Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۲۳ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪۱۶۸۹‬‬
‫جمعه ‪ ۹‬تا پنجشنبه ‪ ۱۵‬اوت ‪2019‬‬

        ‫بخاطر یک مشت دلار‬                                                      ‫روزیکهامیرکبیربهشدتگریست‬                                                                    ‫خط‪ ،‬نقطه و حرف مفت!‬

                                                                                                                                                                   ‫چگونه تلگراف اختراع شد‬

                     ‫کلینت ایستوود‬                                             ‫بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند‪.‬‬     ‫سال ‪ 1264‬قمری‪ ،‬نخستین برنامۀ‬                      ‫ساموئل مورس‬                      ‫ساموئل مورس هیچ ربطی به دنیای‬
                                                                               ‫روی صندلی نشست و با حالی زار شروع‬       ‫دولت ایران برای واکسن زدن به‬                                                       ‫علم و دانش نداشت‪ .‬او یک نقاش‬
‫ماند و باز هم مبارزه کرد و آن‬           ‫«توی دنیا ‪ 2‬دسته آدم وجود داره‪:‬‬        ‫به گریستن کرد‪ .‬در آن هنگام میرزا‬        ‫فرمان امیرکبیر آغاز شد‪ .‬در آن برنامه‪،‬‬     ‫سال ‪ 1929‬میلادی رکورد فرستادن‬            ‫آمریکایی بود که در یک سفر دریایی‬
‫قدر بازگشت‌های پرشکوهی داشت‬             ‫اونایی که زمین رو م ‌یکنن و اونایی که‬  ‫آقاخان وارد شد‪ .‬او در کمتر زمانی‬        ‫کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبل ‌هکوبی‬   ‫تلگراف را با ارسال ‪ 200‬میلیون تلگراف‬     ‫به طور اتفاقی با جریان الکتریسیته آشنا‬
‫که وارن بیتی در مراسم اسکار‬             ‫اسلحه پر دستشونه»‪ .‬شاید اگر هنری‬       ‫امیرکبیر را در حال گریستن دیده‬          ‫م ‌یکردند‪ .‬اما چند روز پس از آغاز‬         ‫در سال شکست‪ .‬اما در کمتر از ‪50‬‬           ‫شد و در مدت زمان کمی عاشق آن شد‪.‬‬
‫رسماً حسادتش را به او نشان داد‪.‬‬         ‫فوندا یا جیمز کابرن حاضر بودند با‬      ‫بود‪ .‬علت را پرسید و ملازمان امیر‬        ‫آبل ‌هکوبی به امیرکبیر خبر دادند که‬       ‫سال با رشد باور نکردنی سیست ‌مهای‬        ‫همان موقع به فکر مخابره اطلاعات به‬
‫«نابخشوده»‪« ،‬پل‌های مدیسن‬               ‫قیمت کمتری در فیلم «به خاطر یک‬         ‫گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز‬       ‫مردم از روی ناآگاهی نمی‌خواهند‬            ‫مخابراتی دیگر‪ ،‬عمر تلگراف تمام شد‪.‬‬       ‫وسیله الکتریسیته به فاصل ‌ههای دور‬
‫کانتی»‪« ،‬عزیز میلیون دلاری» و‬           ‫مشت دلار» سرجیو لئونه گارگردان‬         ‫و بقالی از بیماری آبله مرد‌هاند‪ .‬میرزا‬  ‫واکسن بزنند‪ .‬به ویژه که چند تن از‬         ‫مدیران اجرایی جایزه پولیتزر تا ‪1995‬‬      ‫افتاد‪ .‬وقتی مورس از سفر برگشت‪.‬‬
‫چندین فیلم درخشان دیگر‪ ،‬سا ‌لها‬         ‫ایتالیایی بازی کنند‪ ،‬سینما یکی از‬      ‫آقاخان با شگفتی گفت‪ :‬عجب‪ ،‬من‬            ‫فالگیرها و دعانوی ‌سها در شهر شایع‬        ‫هر سال برای اطلا ‌عرسانی به برند‌هها از‬  ‫یک مشت سیم و فلز از توی ساعت‬
‫بعد از قهرمان بازی‌های جان‌وین‪،‬‬         ‫اسطوره‌هایش را از دست می‌داد؛‬          ‫تصور می‌کردم که میرزا احمدخان‪،‬‬          ‫کرده بودند که واکسن زدن باعث راه‬          ‫تلگراف استفاده م ‌یکردند ولی امروزه‬      ‫دیوار ‌یاش برداشت و شروع کرد به‬
‫لی‌وان کلیف‪ ،‬مارتین شین و وارن‬          ‫کلینت ایستوود قهرمان تنهایی بود‬        ‫پسر امیر‪ ،‬مرده است که او این چنی ‌ن‬                                               ‫همگی از‪ :‬تلفن‪ ،‬فکس‪ ،‬ای ـ میل و‬           ‫سر هم بندی یک دستگاه تلگراف‪.‬‬
‫بیتی روی پرده آمده بودند و کلینت‬        ‫که بر خلاف جان وین زیاد حرف‬            ‫های‌های می‌گرید‪ .‬سپس‪ ،‬به امیر‬              ‫یافتن جن به خون انسان م ‌یشود‪.‬‬                                                  ‫مورس روی سه پایه نقاش ‌یاش یک قاب‬
‫ایستوود ـ کابوی تنهای وسترن‬             ‫نمی‌زد‪ ،‬مزه نمی‌ریخت و حاضر بود‬        ‫نزدیک شد و گفت‪ :‬گریستن‪ ،‬آن هم‬           ‫هنگامی که خبر رسید پنج نفر به‬                        ‫تلکس استفاده م ‌یکنند‪.‬‬        ‫گذاشت که به آن یک پاندول آویزان بود‬
‫اسپاگتی با کت و شلوار اتو کشیده‪ ،‬به‬     ‫از پشت سر هم به دشمنانش شلیک‬           ‫به این گونه‪ ،‬برای دو بچۀ شیرخوار‬        ‫علت ابتلا به بیماری آبله جان باخت ‌هاند‪،‬‬  ‫جالب است بدانید که اصطلاح‬                ‫و به ته آن پاندول هم یک قلم چسبانده‬
‫هالیوود نشان داد که حتی یک پیرمرد‬       ‫کند‪ .‬ژست سنگدلی و خونسرد با‬            ‫بقال و چقال در شأن شما نیست‪ .‬امیر‬       ‫امیر ب ‌یدرنگ فرمان داد هر کسی که‬         ‫«حرف مفت» که در فرهنگ عامه رواج‬          ‫شده بود‪ .‬تا وقتی که الکتریسیته توی‬
 ‫هم می‌تواند هنوز سوپر استار باشد‪.‬‬      ‫چین‌های گوشه چشم و ته سیگار‬            ‫سر بر داشت و با خشم به او نگریست‪،‬‬       ‫حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان‬       ‫دارد‪ ،‬از همین ماجرای تلگراف آمده‬         ‫سیم پیچ قاب بود‪ ،‬قلم به آن جذب‬
‫در جایی از فیلم «خوب‪ ،‬بد‪ ،‬زشت»‬          ‫خاموشی که همیشه از این گوشه‬            ‫آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود‬    ‫به صندوق دولت جریمه بپردازد‪ .‬او تصور‬      ‫است‪ .‬آن اوایل ناصرالدین شاه دستور‬        ‫م ‌یشد و روی کاغذ یک خط صاف‬
‫لی‌وان کلیف که در نقش آدمی زشت‬          ‫دهان به آن گوشه می‌رفت‪ ،‬یک‬             ‫لرزید‪ .‬امیر اش ‌کهایش را پاک کرد و‬      ‫م ‌یکرد که با این فرمان همه مردم آبله‬     ‫داده بود تلگراف مجانی باشد تا مردم‬       ‫کشیده م ‌یشد‪ .‬بعد از آن‪ ،‬مورس یک‬
‫و پلید بازی م ‌یکرد و شاهد مراسم‬        ‫نوع جدید از قهرمان وسترن را به‬         ‫گفت‪ :‬خاموش باش‪ .‬تا زمانی که ما‬          ‫م ‌یکوبند‪ .‬اما نفوذ سخن دعانوی ‌سها و‬     ‫به استفاده از آن تشویق شوند‪ .‬مردم‬        ‫الفبا با خط و نقطه اختراع کرد که از‬
‫اعدام ایلای والاک (که در نقش‬            ‫سینماروها معرفی کرد؛ قهرمان ژنده‬       ‫سرپرستی این ملت را بر عهده داریم‪،‬‬       ‫نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر‬   ‫به همین تلگراف مجانی می‌گفتند‪:‬‬           ‫آن به بعد تمام تلگرا ‌فها با این الفبا رد‬
‫آدم بد بازی م ‌یکرد) است م ‌یگوید‪:‬‬      ‫و خاک و خلی که با یک جایزه بگیر‬        ‫مسؤول مرگشان ما هستیم‪ .‬میرزا‬            ‫را بپذیرند‪ .‬شماری که پول کافی داشتند‪،‬‬
‫«حتی این جنایتکارها هم یک فرشته‬                                                ‫آقاخان آهسته گفت‪ :‬ولی اینان خود‬         ‫پنج تومان را پرداختند و از آبل ‌هکوبی‬                         ‫«حرف مفت»‪.‬‬                               ‫و بدل م ‌یشد‪.‬‬
‫محافظ دارند‪ ،‬یک فرشته مو حنایی»‪.‬‬                        ‫همدست می‌شود‪.‬‬                                                  ‫سر باز زدند‪ .‬شماری دیگر هنگام‬             ‫کوتا‌هترین پیام تلگرافی تاریخ بین‬        ‫البته کنگره آمریکا همان اول حاضر‬
‫و کلینت ایستوود که امروزه حدود ‪80‬‬       ‫کلینت ایستوود بعد از فیلم‌های‬                  ‫در اثر جهل آبله نکوبید‌هاند‪.‬‬    ‫مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان‬        ‫اسکار وایلد و ناشرش درباره استقبال‬       ‫نشد از این اختراع پشتیبانی کند و به‬
‫سال دارد‪ ،‬فرشته مو حنایی سینمای‬         ‫سه گانه سرجیو لئونه (کارگردان‬          ‫امیر با صدای رسا گفت‪ :‬و مسؤول‬           ‫م ‌یشدند یا از شهر بیرون م ‌یرفتند‪.‬‬       ‫مردم از کتاب جدیدش رد و بدل شده؛‬         ‫خاطر همین مورس به اروپا سفر کرد‬
                                        ‫ایتالیایی‌الاصل) از همان سال ‪1967‬‬      ‫جهلشان نیز ما هستیم‪ .‬اگر ما در هر‬       ‫روز بیست و هشتم ماه ربی ‌عالاول به‬        ‫وایلد از پاریس به ناشرش در انگلیس‬        ‫که آن هم فاید‌های نداشت‪ ،‬اما باعث شد‬
                      ‫وسترن بود‪.‬‬        ‫رسماً به عنوان یک اسطوره باقی‬          ‫روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم‬     ‫امیر اطلاع دادند که در همۀ شهر تهران‬      ‫پیام تلگرافی فرستاد‪« :‬؟» و او جواب‬       ‫که مورس روی سیست ‌مهای مخابراتی‬
                                                                               ‫و کتابخانه ایجاد کنیم‪ ،‬دعانویس‌ها‬       ‫و روستاهای پیرامون آن فقط صد و‬                                                     ‫دیگر مطالعات کرده و بتواند با انجام‬
                                                                               ‫بساطشان را جمع می‌کنند‪ .‬تمام‬            ‫سی نفر آبله کوبید‌هاند‪ .‬در همان روز‪،‬‬                               ‫داد «!»‪.‬‬        ‫تغییراتی‪ ،‬سیستم تلگراف ‌یاش را تهیه‬
                                                                               ‫ایران ‌یها اولاد حقیقی من هستند و‬       ‫پاره دوزی را که فرزندش از بیماری‬                                                   ‫کند‪ 5 .‬سال بعد‪ ،‬آمریکا بالاخره قبول‬
                                                                               ‫من از این م ‌یگریم که چرا این مردم‬      ‫آبله مرده بود‪ ،‬به نزد او آوردند‪ .‬امیر به‬                                           ‫کرد که ‪ 30‬هزار دلار برای ساختن یک‬
                                                                               ‫باید این قدر جاهل باشند که در اثر‬       ‫جسد کودک نگریست و آنگاه گفت‪:‬‬                                                       ‫خط تلگراف ‪ 60‬کیلومتری از بالتیمور‬
                                                                                                                       ‫ما که برای نجات بچ ‌ههایتان آبل ‌هکوب‬                                              ‫تا واشنگتن بدهد‪ .‬اولین تلگراف تاریخ‬
                                                                                             ‫نکوبیدن آبله بمیرند‪.‬‬      ‫فرستادیم‪ .‬پیرمرد با اندوه فراوان گفت‪:‬‬                                              ‫هم در همین خط مخابره شد‪ .‬بیست‬
                                                                                                                       ‫حضرت امیر‪ ،‬به من گفته بودند که اگر‬                                                 ‫و چهارم مه ‪ 1844‬میلادی مورس‬
                                                                                                                       ‫بچه را آبله بکوبیم ج ‌نزده م ‌یشود‪ .‬امیر‬                                           ‫تلگرافی ارسال کرد به این مضمون‬
                                                                                                                       ‫فریاد کشید‪ :‬وای از جهل و نادانی‪ ،‬حال‪،‬‬                                              ‫«چه تواناست خدا» در واقع همان‬
                                                                                                                       ‫گذشته از اینکه فرزندت را از دست‬
                                                                                                                       ‫داده‌ای باید پنج تومان هم جریمه‬                                                                          ‫«الله اکبر»‪.‬‬
                                                                                                                       ‫بدهی‪ .‬پیرمرد با التماس گفت‪ :‬باور‬                                                   ‫از آن به بعد تلگراف به عنوان یک‬
                                                                                                                       ‫کنید که هیچ ندارم‪ .‬امیرکبیر دست در‬                                                 ‫وسیله ارتباطی مهم خیلی سریع رشد‬
                                                                                                                       ‫جیب خود کرد و پنج تومان به او داد‬                                                  ‫کرد‪ .‬قیمت آن که در ابتدا خیلی گران‬
                                                                                                                       ‫و سپس گفت‪ :‬حکم بر نم ‌یگردد‪ ،‬این‬                                                   ‫بود‪ ،‬به سرعت ارزان شد و دیگر همه‬
                                                                                                                       ‫پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز‪.‬‬                                                 ‫یاد گرفته بودند از آن استفاده کنند‪.‬‬
                                                                                                                       ‫چند دقیقه دیگر‪ ،‬بقالی را آوردند‬                                                    ‫خیلی از روزنام ‌ههای آن موقع اصل ًا‬
                                                                                                                       ‫که فرزند او نیز از آبله مرده بود‪ .‬این‬                                              ‫بدون تلگراف نم ‌یتوانستند کار کنند‪.‬‬

‫‪8 15‬‬

‫‪9‬‬       ‫‪5‬‬            ‫‪8 61‬‬
     ‫‪2‬‬                    ‫‪73‬‬
                                                                                  ‫(سودوكو)‬

                                                                                                                       ‫‪ 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬عمودی‪:‬‬

‫‪4‬‬                    ‫‪9 5 21‬‬                                                    ‫‪2‬‬                                       ‫‪1‬ـ از هنرپیشگان مشهور و فقید تآتر‬                                                                      ‫‪1‬‬
                                                                                                                                                 ‫ایران‬
           ‫‪76‬‬                                       ‫‪3‬‬                                                                                                                                                                         ‫‪2‬‬
                                                                                                                       ‫‪2‬ـ آخرین پادشاه خاندان زندیه ـ ورقه‬
‫‪17 2‬‬                                            ‫‪86‬‬                                ‫‪2‬‬                                       ‫‪3‬ـ حرف خطاب ـ عمران ـ غلاف‬                                                                          ‫‪3‬‬
                                                                                          ‫‪4‬‬
        ‫‪26‬‬                           ‫‪8‬‬              ‫‪5‬‬                                                                  ‫‪4‬ـ بازرس ـ خوراکی است ـ از‬                                                                             ‫‪4‬‬
                                                                                                                             ‫دبیرستا ‌نهای قدیمی تهران‬
‫‪31‬‬                   ‫‪7 826‬‬                                                        ‫‪4‬‬                                                                                                                                           ‫‪5‬‬
                                                                                                                       ‫‪ 5‬ـ اقدام‌کننده ـ از اقوام ایرانی ـ‬
           ‫‪49‬‬                                                                     ‫‪63‬‬                                                           ‫پوشش‬                                                                           ‫‪6‬‬

           ‫جنون‬                ‫عمودی‪:‬‬           ‫‪11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬‬                                                ‫‪ 6‬ـ خاموشی و آرامش ـ زبان باستانی‬                                                                      ‫‪7‬‬
‫‪9‬ـ حرفی به اول آن‬                                                                                                                     ‫ایران ـ از مبهمات‬
‫بیفزایید از جهات‬     ‫‪1‬ـ از نخست‌وزیران‬                                                                   ‫‪1‬‬                                                                                                                    ‫‪8‬‬
‫ا صلی ا ست ـ‬               ‫پیشین ایران‬                                                                                 ‫‪ 7‬ـ موی گردن حیوانات ـ نوشیدنی‬
‫قسمتی از سرمایۀ‬                                                                              ‫‪2‬‬                                                 ‫ـ اداری‬                                                                        ‫‪9‬‬
‫شرکت ـ مرضی‬            ‫‪2‬ـ ابزار ـ سرپرستان‬                                                                                                                                                                                    ‫‪10‬‬
                     ‫‪3‬ـ موازی ـ دفتر کار‬                                                     ‫‪3‬‬                         ‫‪ 8‬ـ جنس مذکر ـ رد و بدل کردن پول‬
            ‫است‬      ‫پزشک ـ ضمیری‬                                                                                                     ‫زیر میزی ـ قصیر‬                                                                         ‫‪11‬‬
‫‪10‬ـ مادۀ مضر برگ‬                                                                             ‫‪4‬‬                                                                                                                                ‫‪12‬‬
                                 ‫است‬                                                                                         ‫‪9‬ـ اسرار ـ زبانی است ـ رایحه‬
    ‫توتون ـ اجداد‬    ‫‪4‬ـ راه ب ‌یپایان ـ منتفع‌‬                                               ‫‪5‬‬                         ‫‪10‬ـ رطوبت ـ اقامت ـ تردید و دو دلی‬                                                                     ‫‪13‬‬
‫‪1 1‬ـ جنگ‌ا فز ا ر ی‬                                                                          ‫‪6‬‬                         ‫‪11‬ـ روزها ـ از آموختن ‌یها ـ نوعی‬
‫مخ ّرب ـ غوغا و‬                 ‫‪ 5‬ـ بیانیه‬                                                                                                                                                                                    ‫‪14‬‬
                     ‫‪ 6‬ـ علمی است ـ از‬                                                       ‫‪7‬‬                                                ‫رستوران‬              ‫داخلی بدن انسان ـ گلی‬
          ‫شلوغی‬                                                                                                        ‫‪12‬ـ زخم عفونی ـ از سبزیجات‬                                  ‫است‬                                        ‫‪15‬‬
                              ‫ستارگان‬                                                        ‫‪8‬‬
                     ‫‪ 7‬ـ ا ز کا ر خا نجا ت‬                                                   ‫‪9‬‬                                                ‫خوردنی‬               ‫‪11‬ـ زشت ـ تیرگی ـ‬                                      ‫افقی‪:‬‬
                     ‫اتومبیل‌سازی اروپا‬                                                                                         ‫‪13‬ـ قسم ـ آگهی ـ آشکار‬                     ‫پوشاکی است‬
                                                                                             ‫‪10‬‬                        ‫‪14‬ـ مرضی است ـ مساوی ـ افق و‬                                                       ‫‪1‬ـ از خوانندگان مشهور‪،‬‬
                       ‫ـ مدخل ـ بهشت‬                                                                                                                               ‫‪12‬ـ از شعرای نوپرداز و‬                 ‫برجسته و فقید ایران ـ‬
                     ‫‪ 8‬ـ تکرار یک حرف ـ‬                                                                                                         ‫ساحل‬               ‫صاحب‌نام معاصر ایران‬
                                                                                                                         ‫‪15‬ـ از یک ‌هبز ‌نهای معروف هالیوود‬                                                        ‫حرف تعجب‬
                     ‫حل جدول شماره قبل‬                                                                    ‫‪11‬‬                                                                 ‫ـ گلی است‬                    ‫‪2‬ـ نرم ـ سرمایۀ جاودانی ـ‬
                                                                                                                                                ‫حل جدول شماره قبل‬    ‫‪13‬ـ تمرین ـ تشکیلات‬
                                                                                                  ‫افقی‪:‬‬                                                            ‫‪14‬ـ ادوی ‌های است ـ عددی‬                            ‫راه کوتاه‬
                                                ‫‪ 7‬ـ خواننده ای مشهور و‬                                                                                             ‫است ـ از حبوبات ـ از‬                   ‫‪3‬ـ زاده ـ مکنت و ثروت ـ‬
                                                        ‫فقید از کشور ما‬           ‫‪1‬ـ از آثار خواندنی علیمحمد‬                                                                                              ‫از سدهای بزرگ جهان‬
                                                                                                  ‫افغانی‬                                                                    ‫وسایل ب ّنایی‬                 ‫‪4‬ـ همنشینی ـ شنیده شده‬
                                                ‫‪ 8‬ـ پشیمان شدن از گناه ـ‬                                                                                           ‫‪15‬ـ از سبزیجات ـ وارد‬                  ‫‪ 5‬ـ از شهرهای تاریخی‬
                                                          ‫مادر به عربی‬            ‫‪2‬ـ شاعری برجسته‪ ،‬معاصر و‬                                                         ‫شده به میزبان ـ شهری‬                   ‫سوریه ـ تیر کوچک ـ‬
                                                                                         ‫نا ‌مآور از کشور ما‬
                                                ‫‪9‬ـ پهلوان ـ او هم حرف ‌های‬                                                                                                      ‫در ایران‬                           ‫مخترع تلفن‬
                                                     ‫دارد ـ عددی است‬              ‫‪3‬ـ سالخورده ـ از آنطرف‬                                                                                                  ‫‪ 6‬ـ از روزنامه‌نگاران‬
                                                                                  ‫نوعی پارچه است ـ پایه‬                                                                                                   ‫برجسته و فقید معاصر‬
                                                ‫‪10‬ـ مصون ـ خوراکی است‬                                                                                                                                     ‫ایران ـ از شاهان ایران‬
                                                                ‫سنتی‬                             ‫و اساس‬
                                                                                  ‫‪4‬ـ پراکنده ـ از وسایل خانه‬                                                                                                 ‫قبل از یورش تازیان‬
                                                ‫‪11‬ـ بیرون شده ـ از شهرهای‬         ‫‪ 5‬ـ طریق ـ از شهرهای‬                                                                                                    ‫‪ 7‬ـ از خورا ‌کهای سنتی‬
                                                   ‫معروف و صنعتی اروپا‬            ‫استان کرمان ـ گروه و‬
                                                                                                                                                                                                                       ‫ـ لرزش‬
                                                                                                   ‫رسته‬                                                                                                   ‫‪ 8‬ـ جانشین ـ مردار ـ‬
                                                                                  ‫‪ 6‬ـ از هنرپیشگان برجسته و‬
                                                                                                                                                                                                                 ‫خوراکی سنتی‬
                                                                                         ‫قدیمی تآتر ایران‬                                                                                                 ‫‪9‬ـ تکرار یک حرف ـ‬

                                                                                                                                                                                                            ‫میو‌های است ـ ستاره‬
                                                                                                                                                                                                          ‫‪10‬ـ نوعی قلاب ـ از اعضای‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18