Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۹۹ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪1665‬‬
                                                                                                                                                                     ‫جمعه ‪ 26‬بهم ‌نماه تا پنجشنبه‪ 2‬اسفن ‌دماه ‪1397‬خورشیدی‬

‫تأملات بهنگام؛ فرقه تبهکار‪ :‬جانیان اهل بهشت‪،‬‬                                                                                   ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)107‬‬
     ‫آد ‌مربایان خداجو و متجاوزان رستگار‬
                                                                                                                               ‫احمد احـرار‬                           ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1288‬‬

‫روشجمهوریاسلامیازبدوتأسیس‪،‬مثلهمهتبهکارانوجانیانعالَممصداق«ال َّنص ُربِال ُّرعب»بودهاست‬                                         ‫روزنامه «رعد» با مدیریت سید ضیاءالدین طباطبایی‬

‫صادر و اجرا شده بود‪ .‬گانگسترهای‬           ‫مسائلی چون عدم برابری ارزش جان‬              ‫= د ر مسلک شیعی ‪-‬‬                        ‫داد (‪14‬رمضان ‪ 1327‬هـ‪.‬ق) که‬            ‫آقا در شیراز همسری گرفت و‬            ‫در چنین فضا‪ ،‬یک روزنامه‌نگار‬
‫قوه قضائیه جمهوری اسلامی با ربودن‬         ‫و حیات مسلمان و غیرمسلمان‪ ،‬عدم‬              ‫اسلامی فرقه‌ی تبهکار‪،‬‬                    ‫به‌طور یوم ّیه منتشر می‌شد و با‬       ‫سید ضیاءالدین در سال ‪1270‬‬            ‫جوان میدان سیاست را از حریفان‬
‫پروند‌هی طلاق او و پاک کردن سوابق‬         ‫برابری زن و مرد‪ ،‬جواز قتل مرتد و‬            ‫شما م ‌یتوانید آدم بکشید‬                 ‫مقالات تند و تیز خود به‌زودی‬          ‫خورشیدی تولد یافت‪ .‬دو سال‬            ‫خالی و فرصت را برای گوی زدن‬
‫قضایی آن‪ ،‬زندگی اعظم َجنگ َروی را‬         ‫کافر فطری و به غنیمت گرفتن اموال‬            ‫و به بهشت بروید‪ .‬م ‌یتوانید‬              ‫شهرتی به‌هم رسانید‪ .‬این روزنامه‪،‬‬      ‫بیشتر نداشت که پدرش او را‬            ‫مناسب یافت‪ :‬سید ضیاءالدین‬
‫با بحرانی شگف ‌تآور روبرو کردند تا به‬     ‫آنها‪ ،‬وجوب جهاد و احکام فرعی‬                ‫آد ‌مدزدی بکنید و در عین‬                 ‫پس از انتشار‪ 64‬شماره از طرف‬           ‫همراه خود به تبریز برد‪ .‬تا دوازده‬
‫او بفهمانند که برای فرق ‌هی تبهکار‬        ‫مرتبط به آن همچون حلال بودن‬                 ‫حال‪،‬قهرمانیخداجوباشید‪.‬‬                   ‫وزارت داخله توقیف شد‪ .‬چند ماه‬         ‫سالگی در تبریز و سپس سه سالی‬           ‫طباطبایی‪ ،‬مدیر روزنامۀ «رعد»‪.‬‬
‫هیچ خط قرمز و هیچ اصل انسانی و‬            ‫و حتی استحباب به بردگی گرفتن‬                ‫می‌توانید به «دیگران» و‬                  ‫بعد‪ ،‬از «شرق» رفع توقیف به‌عمل‬        ‫در تهران زندگی کرد و در پانزده‬       ‫محمدتقی بهار «ملک‌الشعرا» که‬
‫قانونی وجود ندارد‪ .‬برای این شیعیان‬        ‫کفار و مشرکین و فروش آنها در بازار‬          ‫«غیرخود ‌یها»تجاوزبکنید‬                  ‫آمد و مجدداً در ‪ 14‬جماد ‌ی‌الاول‬      ‫سالگی همزمان با آغاز مشروطیت‪،‬‬        ‫این زمان روزنامۀ دولتی «ایران»‬
‫پاکیزه که با حکم رهبرشان در تابستان‬       ‫مسلمین‪ ،‬جواز تجاوز به زنان و فرزندان‬        ‫و ب ‌یهیچ مجازاتی رستگار‬                 ‫‪ 1328‬به‌موجب حکم نظمیه در‬             ‫به زادگاه خود شیراز بازگشت‪ .‬در‬       ‫را اداره می‌کرد و با مدیر «رعد»‬
‫‪ ۱۳۶۷‬هزاران زندانی ب ‌یدفاع را قتل‬        ‫کفار اسیر شده بدون هیچ شرطی‪،‬‬                ‫شوید‪ .‬چون معتقدند‪ :‬این‬                   ‫محاق توقیف رفت‪ .‬این بار‪ ،‬سید‬          ‫سلطنت محمدعلی شاه‪ ،‬سید علی‬           ‫دوستی نزدیک داشت می‌نویسد‪:‬‬
‫عام کردند‪ ،‬نابود کردن زندگی امثال‬         ‫همگی از سن ‌تهای پیامبر اسلام و‬                                                      ‫ضیاءالدین روزنامۀ «رعد» را به‌جای‬     ‫آقا یزدی با شیخ فضل‌الله نوری‬        ‫«من و آقا سید ضیاءالدین‪ ،‬این‬
‫اعظم َجنگ َروی‪ ،‬حکم انجام مستحبی‬          ‫خلفای جانشین او است‪ .‬گروگانگیری‬                       ‫«ح ّق» شماست!‬                  ‫«شرق» منتشر کرد و در سرمقالۀ‬          ‫همصدا و همدست شد و به صف‬             ‫اوقات زیادتر از پیش با یکدیگر‬
‫از قماش خواندن نافله ُغ َفیله میان‬        ‫و گرفتن باج برای آزادی گروگان‪،‬‬                                                       ‫نخستین شمارۀ آن نوشت‪« :‬شرق‬            ‫مشروعه‌خواهان پیوست‪ .‬اما پسر‬         ‫ملاقات داشتیم‪ .‬من همیشه به این‬
                                          ‫از همان صدر اسلام از منابع درآمد‬            ‫یوسف مصدقی‪ -‬سال‌ها پیش‪،‬‬                  ‫چه تقصیری داشت؟ چه گناهی‬              ‫جوان او مشروطه‌خواه بود و در‬         ‫جوان هوشیار و شجاع و نافذ علاقه‬
      ‫نمازهای مغرب و عشا را دارد‪.‬‬         ‫مسلمان مدینه و صحابه پیامبر اسلام‬           ‫آیت‌الله محمدی‌تا َکندی نماینده‌ی‬        ‫کرده بود جز این که وظیفۀ ملیت‬         ‫شیراز روزنامه‌ای به‌نام «ندای‬        ‫داشتم و باوجود دور بودن افق حزبی‬
‫اما داستان جگرسوز زهرا نویدپور‪،‬‬           ‫بود‪ .‬ف ‌یالمثل‪ ،‬محمد اسرای جنگ بدر‬          ‫دو دوره مجلس «خبرگان رهبری»‬              ‫خود را ادا نموده بود‪ .‬آیا از توقیف‬    ‫اسلام» انتشار داد‪ .‬این روزنامه‬       ‫و موجود شدن موارد اختلاف سلیقه‪،‬‬
‫آینهتما‌منمایسرشتفرق ‌هیتبهکارو‬           ‫حتی عمویش عبا ‌سب ‌نعبدالمطلب را‬            ‫از استان قزوین‪ ،‬روی منبر در میان‬         ‫شرق زبان ما بسته شد؟ قلم ما‬           ‫شامل مقالات مذهبی و سیاسی و‬          ‫همواره سعی داشتم که بین ما نقاری‬
‫اعضای ریز و درشت این مافیای وحشی‬          ‫هم بدون باج(فدیه) آزاد نکرد (تاریخ‬          ‫همولایت ‌یهایش با استناد به روایات‬       ‫شکسته گردید؟ افکار ما از میان‬         ‫اندکی خبر بود که وقتی قلع و قمع‬      ‫رخ ندهد‪ .‬در این روزها اختلاف‬
‫است‪ .‬زهرا نویدپور‪ ،‬قربانی تجاوز‬           ‫طبری ج‪ ۳‬ص ‪ ۹۸۳-۴‬همچنین‬                      ‫و احادیث معتبر شیعی‪ -‬اسلامی‪ ،‬رک‬          ‫رفت؟ ن ّیاتمان در بوتۀ اهمال ماند؟‬    ‫مشروطه‌خواهان آغاز شد‪ ،‬سید خود‬       ‫فیمابین ما نیز برطرف گردیده بود‬
‫سلمان خدادادی رئیس کمیسیون‬                                                            ‫و پوس ‌تکنده نگرش اهل جمهوری‬             ‫اشتباهی است بس بزرگ و خطایی‬           ‫را در خطر دید و روزنامه را تعطیل‬     ‫و هر دو‪ ،‬اوضاع را به یک شکل و‬
‫اجتماعی مجلس شورای اسلامی بود‬                     ‫طبقات واقدی ج‪ ۲‬ص‪.)۱۹‬‬                ‫اسلامی را نسبت به غیرخود ‌یها اعلام‬      ‫است بس سترگ‪ .‬شرق را توقیف‬             ‫کرد و به تهران رفت‪ .‬در تهران‪ ،‬او‬
‫که برای دادخواهی هر راه ممکنی را‬          ‫روش جمهوری اسلامی از بدو‬                    ‫کرد‪ .‬این آخوند اصلا ‌حطلب هواخواه‬        ‫کردید‪ .‬برق را منتشر ساختیم‪ .‬برق‬       ‫به‌طور پنهان با مشروطه‌خواهان‬                     ‫یک رنگ می‌دیدیم‪.‬‬
‫آزمود‪ .‬او اما نه تنها به جایی نرسید بلکه‬  ‫تأسیس‪ ،‬مثل همه تبهکاران و جانیان‬            ‫خاتمی‪ ،‬با استناد به افسان ‌هی خروج‬       ‫را توقیف بکنید رعد را طبع و نشر‬       ‫همکاری داشت‪ .‬کسروی در «تاریخ‬         ‫روزی که دولت اول سپهدار‬
‫بهای این پیگیری و دادخواهی را با از‬       ‫عالَم مصداق «ال َّنص ُر بِال ُّرعب» بوده و‬  ‫بن ‌یاسرائیل از مصر و غرق شدن آل‬         ‫می‌سازیم‪ .‬رعد را از ما بگیرید لغات‬    ‫مشروطۀ ایران» به همدستی سید‬          ‫تشکیل شد‪ ،‬من سید را ناراضی‬
‫دست دادن جانش پرداخت‪ .‬سلمان‬               ‫بر این اساس ترور‪،‬گروگانگیری‪ ،‬غارت‬           ‫فرعون در نیل‪ ،‬با تشبیه خمینی به‬          ‫معمولۀ دیگر از بین نرفته‪ .‬خود ما‬      ‫ضیاءالدین در یک اقدام بمبگذاری‬       ‫یافتم و گفت‪ :‬هیچکدام اینها چیزی‬
‫خدادادی‪ ،‬شیع ‌هی پاکیز‌هی بسیجی و‬         ‫اموال مخالفین‪ ،‬تجاوز به نوامیس‬              ‫موسی چنین حکم کرد که همانطور‬                                                                                        ‫نیستند‪ ،‬ما خودمان باید کار کنیم!‬
‫از اعضای اصلا ‌حطلب مجلس شورای‬            ‫غیرخود ‌یها‪ُ ،‬خدعه و پیما ‌نشکنی‬            ‫که موسی و پیروانش زنان و دختران‬                   ‫عباس خلیلی‬                      ‫سید ضیاءالدین طباطبایی‬            ‫چیزی نگذشت درصدد برآمدم‬
‫اسلامی است‪ .‬او تمام عمرش را در‬            ‫رویّه جاری و روزمر‌هی این فرق ‌هی‬           ‫آل فرعون را به کنیزی گرفتند و از‬                                                                                    ‫که بین دو ستان خودم یعنی‬
‫خدمت به فرق ‌هی تبهکار گذرانده و‬          ‫تبهکار بوده است‪ .‬این مسلمانان‬               ‫آنها تمتع جنسی بردند‪« ،‬سپاهیان»‬          ‫را توقیف بکنید هستند کسانی که‬         ‫از سوی مجاهدین مشروطه‌خواه‬           ‫فامیل فیروز (خود او تهران نبود)‬
‫بابت بقای نظام جمهوری اسلامی و‬            ‫پاکیزه‪ ،‬به پیروی از سنت پیامبرشان‬           ‫و بسیجیان» و «آخوندها»ی هوادار‬           ‫نیات و افکار و خیالات ملت‌پرستانۀ‬     ‫اشاره می‌کند‪ ...« :‬سه تن را که‬       ‫و تیمورتاش و سید ضیاءالدین‬
‫اعتلای شیع ‌هگری در منطقه‪ ،‬از هیچ‬         ‫و استناد به آیات قرآن‪ ،‬با «دلی آرام‬         ‫جمهوری اسلامی‪« ،‬حق» داشته و‬              ‫ما را منتشر سازند‪ .‬شرق بخلاف‬          ‫بمب همراه خود می‌داشتند در بازار‬     ‫ار تبا طی صمیمانه ا یجاد کنم ‪.‬‬
‫جنایتی فروگذار نکرده است‪ .‬بنا به‬          ‫و قلبی مطمئن» مرتکب همه گونه‬                ‫دارند که همانطور که اموال هواداران‬       ‫قانون توقیف شد‪ .‬چنانچه همین‬           ‫دستگیر کرده به باغشاه بردند‪ ،‬و‬       ‫قسمت تیمورتاش سهل بود‪ .‬اما‬
‫قواعدحاکمبرفرق ‌هیتبهکار‪،‬هیچیک‬            ‫جنایت شده و م ‌یشوند‪ .‬این مافیای‬            ‫پادشاهی را مصادره کردند‪ ،‬زنان آنها‬       ‫چندروزه علت قانونی توقیف را به‬        ‫سردستۀ ایشان را که سید اسماعیل‬       ‫بین فیروزیان و سید الفت به صعوبت‬
‫از اعضای وفادار این مافیا‪ -‬بخصوص اگر‬      ‫ایدئولوژیک‪ ،‬برای انجام هر جور‬               ‫را هم «بگیرند»‪ .‬او چند بار با تأکید‬      ‫ما ثابت کردند فبها‪ ،‬وال ّا به طبع و‬   ‫سرابی می‌بود بی آن که به بازپرسی‬     ‫دست می‌داد‪ .‬فیروز (نصرت‌الدوله)‬
‫بخشی از عمر نکب ‌تبار خود را به جهاد‬      ‫تبهکاری و وحشیگری مجوز شرعی‬                 ‫اضافه کرد که این اموال و ز ‌نها‪« ،‬حق‬     ‫نشر شرق اقدام نموده و مسلک حقۀ‬        ‫کشند و یا رسیدگی کنند‪ ،‬همان‬          ‫نم ‌یخواست به شخصیت جوانانی که‬
‫در راه این فرقه گذرانده باشند‪ -‬نباید‬      ‫دارد و از این نظر صد بار خطرناکتر از‬                                                                                       ‫روز از دروازه باغ آویخته نابود‬       ‫خود را به پای کار رسانیده‌اند اذعان‬
‫مشمول مجازات شوند‪ .‬پس چه راهی‬                                                                                 ‫ماست»‪.‬‬                ‫خود را تعقیب خواهیم کرد»‪.‬‬        ‫گردانیدند‪ .‬این اسماعیل خان یکی‬       ‫کند‪ .‬این یکی از بدترین صفات کهنه‬
‫به صرف ‌هتر از پاک کردن صورت مسئله‬             ‫گرو‌ههای تبهکار معمولی است‪.‬‬            ‫چند سال پیش‪ ،‬در ایامی که‬                 ‫روزنامۀ «برق» نیز پس از انتشار‬        ‫از تفنگداران مظفرالدین شاه‪ ،‬و‬        ‫اشراف و اعیان ایران است که گمان‬
‫و خلاص شدن از دست قربانی بینوا‪.‬‬           ‫واضع اصطلاح «فرق ‌هی تبهکار»‪-‬‬               ‫جواد ظریف مشغول سیا‌هبازی برای‬           ‫سیزده شماره توقیف شد و آنگاه‬          ‫از کسانی می بود که روز بمباران‬       ‫می‌کنند کسی که پدرش وزیر نبوده‬
‫در مسلک شیعی‪ -‬اسلامی فرق ‌هی‬              ‫چه رامین پرهام باشد و چه خود‬                ‫رونمایی از مضحکه‌ی برجام بود‬             ‫«سید ضیاءالدین الطباطبائی»‬            ‫مجلس در انجمن مظفری سنگر‬
‫تبهکار‪ ،‬شما م ‌یتوانید آدم بکشید و‬        ‫شاهزاده رضا پهلوی‪ -‬هوشیاری‬                  ‫و احتمال حمله‌ی نظامی ارتش‬               ‫روزنامۀ «رعد» را منتشر کرد‪.‬‬           ‫گرفته با قزاقان جنگیده بودند‪.‬‬               ‫است حق ندارد وزیر شود!‬
‫به بهشت بروید‪ .‬م ‌یتوانید آد ‌مدزدی‬       ‫ک ‌منظیری را با ساختن این عبارت‬             ‫ایالا ‌تمتحده به ایران به صفر نزدیک‬      ‫عباس خلیلی که در «رعد» با سید‬         ‫دانسته نیست چگونه خود را از آنجا‬     ‫به‌همین اصل‪ ،‬سالها سردار معظم‬
‫بکنید و در عین حال‪ ،‬قهرمانی خداجو‬         ‫نشان داده است‪ .‬این اصطلاح‪ ،‬هم‬               ‫م ‌یشد‪ ،‬محسن رضایی‪ ،‬فرمانده اسبق‬         ‫ضیاءالدین همکاری داشته است در‬         ‫بیرون انداخته و در کجا می‌زیسته‬      ‫(تیمورتاش) و اشخاصی مانند او را‬
‫باشید‪ .‬می‌توانید به «دیگران» و‬            ‫به ماهیت فرق ‌های (ایدئولوژیک) این‬          ‫سپاه‪ ،‬مرتکب گزاف ‌هگویی مسخر‌های‬                                               ‫و چگونه شناخته نمی‌بوده‪ ،‬داستان‬      ‫سرمی‌گرداندند و عجب این است‬
‫«غیرخود ‌یها» تجاوز بکنید و ب ‌یهیچ‬       ‫جماعت و هم به سرشت مافیایی‪/‬‬                 ‫شد و در سیمای جمهوری اسلامی‬                ‫خاطرات سیاسی خود می‌نویسد‪:‬‬          ‫بمب را حمدالله خان شقاقی که از‬       ‫که اگر برحسب صدفه‪ ،‬شخصی از‬
‫مجازاتی رستگار شوید‪ .‬چون به قول‬           ‫گانگستری حکومت جمهوری اسلامی‬                ‫اعلام کرد که اگر جنگی میان سپاه‬          ‫« س ّید عا مل مهم بر کنا ر ی‬          ‫یاران و همراهان او می‌بوده و تا‬      ‫طبقۀ دوم وزیر می‌شد بفور خود را‬
 ‫آخوند تا َکندی‪:‬این «ح ّق» شماست!‬         ‫اشارهم ‌یکند‪.‬عبارت«فرق ‌هیتبهکار»‬           ‫پاسداران و ارتش آمریکا در بگیرد‪ ،‬در‬      ‫فرمانفرما و آوردن سپهدار بود‪.‬‬         ‫دو سال پیش در تهران می‌زیست‪،‬‬         ‫در صف اعیان قرار داده همین اصل‬
‫در سکانسی از فیلم «پدرخوانده‪»۲‬‬            ‫باید از سوی هم ‌هی براندازان برای‬           ‫همان هفته نخست جنگ‪ ،‬حداقل هزار‬           ‫پس بالطبع باید سپهدار این حق را‬       ‫چنین می‌گوید‪ :‬اسماعیل خان مرا با‬
‫شا هکا ر جا و د ا نه‌ی فر ا نسیس‬          ‫توصیف جمهوری اسلامی به هر زبانی‬             ‫نفر سرباز آمریکایی به اسارت گرفته‬        ‫رعایت کرده و پاداشی در خور عمل‬        ‫خود نزد سید ضیاءالدین پسر سید‬                  ‫قدیم را پرورش می‌داد!‬
‫فوردکاپولا و ماریو پوزو‪ ،‬مایکل‬            ‫گفته و ترویج شود‪ .‬ریاکاران پلیدی‬            ‫خواهند شد که برای آزادی هر کدام‬          ‫او بدهد‪ .‬او هم مقام وزارت را به سید‬   ‫علی آقا یزدی (که گفته‌ایم پدرش‬       ‫یکی از علل عمدۀ تربیت نشدن‬
‫کورلئونه خطاب به برادرخوانده و‬            ‫چون سیدمحمد خاتمی و محمدجواد‬                ‫از آنها‪ ،‬دولت ایالا ‌تمتحده مجبور به‬     ‫تکلیف کرد‪ .‬شبی که در اداره رعد‬        ‫در عبدالعظیم بستی می‌نشست)‬           ‫رجال و مردان کافی در عصر‬
‫وکیلش تام‪ ،‬چنین می‌گوید‪« :‬اگر‬             ‫ظریف و نوچ ‌ههای حقیر اصلا ‌حطلب‪/‬‬           ‫پرداخت چند میلیارد دلار خواهد شد‪.‬‬        ‫بودیم سید تلفن کرده خبر تفویض‬         ‫برده‪ ،‬سید ضیاء بمبی از اشکاف‬         ‫مشروطه و منحصر شدن کارها به ده‬
‫چیزی در زندگی قطعی باشه‪ ،‬اگر‬              ‫استمرارطلب آنها‪ ،‬سا ‌لها کوشید‌هاند‬         ‫او اضافه کرد که این کار البته م ‌یتواند‬  ‫آن مقام را داد‪ .‬باور کردن آن برای ما‬  ‫بیرون آورده به ما داد که برده در‬     ‫دوازده نفر پیر و جوان‪ ،‬همین حس‬
‫تاریخ یک چیز به ما آموخته باشه‪،‬‬           ‫تا ماهیت مافیایی و جنایتکار فرق ‌هی‬         ‫بسیاری از مشکلات اقتصادی ایران را‬        ‫مشکل بود زیرا در آن زمان کسی از‬       ‫چهارسو بزرگ در مغازۀ حاجی‬            ‫محافظ ‌هکاری شوم بود‪ .‬هرکس را که‬
‫اینه که تو می‌تونی هر کسی رو‬              ‫تبهکار را از چشم جامع ‌هی جهانی‬                                                      ‫طبقۀ معممین بدان مقام نمی‌رسید‬        ‫محمداسماعیل (که از نمایندگان‬         ‫لایق می‌دیدند بی‌درنگ به‌اصطلاح‬
‫بکشی!»* این چند جمله‪ ،‬عصار‌هی‬             ‫پوشیده نگه دارند و تصویری انسانی‬                                ‫هم حل کند!‬           ‫و سید معمم و نامه‌نگار بود‪ .‬پرسیده‬    ‫مجلس یکم ولی این زمان هوادار‬         ‫خود‪« :‬نوک او را می‌چیدند» که‬
‫بینش همه‌ی تبهکاران دنیاست‪.‬‬               ‫و طبیعی از حکومت وحشی و ناانسانی‬            ‫شاید بعضی خوانندگان این‬                  ‫شد آیا وزارت معارف یا مثلا عدلیه‬      ‫محمدعلی میرزا می‌بود) جا دهیم‪ ،‬و‬     ‫به خودی خود نتواند دانه برچیند‬
‫فرق ‌هی تبهکار اشغالگر ایران هم از این‬    ‫جمهوری اسلامی به جامع ‌هی جهانی‬             ‫سطور‪ ،‬یاو‌ههای یادشده را به حساب‬         ‫به او واگذار شده است‪ .‬سید گفت‬         ‫خواستش این می‌بود که چون بمب‬         ‫و محتاج دست آنها باشد‪ .‬و سید‬
‫قاعده مستثنا نیست و بنابراین همواره‬       ‫ارائه کنند‪ .‬آنچه اما در این ایام اخیر‬       ‫شیری ‌نعقلی و ذهن بیمار گویندگان‬         ‫نه‪ ،‬وزارت امور خارجه است و این نیز‬    ‫بترکد هم مغازه آتش گیرد و هم‬         ‫ضیاءالدین از آنهایی نبود که بتواند‬
‫از هیچ جنایتی علیه «غیرخود ‌یها»‬          ‫بر سر نازنین زاغری‪ ،‬اعظم َجنگ َروی‬          ‫آنها‪ -‬یک آخوند خل‌وضع و یک‬               ‫بعید به‌نظر می‌رسید ولی بعد مسلم‬      ‫به آوای آن مردم سراسیمه شوند و‬
                                          ‫و زهرا نویدپور آمد‪ ،‬بار دیگر ابعاد‬          ‫پاسدار مشنگ‪ -‬بگذارند و از تعمیم‬          ‫شد که چنین بوده ولی سید آن مقام‬                                                   ‫با نوک چیده زندگی کند‪...‬‬
             ‫فروگذار نکرده است‪.‬‬           ‫مختلف منش و روش فرق ‌هی تبهکار‬              ‫چنین بینشی به باقی اصحاب عمامه‬           ‫را هم قبول نکرد زیرا م ‌یخواست کار‬            ‫دیگر بازار را باز نکنند‪»...‬‬  ‫سید ضیاءالدین زیاد می‌جنبید‪.‬‬
‫روشن است که رفتار جامعه‌ی‬                                                             ‫و چکم ‌هی هواخواه جمهوری اسلامی‬          ‫را یکسره کند و حکومت سپهدار را‬        ‫سید ضیاءالدین در ‪23‬سالگی‬             ‫با مستر هاوارد که مدتی بود جای‬
‫جهانی با فرق ‌هی تبهکار‪ ،‬هیچگاه نباید‬          ‫اشغالگر ایران را نشان م ‌یدهد‪.‬‬         ‫بپرهیزند اما آنچه برای نمونه آورده شد‪،‬‬   ‫که غافل از انجام کار بود‪ ،‬مغتنم‬       ‫روزنامۀ «شرق» را در تهران انتشار‬     ‫مستر چرچیل (جورج) را گرفته و‬
‫مثل مراوده با یک حکومت طبیعی‬              ‫نازنین زاغری مثل بسیاری ایرانیان‬            ‫نشاندهند‌هیجها ‌نبینیاعضایفرق ‌هی‬                                                                                   ‫در عهد ِسرپرسی‌کاکس با سید زیاد‬
‫و محترم در دنیای متمدن باشد‪.‬‬              ‫دوتابعیتی دیگر به گروگان گرفته شده‬          ‫تبهکار اشغالگر ایران اعم از اصولگرا‬                             ‫شمرد‪»...‬‬                                            ‫گرم گرفته بود دمخور بود‪ .‬در این‬
‫روشنگری در باب سرشت جنایتکار و‬            ‫و از همان هزار روز پیش‪ ،‬در لحظ ‌هی‬          ‫و اصلاح‌طلب است‪ .‬این دو مثال‪،‬‬                                                                                       ‫اوقات دیپلمات دیگری به‌نام مستر‬
‫ذات اصلا ‌حناپذیر جمهوری اسلامی و‬         ‫دستگیر ‌یاشدرفرودگاه‪،‬مخفیانهازاو‬            ‫از این جهت قابل توجه هستند که‬                                                                                       ‫اسمارت که در آغاز مشروطه با‬
‫جا انداختن اصطلاح «فرق ‌هی تبهکار»‬        ‫فیلمبرداری شده تا بعدها برای فشار بر‬        ‫گویندگان آنها بنا به حماقت یا ج ّوگیر‬                                                                               ‫دموکراتها دوستی داشت و در ایران‬
‫برای توصیف حکومت جمهوری‬                   ‫او و خانواد‌هاش‪ -‬و البته ترساندن باقی‬       ‫شدن‪ ،‬برخلاف باقی همپالک ‌یهایشان‬                                                                                    ‫و لندن به مشروطه‌خواهان کمک‬
‫اسلامی در هم ‌هی عرص ‌هها و به هر‬         ‫ایرانیان دوتابعیتی‪ -‬از آن استفاده شود‪.‬‬      ‫سرراست و بدون تعارف اعتقاداتشان را‬                                                                                  ‫زیاد کرده بود نیز وارد تهران شده‬
‫زبانی‪ ،‬وظیف ‌هی همگی براندازان از هر‬      ‫فرق ‌هی تبهکار بنا به سنت صدر اسلام‪،‬‬                                                                                                                            ‫بود و با من خصوصیت داشت‪ .‬مستر‬
                                          ‫برای آزادی زاغری از دولت بریتانیا‬                            ‫به زبان آورد‌هاند‪.‬‬                                                                                 ‫اسمارت معتقد بود که باید مأمورین‬
      ‫سلیقه و مسلک سیاسی است‪.‬‬             ‫باج م ‌یخواهد و از خود او هم تقاضای‬         ‫یک مسلمان معتقد و راستین‪،‬‬                                                                                           ‫انگلیس با احرار و آزادیخواهان و‬
                                                                                      ‫نم ‌یتواند خلاف نص قرآن یا سنت‬                                                                                      ‫افرادی که وجهۀ ملی دارند همکاری‬
  ‫‪* Michael Corleone: If an-‬‬                                ‫جاسوسی دارد‪.‬‬              ‫محمد عمل کند‪ .‬نفی رفتار رسول‬                                                                                        ‫کنند ولی مستر هاوارد بخلاف‪ ،‬میل‬
                                          ‫اوباش جیره‌خوار فرقه‌ی تبهکار‬               ‫و رد احکام ُم َص َّرح در قرآن به معنی‬                                                                               ‫داشت دوستان تازه و فعال خود را‬
‫‪ything in this life is certain, if‬‬        ‫برای آسیب زدن به او‪ ،‬با جستجو در‬            ‫ارتداد‪ ،‬بدعت یا خروج از دین است‪.‬‬
                                          ‫زندگی شخص ‌یاش‪ ،‬سراغ پروند‌هی‬                                                                                                                                          ‫بلند کند و جلو بیندازد‪»...‬‬
‫‪history has taught us anything,‬‬           ‫طلاق او رفتند که حکم قطعی آن‬                                                                                                                                    ‫سید ضیاءالدین‪ ،‬فرزند ارشد‬
                                                                                                                                                                                                          ‫سیدعلی آقا یزدی ـ از روحانیون‬
‫‪it is that you can kill anyone.‬‬                                                                                                                                                                           ‫مشروعه‌طلب ـ بود‪ .‬سید علی‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17