ‫شده‪ ،‬ولی قرار است به نام پروفسور‬       ‫برایت مقرر کرد‌هام‪ .‬و چون استنکاف‬      ‫اعلام شد و خیرخواه و خاشع به خارج‬        ‫درتئاتر پارس هنرمندانی چون‬
          ‫اختصاص داده شده است‪.‬‬        ‫در خاورمیانه‪ ،‬قفقاز‪ ،‬آسیای مرکزی‬       ‫احسان یارشاطر بنیانگذار آن‪ ،‬تغییر‬      ‫جوان را م ‌یبیند اضافه م ‌یکند که‪:‬‬     ‫از مملکت گریختند من برای اولین بار‬       ‫فض ‌لالله بایگان‪ ،‬تفکری‪ ،‬رقیه چهره‬
‫این مرکز در بخش هنر و علوم در‬         ‫و شبه قاره هند و تاریخ ادبیات ایران‬                                           ‫بسیار خوب‪ ،‬ماهی یک نیم تخت هم‬          ‫انتظامی را در فیلم «واریته بهاری»‬        ‫آزاد‪ ،‬مهین دیهیم و توران مهرزاد‬
‫دانشگاه کلمبیا قرار خواهد داشت و‬      ‫اختصاص دارد و تاریخچه دقیق آنها را‬                              ‫نام دهد‪.‬‬                                             ‫محصول پارس فیلم که خودم نوشته و‬          ‫فعالیت داشتند و کارگردانی به نام‬
‫مدیر آن به معاون اجرایی بخش هنر‬                                              ‫این حمایت مالی‪ ،‬مرکز احسان‬                     ‫مجانا به کف کفشت م ‌یزنم‪.‬‬      ‫کارگردانی م ‌یکردم شرکت دادم‪ .‬خود‬        ‫استپانیان نمایشنام ‌ههایی را که از‬
‫و علوم این دانشگاه گزار ‌شهای خود‬                          ‫ارائه م ‌یدهد‪.‬‬    ‫یارشاطر را قادر خواهد ساخت تا از‬       ‫یا اینکه‪ :‬صادقپور را برای پرداخت‬       ‫انتظامی در رابطه با این موضوع اخیرا‬      ‫فرانسه به فارسی برگردانده بود روی‬
                                      ‫پروفسور یارشاطر در ای ‌نباره گفته‬      ‫آن بطور قابل ملاحظ ‌های برای انتشار‬    ‫مالیات بر درآمد به وزارت دارایی‬        ‫ضمن مصاحب ‌های با یکی از خبرنگاران‬       ‫صحنه م ‌یبرد‪ .‬با گل کردن تفکری‬
                   ‫را ارائه م ‌یدهد‪.‬‬  ‫است‪« :‬عمیقا خوشحال و مفتخرم‬            ‫مطالعات علمی و پژوهشی‪ ،‬از جمله‬         ‫احضار م ‌یکنند و او که بارها روی‬       ‫در تهران گفته است‪« :‬پرویز خطیبی‬          ‫در نمایش «دختر شوکلات فروش»‪،‬‬
                                      ‫که شاهد ایجاد مرکز احسان یارشاطر‬       ‫دانشنامه ایرانیکا‪ ،‬مجموعه تاریخ‬        ‫صحنه نقش نادرشاه افشار را بازی‬         ‫سازنده این فیلم در آن زمان شعر‬           ‫اولین نمایشنامه کمدی ایرانی به نام‬
                                      ‫برای مطالعات ایرا ‌نشناسی هستم‪ .‬من‬     ‫ادبیات فارسی‪ ،‬مجموعه هنر ایران و‬       ‫کرده بود لباس مخصوص نادر را به‬         ‫پی ‌شپرد‌هها را برای ما م ‌ینوشت‪ .‬یک‬     ‫«اولتیماتوم» که نوشته من بود به‬
                                      ‫تمام زندگ ‌یام را برای حفظ و پیشرفت‬                                           ‫تن م ‌یکند و تبرزین بر م ‌یدارد و به‬   ‫روز مرا به باغ بزرگی دعوت کرد که‬         ‫معرض تماشا گذاشته شد و تفکری و‬
                                      ‫فرهنگ ایران اختصاص دادم و بسیار‬           ‫مجموعه متون ایران استفاده کند‪.‬‬      ‫وزارت دارایی م ‌یرود و با صدای دو‬      ‫در آنجا فیلمبرداری داشتند و نقش‬          ‫تهرانچی و خانم پرخیده در این نمایش‬
                                      ‫سپاسگزارم که از طریق تأسیس این‬         ‫جان هنری کوو ‌تورس رئیس‬                ‫رگه فریاد م ‌یکشد و تبرزین را بر‬                                                ‫به راستی درخشیدند‪ .‬صاحبان تئاتر‬
                                      ‫مرکز‪ ،‬از زندگی کاری من فروکاسته‬        ‫دانشگاه کلمبیا م ‌یگوید‪« :‬احسان‬        ‫روی میز رئیس اداره مالیات بر درآمد‬              ‫کوچکی هم به من دادند‪».‬‬          ‫حالا دیگر به من اطمینان داشتند و‬
                                                                             ‫یارشاطر با اجرای پروژ‌های که ‪ ۷‬دهه‬     ‫م ‌یکوبد که‪ :‬مرد حسابی! من همانم‬       ‫عز ‌تالله انتظامی در مورد شروع‬           ‫م ‌یخواستند که آثار دیگر خود را هم‬
                                                           ‫نخواهد شد‪».‬‬       ‫به طول انجامیده‪‌ ،‬خود را به عنوان‬      ‫که از هندوستان باج و خراج گرفتم‬        ‫همکار ‌یاش با رادیو به خبرنگار چنین‬      ‫در اختیارشان بگذارم و من با استفاده‬
                                      ‫وی ادامه داد‪« :‬این مایه تسل ‌ی خاطر‬    ‫یک دانشمند پیشگام و تابناک در‬          ‫آنوقت تو م ‌یخواهی از من مالیات‬        ‫م ‌یگوید‪« :‬قدی ‌مها فرستنده رادیو در‬     ‫از فرصت آنها را قانع کردم که انتظامی‬
                                      ‫است که با حمایت بنیاد میراث ایران‬      ‫عرصه فرهنگ‪ ،‬تاریخ و ادبیات فارسی‬       ‫بگیری؟» و بالاخره صدای دو رگه‬          ‫جاده قدیم شمیران واقع شده بود‪.‬‬           ‫م ‌یتواند با خواندن پی ‌شپرد‌ههای من‬
                                      ‫و همکاری دانشگاه کلمبیا‪ ،‬چنین‬          ‫شناسانده است‪ .‬این هدیه‪ ،‬ادای‬           ‫صادقپور به این دلیل دو رگه است که‬      ‫ازطریق پرویز خطیبی به رادیو راه پیدا‬
                                      ‫پروژ‌ههای تحسی ‌نبرانگیز بی ‌نالمللی‬                                          ‫سابقا قر‌هنی م ‌یزده و یک روز اشتباها‬  ‫کردم‪ .‬جایی بود به نام کافه لال ‌هزار در‬       ‫بر تعداد مشتریان تئاتر بیفزاید‪.‬‬
                                      ‫مثل دانشنامه ایرانیکا‪ ،‬مجموعه تاریخ‬
                                      ‫ادبیات ایران و همچنین بسیاری از‬                                                     ‫سر قر‌هنی را قورت داده است!‬

                                                                                                                    ‫ادامه در صفحه ‪17‬‬

                                                                             ‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10