Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۲۲ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪۱۶۸۸‬‬
                                                                                                                                                                                                          ‫جمعه ‪ ۱۱‬تا پنجشنبه‪ ۱۷‬مردا‌دماه ‪139۸‬خورشیدی‬

‫تأملات بهنگام؛ بازگشت به مشروطه‪ ،‬بازگشت به قوانین‬                                                                                                          ‫دوقرنفرازونشیبمطبوعاتدرایران(‪)۱۳۰‬‬
    ‫انسانی‪« :‬سلطنت متعلق به ملت است و بس!»‬
                                                                                                                                                           ‫احمد احـرار‬                                    ‫( کیهان لندن شماره ‪) ۱۳۱۱‬‬

                                                                                                           ‫=درست مقارن با ایام انقلاب‬                      ‫ب ‌هعنوان احضار از طرف اعلیحضرت مشتبه‬          ‫دولت قوام هشت ماه دوام کرد و در مجموع‪،‬‬
                                                                                                           ‫مشروطه‪ ،‬میرزا محمدعلی‌خان‬                       ‫نموده به‌طرف تهران حرکت‪ ،‬در نزدیکی‬             ‫همان «دولت قوی» بود که ایران در آن شرایط‬
                                                                                                           ‫فروغی ناظم و معلم مدرسه‌ی‬                       ‫پایتخت روزنامه‌نویس مزبور که معروف به‬          ‫خاص انتظارش را داشت‪ .‬سید ضیاءالدین در‬
                                                                                                           ‫علوم سیاسی رساله‌ای برای‬                        ‫مزدوری اجنبی است به این قوه الحاق و اداره‬      ‫آرزوی خود برای تشکیل چنین دولتی کامیاب‬
                                                                                                           ‫تدریس در آن مدرسه نوشت که‬                                                                      ‫نشد و با اقدامات تندروان ‌هاش طوفانی برانگیخت‬
                                                                                                           ‫نمایانگربلوغاندیش ‌هیقانونگرایی‬                        ‫کردن سیاست آن را عهد‌هدار گردید‪.‬‬        ‫که کابین ‌هاش را ساقط و خودش را به آن‬
                                                                                                                                                           ‫فرمانده ایرانی این قوه‪ ،‬قوه خود را برای‬        ‫سوی مرز پرتاب کرد‪ .‬پس از برکناری سید‬
                                                                                                                      ‫صدر مشروطه است‪.‬‬                      ‫اجرای اوامر سیدضیاء حاضر نمود و سیدضیاء‬        ‫ضیاءالدین‪ ،‬تا مدتی ایران صحنۀ شدیدترین‬
                                                                                                           ‫=فروغی در این رساله در باب‬                      ‫ب ‌هوسیلۀ دسیسه و فشار موفق به تحصیل‬           ‫تظاهرات بر ضد «کابینۀ سیاه» او بود که طبعاً‬
                                                                                                           ‫«سلطنتملی»م ‌ینویسد‪«:‬سابق‬                       ‫فرمان ریاست وزرایی خود گردید‪ .‬در پایتخت‬        ‫رنگ تظاهرات ضد انگلیسی نیز داشت زیرا‬
                                                                                                           ‫بر این مردم تصور م ‌یکردند که‬                   ‫وسایر نقاط حکومت نظامی را با نهایت شدت‬         ‫همگان‪ ،‬سید ضیاء را عامل انگلستان و کودتا‬
                                                                                                           ‫یکنفریایکجماعتبایدصاحب‬                          ‫برقرار نمود‪ ،‬مخابرات تلگرافی و پستی بین‬        ‫را ساخته و پرداختۀ انگلیس ‌یها م ‌یدانستند‪.‬‬
                                                                                                           ‫اختیار مطلق عموم ناس باشد و‬                     ‫پایتخت وسایر ولایات مدتی مقطوع و ب ‌هعلاوه‬     ‫تظاهرات به سردستگی آن دسته از رجال‬
                                                                                                           ‫امور ایشان را هرطور م ‌یخواهد‬                   ‫تحت سانسور شدید واقع گردید‪ .‬عده کثیری‬
                                                                                                           ‫و مصلحت م ‌یداند‪ ،‬اداره کند و‬
                                                                                                           ‫مردم حق ندارند در اداره امور‬
                                                                                                           ‫خودشان مداخله و چون و چرا‬
                                                                                                           ‫نمایند‪[ ...‬اما] سلطنت متعلق به‬

                                                                                                                         ‫ملت است و بس!»‬
                                                                                                           ‫=آنچه ایام میان انقلاب مشروطه‬
                                                                                                           ‫تا زمان انقلاب ‪ ۱۳۵۷‬را از چهار‬
                                                                                                           ‫ده ‌هی اخیر ایران تحت سلط ‌هی‬
                                                                                                           ‫جمهوری اسلامی متمایز م ‌یکند‪،‬‬
                                                                                                           ‫همین اندیش ‌هی مشروط ‌هخواهی‬

                                                                                                                        ‫و قانونگرایی است‪.‬‬

                                                                                                           ‫یوسف مصدقی‪ -‬ماه امرداد‪ ،‬ماه مشروطه‪ ،‬ماه‬

                                                                                                           ‫بیداری ملی ایرانیان است‪ .‬هر چند این بیداری‪،‬‬     ‫نشسته از راست‪ :‬سید محمد رضا مساوات ‪ ،‬سید حسن مدرس ‪ ،‬میرزا حسین خان‬
                                                                                                                                                                                 ‫پیرنیا(پدر حسن پیرنیا مشیرالدوله)‬
‫محمدرضاشاه پهلوی و محمدعلی فروغی‬                                                                           ‫در گذر بیش از یک قرن‪ ،‬بارها دچار ُچرت و‬
                                                                                                           ‫قیلوله شده و ه ‌ماکنون نیز مبتلا به کابوسی‬

‫چهل ساله است اما به برکت انقلاب مشروطه‪ ،‬چنین برداشتی از قانون که ملهم از اندیش ‌هی مقید به قانون نبوده و در تحت نظارت کسی‬                                  ‫از محترمین و روحانیون و وکلا و آزادیخواهان‬     ‫سیاسی صورت م ‌یگرفت که سید ضیاءالدین‬
‫رشدی معن ‌یدار در ذهن و زبان ایرانیان پدید اروپایی در باب «حق» و «تکلیف» است‪ ،‬قانون نباشد‪ .‬مشروطه آن است که اعمال صاحبان‬                                                                                  ‫آنها را زندانی کرده بود و با آن که پس از آزاد‬
                                                        ‫آمده که امکان جایگیر ِی دوبار‌هی استبداد را در را اساس حقوق عمومی م ‌یداند‪.‬‬                        ‫که گناه آنها هواخواهی استقلال ایران و تنفر‬     ‫شدن از زندان‪ ،‬به حضور شاه رسیدند و مورد‬
                                                                                                                                                                                                          ‫ملاطفت قرار گرفتند نه مهر شاه به دلشان‬
‫قدرت مقید به قانون باشد و جماعتی بر ایشان‬                                                                                                                  ‫از سلطۀ اجنبی و مزاحمت در پیشرفت نقشۀ‬
‫وجدا ِن جمع ِی باشندگان این سرزمین کهن‪ ،‬بیش از یک دهه قبل از انقلاب مشروطه‪ ،‬ناظر باشند و قدرت ایشان را تعدیل کنند‪)۱(».‬‬                                                                                       ‫بازگشت و نه نقش انگلیس را ازیاد بردند‪.‬‬
                                                                                                           ‫ناممکنم ‌یکند‪.‬‬                                  ‫نامشروع او بود توقیف و در پایتخت و ولایات‬      ‫بیانیۀ مفصلی که با عنوان «بیان حقیقت»‬
                                                                                                                                                                                                          ‫انتشار یافت‪ ،‬این بغض فروخورده را عیان‬
‫میرزا ملک ‌مخان ناظ ‌مالدوله‪ ،‬در لندن روزنام ‌های محمدعلی فروغی و حسین علا در پاریس‬                                                                        ‫در زوایای تاریک محبس افتادند‪ ،‬قوانین اساسی‬
‫روشن است که انقلاب مشروطه‪ ،‬همچون بهنام«قانون»منتشرم ‌یکرد‪.‬مضمونمستمرو فروغی در این رساله در باب «سلطنت ملی»‬                                                                                                                            ‫م ‌یساخت‪.‬‬
‫باقی تحولات سترگ اجتماعی‪ ،‬ناگهانی و به تکرارشونده در مطالب آن روزنامه‪ ،‬لزوم تشکیل م ‌ینویسد‪«:‬سابق بر این مردم تصور م ‌یکردند‬                               ‫مملکت پایمال و مجلس شورای ملی که باید‬          ‫در این بیانیه‪ ،‬که امضای جمعی از رجال‬
                                                                                                                                                                                                          ‫سیاسی و علما و اعیان در پای آن قرار‬
‫یکباره رخ نداد‪ .‬مجموع ‌های متنوع از عل ‌تها و یک نهاد قانونگذار مستقل از سلطنت‪ ،‬تفکیک که یک نفر یا یک جماعت باید صاحب اختیار‬                               ‫مفتوح می‌شد تعطیل گردید‪ .‬خیانتکاران‬            ‫داشت‪ ،‬ازجمله آمده بود‪ ...« :‬چندی پس از‬
                                                                                                                                                                                                          ‫سقوط کابینۀ آقای مشیرالدوله‪ ،‬که ب ‌هواسطۀ‬
‫خواس ‌تها‪،‬درزمانیطولانیوفرساینده‪،‬موجب قوا و تدوین کانستیتوسیون‪ /‬کنسطیطوسیون مطلق عموم ناس باشد و امور ایشان را هرطور‬                                       ‫داخلی ب ‌ههمدستی عد‌های ارمنی و غیره و‬         ‫درخواست سفارت انگلیس راجع به خارج‬
                                                                                                                                                                                                          ‫کردن صاح ‌بمنصبان روسی از دیویزیون قزاق‬
‫پدیدآمد ِنمشروطهشد‪.‬اساسمشروط ‌هخواهی (‪[ )Constitution‬قانون اساسی] برای ممالک م ‌یخواهد و مصلحت م ‌یداند‪ ،‬اداره کند و مردم‬                                  ‫دستیاران خارجی آنها طوری گلوی ایران را‬         ‫اعلیحضرت همایونی واقع شد و تعیین آقای‬
                                                                                                                                                                                                          ‫سپهدار اعظم ب ‌هریاست وزراء که این مقصود‬
‫اما‪ ،‬اندیشه و فکریه‌ی استبدادستیزی و محروس ‌هی ایران بود‪ .‬این روزنامه در میان حقندارنددرادارهامورخودشانمداخلهوچون‬                                          ‫فشردند که حتی قدرت بلند کردن صدای‬              ‫سفارت انگلیس را انجام داد سفارت مزبور در‬
                                                                                                                                                                                                          ‫شهر ربی ‌عالاول ‪ 1339‬هجری‪ ،‬در یادداشت‬
                                                                                                           ‫«حکومت قانون» بود‪.‬‬                              ‫پروتست از ایرانیان سلب گردید و در هر موقعی‬     ‫مشروحی که به دولت ایران داد رفتن قشون‬
                                                                                                                                                                                                          ‫خود را از ایران در بهار‪ ،‬وعده کرد‪ .‬ضمناً تکلیف‬
‫نخبگانواندکباسوادانجامع ‌هیایرانخواننده و چرا نمایند‪ ،‬حتی در بعضی ممالک سلاطین‬                                                                             ‫هم که صدای ضعیف مخالفتی در گوش ‌های‬            ‫نمود که دولت ایران از حضور قشون انگلیس‬
‫پیش از عصر انقلاب مشروطه‪ ،‬در ایران داشت و بر اذهان آنان تأثیرگذار بود‪ .‬به گواهی مدعی بودند که من جانب الله هستند و به‬                                                                                     ‫استفاده کرده یک دیویزیون قشون ایرانی در‬
‫همچون امپراتوری عثمانی‪ ،‬کلم ‌هی «قانون» نسخ ‌ههای این روزنامه و باقی مکتوبات بجا این واسطه امر ایشان امر الهی و واج ‌بالاطاعه‬                              ‫بلند م ‌یشد فوراً عدۀ دیگر بر محبوسین و‬        ‫تحت ریاست صاحب‌منصبان انگلیسی در‬
                                                                                                                                                                                                          ‫حدود قزوین که مرکز توقف قشون دولت‬
‫به مجموعه مقرراتی اطلاق م ‌یشد که حاکمان مانده از ملک ‌مخان‪ ،‬او همچون مستشارالدوله و م ‌یباشد‪ .‬رعایا هم همین اعتقاد را داشتند‪،‬‬                             ‫تبعیدشدگان اضافه م ‌یشدند‪.‬‬                     ‫بریتانیا بود تشکیل دهد‪ .‬درصورت تخلف از‬
                                                                                                                                                                                                          ‫این تکلیف‪ ،‬ایران را مخاطرات انقلابی و زوال‬
‫و مستوفیان برای سامان دادن به امور مالی و آخوندزاده‪ ،‬به تأ ّسی از اروپائیان‪ ،‬قانون را اساس اما حالا متجاوز از صد سال است که حکما و‬                         ‫با این رویه‪ ،‬در ایران سکوت قبرستان‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                                             ‫ملیت تهدید م ‌ینماید‪.‬‬
                                                        ‫اداری‪ ،‬مستقل از احکام شرع وضع م ‌یکردند‪ .‬با و ضامن حقوق اساسی مردم م ‌یدانست‪.‬‬                      ‫خاموشی مرگ و بهت عمومی برقرار گردید‬            ‫حکومت وقت حل قضیه را به مجمعی‬
                                                                                                                                                                                                          ‫مرکب از وجوه علما و محترمین و وکلا وسایر‬
‫دانشمندان بلکه اکثر عوام از این رأی برگشته‬                                                                                                                 ‫و مسببین خارجی این قضایا این سکوت و‬
‫وروداندیش ‌هیتجددبهایراناما‪،‬واژ‌هی«قانون» درست مقارن با ایام انقلاب مشروطه‪ ،‬میرزا و معتقد شد‌هاند که هیچوقت یک نفر یا یک‬                                                                                              ‫سیاس ّیین مملکت محول نمود‪.‬‬
‫معنایی دیگر یافت و اسم اعظم و شا‌هکلید محمدعل ‌یخانفروغی(بعدهاوارثلقبپدرش جماعت حق ندارد صاحب اختیار یک قوم یا‬                                             ‫خاموشی ایران را در اروپا ب ‌هعنوان رضایت‬       ‫مجلس مزبور در تاریخ ‪ 16‬ربی ‌عالاول در‬
                                                                                                                                                                                                          ‫عمارت سلطنتی منعقد گردید و همان طوری‬
‫گشایش تمام معضلات ایران دانسته شد‪ .‬ذکاءالملک)ناظمومعلممدرس ‌هیعلومسیاسی ملت بشود و صاحب اختیار ملت باید خود ملت‬                                            ‫از استقرار حکومت مزدور اجنبی جلوه دادند‬        ‫که قبلا هم پی ‌شبینی م ‌یشد حضار‪ ،‬رد و قبول‬
                                                                                                                                                                                                          ‫تقاضای دولت انگلیس را از حد صلاحیت خود‬
‫سی و چند سال پیش از انقلاب مشروطه‪( ،‬بعدهارئیسمجلس‪،‬وزیرخارجه‪،‬وزیراقتصاد‪ ،‬باشد و امور خویش را اداره کند؛ به عبارت اخری‬                                       ‫و جرائد را پر از اشتباهکار ‌یهای گوناگون‬       ‫خارج دیده و موکول به ارادۀ مجلس شورای‬
                                                                                                                                                                                                          ‫ملی نمودند‪ .‬باوجود مسامح ‌های که از طرف‬
                                                                                                                                                                          ‫نمودند‪»...‬‬                      ‫حکومت وقت در افتتاح مجلس ب ‌هعمل م ‌یآمد‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                          ‫متدرجاً عدۀ وکلا که برای افتتاح مجلس لازم‬
‫سلطنت متعلق به ملت است و بس‪)۲(».‬‬                                                                                                                           ‫فضای باز سیاسی‪ ،‬پس از سقوط کابینۀ‬              ‫بود در تهران گردآمده و قانوناً افتتاح مجلس‬

‫دانشمندان دانایی چون فروغی‪ ،‬با چنین‬                                                                                                                        ‫سید ضیاءالدین‪ ،‬به مطبوعات مستقل نیز‬                                     ‫ایجاب م ‌ینمود‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                          ‫در این موقع اکثر نمایندگان حاضر در مرکز‬
‫پشتوانه‌ی فکری حوادث جانفرسای صدر‬                                                                                                                          ‫فرصت تجدید حیات داد و روزنامه‌نگارانی‬          ‫در ضمن پروگرام آتیۀ خود‪ ،‬الغای قرارداد‬
                                                                                                                                                                                                          ‫انگلیس و ایران را گنجانده و آن پروگرام را‬
‫مشروطه را تجربه کردند و در مقابل‬                                                                                                                           ‫چون میرزادۀ عشقی و فرخی یزدی و علی‬             ‫طبع و منتشر نمودند و بالنتیجه‪ ،‬قراردادی‬
                                                                                                                                                                                                          ‫که اعتبار آن فقط منوط به‌تصویب مجلس‬
‫«مشروع ‌هخواهان» ایستادند‪ .‬این اندیشمندان‪،‬‬                                                                                                                 ‫دشتی فصل تاز‌های در قلمزنی گشودند که‬           ‫بود و زمامداران ایران و انگلستان بالسویه‬
                                                                                                                                                                                                          ‫در تمام عالم این مطلب را اعلان و به عموم‬
‫آشو ‌بهای دوران زوال قاجار را از سر گذراندند‬                                                                                                               ‫آن هم زمان زیادی دوام نکرد و بر اثر تحولات‬     ‫خاطرنشان نموده‌ بودند به‌اتفاق کلمۀ وکلای‬
                                                                                                                                                                                                          ‫حاضر در تهران ملغی شده و خالی از هر‬
‫و برآمد ِن سردار سپه (بعدها رضاشاه پهلوی)‬                                                                                                                  ‫بعدی‪ ،‬دوران روزنام ‌هنگاری حرف ‌های آغاز شد‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                                                   ‫اعتباری گردید‪.‬‬
‫را به چشم سر و دل دیدند و با او همراه‬                                                                                                                      ‫قوام‌السلطنه ذاتاً مردی اقتدارگرا بود اما‬      ‫از همین اوقات‪ ،‬یعنی پس از یأس از اسارت‬
                                                                                                                                                                                                          ‫ایران‪ ،‬ب ‌هوسیلۀ دسایس عادیه نقشۀ کودتای‬
‫شدند‪ .‬نقش فروغی در وقایع منجر به انحلال‬                                                                                                                    ‫برخلاف سیدضیاءالدین رخت دیکتاتوری‬              ‫سیدضیاء و توسل به جبر و مشت قطعی شد‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                          ‫این بود که در شب دوازدهم جماد ‌یالثانی‬
‫سلطنت قاجار و تأسیس پادشاهی پهلوی به‬                                                                                                                       ‫نپوشید و قدرت اجرایی را با فرمانده نظامی‬       ‫(‪ 20‬فوریه ‪ )1921‬در تحت حمایت تاریکی‬
                                                                                                                                                                                                          ‫و مسامح ‌هکاری عمدی و یا سهوی حکومت‬
‫هیچ روی پوشیده نیست‪ .‬چنانکه زحمات او‬                                                                                                                       ‫کودتا تقسیم کرد‪ .‬بدین معنی که خود‪،‬‬             ‫وقت‪ ،‬دست جنایتکار فرزند ناخلف ایران سید‬
                                                                                                                                                                                                          ‫ضیاء مدیر روزنامه رعد برای سرقت دراز گردید‪.‬‬
‫برای جایگیر شد ِن اندیش ‌هی تجدد در ذهن‬                                                                                                                    ‫تمشیت امور سیاسی و اداری را برعهده گرفت و‬      ‫یک عده از دیویزیون قزاق شاهنشاهی را که‬
                                                                                                                                                                                                          ‫در قزوین متوقف و موقتاً در تحت ادارۀ یک‬
‫رضاشاه‪ ،‬نمایان و بارز است‪ .‬نق ‌شآفرینی فروغی‬                                                                                                               ‫سامان بخشیدن به امور نظامی و برقراری نظم‬       ‫نفر صاح ‌بمنصب انگلیسی (اسمایس) بودند‬

‫در انتقال خردمندان ‌هی پادشاهی از رضاشاه به‬                                                                                                                ‫و امنیت را ب ‌هعهدۀ رضاخان گذاشت‪.‬‬

‫محمدرضا شاه در شهریور ‪ ۱۳۲۰‬و مقاومت او‬                  ‫محمدعلی فروغی و حسین علا در پاریس‬                                                                  ‫از طرفی‪ ،‬مجلس شورای ملی (دورۀ چهارم‬

‫در مقابل تمایل دول ‌تهای اشغالگر برای اعلام‬                                                                                                                ‫قانونگذاری) نیز سرانجام گشایش یافت و‬

‫جمهوری در ایران‪ -‬حتی با وعده و وسوس ‌هی‬                                                                                                                    ‫مؤتمن‌الملک (حسین پیرنیا) را به‌ریاست‬
‫میرزا یوس ‌فخان مستشارالدوله‪ ،‬رفیق شفیق وزیر عدلیه و سه نوبت نخس ‌توزیر ایران) ریاس ‌تجمهوری خودش‪ -‬همگی ریشه در‬
‫میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندف)‪ ،‬رسال ‌های رسال ‌های برای تدریس در آن مدرسه نوشت که مشروط ‌هخواهی و قانونگرای ِی این بزرگمرد‬                               ‫برگزید‪ .‬سیدحسن مدرس و حکیم‌الملک‬

‫نوشت ُم َس ّما به «یک کلمه»‪ .‬او در این رساله‪ ،‬نمایانگربلوغاندیش ‌هیقانونگراییصدرمشروطه خادم ایران داشت‪.‬‬                                                    ‫(ابراهیم حکیمی) ب ‌هنیابت انتخاب شدند‪.‬‬

‫چار‌هی خلاصی مملکت ایران از ادبار فراگیرش است‪ .‬رسال ‌هی فروغی‪« ،‬حقوق اساسی یعنی آنچه ایام میان انقلاب مشروطه تا زمان‬                                       ‫قوا ‌مالسلطنه‪ ،‬همزمان با معرفی وزرای خود‪،‬‬

‫را در کلم ‌هی «قانون» دید‪ .‬میرزا یوس ‌فخان آداب مشروطیت ُد َول» نام داشت که درست انقلاب ‪ ۱۳۵۷‬را از چهار ده ‌هی اخیر متمایز‬                                 ‫برنامۀ دولت را ارائه کرد که بر اصلاحات داخلی‬

‫در آن مکتوب‪ ،‬پنج خصوصیت برای قوانین در سال انقلاب مشروطه نوشته شد و چند ماه م ‌یکند‪ ،‬همین اندیش ‌هی مشروط ‌هخواهی و‬                                        ‫و رویکردی تازه در روابط خارجی تکیه داشت‪.‬‬

‫مدرن اروپایی بر شمرد و این خصوصیات را پس از صدور فرمان مشروطه‪ ،‬برای نخستین بار قانونگرایی است‪ .‬آن هفتاد و دو سا ِل نخستین‪،‬‬                                 ‫او گفت «امیدوارم در این دورۀ چهارم تقنین ّیه‪،‬‬

‫تمایزدهند‌هی آن قوانین از شریعت دانست‪ .‬به زیور طبع آراسته شد‪ .‬این کتاب که اولین با هم ‌هی کاست ‌یهای ناگزیرش‪ ،‬حرکت آهسته‬                                   ‫میل دولت و نمایندگان محترم این باشد که‬

‫مختص ِراینپنجویژگیعبارتنداز‪:‬اولآنکه‪،‬این متن فارسی دربار‌هی حقوق اساسی است‪ ،‬با و پیوست ‌های روی ریل قانون و ترقی بود‪.‬‬                                       ‫حت ‌یالامکان قوانینی وضع شود که اصلاحات‬

‫قوانین حاصل تفاهم مردم و حکومت هستند‪ .‬گذشت بیش از یک قرن از زمان نگارش آن‪ ،‬چهل سال اخیر و وضع فعلی اما‪ ،‬چرخیدن‬                                             ‫مملکت در او منظور بوده و قابل اجرا باشد و‬

‫دوم اینکه‪ ،‬در هر جای دنیا امکان اجرا دارند هنوز خواندنی و آموزنده است‪ .‬فروغی در این دور َخراس مشروع ‌هخواهی است‪ .‬چون نیک‬                                   ‫ِصرف پرنسیپ و تئوری نباشد»‪.‬‬

‫و به قولی جهانشمول هستند‪ .‬سه دیگر آنکه‪ ،‬مکتوبدربار‌هی«شکلدولت»‪،‬مختصرومفید بنگریم‪ ،‬بازگشت به مشروطه‪ ،‬رهایی از دور‬                                           ‫برقراری نظم و امنیت‪ ،‬تشکیل ارتش منظم‬

‫آسا ‌نفهم هستند و عموم مردم توان درک آنها نوشته‪« :‬به هر حال دولت یا استبدادی است یا باطل مشروعه است‪ .‬بازگشت به مشروطه‪،‬‬                                     ‫با استخدام مستشاران نظامی‪ ،‬بهره‌برداری از‬

‫را دارند‪ .‬چهارم اینکه‪ ،‬وابسته به عرف هستند و مشروطه‪.‬استبدادیآناستکهصاحبانقدرت برگشتن روی ریل پیشرفت و حکومت قوانین‬                                         ‫منابع طبیعی کشور از طریق تفویض امتیاز‬

‫پنجم آنکه تنها به امور دنیوی مردم م ‌یپردازند‪ .‬خودسر یا مختار مطلق باشند و اعمال ایشان تکام ‌لپذیر انسانی است‪.‬‬                                             ‫به شرکتهای بین‌المللی و تأسیس شرکتهای‬

                                                                                                                                                           ‫داخلی‪ ،‬ایجاد و اصلاح وسایل ارتباطی و‬

‫متون و ترجمه را در بر می‌گیرد‪ .‬علی حقدار‪،‬‬               ‫کرده است‪ .‬دفاتر چندگانه‌ای که او با عنوان‬                                    ‫زیرنویس‪:‬‬              ‫احداث راه‌آهن‪ ،‬اصلاحات مالی‪ ،‬مقابله با‬
‫سا ‌لهای متمادی همنشین و همراه بزرگانی چون‬              ‫«اسنادی از مشروط ‌هپژوهی در ایران» گرد آورده‪،‬‬
‫فریدون آدمیت و سیدجلا ‌‌لالدین آشتیانی بوده‬             ‫مجموعه‌ای ارزشمند و گرانقدر از رسالات و‬            ‫(‪ )۱‬و (‪ )۲‬فروغی‪ ،‬محمدعلی(ذکاءالملک)‪ /‬حقوق‬       ‫فقر و بیکاری‪ ،‬جلب سرمایه‌های خارجی‬
‫و به واسط ‌هی این مؤانس ‌تها و همراه ‌یها‪ ،‬بیش‬          ‫نام ‌ههای سلسل ‌هجنبانان فکری انقلاب مشروطه‬        ‫اساسی یعنی آداب مشروطیت دول‪ /‬منتشره در‬
‫از بسیاری از «پژوهشگران» تاریخ مشروطه‬                   ‫است‪ .‬این مجموعه‪ ،‬اسنادی دست اول و یگانه‬            ‫دفتر دهم «اسنادی از مشروط ‌هپژوهی در ایران» به‬  ‫مواد اصلی برنامه دولت را تشکیل می‌داد‬
‫یا «اساتید» حکمت اسلامی‪ ،‬در این عرصه‌ها‬                 ‫از آخوندزاده و ملک ‌مخان تا ذک‌ا ‌ءالملک فروغی را‬  ‫اهتمامعل ‌یاصغرحقدار‪/‬چاپدوم‪۱۳۹۶‬استانبول‪/‬‬
‫صاح ‌بنظر است‪ .‬هر چند نگارنده با برخی از نظرات‬          ‫شامل م ‌یشود‪ .‬حقدار همچنین تألیفاتی ارجمند‬                                                         ‫که در مجموع‪ ،‬خوشبینی اصلاح‌طلبان را‬
‫سیاسی علی حقدار موافقت ندارد اما جایگاه علمی‬            ‫و خواندنی در حوز‌ه‌های مختلف علوم انسانی‬                          ‫نشر‪ :‬باشگاه ادبیات‪ /‬صص ‪۳۷-۹‬‬
‫و دانش او را پاس م ‌یدارد و خواندن ُزبد ‌هی آثار او را‬  ‫دارد که گستر ‌های وسیع از حکمت اسلامی‪ ،‬تاریخ‬       ‫*میان مشروطه‌پژوهان این سال‌ها‪ ،‬دوست‬            ‫برمی‌انگیخت‪ .‬اما دستیابی بدانها با خزانۀ‬
                                                        ‫مشروطه‪ ،‬نقد روشنفکری ایران معاصر‪ ،‬تصحیح‬            ‫دانشمندم علی‌اصغر حقدار‪ ،‬بیش از بسیاری‬
        ‫به خوانندگان این تأملات توصیه م ‌یکند‪.‬‬                                                             ‫از مدعیان این عرصه زحمت کشیده و کار‬             ‫خالی از یک سو و عداوت و رقابت قدرت‌های‬

                                                                                                                                                           ‫خارجی بر سر منافعشان در ایران‪ ،‬آسان‬

                                                                                                                                                           ‫« ادامه دارد»‬  ‫به‌نظر نمی‌رسید‪.‬‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17