Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۲ (دوره جديد
P. 5

‫صفحه ‪ 5‬ـ ‪ Page 5‬ـ شماره ‪152‬‬
‫جمعه ‪ 9‬تا پنجشنبه ‪ 15‬مارس ‪2018‬‬

‫تکمضراب! آوازه‬                                                                                                           ‫ازمن ُو دل‪ ،‬دورست‬            ‫در زمستانم (رضا مقصدی)‬
                                                                                                                                 ‫در زمستانم‪.‬‬
‫زمین ‌ههای تاریخی این وضعیت‬        ‫دهخدا در برابر ملایان‬                                                                                                              ‫چه کسی گفت‬
‫م ‌یگردد‪«:‬علت چیست؟ علت‬                                                                                                 ‫آه ‪ ...‬می‌دانم‪ ،‬م ‌یدانم‬                                ‫فصل‬
                                                                                                              ‫این هراسی که میان من ُو ما‬
‫تحریک خیال مدعیان هر چه باشد‪،‬‬                                                                                                                              ‫فصل تنهای ِی گلها نیست؟‬
                                                                                                                                    ‫می‌گذرد‬           ‫دشت‪ ،‬بی رق ِص نف ‌سهای تو‬
‫خوب که فکر م ‌یکنیم م ‌یبینیم مجدد به ایران با آنکه رژیم پهلوی علت قبول عامه و پذیرایی خلق‬                    ‫زخ ‌مهای ‌یست که بر عاطفه‪،‬‬
                                                                                                                                                                       ‫سرگردا ‌نست‬
‫که اهل فرهنگ ایران تنها در دوره روی خوشی با او نداشت لغتنامه ایران دو امر بیشتر نیست‪ .‬یکی جهل‬                                        ‫م ‌یمانَد‪.‬‬                               ‫یا ‌سها‬
                                                                                                                                        ‫فصل‬
‫نکب ‌تبار جمهوری اسلام ‌ینیست فارسی دهخدا را به راه انداخت‪ .‬دیگری عادت به تعبد‪».‬‬                                                                           ‫بوی دستا ِن ترا می‌جویند‪.‬‬
                                                                                                                   ‫فصل تنهایی گلها نیست؟‬
                                                                        ‫که گرفتار ضرب و شتم و شکنجه‬                   ‫از تو م ‌یپرسم ای تنها!‬                     ‫از تو با خنده‌ی آب‬
                                                                                                                                                      ‫از تو با نا ‌بترین زمزمه‪ ،‬در‬
                                                                        ‫و حبس و تعزیر م ‌یشوند‪ .‬در تمام‬       ‫این‌هم ‌ه‪ ،‬فاصله‪ ،‬نامش چیست؟‬
                                                                                                                                                                      ‫لحظ ‌هی تنهایی‬
                                                                        ‫دوره مشروطیت به ویژه در دوره‬                 ‫برف می‌بارد در من‪ ،‬برف‬           ‫از تو با همهمه‌ی پنجر ‌هی‬
                                                                                                                      ‫چش ‌مهای تو کجاست؟‬               ‫دورترین خانه‪ ،‬سخن می‌گویم‪.‬‬
                                                                        ‫استبداد صغیر‪ ،‬فرهنگیان برجسته‬
                                                                                                                                                                         ‫در زمستانم‪.‬‬
                                                                        ‫و فرهیخته نیز عواقب حکمرانی‬                                                       ‫وقتی آن چشم نه‪ ،‬آن آتش‬

                                                                        ‫ملایان را چشید‌هاند‪ .‬هر چه واکنش‬

                                                                        ‫چهر‌ههای فرهنگی بیشتر بوده‪،‬‬

                                                                        ‫پیامدهای سنگی ‌نتری را متحمل‬

                                                                        ‫شد‌هاند‪.‬‬

                                                                        ‫حرف امروز ما درباره مبارزه خستگی‬

                                                                        ‫ناپذیر علی اکبر دهخداست که‬

                                                                        ‫برای دفاع از آزادی همه زندگی‬

                                                                        ‫خود را صرف کار کرده و گام ‌یاز‬

‫علی‌اکبر دهخدا‬                                                          ‫خط میه ‌ندوستی بیرون ننهاده‬

                                                                        ‫است‪ .‬علی اکبر دهخدا را بیشتر به‬

‫عنوان فرهنگمرد اهل زبان و تاریخ فرهنگستانی برای زبان ایرانیان که تا از آنجا که ایران اینک در وضعیت‬

‫و طنز م ‌یشناسیم ولی از یاد نباید کنون بارها و بارها به استمرار منتشر مشابهی قرار گرفته است‪ ،‬حر ‌فهای‬

‫برد که او یکی از برجست ‌هترین شده است‪ .‬اینک چه م ‌یتوان گفت‪ .‬دهخدا سخت به دل آدم ‌ی م ‌ینشیند‪:‬‬                ‫تابلوهای عباس معیری‌‪ :‬زنی با پستا ‌نهای‬
                                                                                                              ‫برجسته و عریان در اعتراض به سانسور‬
‫مبارزان راه آزادی است‪ .‬دهخدا که تنها یک جمله کافی است که دهخدا « ولی چه شد بعد از آنکه آفتاب‬

‫در ممالک اسلامیه غروب نم ‌یکرد‪،‬‬    ‫هشتم اسفندماه امسال ‪ ۶۲‬سال از سرآمد فرهنگمردان ایران بود‪.‬‬

‫درگذشتش م ‌یگذرد هما ‌نقدر که تند و تیزترین حملات دهخدا به ظل اسلام از ممالک دنیا رو به زوال‬

‫در سیاست و درایت و کتابت پر توان دستاربندان در دو مقاله با عنوان گذاشت؟ چه شد که به این روز سیاه‬

‫و بی بدیل بود از نظر مبارزه و مقابله «ظهور جدید» و «دفاع» در ماندیم و دویست و هفتاد میلیون‬

‫با دشمنان وطن نیز نظیر نداشت‪.‬او صوراسرافیل آمده است که تک ‌های از از سیصد میلیون نفوس اسلامیه‬                                                                                                 ‫= عباس معیری در توضیح‬
                                                                                                                                                                                              ‫این تابلو به کیهان لندن‬
‫در مجلس شورای ملی گریبان همه آن دو را در ادامه نقل م ‌یکنیم‪ :‬گرفتار تبعیت اجانب شدند؟ چه شد‬                                                                                                   ‫م ‌یگوید‪ :‬در سال ‪ ٢٠٠۴‬آقای‬
                                                                                                                                                                                              ‫ایرجپزشکزادنویسندهایرانی‬
‫خیانتکاران را م ‌یگرفت و رطب و «عجیب است‪ ،‬با اینکه امروز مزایای که دین حنیف ما پیش خارجیان‬                                                                                                    ‫طی برگزاری یک نمایشگاه‬
                                                                                                                                                                                              ‫از آثار من یکی از تابلوها را‬
‫یاب ‌سهایشان را به ُر ‌خشان م ‌یکشید دین حنیف اسلام بر همه دنیا مثل منافی تمدن و ترقی محسوب‬                                                                                                   ‫پسندیدند و از من خواستند‬
‫و آخوند را دشمن شماره یک ملت و آفتاب روشن شده‪ ،‬با اینکه آن همه و العیذ بالله منفور شد؟ زیرا…‬                                                                                                  ‫تا آن را برای طرح روی جلد‬
                                                                        ‫ملیت م ‌یدانست‪.‬‬                                                                                                       ‫یکیازکتا ‌بهایشانبردارند؛‬
‫آیات محکمه و اخبار ظاهره در بعضی از علمای ما از حقایق اسلام‬                                                                                                                                   ‫من موافقت کردم و اسلاید‬
                                                                                                                                                                                              ‫کار را به ایشان سپردم‪ .‬پس‬
‫بیرون از مجلس با گرو‌ههای امر خاتمیت و انقطاع وحی بعد از غفلت کرده و ظواهر قشریه آن را‬                                                                                                        ‫از گذشت چند ماه به من خبر‬
                                                                                                                                                                                              ‫دادند چون کتاب قرار است‬
‫سیاسی کلنجار م ‌یرفت و در صحنه حضرت رسالت پناهی وارد گردیده‪ ،‬گرفته و تابع هوی و هوس خود‬                                                                                                       ‫در ایران منتشر شود‪ ،‬چاپ‬
                                                                                                                                                                                              ‫این طرح ممکن نیست مگر‬
‫روزنام ‌هنگاری به همه وظای ‌فاش با اینکه اعتقاد به تمام این مراتب از کردند… زیرا در این آخرین نفس‬                                                                                             ‫اینکه از خط سانسوربگذرد‪.‬‬
‫عمل م ‌یکرد‪ .‬در میان مطبوعات ضروریات دین ماست‪ ،‬باز تمام این و دم واپسین اسلام و انتهای رونق‬                                                                                                   ‫من با خنده گفتم بگذارید‬
                                                                                                                                                                                              ‫سانسور شود کار خند‌هداری‬
‫دوره مشروطه روزنامه صوراسرافیل پیغمبران دروغی‪ ،‬امامان جعلی و آن یک لمحه بصر بیشتر به زوال و‬                                                                                                   ‫از آب در خواهد آمد و‪...‬‬

‫او از اهمیت ویژ‌های برخوردار است‪ .‬نواب کذبه همه دنیا را م ‌یگذارند انقراض استقلال دول اسلام ‌ی عموما‬                                                                                           ‫کتایون حلاجان ‪ -‬اواخر ماه فوریه‬
                                                                                                                                                                                              ‫در یکی از گالر ‌یهای معروف‬
‫مجلس را که به توپ بستند دهخدا و در همین قطعه خاک کوچک که و وطن عزیز ما خصوصا نمانده‪ ،‬باز‬                                                                                                      ‫شهر پاریس به نام ‪Etienne De‬‬
                                                                                                                                                                                              ‫‪ Causans‬در محله سن ژرمن دپره‬
‫درون آن نشسته بود و وقتی سر مرکز دین مبین اسلام است نزول هستند جمعی از خدانشنا ‌سها که‬                                                                                                        ‫نمایشگاهی گروهی با حضور عباس‬
                                                                                                                                                                                              ‫معیری نقاش و مجسم ‌هساز برجسته‬
‫سر ریاست موهوم ‌ی چند روزه خود‬     ‫و صداها خوابید راه تبعید را پیش اجلال م ‌یفرمایند‪».‬‬                                                                                                        ‫ایرانی برگزار شد‪ .‬آثار عباس معیری به‬
                                                                                                                                                                                              ‫همراه‪ ١٠‬نقاشومجسم ‌هسازفرانسوی‬
‫گرفت و رهسپار شهر ایوردون پس از انتشار این مقاله همه گرو‌هها و حسد دیگران م ‌یخواهند آخرین‬                                                                                                    ‫در این نمایشگاه به نمایش درآمد‪.‬‬
                                                                                                                                                                                              ‫عباس معیری هنرمند شناخته‬
‫سوییس شد و صوراسرافیل را یک و سازما ‌نهای اسلام ‌ی علیه دهخدای دوای این درد مزمن قاتل را بر هم‬                ‫نیز در اعتراض به این سانسور برای‬        ‫برگزار شد‪ .‬سالن پاییزه از سال ‪١٩٠٣‬‬      ‫شد‌های در ایران و خارج از ایران ب ‌هویژه‬
                                                                                                              ‫نمایشگاه بعد ‌یام همین تابلویی را که‬    ‫در این شهر بنا نهاده شد و با نقاشان‬     ‫در میان فرانسویان است‪ .‬وی حدود‬
‫بار دیگر در ایوردون منتشر کرد‪ .‬ملحد بسیج شدند‪ ،‬تا آنجا که قصد زنند و به تلبیسات شیطن ‌تکارانه‬                 ‫امروز اینجاست کشیدم که زنی است با‬       ‫سرشناس چون پابلو پیکاسو‪ ،‬هنری‬           ‫‪ ۴٧‬سال است که در شهر پاریس‬
                                                                                                              ‫پستا ‌نهای برجسته‪ ،‬عریان و آزاد‪ .‬من‬     ‫ماتیس‪ ،‬مارک شاگال و سالوادور‬
‫دفتر صوراسرافیل در ایوردون به جان او را کردند و او مجبور شد در مجلس شورای ملی بلکه دین اسلام‬                  ‫این نقاشی را در کنار کار سانسورشده‬      ‫دالی همکاری کرده است‪ .‬انجمن‬                                ‫زندگی م ‌یکند‪.‬‬
                                                                                                                                                      ‫دوستداران سالن پاییزه ب ‌هطوری‬          ‫وی نقش بسزایی در زنده نگه داشتن‬
‫زودی به مرکز گردهمآیی ایرانیان مقاله دیگری از خود دفاع کند‪ .‬دفاع را از میان بردارند و کلمه طیب را‬               ‫با باند سیاه در نمایشگاه قرار دادم‪».‬‬  ‫وابسته و زیرمجموعه این مرکز هنری‬        ‫مینیاتور ایرانی داشته است‪ .‬عباس‬
                                                                                                              ‫در کنار تابلوهای عباس معیری در‬          ‫است که از سال ‪ ١٩۶٨‬آغاز ب ‌ه کار کرد‪.‬‬   ‫معیری سا ‌لهاست که این هنر را به‬
‫مبارز و مشروط ‌هطلبان تبدیل شد‪ .‬او البته به ادعانام ‌های مفص ‌لتر علیه از بسیط زمین براندازند و این مشت‬       ‫این نمایشگاه مجسم ‌ههای ژولیت‬           ‫این انجمن هر بار تعدادی از آثار نقاشان‬  ‫علاقمندان غیرایرانی تدریس م ‌یکند‬
                                                                                                              ‫شوکرون نیز حضور دارد‪ .‬مجسم ‌ههایی‬       ‫را انتخاب م ‌یکند و به نمایش عموم در‬    ‫و شاگردان بسیاری را در این رشته‬
‫دهخدا به یاری صوراسرافیل افکار او تبدیل شد‪ .‬در همین دوران بود مخلوق ذلیل فلکزده بدبخت گدا‬                     ‫که اندام زنانه به نمایش گذاشته است‪.‬‬     ‫م ‌یآورد‪ .‬انتخاب آثار به عهده هیئت‬      ‫پرورش داده است‪ .‬او تا به حال حدود‬
                                                                                                              ‫ژولیت شوکرون در توضیح اینکه چرا‬         ‫چند نفره این انجمن است که عباس‬          ‫‪ ۲۰‬جایزه معتبر در سراسر دنیا کسب‬
‫عمومی‌مردم اروپا را متوجه وضعیت که دهخدا به ناچار باید به تبعید را رحم نکرده‪ ،‬خانه خراب ویرانه‬                ‫بدن زنان را انتخاب کرده است به‬          ‫معیری نیز یکی از آنها و عضو دائمی‬       ‫کرده و کنفران ‌سهای متعدد در زمینه‬
                                                                                                              ‫کیهان لندن م ‌یگوید‪« :‬برای من بدن‬       ‫این انجمن است‪.‬ده تابلو از آثار عباس‬     ‫سنت و ریش ‌ههای نقاشی ایرانی در‬
‫سیاسی ایران کرد‪ .‬او معتقد بود م ‌یرفت‪ .‬در نتیجه جان خود را این مسلمانان را به دست کفار‬                        ‫زنان سمبل زیبایی است‪ ،‬خمیدگ ‌یها‬        ‫معیری در این نمایشگاه حضور دارد‬         ‫شهرهایمختلفاروپابرگزارکردهاست‪.‬‬
                                                                                                              ‫و خ ‌طهایی که در آثار من مشاهده‬         ‫که از سا ‌لهای مختلف انتخاب شده‬         ‫در سال ‪ ۲۰۱۶‬یکی از تابلوهای‬
‫بدهند‪ ،‬برای اینکه چند صباحی‬        ‫که انقلاب بعدی باید از درون برداشت و رفت‪.‬‬                                  ‫م ‌یکنید شکل کاملا طبیعی بدن‬            ‫از جمله تاز‌هترین اثر عباس معیری‬        ‫وی برای موزه سئول خریداری شد‪.‬‬
                                                                                                              ‫زن است و بسیار زیباست‪ ».‬ژولیت‬           ‫که برای همین نمایشگاه آماده شده‬         ‫عباس معیری همچنین در ‪ ۱۹۷۳‬پس‬
‫ایران رهبری شود‪ .‬در بازگشت دهخدا در ادامه مقاله خود به دنبال قاض ‌یالقضات تهران باشند‪».‬‬                       ‫شوکرون تاکید م ‌یکند‪« :‬من بدون‬          ‫است‪ .‬در میان تابلوهای معیری در این‬      ‫ازدریافت جایزه معتبر شهر نیس در‬
                                                                                                              ‫داشتن مدل کار م ‌یکنم و تنها تصویر را‬   ‫نمایشگاه‪ ،‬یکی از آثار وی وجود دارد‬      ‫جنوب فرانسه نا ‌ماش به عنوان هنرمند‬
‫نویسنده «بابا آب داد» درگذشت‬                                                                                  ‫در ذهن دارم‪ ».‬در کارهای این هنرمند‬      ‫که در اعتراض به سانسور کشیده است‪.‬‬       ‫نقاش در دانشنامه هنرهای زیبا و کتاب‬
                                                                                                              ‫فرانسوی زنان آزادانه م ‌یرقصند و یا به‬  ‫عباس معیری در توضیح این تابلو به‬         ‫کلکسیون ‌رها در فرانسه به ثبت رسید‪.‬‬
‫عباس سیاحی استاد رنگرز و نویسنده درس بابا آب داد کتاب فارسی‬             ‫=سیاحیازاستادانرنگرزی‬                 ‫روی خویش خم شد‌هاند و یا تن برهنه‬       ‫کیهان لندن م ‌یگوید‪« :‬در سال ‪٢٠٠۴‬‬       ‫عباس معیری در توضیح نمایشگاه‬
                         ‫اول دبستان بود‬                                 ‫سنتی و از آموز ‌شدهندگان‬              ‫را به آفتاب سپرد‌هاند‪.‬در این نمایشگاه‬   ‫آقای ایرج پزشکزاد نویسنده ایرانی طی‬     ‫گروهی فوریه و برگزارکنندگان آن به‬
                                                                        ‫روشتدریسالفبایفارسیبود‪.‬‬               ‫همچنین آثار کریستسن مایارد نیز‬          ‫برگزاری یک نمایشگاه از آثار من یکی‬      ‫کیهان لندن م ‌یگوید‪ :‬این نمایشگاه‬
‫تعلیماتی تدریس م ‌یکرد‪ ،‬تا آنجا‬    ‫سادات اردستان بین کاشان و نائین‬      ‫=وی هفتم اسفندماه در‬                  ‫چشمگیر است‪ .‬ساختار نقاش ‌یهای‬           ‫از تابلوها را پسندیدند و از من خواستند‬  ‫به همت ژان ٌدویل مدیر انجمن‬
‫که تقریبا شهر و روستایی نیست‬       ‫متولد شد‪ :‬در دانشسرای شبان ‌هروزی‬                                          ‫وی بیشتر شبیه بازسازی کارهای‬            ‫تا آن را برای طرح روی جلد یکی از‬        ‫دوستداران سالن پاییزه در پاریس‬
‫که او به آنجا نرفته باشد‪.‬سیاحی‪،‬‬    ‫تهران به تحصیل پرداخت و در‬              ‫سکوت خبری درگذشت‪.‬‬                  ‫قدیمی و یا پتینه است حال آنکه او‬        ‫کتا ‌بهایشان بردارند؛ من موافقت‬         ‫‪L’Association des Amis du‬‬
‫از کودکی با رنگرزی آشنا بود و به‬   ‫سال ‪ ۱۳۳۲‬آموزگار دبستان های‬          ‫=سیاحی به تمام ایران برای‬             ‫با تکینک رنگ روغن بر روی بوم کار‬        ‫کردم و اسلاید کار را به ایشان سپردم‪.‬‬    ‫‪Salon d’Automne de Paris‬‬
‫آن علاقه داشت؛ بنابراین به هر جای‬  ‫لواسانات‪ ،‬شمیران و درکه بود‪ .‬بعد از‬  ‫آموزش روش تدریس الفبای‬                ‫م ‌یکند و در آن شیو‌هی ویژ‌های را به‬    ‫پس از گذشت چند ماه به من خبر‬
‫ایران که رفت‪ ،‬درباره رنگرزی گیاهی‬  ‫پنج سال آموزگاری‪ ،‬در سال ‪۱۳۳۷‬‬                                              ‫کار م ‌یبرد‪ .‬کریستین مایارد رن ‌گهایی‬   ‫دادند چون کتاب قرار است در ایران‬
‫و گیاهان رنگرزی منطقه نیز پرس و‬    ‫به دانشسرای عالی رفت و در سال‬                  ‫فارسی سفر کرد‪.‬‬              ‫کاملا سبک و زنده را در خلق آثارش‬        ‫منتشر شود‪ ،‬چاپ این طرح ممکن‬
‫جو م ‌یکرد و پس از بازنشستگی به‬    ‫‪ ۱۳۴۰‬با دریافت مدرک لیسانس به‬        ‫=درسمعروف«باباآبداد»از‬                ‫به کار م ‌یگیرد؛ تصویرهای او زنان و‬     ‫نیست مگر اینکه از خط سانسوربگذرد‪.‬‬
‫احیای رنگرزی سنتی گیاهی پرداخت‬     ‫عنوان دبیر دبیرستا ‌نهای شمیران به‬   ‫یادگارهایخاطر‌هانگیزاوست‪.‬‬             ‫مردانی از قر ‌نهای گذشته هستند که‬       ‫من با خنده گفتم بگذارید سانسور شود‬
                                                                                                              ‫گاه در فضاهایی کاملا واقعی و گاه در‬     ‫کار خند‌هداری از آب در خواهد آمد‪».‬‬
  ‫و به آموزش عملی آن مشغول شد‪.‬‬                     ‫کار خود ادامه داد‪.‬‬   ‫عباس سیاحی نویسنده کتاب اول‬                                                   ‫عباس معیری در ادامه م ‌یگوید‪« :‬آن‬
‫این پیشکسوت رنگرزی در فیلم‬         ‫عباس سیاحی برای تدریس کتاب‬           ‫دبستان (بابا آب داد)‪ ،‬استاد رنگرزی‬        ‫برشی از یک رویا ترسیم شد‌هاند‪.‬‬      ‫تصویری که سانسور شد زنی را نشان‬
‫«گبه» ساخته محسن مخملباف نیز‬       ‫اول ابتدایی به همه استا ‌نهای‬        ‫سنتی و بازیگر فیلم «گبه» در سکوت‬      ‫ژان فیلیپ لوبریس جوا ‌نترین‬             ‫م ‌یدهد که پستا ‌نهایش را با دو خط‬
                                   ‫ایران سفر کرد و در مراکز استان و‬     ‫خبری درگذشت‪.‬عباس سیاحی استاد‬          ‫هنرمند این نمایشگاه است‪ .‬آثار مدرن‬      ‫کاملا ساده و گرد کشیده بودم و هیچ‬
                  ‫ایفای نقش کرد‪.‬‬   ‫شهرستا ‌نهای مختلف روش تدریس‬         ‫پیشکسوت رنگرزی سنتی و نویسنده‬         ‫وی فضایی متفاوت از دیگر کارها دارد‪.‬‬     ‫برجستگی به عنوان نمادی از سکس‬
‫مراسم خاکسپاری این نویسنده در‬      ‫الفبا را به معلمان و راهنمایان‬       ‫کتاب اول دبستان‪ ،‬درس مشهور و‬          ‫وی به کیهان لندن م ‌یگوید‪« :‬پس از‬       ‫نداشت‪ .‬اما آنها قسمت پستان را با‬
                                                                        ‫به یاد ماندنی «بابا آب داد» و بازیگر‬  ‫ناکامی در یک رابطه عاشقانه روزی از‬
         ‫آرامستان کشن برگزار شد‪.‬‬                                        ‫فیلم «گبه» (از محسن مخملباف)‬          ‫یکی از دوستانم که نقاش بود بومی را‬                 ‫یک باند سیاه پوشاندند‪».‬‬
                                                                        ‫در سکوت خبری هفتم اسفندماه‬            ‫به قرض گرفتم و از آن پس شروع به‬         ‫عباس معیری اضافه م ‌یکند‪« :‬پستان‬
                                                                        ‫درگذشت‪ .‬وی در س‌ا ‌لهای پایانی‬        ‫نقاشی کردم‪ ».‬فیلیپ لوبریس اندوه و‬       ‫زنان در آثار من سمبل مقاومت و‬
                                                                        ‫عمر به بیماری آلزایمر مبتلا شده بود‪.‬‬  ‫فراق عشق را دس ‌تمایه آثارش قرار‬        ‫ادامه حیات است‪ ».‬وی م ‌یگوید‪« :‬من‬
                                                                        ‫او یکی از اساتید بزرگ رنگرزی‬
                                                                        ‫سنتی‪ ،‬معلم و یکی از آموز ‌شدهندگان‬                           ‫داده است‪.‬‬
                                                                        ‫روش تدریس الفبا بود که در تالیف‬
                                                                        ‫کتاب اول ابتدایی که در سال ‪۱۳۴۴‬‬
                                                                        ‫در کلا ‌سهای اول تدریس م ‌یشد‪،‬‬
                                                                        ‫شرکت داشت‪.‬او در سال ‪ ۱۳۱۱‬در‬

                                                                        ‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10