Page 1 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۳ (دوره جديد
P. 1

‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬         ‫ویژهنامهنوروز‪1397‬‬                                                                         ‫بنیانگذار‪:‬‬      ‫سپاس ازخوانندگان و کاربران‬
                                                                                                                                   ‫دکترمصطفی‬
‫‪KAYHANLIFE‬‬                                                                                                                         ‫مصبا ح‌ز ا د ه‬  ‫ما از شما که هر ماه مبلغی هر چند اندک‬
 ‫‪SPOTLIGHT ON A GLOBAL IRANIAN COMMUNITY‬‬                                                                                                           ‫برایکمکبهادام ‌هیانتشاررسان ‌ه ‌یخودتان‬

‫(‪ 24‬صفحه) ‪www.kayhanlife.com‬‬                                                          ‫سال سی و چهارم ـ شماره ‪( 153‬دورۀ جدید)‬                         ‫م ‌یپردازید ازصمیمقلبسپاسگزاریم‪.‬‬
                                                                                                                                                           ‫تنهاپشتیبانانکیهانلندن‬
                                          ‫جمعه‪‌25‬اسفندماه‪1396‬تاپنجشنبه‪9‬فروردی ‌نماه‪1397‬خورشیدی ‪Page 1‬‬
                                                                                                                                                       ‫شما خوانندگان و کاربران هستید‪.‬‬
                                                                                                                                                   ‫روزنام ‌هنگارانوکارکنانکیهانلندن‬

‫برخیزکهم ‌یرود  زمستان‪...‬‬

‫= ب ‌یسابقه است که زمامداران حکومت چنین درباره انفجار جامعه و‬

   ‫فروپاشی نظام ابراز نگرانی کرده و نسبت به آن هشدار م ‌یدهند‪.‬‬

‫=سپهرسیاسیمخالفاندمکراتنظامبایدبرسرآنچهم ‌یتوانازآنباعنوان‬

‫       «منافع ملی» نام برد‪ ،‬توافقی را رقم بزند که بتواند شرایط را برای تغییر‬
                                 ‫      و گذار از وضعیت کنونی مهیا سازد‪.‬‬

  ‫تفسیر سیاسی هفته را در صفحۀ ‪ 2‬بخوانید‬

   ‫بوی عیدی‬                                                                           ‫اختصاصی کیهان لندن ‌‪:‬‬                                     ‫سرمقاله‬
‫با طعم تلخ زندان‬
                                                                             ‫«دوتابعیتی» که به شش سال زندان‬                             ‫ای منتظران! بهار ما م ‌یآید‪...‬‬

                                                                                      ‫محکوم شده کیست؟‬                              ‫فص ‌لها تکرار م ‌یشوند؛ در ریتمی منظم که دفتر چهارگان ‌هی طبیعت‬
                                                                                                                                   ‫را م ‌ینویسند‪ .‬اگرچه در تمام نقاط کره زمین این چهار فصل همان خط و‬
                                                                             ‫صفحه ‪24‬‬                                               ‫ربطی را ندارند که در دو سوی نزدیک به خط استوا‪ ،‬با این همه انسان این‬
                                                                                                                                   ‫چهار فصل را به رسمیت م ‌یشناسد تا هم طبیعت را بهتر درک کرده و هم‬
                                                                             ‫سالنومبارکزنرومزردروز‬
                                                                             ‫زمان تحویل سال ‪ 1397‬به وقت ایران‪:‬‬                                ‫مناسبات اقتصادی و اجتماعی خود را با این ریتم تنظیم کند‪.‬‬
                                                                                         ‫روز س ‌هشنبه‬           ‫صفحات ‪ 8‬و ‪9‬‬        ‫رویدادهای اجتماعی و تاریخی نیز تکرار م ‌یشوند؛ اگرچه هر بار به‬
                                                                                                                                   ‫شکلی؛ اما مضمون هم ‌هی آنها مشترک و به نوعی بهاری است‪ :‬پشت‬
                                                                                      ‫‪ 29‬اسفندماه ماه ‪1395‬‬                 ‫بهاریه‬  ‫سر نهادن کهنه و نو شدن‪ ،‬شکفتن‪ ،‬از سر گرفتن زندگی به امید دورانی‬
                                                                                          ‫‪19:45:28‬‬                     ‫ویژه نوروز‬  ‫بهتر از گذشته؛ این رویدادها گاه ناکام م ‌یمانند؛ درست مانند بهاری که‬

                                                                             ‫زمان تحویل سال ‪ 1397‬به وقت ‪:GMT‬‬    ‫در صفحه ‪15‬‬                       ‫همچنان سرما و خشکی زمستان را در خود حمل م ‌یکند‪.‬‬
                                                                                          ‫روز س ‌هشنبه‬                             ‫زمانی که در آستان ‌هی بهار ‪ ۵۸‬در ایران خوانده م ‌یشد‪« :‬بهاران‬
                                                                                                                                   ‫خجست ‌ه باد»‪ ،‬این گمان م ‌یرفت که جامعه نیز چون طبیعت‪ ،‬نو و نونَوار‬
                                                                                        ‫‪ 20‬ماه مارس ‪2017‬‬                           ‫و بهتر از پیش م ‌یشود! اما نشد! اعدام و تیرباران و سرکوب و جنگ و‬
                                                                                          ‫  ‪16:15:19‬‬                               ‫پیامدهایش سر رسید؛ انگار فص ‌لهای تاریخ جابجا شده بود‪ :‬بهاری که‬
                                                                                                                                   ‫در آغاز شکوفایی بود‪ ،‬به زمستان رجعت کرد و تا به امروز آب خوش از‬
                                                                             ‫صفحات‪16‬و‪17‬به یاد ماندگان‬                              ‫گلوی آن مشتاقانی که قرار بود بهارشان خجسته باشد پایین نرفته است‪.‬‬
                                                                                                                                   ‫هفتمین حکایت باب اول «گلستان» سعدی در باب «سیرت پادشاهان»‪،‬‬
‫هم همچون سایر مردم ایران با اندک‬      ‫سال ‪ ۱۳۹۶‬در حالی به پایان خود‬          ‫نوروز و سال‪ ۱۳۹۷‬خورشیدی‬                               ‫داستان آن غلامی است که از دریا م ‌یترسید‪« :‬پادشاهی با غلامی عجمی‬
‫بضاعت خود به استقبال سال نو م ‌یروند‬  ‫نزدیک می‌شود که همچنان شمار‬                  ‫بر شما شاد باد!‬                                 ‫در کشتی نشست‪ ،‬و غلا ِم دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده‬
‫و نوروز را جشن م ‌یگیرند‪ .‬برای یاد‬    ‫قابل توجهی از فعالان سیاسی‪ ،‬مدنی‪،‬‬                                                            ‫گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد چندان که ملاطفت کردند‬
‫کردن و همراه بودن با این زندانیان‪،‬‬    ‫کارگری و عقیدتی در زندان‌های‬                  ‫کارکنان کیهان لندن‬                             ‫آرام نم ‌یگرفت و عیش م ِلک ازو منغص بود؛ چاره ندانستند‪ .‬حکیمی در‬
‫چه کاری بهتر از پای صحبت کسانی‬        ‫ایران بسرم ‌یبرند‪ .‬بیشتر این زندانیان‬                                                        ‫آن کشتی بود‪ ،‬ملک را گفت اگر فرمان دهی من او را به طریقی خا ُمش‬
‫نشستن که فرا رسیدن نوروز را در‬        ‫در نوروز و ایام سال نو از داشتن‬                                                              ‫گردانم گفت غایت لطف و کرم باشد‪ .‬بفرمود تا غلام به دریا انداختند؛‬
                                      ‫مرخصی و دیدار با خانواد‌ههای خود‬                                                             ‫باری‪ ،‬چند غوطه خورد؛ مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند؛ به دو دست‬
              ‫زندان تجربه کرد‌هاند‪.‬‬   ‫محروم ‪ ‬هستند؛ با این وجود‪ ،‬آنها‬                                                              ‫در سکان کشتی آویخت؛ چون بر آمد گفتا ز اول محنت غرقه شدن‬
                                                                                                                                   ‫ناچشیدهبودوقدرسلامتکشتینم ‌یدانستهمچنینقدرعافیتکسی‬
‫در صفحه ‪2‬‬
                                                                                                                                                                         ‫داند که به مصیبتی گرفتار آید‪».‬‬
                                                                                                                                   ‫این مصیبت را ایرانیانی که برعکس آن غلام‪ ،‬آبدیده بودند و با این‬
                                                                                                                                   ‫همه خود را به گنداب ارتجاع افکندند‪ ،‬نزدیک چهل سال است تحمل‬
                                                                                                                                   ‫م ‌یکنند‪ .‬از همین رو‪ ،‬قدر عافی ِت ازدست داده را دانسته و آن را در‬
                                                                                                                                   ‫تظاهرات سراسری د ‌یماه نیز یادآوری کرد ‌هاند‪ .‬اما چه ریتم طبیعت و‬
                                                                                                                                   ‫چه حرکت تاریخ‪ ،‬هر چند تکراری‪ ،‬هرگز بازگشت به گذشته نیست بلکه‬
                                                                                                                                   ‫همواره رو به جلو و آینده است حتی اگر با مصیبت همراه باشد‪ .‬از همین‬
                                                                                                                                   ‫رو امسال که زمامداران مردا ِب مصیبت‪ ،‬خود از رفت ِن خویش م ‌یگویند‪،‬‬
                                                                                                                                   ‫م ‌یتوان با امید بیشتری این رباعی رنگارنگ رضا مقصدی را زمزمه کرد‪:‬‬

                                                                                                                                     ‫از پـونه پیــا ِم آشــنا م ‌یآید عطر علف از عاطف ‌هها م ‌یآید‬
                                                                                                                                     ‫خیزیدوبهرویعاشقانگلریزید ای منتظران! بهــا ِر ما م ‌یآید‬
   1   2   3   4   5   6