Page 4 - (کیهان لندن - سال سى و دوم ـ شماره ۶۷ (دوره جديد
P. 4
صفحه - Page 4 - 4شماره ۶۷
جمعه 18تا پنجشنبه 24تیرماه 1395خورشیدی
در فقر هستند و از این معیارهای سهم شما از دنیای لبخند چقدر است سارا دماوندان -در سال ۲۰۱۳
رفاهی برخوردار نیستند .عامل اصلی موسسه «گالوب» گزارشی مبنی
میتواند آزادی باشد ،آزادی بیان، تحصیلی و غیره در شاد بودن نسبی و قدرشناس است .اساس یک م یگوییم یعنی از خوشبختی هر جای که دنیا زندگی کنیم از هر بر بررسی وضعیت خشنودی و
آزادی پوشش ،آزادی افکار و غیره ما میتوانند نقش داشته باشند انسان شاد شکرگزاری و قدردانی نژاد و طبق های که باشیم هدف ما خوشحالی در بین ۱۳۸کشور
که مجال را به شخص برای شادی ولی مطلق نیستند .شما میتوانید از داشت ههای خود است .به دنبال حرف م یزنیم؟ از زندگی آین هست که شاد باشیم. منتشر کرد که بنا به این گزارش،
در کشورهای مرفه ببینید که آمار کمبودها نمیگردد چون راضی -طبق تجارب و آموخت ههای من به نظر من شادی روند ایجاد و خلق عراق نخستین کشور غمگین جهان
حتی شادی نسبی ندهد. افسردگی شخصی بالاست در حالی نبودن از داشت هها بیشتر باعث در واقع دو نوع شادی و خوشبختی کردن احساسات خوب در بدن ،فکر
البته ییک دیگر از عوامل مهم شاد که از لحاظ زندگی در رفاه هستند. زیادهخواهی است که خود سبب غم وجود دارد .شادی نسبی و شادی و ذهن خود و یا بهتر بگویم خود معرفی شده است.
نبودن در ایران میتواند حضور قوی بستگی به این دارد که نگاهمان به در شخض میشود .در لحظه و حال مطلق .در نوع اول یعنی شادی شخص است لحظه به لحظه ،و یا اگر بعد از عراق ،کشورهای ایران،
و مداوم مذهب در زندگی مردم شادی و شاد زیستن چگونه است زندگی میکند .زندگی در گذشته نسبی ،شادمانی ما به عوامل خارجی بخواهم از زاویه دید دیگری بگویم مصر ،یونان و سوریه به ترتیب به
باشد .متاسفانه مذهب غم و گریه را یعنی بیرون از خودمان وابسته است عنوان ناشادترین کشورهای جهان
رواج میدهد .تعداد برگزاری مراسم معرفی شدهاند .ممکن است بارها
سوگواری و کفن و دفن بیش از دکتر پریس رز از خودمان پرسیده باشیم آخرین
جش نهای شادی و تولد است و نقش باری که با صدای بلند و از ته دل
بزرگی در ترویج سنت گریه دارد و و معیار چیست .البته این به این و آینده چه مثبت چه منفی سبب مثل محیط ،دوستان و خانواده و شادی تجربه کردن زندگی هر لحظه خندیدیم چه زمانی بود؟ از زندگیم
به طور ناخودآگاه گرایش افراد به غم معنی نیست که کشورهای جهان میشود حال را ازدست بدهیم و شاد اندازه خانه و ماشین و حساب بانیک با عشق ،صلح و آرامش و قدردانی لذت کافی میبرم؟ نگاه دیگران به
بیشتر میشود .فرهنگ غلط آغشته سوم و فقیر از لحاظ مالی و شرایط نباشیم .شو خطبع است .قدرت این و غیره .آن زمان احساس شادمانی من به عنوان یک انسان شاد است یا
به مذهب که خیلی از عوامل شادی را دارد که از ته دل بخندد و در هر میکنیم چون می لها و آرزوهای ما است. افسرده؟ ثروت و اندوخته مالی تا چه
مثل خنده عمیق و خنده بلند دختر اجتماعی مردمی شادتر هستند! شرایط میتواند شوخی و جوک را در بر آورده شده و یک احساس رضایت =نقش گذشته در میزان غم و اندازه میتواند بر شادی و افسردگی
و غیره عامل مهمی در شاد نبودن =یک اصطلاح رایج در میان هر چیزی پیدا کند .اعتماد به نفس به ما دست میدهد .با اینکه این نوع
به تواناییهای خود دارد .سازگاری شادی یک حس رضایت و شادی به شادی به چه ترتیب است؟ ما تاثیر داشته باشد؟
ایرانیان هستند. مردم جا افتاده است که افرادی با محیط دارد .زندگی خیلی تغییر ما میبخشد ولی این حس همیشگی -نکته مهمی که می خواهم به آن مجموع های از پرس شهای
=شرایط سیاسی و میکند ،بیش از آن که ما فکرش و ماندنی نیست .همه چیز و شرایط توجه کنیم این است که ،شادی در اینچنینی همیشه ذهن بشر را درگیر
با ظاهر شاد انسا نهای غمگین و را می کنیم .افراد شاد کسانی اطراف ما تغییر میکند اطرافیان ما گذشته و یا آینده وجود ندارد بلکه خود کرده است .برای برخی از افراد
تصمی مگیر یهای حکومتی تا چه هستند که در مشکلات و موانع غرق تغییر میکنند .این نوع شادی و فقط در موقعیت و حالت ما در زمان تعریف شاد بودن و شاد زیستن در
پررنجی هستند .چقدر این ایده نمیشوند بلکه در این شرایط به خوشبختی با تغییر در عوامل خارج حال وجود دارد و ای ن که چگونه با خنده خلاصه میشود و برای برخی
اندازه م یتواند در میزان شادی و دنبال راهی بهتر بیرون از این موانع از خودمان و اطرافیان به راحتی به چال شهای روزمره زندگی برخورد دیگر آرامش روح و روان .گاهی
م یتواند درست باشد؟ هستند .خو شبین و مثب تاندیش می کنیم .مسئل های به نام زندگی سفر و داشتن رفاه اجتماعی و نبود
غم نقش داشته باشد؟ -من اصلا با این نظر موافق نیستم. هستند و قدرت مثب تنگری در هر شکست تبدیل میشود. بدون مشکل وجود ندارد .مشکلات دغدغه مالی موجبات شادی را فراهم
-بدون شک ،این تصمی مگیر یها اگر باطن کسی غمگین است او شاد شرایطی را دارند .ارز شهای نامشهود شادی و خوشبختی مطلق زمانی غیرقابل اجتناب هستند اما چگونه میکند و برای گروهی دیگر آزادی
در شادی نسبی فرد بی تاثیر نیستند. نیست بلکه تظاهر میکند که شاد را میبینند :مثل ارز شهای دوستی است که ما در وجود خود پیدا کنیم ما به این تجربیات واکنش نشان بیان و آزاد زندگی کردن میتواند به
هدیه الهی به بشریت آزادی است ،در است و این خود منبع غمگین بودن خانواده و غیر مادی .در کارهایشان و این با هیچ چیز خراب نمیشود میدهیم به ما بستگی دارد .در
چگونه زیستن و چگونه فکر کردن و او خواهد بود چرا که انسان شاد به دنبال پاداش مادی نیستند و و فقط زنده بودن و تنفس در این واقع همینطور فلسف ههای خوب معنای داشتن زندگی شاد باشد.
اگر این نعمت از او گرفته شود ،شاد نمیتواند باطنی غمگین داشته باشد. زندگیشان را روی این موضوعات دنیای زیبا منبع شادی برای ما زیستن مثل بودیسم به ما آموزش برای یافتن پاس خهای قانعکننده
بودن برایش سخ تتر خواهد شد .د =در تحقیقات به دست آمده میشود ومهم نیست اگر کمبودی در میدهندکه ما خودمان مسئول به این پرس شها ،با دکتر «پریس
ولی به طور مطلق شاد بودن از درون متمرکز نمیکنند. زندگی داریم .با وجود هر اتفاقی که شادی خودمان هستیم .شادی و ُرز» در لندن به گف توگو پرداختم.
است و این که فرد در شرایط مشکل در خصوص کشورهای شاد ،ایران =رفاه اجتماعی ،تحصیلات در اطراف ما صورت بگیرد کماکان خوشبختی در درون خودمان پیدا او دارای مدرک دکترای همیوپاتی و
این احساس شادی و نشاط و رضایت میشود نه در خارج .یک ارزش والا مشاور بهداشت طبیعی و همچنین
روزمره چگونه واکنش نشان دهد. رتبه ۱۱۵را به خود اختصاص داده شرایط مالی ،خانوادگی ،تا چه در قلب ما هست .در دوردس تها و عضو انجمن پزشیک همیوپاتی
=به نظر شما راهکارهای در ما باقی است و تغییر نمیکند. درون دیگری نمیتوانیم پیدایش
است ،به نظر شما چرا؟ اندازه م یتواند در شاد بودن فرد =یک انسان شاد چه کنیم .اگر ضعف های خودمان را به بریتانیا و اروپاست.
مناسب برای داشتن یک زندگی -آمارهایی که موسسات تحقیقاتی چالش نکشیم نمیتوانیم شاد باشیم. =گف توگو را با این پرسش
دنیا مثل Forbesمیگیرند نقش داشته باشد؟ ویژگ یهایی م یتواند داشته باشد؟
شاد چیست؟ معیارهایی مثل موقعیت اجتماعی، -فکر میکنم تا حدودی به پاسخ =آیا وقتی از شادی سخن آغاز کنیم که تعریف شما از شادی
-در هر شرایطی باید مشخصات شغلی و تحصیلی ،سلامت و بهداشت این پرسش اشاره کردم .آنچه مسلم -چند خصوصیات بارزی که یک
یک فرد شاد را حفظ کرد ،لحظه و آزادی بیان و از این قبیل را در است رفاه اجتماعی و وضعیت انسان شاد دارد این است :شکرگذار چیست؟
به لحظه .در حال زندگی کرد .شاد نظر میگیرند که متاسفانه با وجود
بودن را در قلب خودمان در وجود اینکه ایران کشور ثروتمندی است -به نظر من و بسیاری دیگر از
خودمان پیدا کنیم نه در محیط و در این معیارها بسیار پایین است محققین شناخته شده ،شادی هم
اطرافیان ودر مقایسه با سایر افراد و بجز قشری از اجتماع بسیاری مثل موفقیت ،عشق ،اعتماد به
و جامعه و اندازه خانه و نوع ماشین نفس و حتی استرس ،افسردگی
و لباس و غیره .شادی شاد زیستن و غیره به صورت یک پدیده و یا
فراتر از اینهاست .این فرمول شادی را یک کلمه وجود ندارد ،بلکه یک
که در ادامه یادآوری میکنم تمرین پروسه هست که در لینگو یستیک
کنیم .نه تنها برای حال بلکه تا آخر یا زبا نشناسی به آن یک اسم داده
عمرمان و برای همیشه .در خودمان شده تا محسوس باشد و به راحتی
احساس بهتری ایجاد کنیم .داستان بتوان درباره آن صحبت کرد .وقتی
بهتری را از خودمان تعریف و به به این آگاهی رسیدیم که شادی یک
دانست ههای درونی خود عمل کنیم. روند است و نه یک چیز ،آ ن زمان
این فرمول در رابطه با سه بعد است که میتوانیم روی آن تسلط
شادی ماست :شادی روحی و داشته باشیم .به این معنی که آیا
احساس در رابطه با احساسمان. میتوانیم انجامش بدهیم؟ میتوانیم
شادی با قضاوت در رابطه با در آن بهتر بشویم و پیشرفت داشته
قص ههایی که در ذهنمان میسازیم باشیم؟ این دو مورد درست در مورد
و در آخر شادی اخلاقی در رابطه با شاد زیستن هم صدق میکند .در
دانست ههای درونی.
کردیم نه تنها این کار را انجام دهد بلکه خوانندگان وی ساکن هستند. در سال 1390آریا از اندونزی با بخش «نظر شما برای سرورقی زنده زندگی
کیهان لندن را تا پایان اینکه ماجرای مهاجرتش به خواننده دیگری این یادداشت آریا را خواند و حاضر ما مهم است» سایت کیهان لندن ،کیهان آنلاین ،تماس ماجرایی از نسل تازه موج مهاجرت ایرانیان
استرالیا به کجا خواهد رسید ،با خود همراه کند. شد هزینه اشتراک کیهان را برای آریا و دیگر ایرانیان گرفت و پس از ابراز مهر و علاقه به این روزنامه ،خواهش
حال با انتشار نسخه پی دی اف کیهان لندن ،هر هفته کرد مطالب کیهان لندن در فرماتی برایش فرستاده شود اول با من به جاکارتا بیایید!
بخشی از ماجرای مهاجرت آریا و خانواد هاش به استرالیا کمپ پناهجویان در اندونزی بپردازد. که بتواند با امکانات اندکی که در آنجا دارد بخواند و در
ضمناآریاابرازعلاقهکردماجراهاییراکهازسرگذرانده اختیار دیگر پنا هجویان ایرانی قرار دهد که در کمپ
را به همان زبانی که خودش بیان م یکرد ،م یخوانید: با خوانندگان کیهان در میان بگذارد .ما از او خواهش
قرآن میاره و به زنش میگه قسم بخور كه با شك بردن زنش میگه نرگس اما شاهكار سهیل خان این بود كه هرچى میگم زن طاقت داشته باش و براش قرص سردرد خریده .قراره بخش شصت و هفتم:
كه جایى نگى و میگه راستش امروز اسم دختر كوچیك همكارمه و هر سه تا رو تو سه طبقه یك واحد ولى این چندمین باره كه بلد نیست دوشنبه یوان با آى او ام بیاد اونجا.
دختر خواهرت رو دیدم با مردى زدم مجبور میشه اسم نرگس رو به الهام مسكونى گذاشته بود و به خوشى و خودش رو از جلوى ماشی نهاى ترمز حین حرف زدن با على یكى از وضع بد ما و ماجرای
تو صورتش اما به خاطر اینكه شوهر تغییر بده كه گیر نیفته .روزى آقا خرمی روزگار میگذراند و همیشه بریده رد كنه و برای من كه از سر و خان مها كه اونجا بود گوشى رو از على
داره قسم خوردم كه چیزى نگم سهیل با زن دومش دست تو دست به مسعود میگفت مردن من دیدن صدا بیزارم مشكل درست میكنه بهش گرفت و با من حرف زد میگفت اینجا سهیل سه زنه!
تو هم نگو! برای این ترسیده و این صبح تو پارك ملت با دخترش الهام داره .فقط زن سومش از اون دوتا میگم سعى كن طورى رفتار كنى كه وض عمون خیلى بده و چند دقیقه ای
داستا نها رو درست كرده كه لو نره! داشت قدم میزد كه دختر خواهر زن خبر داشت و زن دومى هم فقط فكر طرف با رفتارت شرمنده بشه اما فكر درددل كرد .میگفت ما درخواست دیروز تو كمپ «بكن بارو»
زن ساده هم زنگ میزنه آبروی دختر اولش مچش رو میگیره و به سهیل میكرد به غیر از خودش فقط زن كنم من اشتباه میكنم چون ترقه دادیم ببرنمون «بگور» یا «سیساروا» پناهجویان اعتصاب كرده بودند .على
میگه تف تو صورتت و تو خیابون اولى وجود داره و تنها زن اول از كل درست شده برا پُكیدن و از شانس كه امیدوارم كارشون نتیجه بده الان دوستم گفت كه دیشب یه خانواده
خواهرش رو میبره. زنگ میزنه به خال هاش .آقا سهیل بد من همسر من نمى تونه گذشت رو تو دستشوی ىها به مدت بیست
مسعود گفت سهیل میگفت باید تنها شانسى كه آورده بود این بود موضو عها بى خبر بود. داشته باشه و حتما باید بد طرف هم هنوز تو خیابون هستند. و چهار ساعت زندانى كرده بودند
یه نقشه اساسى بكشم كه گیر نیفتم كه دختر خواهرزن اولش ،زن دومش از زن اول دو پسر بزرگ با یه دختر رو با بد جواب بده .خدا رحم كنه. وضعیت ما هم به هم ریخته است و الان كه دارم مینویسم به نشانه
و یه نقشه اساسى میكشه .دو هفت های رو تو مجتمع مسكونى ندیده بود و به اسم الهام داشت و از زن دوم یه خوب برگردیم سر داستان آقا هم با افغان ىها حرف نم ىزنیم و هم از اعتراض اومدند تو خیابون نشستند
خودشو ناراحت نشون میده و چون چند متر پایی نتر كه زنش به مغازه دختر به اسم نرگس داشت و زن سوم سهیل .مسعود گفت شاه داماد سهیل شانس ما خانم یكى از پناهجویان كرد میگفت كه هشت خانواده ایرانى كه
زن اولش از همه بى خبرتر بوده و زنگ میزنه آقا سهیل که حرف های كه هفده سال داشت بچه نداشت. با هر ترفندى كه بود مخ سه تا زنش كه مشكل روحى شدید پیدا كرده ،یه جمعا بیست و چهار نفر هستند مدت
سهیل از زن اولش خیلى میترسیده بوده تلفن مغازه رو وصل كرده بود رو چند بار پیش زن اولش ،دخترش رو به قول مسعود تلیت كرده بود جورهایى مشكل برای ما هم درست سه ماهه كه تو یه اتاق بیست و چند
زنش میگه چته دمغى؟ اونم میگه موبایلش و به زنش میگه كه مغازهام الهام رو به اشتباه نرگس صدا میزنه كرده .واقعا اینكه میگن چند صد نفر مترى تو هواى گرم و شرجى بدون
تازگیها یه همزاد پیدا كردم و میره مشترى دارم زنش جریان رو میگه و مرد با هم كنار میان ولى دوتا خواهر با پنكه زندگى میكنند شرایط خیلى
به اسم من از مغازهها جنس میگیره آقا سهیل میگه زن مشترى دارم زنگ هم نم ىسازند لااقل در ایران و كسى بدى دارن و ش بها كه میخوابند با
و كلى طلبكار اومده در مغازه الان میزنم و زن دومش سریع با ماشین كه در ایران بزرگ شده انگار حقیقت ملافه اتاق رو تقسیم بندى میكنند
میترسم بیاد خونه بلایى سرت بیاره میره خونه پدرش تا آبها از آسیاب داره .از روزى كه اومدیم اینجا نود و شب اگه كسى بخواد بره دستشویى
از این به بعد اسم رمز بهت میدم بیفته و آقا سهیل میرسه مغازه و و پنج درصد مشكلات رو خان مها به باید از بالاسر همه رد بشه و بره
وقتى اومدم اول اسم رمز رو ازم زنگ میزنه به زنش میگه زن من از وجود آوردند یكیش همسر خودم به دستشویى و برای بیست و چهار
بپرس بعد كه جواب دادم در رو باز ساعت هشت مغازهام و انكار میكنه و خاطر وابسته بودن به خانواده كم نفرشون فقط یك دستشویى هست.
كن! خلاصه ،حدود ده سال همه رو بعد به زنش میگه به دختر خواهرت آورده و با كوچ كترین مسئله مثل امشب كه به على زنگ زدم گفت
مى پیچونه و با این ترفند از مشكلات بگو آقا سهیل خیلى مرده و دهنش ترقه مى پُكه و همش باید حواسم رو الان دو شبه كه تو پیادهرو میخوابیم
بعدى پیشگیرى میكنه تا اینکه یه قرصه و به كسى نمیگه .زنش میگه جمع كنم كه درگیر نشه .اكثرا هم و خبرنگارها و عكا سها اونجا اومدند و
روز پن جشنبه آقا سهیل سكته میكنه موضوع چیه؟ سهیل میگه هیچى طاق تشون به خط قرمز رسیده و ج ّو گزارش تهیه میكنند .على گفت یكى
و دار فانى رو وداع میگه و سر قبرش فقط بهش بگو خودش میدونه! وقتى از خبرنگارها كه آدم مهربونى بود برای
چنان دعوایى میشه که نگو و نپرس! برمیگرده خونه زنش بدجور گیر میده بد جور ملتهبه. بچ هها شیر خریده و برای بزرگترها
مسعود گفت فکر میکنم سهیل كه موضوع چیه آقا سهیل هم میگه الان كه دارم مینویسم بدجور سرم قهوه آورده به همراه آب و بیسكویت.
طبق گفته خودش زیر خاك داشت استغفرالله ،زن ول كن .اونم دست درد میكنه تازه بعد از دعواى دیروز. على گفت دیروز سردرد عجیبى
بردار نیست تا اینکه سهیل خان آدم وقتى خودشو از بحث و دعوا دور داشتم همون خبرنگار مهربان رفته
بهشون م ىخندید! نگه میداره تازه دیگران مثل ماشین
ادامه دارد... ترمز بریده میان و بهت میزنند