Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۳۳۳ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - ۱۲‬شماره ‪۱۷99‬‬
                                                                                                                                                                                                    ‫جمعه ‪ ۲3‬تا ‪ ۲۹‬مهرماه‪۱۴۰۰‬خورشیدی‬

 ‫ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیس جمهوری‬                                                                                             ‫گزارش ـ مصاحبۀ صدرالدین الهی‬
‫اسلامی در سن ‪ 88‬سالگی در پاریس درگذشت‬
                                                                                                                     ‫سید ضیا؛ مرد اول یا مرد دوم کودتا (‪)۲۰‬‬

                                                                               ‫= ا بو ا لحسن بنی صد ر‬                                                       ‫( کیهان لندن شماره ‪) ۱۴۲۲‬‬

                                                                               ‫از جمله کسانی بود که‬                                 ‫گفت و گو با حاکم نظامی صبح کودتا‬
                                                                               ‫در تاریخ ‪ ۱۲‬بهمن سال‬
                                                                               ‫‪ ۱35۷‬با پرواز اختصاصی‬
                                                                               ‫«ایرفرانس» به همراه روحالله‬           ‫میدانها جنگ بینالمللی اول یعنی‬         ‫آورد‪ .‬هیچکس هیچ هدفی در زمینه‬         ‫با سقوط کابینۀ صد روزه و خروج‬
                                                                               ‫خمینی به کشور بازگشت‪.‬‬                 ‫داردانل‪ ،‬قفقاز‪ ،‬سوئز و بینالنهرین‪ ،‬از‬  ‫مصالح مشترک عمومی نداشت و همه‬         ‫سید ضیاءالدین از کشور‪ ،‬دو تن از‬
                                                                               ‫= ا بو ا لحسن بنی صد ر‬                ‫راه وطنخواهی همراه ستونی که عازم‬       ‫در بلاتکلیفی به سر میبردند‪ .‬این بود‬   ‫مهرههای اصلی کودتا نیز ترجیح‬
                                                                               ‫از حامیان جدی و اصلی‬                  ‫تهران بود‪ ،‬به تهران حرکت کرد‪ .‬این‬      ‫فشرده آن چه که از تاریخ آن روزگار‬     ‫دادند عتبه را ببوسند و از گود سیاست‬
                                                                               ‫انقلاب فرهنگی و عضو‬                   ‫افسر در آن تاریخ کاپیتان کاظم خان‬
                                                                               ‫شو ا ر ی ا نقلا ب بو د ‪.‬‬                                                             ‫به یاد من باقی مانده است‪.‬‬                          ‫خارج شوند‪.‬‬
                                                                               ‫= گفتنی است که در‬                                        ‫نامیده میشد‪.‬‬        ‫این دگرگونی و پریشانحالی سبب‬          ‫این دو تن عبارت بودند از کلنل‬
                                                                               ‫آن روزها جدا از خمینی‪،‬‬                 ‫حریف انگلیسی چه میکرد؟‬                ‫شد که در دو جناح مختلف که‬             ‫کاظم خان سیاح و ماژور مسعود خان‬
                                                                               ‫سه چهره در جمهوری‬                     ‫=شماهمینچندلحظهپیشگفتید‬                ‫هیچکدام با دیگری نسبت و رابطهای‬
                                                                               ‫ا سلا می بسیا ر شا خص‬                 ‫که غیر از شما‪ ،‬ماژور مسعودخان و‬        ‫نداشتند یک فکر واحد به وجود بیاید‪.‬‬                             ‫کیهان‪.‬‬
‫بودند‪ :‬ابوالحسن بنیصدر‪ ،‬ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیس جمهوری اسلامی در ایران و روحالله‬                                 ‫کلنل اسمایس و زمانخان بهنام در‬         ‫یک طرف قضیه‪ ،‬نظامیها بودند و‬          ‫هر دو‪ ،‬در عین حال لب فروبستند‬
‫خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی‬                                    ‫ابراهیم یزدی و صادق‬                   ‫قزوین معلم قزاقخان بودند‪ .‬میتوانید‬     ‫طرف دیگر تنی چند جوان پرشور‬           ‫و از سخن گفتن درباره کودتا احتراز‬
                                                                                                                     ‫به من بفرمایید که هنگام حرکت‬           ‫سیاستباز و این دو جناح به ناگهان‬      ‫داشتند‪ .‬مسعود کیهان تا زنده بود‬
‫خفقانآور انقلاب فرهنگی در جمهوری‬        ‫با روحالله خمینی را که با هر حرکت‬      ‫قطبزاده‪ .‬حزب توده که‬                  ‫ستون قزاقها‪ ،‬آن هم ستونی با دو‬         ‫همفکری بسیار میان خود احساس‬           ‫تن به مصاحبه نداد و آنچه را که در‬
‫اسلامی تبدیل شد‪ .‬بنیصدر که از‬           ‫و جنبش ترقیخواهانه از جمله در‬          ‫خود از مدافعان انقلاب علیه‬            ‫هزار سرباز و ساز و برگ نسبتاً مرتب‪،‬‬                                          ‫سینه داشت با خود به دیار خاموشان‬
‫حامیان جدی و اصلی انقلاب فرهنگی‬         ‫ارتباط با حقوق زنان مخالفت میکرد‪،‬‬      ‫پادشاهیپهلویوهمچنیناز‬                 ‫کلنلاسمایسافسرانگلیسیقزاقخانه‬                                 ‫کردند و‪...‬‬     ‫برد‪ .‬کاظم خان سیاح را اما صدرالدین‬
‫بود صبح روز دوم اردیبهشت همراه با‬       ‫در پیش گرفت‪ .‬بنیصدر همچنین با‬          ‫طرفداران سرسخت خمینی‬                  ‫قزوین چه میکرد و چه عکسالعملی‬          ‫سرفه سخت کلنل آغاز شد‪،‬‬                ‫الهی به دام انداخت و به حرف کشید‬
‫انبوهی از طرفداران جمهوری اسلامی‬        ‫ابراهیم یزدی نیز روابط نزدیکی داشت‪.‬‬    ‫و جمهوری اسلامی بود‪ ،‬این‬                                                     ‫کلماتش میان سرفه گم شد و من‬           ‫و سخنانی که قطره قطره از دهان او‬
‫به دانشگاه تهران رفت و با سخنرانی‬       ‫ابوالحسن بنیصدر از جمله کسانی‬          ‫سه تن را از آنجا که آنها را‬                           ‫از خود نشان داد؟‬       ‫نتوانستم بفهمم که چطور میان‬           ‫بیرون تراویده است بر دانستنیهای‬
‫خود مصوبه شورای انقلاب را ابلاغ‬         ‫بود که در تاریخ ‪ ۱۲‬بهمن سال ‪۱3۵۷‬‬       ‫ضدکمونیست میدانست‪،‬‬                    ‫ـ میفهمم چه میخواهید‪ .‬بگویید‪.‬‬          ‫نظامیها و سیاستبازها رابطهای برقرار‬   ‫ما راجع به این رویداد بزرگ تاریخی‬
‫نمود و بر ضرورت انقلاب فرهنگی‬           ‫با پرواز اختصاصی «ایرفرانس» به همراه‬   ‫«مثلث بیق» نامیده بود!‬                ‫اما من به شرفم و به همه معتقداتم‬       ‫گردید؟ چه کسی این رابطه را برقرار‬
                                        ‫روحالله خمینی به کشور بازگشت‪.‬‬          ‫= بنیصدر با مشارکت‬                    ‫قسم میخورم که کلنل اسمایس‬              ‫کرد؟ چگونه میان تهران و مرکز قزوین‬                           ‫میافزاید‪.‬‬
                      ‫تأکید کرد‪.‬‬        ‫بنیصدر در بهار ‪ ،۱3۵۸‬پس از تشکیل‬       ‫در دادگاه «میکونوس» و‬                 ‫انگلیسی حتی نمیدانست که ما برای‬        ‫تماس ایجاد شد؟ عامل اصلی تماس‬         ‫دکترالهیدرمقدمهایبرمصاحبهاش‬
‫گفتنی است که در آن روزها جدا‬            ‫دولت موقت و خارج شدن اعضایش‬            ‫همکاری با دستگاه قضایی‬                ‫چه به تهران حرکت میکنیم‪ .‬حتی‬           ‫که بود؟ چه کسی این همفکری را مثل‬      ‫با کاظم خان سیاح از جمله مینویسد‪:‬‬
‫از خمینی‪ ،‬سه چهره در جمهوری‬             ‫از شورای انقلاب با موافقت روحالله‬      ‫برلین نقش مؤثر در افشای‬               ‫روز حرکت هم او از ماجرا بیاطلاع بود‬                                          ‫«کمتر نام او را شنیدهاید‪ .‬مردی‬
‫اسلامی بسیار شاخص بودند‪ :‬ابوالحسن‬                                              ‫تر و ر ها ی خا ر ج کشو ر‬              ‫و روحش خبر نداشت که این ستون‬                ‫دو حلقه زنجیر به هم پیوست؟‬       ‫است که در زمانی دور‪ ،‬دست به‬
‫بنیصدر‪ ،‬ابراهیم یزدی و صادق‬              ‫خمینی به عضویت این شورا درآمد‪.‬‬        ‫توسط جمهوری اسلامی‬                    ‫برای چه هدفی عازم تهران است؟ به‬        ‫سرفه‪ ،‬چهره روشن پیرمرد را تیره‬        ‫کارهای شگرفی زده و آنگاه‪،‬‬
‫قطبزاده‪ .‬حزب توده که خود از‬             ‫او در تیرماه ‪ ۱3۵۸‬معاون وزیر اقتصاد‬    ‫و سا ختا ر تشکیلا تی‬                                                         ‫کرده بود؛ و من فکر میکردم آیا خود‬     ‫بیآنکه هیچ ادعایی داشته باشد‪،‬‬
‫مدافعان انقلاب علیه پادشاهی پهلوی‬       ‫شد و در امرداد در انتخابات مجلس‬        ‫گر و ه تصمیم گیر ند ه ی‬                      ‫هر جهت ستون حرکت کرد‪.‬‬           ‫او در این میان نقش یک رابط بزرگ‬       ‫چوندریافتکهزمانهسرآمدهاست‬
‫و همچنین از طرفداران سرسخت‬              ‫خبرگان قانون اساسی «به فرمان‬           ‫ا ین تر و ر ها د ا شت ‪.‬‬               ‫دستمرابالامیگیرمازکلنلخواهش‬                                                  ‫سالها به کناری نشست‪ ،‬در به روی‬
‫خمینی و جمهوری اسلامی بود‪ ،‬این‬          ‫امام» در فهرست آن قرار گرفت و به‬       ‫=نام بنیصدر که با تأیید‬               ‫میکنم که تأمل کند و میگویم‪:‬‬              ‫را نداشته است؟ کسی چه میداند!‬       ‫خود بسته و خسته از گردش ایام‪ ،‬به‬
‫سه تن را از آنجا که آنها را ضدکمونیست‬   ‫عنوان یکی از نمایندگان تهران وارد‬      ‫خمینی به ریاست جمهوری‬                 ‫= اجازه بدهید ستون حرکت‬                ‫آرام شد‪ .‬کلماتش را بازیافت و دنباله‬   ‫روزگار رفته میاندیشد‪ .‬او نه مدعی‬
‫میدانست‪« ،‬مثلث بیق» نامیده بود!‬                                                ‫اسلامی در ایران رسید‪ ،‬به‬              ‫نکند‪ .‬ما هنوز یک نفر دیگر در‬           ‫آنها را با نظمی منطقی و عاقلانه‬       ‫فتح هرات است و نه کبادهکش‬
‫بنیصدر در ‪ ۱۴‬اسفند ‪ ۱3۵۹‬در‬                                ‫این مجلس شد‪.‬‬         ‫عنوان نخستین رئیس دولت‬                ‫قزوین داریم‪ .‬ماژور مسعودخان‪...‬‬                                               ‫فتوحات خیالی‪ .‬به سادگی میگوید‬
‫دانشگاه تهران سخنرانی کرد و از‬          ‫وی پس از استعفای دولت موقت‬             ‫این نظام ویرانگر ثبت شده‬                                                                        ‫گرفت و گفت‪:‬‬        ‫من رئیس ستاد ستون کودتا کننده‬
‫وجود شکنجه در زندانهای ایران خبر‬        ‫به ریاست مهدی بازرگان در آبانماه‬       ‫است اگرچه وی در طول‬                        ‫روز حرکت او چهکار میکرد؟‬          ‫= ‪ ...‬بله‪ ،‬داشتم عرض میکردم بنا‬       ‫سوم حوت و حاکم نظامی صبح‬
‫داد‪ .‬این سخنرانی باعث جنجالهای‬          ‫همان سال توسط شورای انقلاب و با‬        ‫چهلسالمهاجرتعلیهاین‬                                                          ‫به مقتضیاتی و به اسم تغییر آتریاد‬
‫زیادی در فضای سیاسی ایران شد و‬          ‫تایید خمینی‪ ،‬همزمان به سمت وزیر‬        ‫رژیم سخن گفت و قلم زد‪.‬‬                                                                                                                ‫کودتا بودم‪»...‬‬
‫چندی بعد با اعتراضاتی که حامیان و‬       ‫اقتصاد و امور دارایی و سرپرست وزارت‬                                                         ‫کلنل کاظم خان سیاح‬                                            ‫میدان را به مصاحبهکننده و‬
‫همراهان انقلاب اسلامی و خمینی و‬         ‫امور خارجه منصوب شد‪ .‬بنیصدر‬            ‫ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیس‬
‫همچنین مدافعان جمهوری اسلامی‬            ‫همچنین تا پایان فعالیت شورای انقلاب‬    ‫جمهوری اسلامی در ایران‪ ،‬روز شنبه‬                     ‫ـ در قزوین نبود‪.‬‬        ‫تهران ستونی مرکب از افراد پیاده‬              ‫مصاحبهشنونده میسپاریم‪...‬‬
‫از جمله سازمان مجاهدین خلق که‬           ‫در تیر ‪ ۱3۵۹‬در این شورا که عمده‬        ‫‪ ۱۷‬مهرماه ‪ ۱۴۰۰‬در سن ‪ ۸۸‬سالگی‬                        ‫= کجا بود؟‬              ‫و سوار و توپخانه که تعدادشان در‬                  ‫و ماجرای آن شب‬
‫از قدرت بینصیب مانده بودند برگزار‬       ‫فعالیتهای آن به صورت مخفی صورت‬         ‫پس از یک دوره طولانی بیماری در‬                       ‫ـ تهران بود‬             ‫حدود دو هزار نفر بود‪ ،‬تحت فرماندهی‬
‫میکردند در خرداد ‪ ۱3۶۰‬بنیصدر به‬                                                ‫بیمارستان سالپتریه پاریس درگذشت‪.‬‬                   ‫= چه کار میکرد‪.‬‬           ‫رضاخان میرپنج از قزوین عازم تهران‬     ‫خانم کلنل یک تکه کیک تازه برید و‬
‫دستور خمینی از سمت فرماندهی کل‬                    ‫میگرفت عضویت داشت‪.‬‬           ‫خانواده وی اعلام کردهاند وی پس‬        ‫و باز سرفه همه حرفها را میبرد‪.‬‬         ‫شد‪ .‬افراد این ستون هشت ماه بود که‬     ‫توی بشقاب جلوی من گذاشت و گفت‪:‬‬
                                        ‫ابوالحسن بنیصدر در ‪ ۵‬دیماه‬             ‫از یک بیماری طولانی روز ‪ ۱۷‬مهرماه‬     ‫آیا رازی در ماجراهای این شب و‬          ‫حقوق و جیره سربازی خود را دریافت‬      ‫ـ آقا میل کنید‪ ،‬یک تکه کیک بریده‬
                    ‫قوا برکنار شد‪.‬‬      ‫‪ ۱ 3 ۵ ۸‬د ر نخستین ا نتخا با ت‬         ‫‪ ۱۴۰۰‬در بیمارستان درگذشته است‪.‬‬        ‫روز تاریخی وجود دارد یا حکایتی در‬      ‫نداشته بودند‪ .‬گرسنه و عاصی و در‬
‫در همان روزها ابوالحسن بنیصدر با‬        ‫ریاستجمهوری ایران نامزد شد و‬                                                 ‫سرفههایکلنلاست؟باحوصلهنگاهم‬            ‫عین حال لبریز از احساسی بودند که‬                    ‫حتماً چاق نمیکند‪.‬‬
‫نزدیک شدن به سازمان مجاهدین خلق‬         ‫با حمایت بخش زیادی از انقلابیون‬                                                                                     ‫در آنها دمید‪ ،‬شده بود‪ .‬فرمانده‪ ،‬مثل‬      ‫و کلنل با بیان شیرینش گفت‪:‬‬
‫سرنوشت نهایی خود را نیز رقم زد‪۲۹ .‬‬      ‫از جمله «جامعه روحانیت مبارز» و‬                                                                                     ‫افراد زیردستش هشت ماه سختی را‬         ‫ـ بله‪ .‬حتماً چاق نمیکند‪ ،‬همانطور‬
‫خرداد ‪ ۱3۶۰‬مسعود رجوی رهبر این‬          ‫تأیید روحالله خمینی رهبر انقلاب‬                                                                                     ‫تحمل کرده بود و از همه مصممتر به‬      ‫که یک تکه بریده از خاطرات من‬
‫سازمان به همراه بنیصدر که دیگر‬          ‫و بنیانگذار جمهوری اسلامی پیروز‬                                                                                     ‫نظر میرسید‪ .‬با آن که میتوانست در‬      ‫اسباب دردسر شما نخواهد شد‪ .‬تا‬
‫در خفا بسر میبرد‪ ،‬مردم را به قیام‬       ‫انتخابات شد‪ .‬بنیصدر همچنین یک‬                                                                                       ‫شرایط راحتتری به سر برد‪ ،‬بیهیچ‬        ‫شما این یک تکه کیک را میخورید‬
‫فراخواندند و از هوادارانشان خواستند تا‬  ‫ماه پس از پیروزی در این انتخابات‪ ،‬با‬                                                                                ‫تفاوتی با دیگران‪ ،‬با همان یاپونچی‬     ‫من هم یک تکه از گذشتهها را برای‬
                                                                                                                                                            ‫دراز و کلاه تا روی ابرو کشیده‪ ،‬در‬     ‫شما حکایت میکنم‪ .‬با این شرط که‬
‫علیه حکومت در خیابانها حضور پیدا‬                                                                                     ‫میکند‪ ،‬میخندد‪ ،‬خنده مردی کار‬           ‫سر ستون حرکت میکرد‪ .‬از لحاظ‬           ‫اگر دوباره کیک خواستید‪ ،‬از خانم‬
‫کنند‪ .‬این فراخوان در چند شهر ایران‬                                                                                                                          ‫استخوانبندی نظامی ستون شکل‬            ‫بگیرید؛ اما سهم شما از بریده خاطرات‬
‫به ویژه در تهران منجر به تظاهراتی‬                                                                                    ‫دیده به صورت جوانی ناآزموده‪ .‬دنبال‬     ‫خاصی داشت‪ .‬احمدآقا رئیس قسمت‬           ‫من فقط همین یک تکه خواهد بود‪.‬‬
                                                                                                                     ‫حرفش را میگیرد و ادامه میدهد‪.‬‬          ‫سوار بود‪ .‬ستون پیاده را سرهنگ‬         ‫با هر دو دست‪ ،‬به عصای سیاهش‬
‫شد که با به خیابان آمدن حزباللهیها‬                                                                                   ‫ـ ستون عازم تهران شد با آرایشی‬         ‫مرتضیخان یزدانپناه و جانمحمد‬          ‫تکیه کرد‪ .‬مثل این بود که میخواست‬
‫و دیگر انقلابیونی که طرفدار خمینی‬                                                                                    ‫که گفتم؛ و من رئیس ستاد ستون‬           ‫خان اداره میکردند‪ .‬قسمت توپخانه‬       ‫سنگینی خاطرههایش را روی عصایش‬
‫و جمهوری اسلامی بودند به درگیری‬                                                                                                                              ‫هم به عهده سلطان مهدیخان بود‪.‬‬        ‫بریزد؛ زیرا این نخستین بار بود که‬
‫شدید و خونین انجامید که طی آن‬                                                                                        ‫بود‪ ،‬درست حلقه ربط میان فرمانده‬                                              ‫حاکم نظامی صبح کودتا از ماجرای‬
                                                                                                                     ‫ستون و فرماندهان قسمتها‪ ،‬ابلاغ‬                           ‫ـ و شما‪...‬؟‬         ‫آن شب حرف میزد‪ .‬سرفههایش را‬
‫دهها نفر کشته و صدها نفر زخمی و‬                                                                                      ‫کننده دستورها و طراح نقشه حرکت‪.‬‬        ‫= عجله نکن دوست من! نوبت من‬           ‫کرده بود و حالا سینهاش صاف بود و‬
‫بازداشت شدند‪.‬‬                                                                                                                                               ‫هم میرسد‪ .‬من قزاق نبودم‪ ،‬یک افسر‬      ‫نفسش یاری میکرد‪ ،‬به آرامی گفت‪:‬‬
‫یکروز بعد در ‪ 3۱‬خرداد ‪۱3۶۰‬‬                                                                                           ‫در کرج قسمت پیاده نظام و‬               ‫ژاندارم بودم و درجه کاپیتانی داشتم‬    ‫= از تاریخ برایتان حرف نمیزنم‪.‬‬
‫مجلس شورای اسلامی بر عدم کفایت‬                                                                                       ‫توپخانه مستقر شدند و ستون سوار به‬      ‫و بعد از فتح تهران بود که به درجه‬     ‫زمان بدی بود‪ .‬فقط میگویم بد و‬
‫بنیصدر رأی داد و او در ششم امرداد‬                                                                                    ‫فرماندهی احمد آقاخان (امیر احمدی)‬      ‫کلنلی رسیدم‪ .‬در آن زمان من و ماژور‬    ‫میگذرم برای این که حکایتهای‬
                                                                                                                     ‫در حالی که رضاخان میرپنج در سر‬         ‫مسعودخان کیهان و زمانخان بهنام‬        ‫پرآشوب آن زمان را دیگران به تفصیل‬
‫‪ ۱3۶۰‬برای همیشه از ایران گریخت و‬                                                                                     ‫دسته قرار داشت به سوی تهران‬            ‫مشاور و معلم قزاقخانه قزوین بودیم‬     ‫گفتهاند و نوشتهاند‪ .‬و حکایت از‬
‫به پاریس رفت و تا آخر عمر در فرانسه‬                                                                                                                         ‫و یک افسر انگلیسی هم به نام کلنل‬      ‫ماجرای جنگ‪ ،‬آشوب نایب حسین‪،‬‬
‫سکونت داشت‪.‬‬                                                                                                          ‫حرکت کرد‪ ،‬زیرا قرار بود ملاقاتی‬        ‫اسمایس رابط میان قزاقها و قشون‬        ‫ماجرای کمیته مجازات و بلوای‬
‫وی در سالهای دور از ایران نیز به‬                                                                                                        ‫صورت بگیرد‪.‬‬         ‫انگلیسی مقیم ایران بود‪ .‬ما قزاقها را‬
‫گفتارهای خود علیه رژیم کنونی ایران‬      ‫گفتگوی سیدمحمود طالقانی‪ ،‬ابوالحسن بنیصدر و سید محمد حسینی‬                                                           ‫تعلیم میدادیم و به اصول نظام مدرن‬          ‫سالارالدوله چیز تازهای نیست‪.‬‬
‫ادامه داد و تا مدتها روزنامهی خود به‬                   ‫بهشتی پیش از تصویب قانون اساسی‬                                ‫فرمانده ستون در انتظار دیدار‬           ‫آشنا میساختیم و در حقیقت باید به‬      ‫ما سنگریزهای بودیم در دست‬
                                                                                                                     ‫کسانی بود که از نظر سیاسی‪ ،‬هم‬          ‫شما بگویم که من تنها افسر ژاندارم‬     ‫توفان حوادث و در برابر دنیایی که‬
                                                                                                                     ‫فکری کامل با آنها داشت و وعدهگاه‬       ‫ستونی بودم که به تهران حرکت کرد‪.‬‬      ‫اندکاندک داشت شکل عوض میکرد‪.‬‬
‫نام «انقلاب اسلامی» را منتشر میکرد‪.‬‬     ‫حکم خمینی به ریاست شورای انقلاب‬        ‫ابوالحسن بنیصدر زاده فروردین‬          ‫دیدار‪ ،‬از پیش معین شده بود‪ .‬قرار بود‬   ‫اگر شما روزنامهنویسها نخواهید که‬      ‫بعد از جنگ بینالملل اول و پیدا شدن‬
‫بنیصدر با مشارکت در دادگاه‬              ‫که هیئت سیاستگذار و نظریهپرداز‬         ‫‪ ۱3۱۲‬در شهر همدان بود؛ پدرش‬           ‫پیش از ظهر جمعه اول حوت‪ ،‬دیدار‬         ‫همه چیز را با نخ و سوزن کنجکاوی‬       ‫نوعی حکومت تازه در دنیای کهنه‬
‫«میکونوس» و همکاری با دستگاه‬            ‫جمهوری اسلامی محسوب میشد‪،‬‬              ‫سیدنصراللهبنیصدریکیازمجتهدهای‬         ‫صورت پذیرد و محل دیدار منزلگاهی‬        ‫به هم وصله کنید‪ ،‬این یک تکه را‬        ‫آن روز‪ ،‬و ایجاد دولتهای کوچک‬
‫قضایی برلین نقش مؤثر در افشای‬           ‫منصوب گشت‪ .‬خمینی همچنین‬                ‫پرنفوذ همدان بود که با روحالله خمینی‬  ‫بود به نام شاهآباد در چهار فرسخی‬       ‫بگیرید و پیش خودتان تصور کنید‬         ‫مستقل پوشالی برای حراست منافع‬
‫ترورهای خارج کشور توسط جمهوری‬           ‫به منظور تثبیت موقعیت بنیصدر‬                                                 ‫تهران که روسها آن را سرراه شوسه‬        ‫که یک افسر ژاندارم فارغالتحصیل از‬     ‫دولتهای بزرگ سرمایهداری در‬
‫اسلامی و ساختار تشکیلاتی گروه‬           ‫سمت فرماندهی کل قوا را نیز به او‬                  ‫رابطهای دوستانه داشت‪.‬‬      ‫قزوین ساخته بودند و در حقیقت‬           ‫دانشگاه جنگ اسلامبول و کاردیده در‬     ‫برابر خطرات احتمالی آینده‪ ،‬اینجا‬
‫تصمیمگیرندهی این ترورها در بالاترین‬                                            ‫ابوالحسن بنیصدر در رشته اقتصاد‬        ‫یک توقفگاه برای تجدید قوای اسب‬                                               ‫ـ این چهارراه بزرگ تاریخ ـ روزهای‬
                                                              ‫محول کرد‪.‬‬        ‫و حقوق اسلامی در دانشگاه تهران‬        ‫و سوار به شمار میآمد‪ .‬راحتباش‬                                                ‫سختی را میگذرانید‪ .‬همه چیز در‬
   ‫سطوح مقامات رژیم ایران داشت‪.‬‬         ‫در اواخر فروردین ماه سال ‪۱3۵۹‬‬          ‫تحصیل کرد و نماینده دانشجویان‬         ‫داده شد و افراد سوار برای استراحت‬                                            ‫هم و آشفته بود حرفها تند‪ ،‬و کارها‬
‫ابوالحسن بنیصدر با وجود اینکه در‬        ‫شورای انقلاب با تأیید خمینی و با‬       ‫دانشکده حقوق دانشگاه تهران در‬         ‫پراکنده شدند‪ .‬فرمانده ستون با نگرانی‬                                         ‫ُکند بود‪ .‬همه ناطق انقلاب بودند و‬
‫چهار دهه مهاجرت علیه «جمهوری‬            ‫هدف تصفیه دانشگاهها از استادان و‬       ‫کنگره «جبهه ملی ایران» در سال‬                        ‫مرا خواست و گفت‪:‬‬                                              ‫هیچکس نمیخواست فاعل آن باشد‪.‬‬
‫اسلامی» که وی را از خود رانده بود‪،‬‬      ‫دانشجویان و کارمندان دگراندیش‪،‬‬         ‫‪ ۱3۴۱‬و مسئول سازمان دانشجویان‬                                                                                      ‫قضیه تغییر پایتخت در میان بود و‬
‫سخن گفت و قلم زد‪ ،‬اما نام وی به‬         ‫به گروههای سیاسی مهلتی سه روزه‬         ‫«جبهه ملی» در دانشگاه تهران بود‪.‬‬        ‫ـ چطور شدند؟ چرا نیامدند‪.‬‬                                                  ‫حمایت بیدریغ دولت انگلیس از‬
‫عنوان یک انقلابی مؤمن و معتقد‬           ‫داد تا دفاتر خود را تخلیه کنند‪ .‬در پی‬  ‫او پس از سالها مبارزه علیه حکومت‬      ‫رضاخان میرپنج بود پاهایم را به‬                                               ‫دستنشاندگان سیاست استعماری‬
‫به «جمهوری اسلامی» و «انقلاب‬            ‫اعتراضاتی که چند روز پس از آن در‬       ‫پهلوی‪ ،‬در سال ‪ ۱3۴۲‬به فرانسه رفت‬      ‫هم کوبیدم و دستم را به احترام بالا‬                                           ‫خویش‪ .‬و در جنگلهای شمال آتشی‬
‫اسلامی» (که نام روزنامه وی بود) و‬       ‫دانشگاهها رخ داد تعدادی از دانشجویان‬   ‫و با حسن حبیبی از اعضای برجسته‬                       ‫بردم و گفتم‪:‬‬                                                  ‫اندکاندک شعلهور شده بود که خشک‬
‫مهمتر از همه‪ ،‬نخستین رئیس دولت‬          ‫کشته و صدها دانشجو مجروح و‬             ‫«نهضت آزادی» و حزب جمهوری‬                                                                                          ‫و تر را با هم میسوخت‪ .‬و در شرق‪،‬‬
‫مورد تأیید خمینی‪ ،‬در این نظام ویرانگر‬   ‫گروهی دستگیر شدند‪ .‬سرکوب خشن‬           ‫اسلامی‪ ،‬فعالیت سیاسی خود را علیه‬      ‫ـ دیر نشده‪ ،‬حتم ًا خواهند‬                                                    ‫کلنل پسیان مدعی بود که میتواند‬
                                        ‫و خونین این اعتراضات به سرآغاز روند‬    ‫پهلویها ادامه داد و همزمان همراهی‬                                                                                  ‫بلژیک آسیا را در خراسان به وجود‬
          ‫در تاریخ ثبت شده است‪.‬‬                                                                                      ‫«دنباله دارد»‬  ‫رسید‪.‬‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17