Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۷۴ (دوره جديد
P. 12
خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط داریوشهمایونروزنام هنگاریبرجسته، صفحه - Page 12 - 12شماره 174
موجود در خاورمیانه ،بسیاری از آنها نظری هپردازی جستجوگر و نوجو ،و جمعه 26مردادماه تا پنجشنبه 1شهریورماه 1397خورشیدی
همچنان معتبرند و گویی همین امروز سیاستمداری مل یگرا و میه ندوست
نگاشته شدهاند .مقالات قدیم یوی بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()82
در دهههای سی تا پنجاه خورشیدی
همچنین بازتاب مستند موقعیت منطق های و جهانی آگاهی داشت. ( کیهان لندن شماره ) 1263
سیاسی و اجتماعی ایران هستند. وی سالهای طولانی در روزنام ههای
داریوش همایون از همین رو ما به بازنشر گلچینی از معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران احمد احـرار بعـدی نبودنـد مسـألهای اسـت در همـان حـال کـه دربـار بـه
آثار داریوش همایون میپردازیم که اصلی روزنامهی «آیندگان» بود جداگانـه .ولـی بههرحـال شـرط کانـون مخالفـت بـا دولـت تبدیـل
(۵مهر،۱۳۰۷تهران۸-بهمن،۱۳۸۹ژنو) در سالهای تبعید پس از انقلاب ۵۷ که صفح های نوین در تاریخچهی پوشـیده نباشـد کـه قبـول ایـن انصـاف و نزاکـت ایـن اسـت کـه شـده بود ،رئیس دولـت و اطرافیان
با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک روزنامهنگاری ایران گشود.همایون خدمـت در چنیـن موقـع سـخت رئیـس دولـت صبـر کند تا ایشـان او نیـز در بدگویـی از شـاه پـروا
داشت .مقالاتی که در این ستون مهارت روزنامهنگاری و تسلط خود مملکـت ،در مقابـل امـر ملوکانـه و از سـفر اروپـا برگردنـد و طبق نظر نمیداشـتند .وزیـر مختـار انگلیس
م یخوانید ،از آرشیو کیهان لندن بر زبان فارسی را با ایدههای سیاسی انتظـار هموطنـان ،بـه تـوکل الهی خودشـان تصمیـم گرفتـه شـود. آنچـه را کـه شـخصاً از دهـان شـاه
خویش در هم آمیخت و از دههی ۳۰ و حکـم وظیفهشناسـی بـوده و اعلیحضـرت بـا نظـر مـن موافقت و رئیسالـوزرا شـنیده بـود در
انتخاب شدهاند. خورشیدی به این سو ،نوشتههایی از یگانـه چیـزی کـه اعضـاء کابینه را گزارشـهای خود به لنـدن منعکس
بـه قبـول ایـن خدمـت وامـیدارد کردنـد».
اگ رهـا در تاريـخ همـان سـختی موقـع و ارادۀ قویه بدیـن سـان ،در چهـارم تیرمـاه میکـر د .
اعلیحضـرت اقـدس شاهنشـاهی 1299وثـوق الدولـه کنارهگیـری در گزارشـی بهتاریـخ 23ژوئـن
کیهان لندن شماره 6 - 1154اردیبهشت ماه 1386 اسـت کـه کاملا معطـوف به اصلاح کـرد و در هفتـم تیرمـاه ( 24 1920بـا قیـد «بسـیار مهـم و
و بهبـودی اوضـاع موافـق مصالـح ژوئـن )1920میـرزا حسـن خـان فـوری» ،نورمـن بـه لـرد کـرزن
فرو رفت هاند ،در کنار آزاد شدگان از گونه رفتار کرد و از اينجاست که اگ رها با جای بزرگی که گذشته در مشـیرالدوله مأمـور تشـکیل کابینه مینویسـد کـه شـاه بـه وی گفتـه
گذشته ،نويد بخش آيندهای هستند در تاريخ جای بسيار بالائی دارند. زندگی بسياری از ما يافته است مملکـت میباشـد. اسـت از زمان بازگشت به کشور در
بحث تاريخ و گذشته و اگ رهايش نظـر بـه ایـن اصـل و توجهـی شد . حمایـت از کابینـۀ فعلـی کوشـیده
که ارزش مبارزه دارد. اگر درپی گمانپروری نباشيم آنگاه را نمیتوان بی هنگام کوتاه کرد. کـه از طـرف هموطنـان مشـاهده وثوقالدولـه کـه در ادبیـات ولـی رئیسالـوزرا کامال بهعکـس
اينکه ما نمیتوانيم بسياری از نم یتوانيم بگوئيم در بحث تاريخی، ما آن چنان مردمانی هستيم که در میشـود رجـاء واثـق دارم کـه دسـتی داشـت و دیـوان شـعری رفتـار کرده و هیـچ فرصتی را برای
بنديان تاريخ را در ميان خود ـ آنها اگرها جائی ندارند .تاريخ ،بايگانی اين هنگامه بحرا نها و خط رها و در کوشـش و جـ ّد و جهـد اینجانـب هـم دارد ،تلخکامـی خـود را از این حملـه بـه مقـام سـلطنت و هتـک
که وظيفه اکنون و آينده را نگهداشتن نيست ،سياست (زندگی) گذشته هزاران کيلومتری ايران به ديگران و آقایانـی کـه در زمامـداری امـور وقایـع در قصیـدۀ معروفـش بیـان حرمـت پادشـاه فروگـذار نکـرده
و ساختن گذشته م یدانند ـ به حال است و در زمان جريان م یيابد .هر تکليف م یکنيم که دادگاه حقيقت و عهـدهداری بار سـنگینی شـرکت اسـت« :اعلیحضرت مثل همیشـه
خود بگذاريم از احساس بستگی نسلی نسل ،تاريخ را از نو م ینويسد ـ که با ياب برای رسيدگی به جنايات سه جسـتهاند در ایـن مقصـود عالـی کـرده اسـت: بـا لحنـی ملایـم و خونسـردانه
و شرکت در تجربه مشترک ،اگر چه اختراع کردن تاريخ تفاوت دارد ـ به چهار دهه پيش کسانی ديگر تشکيل کـه تزییـد امنیـت و رفاه ّیت اهالی صحبـت میکرد ولی آشـکارا دیده
در دو سوی ميدان ،نيست .حتی به اين معنی که در سهای خود را از آن دهند .به جای چارهجوئی برای و سـعادت مملکـت اسـت بـا فضل چون بد آید هرچه آید ،بد شود میشـد کـه احساسـات باطنـیاش
اين سبب نيست که آنها به حال پيکار م یگيرد .آينده را با بهتري نها (و برای جلوگيری از جناياتی هرچه فجي عتر یک بلا ده گردد و ده ،صد شود نسـبت بـه وثوقالدولـه تـا چه حد
همگانی ما سودمندند .از اينجاست بيشتر جهان سوم یها با ب دتري نها) و در ابعاد گستردهتر که هر روز در الهـی بینتیجـه نمانـد. آتش از گرمی فتد ،مهر از فروغ بـا نفـرت و انزجـار آمیختـه اسـت.
که آنها بهترين درس را میتوانند ئی که گذشته دارد م یسازد .هيچ برابر چشمان مان روی میدهد با پـس از اظهـار ایـن مقدمـه ،از فلسفه باطل شود ،منطق دروغ بههمیـن دلیـل یقیـن دارم کـه
به آيندگان بدهند .چه در آنچه سی چيز به اندازه اگ رهای تاريخی به کار نداشتن هيچ امکانات و اقتداری آنجـا کـه تشـکیل ایـن کابینـه آشـتی پایـدار و حقیقـی بیـن ایـن
چهل سال است کردهاند و چه در درس گرفتن نم یآيد ،همان نقشی که در انديشه تعيين دادرسان و احضار مصـادف با زمانی اسـت که مجلس پهلوانی را بغلتاند خسی دو نفـر ممکـن نخواهد بود .اگر هم
آنچه در سالهای باقی ماندهشان اگ رها در زندگی شخصی نيز م یتوانند متهمان و تعيين وکلای مدافع شـورای ملی هنـوز منعقد نیسـت، پشهای غالب شود بر کرکسی آشـتی ظاهـری میـان آنهـا صورت
میتوانند؛ اگر آن تکان اخلاقی و و هيات منصفه باشند .من بسيار ناچار بهوسـیلۀ ایـن مختصر بعضی کور گردد چشم عقل کنجکاو گیـرد زودگـذر خواهـد بـود و یک
سياسی لازم را ـ لازم برای نسلی که داشته باشند. درباره گذشته زيان و بازماندگانی که از خطـوط رئیسـه منظـورات دولت بشکند گردونهای را شاخ گاو هفتـه یـا ده روز بعـد روابطشـان
چنين بدهی سنگينی به تاريخ دارد نياز به گفتن ندارد که تاريخ در يک دوره ،گاه در يک شخصيت، را بهاطالع عامـه میرسـانم تـا نیکبختان راست ابر فرودین بـاز دسـتخوش بحـران میشـود.
ـ به خود بدهند .آن تکان اخلاقی و يا امر روی داده را نمیتوان تغيير يخ زدهاند گفت هام ولی اين تازهترين هموطنـان از مشـی دولـت در زیببخش باغ و م ّشاط زمین اکنون برایم مسـلم شـده اسـت که
سياسی را در اين بافتار context داد« .اعتبار امر مختوم» به زبان غیـاب مجلـس قرین اطلاع باشـند.
حقوقدانان جای سخن ندارد .ولی تیرهبختان راست باران بهار
سیل خرمنشوی و برق شعلهبار
آن یکی را آب ،سیل خانهکوب
مشیرالدوله (حسن پیرنیا) احمدشاه قاجار
در يک جمله م یتوان خلاصه کرد ما در اينجا از جبر تاريخ سخن پرده نمايش درماندگی نسل انقلاب راجـع بـه سیاسـت خارجه ،مشـی این یکی را مرکب سهلالرکوب هـر نـوع کوششـی بـرای برقـراری
ـ اينکه به جای بهره برداری سياسی میگوئيم ،از اينکه آيا در يک را در بدبينترين لحظههايم نيز دولـت بـر حفـظ و تشـیید مبانـی تفاهـم و التیـام دادن روابـط ایـن
در پی درس گرفتن از تاريخ باشند. موقعيت مفروض جز آنچه روی تصور نم یکردم .به نظر م یرسد که وداد و تحکیـم روابـط دوسـتانه راستی ماهیت تقدیر چیست دو نفـر بیفایـده اسـت و بههیـچ
آنگاه به هر انگشت اتهامی که رو به داده چارهای نبوده است يا میشد شکس تهای پياپی در سطح ملی و بـا دول متحابّـه اسـت .راجـع بـه وجـه نمیتـوان معظملـه را وادار
ديگران م یگيرند نگاهی نيز به خود بر راههای ديگری رفت؟ اهميت اين بين المللی ،کسانی را در پافشاری قـراردادی کـه موسـوم به قـرارداد یا که با تقدیر بد ،تدبیر چیست؟ بـه همـکاری بـا نخسـتوزیری
سخن در دو جاست :در اينکه اگرچه برآنچه بودهاند مصم متر ساخته است. ایـران و انگلیـس از تاریـخ نهم اوت مشـیرالدوله کابینـۀ خـود را در کـرد کـه از او نفـرت دارد و بهگفتۀ
خواهند انداخت. رويدا دها تکرار نم یشوند ،موقعي تها پيش از آنکه اين چنگ زدنها 1919اسـت چـون بدیهـی اسـت سـیزدهم تیرمـاه بـه ایـن شـرح خـودش ،بهحدی اعتمـادش از وی
يک سودمندی و زيبائی بررسی میتوانند در بافتار c ontextهای در گذشته برای جلوگيری از هر کـه قـرارداد مزبـور بایـد بهتصویب سـلب شـده اسـت کـه بـه هیـچ
انتقادی تاريخی ،پی بردن به سهمی ديگری پيش آيند؛ و نيز در اين است حرکتی به پيش ،برای جلوگيری از مجلـس شـورای ملی موکول شـود برگزیـد و معرفـی کـرد: وجـه نخواهـد توانسـت در آینده با
است که کسان و گروهها نه تنها در که سرتاسر نگرش انسان به عمل هر دگرگونی ،روان را تيره کند و بنابرایـن عجالتاً عملیات اجرائی آن مشـیر ا لد و له ر ئیسا لـو ز ر ا ـ
ويرانی خود بلکه در شکل دادن به سياسی ،به خود زندگی ،بستگی به اميد ما را يکسره از آن نسل بر گيرد، موقـوف میمانـد و مسـاعدتی کـه حشـمتا لد و له و ز یـر د ا خلـه او کار کنـد».
دشمنان و مخالفان خود داشت هاند. آن دارد :آيا انسان زنجيربند اوضاع و بازگشت به گفتاری که به پارهای از راجـع بـه مسـائل مطروحـه مابین ـ مشارالسـلطنه وزیـر خارجـه ـ وزیـر مختـار انگلیـس در حالـی
سه مها طبعا يکسان نيست و با قدرت احوال است يا اوضاع و احوال فرصتی ما ياری خواهد داد بجا خواهد بود دولتیـن ،از طـرف دولـت فخیمـۀ مصدقالسـلطنه وزیـر عدلیـه ـ کـه دیگر بـه دوام دولـت و کارآیی
نسبت مستقيم دارد ،ولی پی بردن به به انسان م یدهد که نيروی آفريننده تا بلکه زنجير يک دوره تاسف آور انگلیـس و وزیـر مختـار محترم آن وثوقالسـلطنه دادور وزیـر جنـگ وثوقالدولـه امیـد نداشـت نگـران
اين حقيقت به ما همه کمک م یکند خود را بکار اندازد و جهان را بسازد. تاريخ از دست و پاها گشوده شود. دولـت بـا کابینـۀ حاضـره بهعمـل ـ مخبرالسـلطنه وزیـر مالیـه ـ سرنوشـت قـرارداد بـود .در جریان
که نگرش يک سويه و جبری به تاريخ در پنجاه هزار سالی که از پديدار دربرابر کسانی که دست و پا زنان و آمـد باعـث خرسـندی و موجـب ن ّیرالملـک وزیـر پسـت و تلگراف ـ مذاکـره بـا احمدشـاه ،صحبـت
را بدور اندازيم .ما حتی م یتوانستيم شدن انسان فرزانه بر اختر زمين با وامگيری از ادبيات روضه خوانی، امیـدواری اسـت .رجـاء واثـق دارم اعتلاءالسـلطنه وزیـر فوائـد عامه ـ از تعییـن جانشـین در صـورت
دشمنان خود يا دست کم رفتارشان میگذرد اين نگرش دومی ،ما را از اشتباهات هلاکت بار گذشته را به کـه بـا حسـن نیتـی کـه از طـرف حکیمالملـک وزیر علـوم و اوقاف ـ اسـتعفای وثوقالدولـه پیـش آمـد
پيروزی به پيروزی بزرگتر رسانده گردن هماوردان خود میاندازند اولیـای دولـت ایـران و انگلسـتان مسـتوفیالممالک و مؤتمنالملـک و نورمـن گفـت کـه رئیـس دولـت
را نيز بهتر سازيم. م یتوان اين پرسش را کرد :آيا با همه مشـاهده میشـود روابـط وداد و آینده باید کسـی باشـد کـه اعتماد
برگسون به همه ماندگان در جبر است ،با همه شکستها. مسئوليت انکار ناپذير ديگران خود ما همسـایگی در تزایـد و رشـتههای وزرای مشـاور. و حمایـت ملـت را جلـب کنـد و
تاريخ ـ ضرورت آنچه روی داد و جز ايرانيانسیسالپيشم یتوانستند ناگزير از کوتاه یها و کژرو یهامان مـو ّدت و حم ّیـت محکمتـر گـردد. نظـر دولت جدیـد دربارۀ قرارداد مقدمـات افتتـاح مجلـس شـورای
آن نمیشد ـ کمک بزرگی کرده تسليم اوضاع و احوال خودشان ،هر بودهايم و آيا باز به ناچار در کوتاه یها راجـع بـه سیاسـت داخلـه ،در ایـران و انگلیـس ،چنـد روز بعد در ملـی را جهـت تصویـب قـرارداد
است .او از جبر ناظر بر گذشته سخن کدام در جهتی ،نشوند و به اينهاويه و کژرو یهای ديگر ولی از همان ريشه میـان موضوعـات مهمه کـه مربوط بیانیـهای خطاب به «حـکام ایالات فراهـم سـازد .شـاه پرسـید چـه
م یگويد .تا امری به گذشته نپيوسته نيفتند ،امروز نيز م یتوانند خود را بـه ایـن قسـمت میباشـد تسـریع و ولایـات» بهامضـای رئیسالـوزراء کسـی واجد این مشـخصات اسـت.
باشد از جبری سخن نم یتوان گفت. بجای رها کردن در اکنون يا گذشته و بنياد خواهيم افتاد؟ انعقـاد مجلـس شـورای ملـی و نورمـن از مشـیرالدوله نـام بـرد و
اين نگرش به جبر همان است که ما از اي ن هاويه بيرون بکشند .شرطش مردمانی ناشاد از روزگار خود در تشـیید مبانـی مشـروطیت ،موافق بدین شـرح اعلام شـد: شـاه نیـز بـر همیـن عقیـده بـود.
برای آزاد کردن نيروهای آفرينندگی آن است که پارهای مخالفان فعال هر فرصت به ياد گذشته م یافتند ،و قانـون اساسـی و تزایـد امنیـت و «بسـمه تعالـی ـ در ایـن موقـع نو ر مـن د ر گـز ا ر ش خـو د
خود لازم داريم .در آنچه امروز رژيم از گذشته شان بيرون بيايند و باي دها و نباي دهائی که اگر م یتوانستند رفاهیـت مملکـت و اهالـی بـوده و کـه زمامـداری ایـن مملکـت از میافزایـد «خدمـت اعلیحضـرت
میکنيم جبری در ميان نيست. توده مردم به اکنون خود تن درندهند. در آن گذشته تغيير م یدادند :اگر آن طـرف قریـن الشـرف اعلیحضـرت عـرض کـردم کـه بـه نظر مـا هیچ
ما محکوم به باز زيستن گذشت هها پيام دهای گذشته ديگر به هيچ ترفند خطا را نرفته بودند؛ اگر آن چاره را جالـب فعالیـت خواهـد بـود. اقـدس شاهنشـاهی روحنـا فداه به صحیـح نیسـت وزیـر امـور خارجه
نيستيم ،نامش را هر چه بگذارند .ما توجيه پذير نيست؛ و توده مردم تنها انديشيده بودند .در زندگی شخصی در خاتمـه توفیقـات هیئـت وزرا عهـدۀ ایـن کابینـه گذارده شـده و فعلـی تغییـر کنـد و نخسـتوزیر
م یتوانستيم بهتر از اين باشيم و باز با ساختن آينده م یتوانند از رنج امروز با اين اگرها میتوان خيالبافی و را در خدمتگـزاری بـه ذات اقـدس ابتـدای اشـتغال هیئـت وزراء بـه آینـده بایـد قبال متعهـد شـود
م یتوانيم .اينجاست که «اگر »های خود رهائی يابند .آنها که در نسل گمانپروری کرد يا از آنها پند گرفت شـاهانه و ملـت از خداوند خواهانم. امـور مملکتـی اسـت ،لازم اسـت کـه پرنـس فیـروز را از مقـام خـود
تاريخی به کار م یآيند .با شناخت جوان تر نه غم گذشته خود را دارند، و آينده را بهتر از گذشته گردانيد .در مطالـب ذیـل را بـرای اسـتحضار برنـدارد .البتـه اگـر خـود حضـرت
آنهاست که در خود دگرگون یهای نه تا گردن در غرقاب دشوار یهای روز زندگی سياسی نيز میتوان همان حسن مشیرالدوله ـ رئیسالوزراء هموطنـان خـود متذکـر شـوم. والا مایـل بـه عضویـت در کابینـۀ
تصـور میکنـم کـه بـر اکثـر از
لازم را م یدهيم. هموطنـان کـه آگاهـی بـر اوضـاع
کنونـی ایـران دارنـد و از احـوال
اعضـاء ایـن کابینه اطلاع نداشـتند