Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۹۵ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬        ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                    ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪1661‬‬
                                         ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬      ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                  ‫جمعه ‪‌ 28‬د ‌یماه تا پنجشنبه‪ 4‬بهمن ماه ‪1397‬خورشیدی‬
                                         ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬        ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                         ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬        ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬   ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)103‬‬
                                         ‫در ده ‌ههای سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                         ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                   ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                       ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1284‬‬
                                         ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬            ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬
     ‫داریوش همایون‬                       ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬       ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬           ‫احمد احـرار‬                  ‫کشته خواهد شد و هرگاه به جنوب‬              ‫تصویر تاریخی احمدشاه‪ ،‬او را در‬
                                         ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬        ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬                                               ‫کشور (منطقۀ نفوذ بختیاریها) برود‬           ‫این زمان پادشاهی زبون‪ ،‬ب ‌یتصمیم‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬           ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬        ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬        ‫اطلاع دهند و سپس طی بیانی ‌های‬       ‫هیچ معلوم نیست سرنوشت بهتری‬                ‫و ترسو نشان م ‌یدهد که جز رهاندن‬
                                         ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬          ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬                  ‫ب ‌هآگاهی ملت برسانند‪.‬‬    ‫داشته باشد‪ .‬بدین جهت صریحاً به‬
                                         ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬            ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬                                             ‫من گفت درصورتی که خطر نزدیک‬                  ‫خود از مهلکه فکری در سر ندارد‪.‬‬
                                         ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬         ‫بر زبان فارسی را با اید‌ههای سیاسی‬    ‫در ضمن صحبت‪ ،‬از اعلیحضرت‬             ‫شدن بالشویکها اعضای کابینه را‬              ‫«نورمن» در تلگرافی که ب ‌هتاریخ‬
                                                                                 ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬        ‫شنیدم که کوشید ‌ه‌اند والاحضرت‬       ‫به مهاجرت از تهران وادار کند او‬            ‫ششم ژانویه ‪ 1921‬به لندن مخابره‬
                                                             ‫انتخاب شد‌هاند‪.‬‬     ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬      ‫ولیعهد را قانع کنند که به‌جای‬        ‫همراه آنان به اصفهان یا شیراز‬              ‫کرد‪ ،‬شرح دیدار و گفت وگوی خود‬
                                                                                                                       ‫ایشان پذیرای مقام سلطنت شود ولی‬                                                 ‫را با پادشاه ایران چنین گزارش داد‪:‬‬
‫امروز هم اسباب و هم اراد‌هاش را داریم‬                                                                                  ‫والاحضرت نیز از قبول این مسؤولیت‬                        ‫نخواهد رفت‪.‬‬             ‫«شاه که از شنیدن خبرهای‬
                                                                                                                       ‫خطیر‪ ،‬در چنین اوضاع آشفته‪ ،‬سر باز‬    ‫خدمت اعلیحضرت عرض کردم‬                     ‫مربوط به بیرون رفتن اتباع انگلیس‬
                ‫کیهان لندن شماره ‪ 4 - 1321‬شهریورماه ‪1389‬‬                                                                                                    ‫که خروج فوری ایشان از کشور‪ ،‬در‬             ‫و بسته شدن بانک شاهی (بانک‬
‫گرای ‌شهای سیاسی ایران از چپ و راست با فراموش کردن ریش ‌ههای خود در نخستین عصر‬                                                               ‫زده است‪.‬‬       ‫شرایط و احوال کنونی‪ ،‬ابداً ب ‌هصلاح‬        ‫ایران و انگلیس) شدیداً غرق وحشت‬
                                                                                                                       ‫اعلیحضرت فرمودند که با این‬           ‫نیست و احتمالا منجر به سقوط‬                ‫شده است امروز مجدداً مرا نزد‬
         ‫روشنگری ایرانی محکوم به باز زیستن دورا ‌نهای صفوی و قاجار شدند‬                                                ‫حال تصمیم دارند که باز هم با‬         ‫رژیم سلطنتی خواهدشد‪ .‬در این‬                ‫خود فراخواند و قریب دو ساعت‬
                                                                                                                       ‫محمدحسن میرزا صحبت کنند‬              ‫لحظات حساس‪ ،‬وظیفۀ ایشان در‬                 ‫صحبت کرد‪ .‬معظم‌له باز هم کوشید‬
‫ر ‌گهای خود انباشت‪ ،‬نشان پیروزی‬          ‫خوبی در جهان بود از «سرچشمه‬             ‫=«در مورد آنچه که ما از نوآوری‬        ‫شاید بتوان رضایتشان را جلب کرد‬       ‫قبال وطنشان و ملتشان و خاندان‬              ‫که موافقت مرا با نظرش دایر به‬
‫تاریخی جنبش مشروطه است ــ با‬             ‫یک خورشید درخشان»‌ می‌تافت‪.‬‬                                                   ‫و چنانچه اقدامشان به نتیجه نرسید‬                                                ‫ترک فوری ایران جلب کند و‬
‫آن یکی نیست؛ همان است در جامه‬            ‫گفت ‌هاند که ملتی که گذشته خود‬          ‫لازم داريم‌‌‪ ،‬م ‌یتوانیم از منابع صد‬                                                                                  ‫دلیل آورد که این مسافرت بنا به‬
‫سده بیست و یکمی خود؛ ژرف‌تر‬              ‫را فراموش کند محکوم به باز زیستن‬                                              ‫محمدحسن میرزا (ولیعهد)‬                                                          ‫تشخیص پزشکان برای معالجه‬
‫و گسترده‌تر و آگاه‌تر‪ .‬استوار بر‬         ‫آن است‪ .‬گرای ‌شهای سیاسی ایران‬          ‫سال پیش خود بگیریم‪ .‬م ‌یخواهم‬                                                                                         ‫و انجام معاینات پزشکی در اروپا‬
‫پای ‌ههای مادی و فکری و اجتماعی‬          ‫از چپ و راست با فراموش کردن‬                                                   ‫آنگاه احتمالا برادر دیگرشان را که‬    ‫قاجار‪ ،‬حتی نسبت به مصالح شخصی‬              ‫لازم است و اگر دولت انگلستان با‬
‫که مشروط ‌هخواهان صد سال پیش‬             ‫ریشه‌های خود در نخستین عصر‬              ‫از این فرصت استفاده کنم و بگویم‬       ‫از ولیعهد کوچکتر است به این مقام‬     ‫خودشان این است که تا وقتی جانشان‬           ‫مسافرتش‪ ،‬به‌عنوان پادشاه ایران‪،‬‬
‫جرأت آرزو کردنش را نیز نم ‌یداشتند‪.‬‬      ‫روشنگری ایرانی محکوم به باز زیستن‬                                                                                  ‫ب ‌هطور جدی در خطر نیفتاده است از‬          ‫موافقت نکند حاضر است از مقام‬
‫=و اما امروز ـ ‪ 4‬سال بعد‬                                                         ‫که نه تنها طرفداران پادشاهی و‬                          ‫برخواهند گزید‪.‬‬      ‫اجرای این فکر‪ ،‬یعنی ترک مملکت‪،‬‬
                                            ‫دورا ‌نهای صفوی و قاجار شدند‪.‬‬                                              ‫من تمام مهارت خود را به‌کار‬          ‫خودداری کنند‪ .‬سرانجام توانستم‬                          ‫سلطنت استعفا دهد‪.‬‬
‫از آن صد سال ـ آن چه به طور‬              ‫روی آوردن دوباره مردم ایران‬             ‫گرایش [مصدقی] که به لیبرا ‌لها‬        ‫بردم و هرآنچه از تحبیب و ترغیب‬       ‫معظ ‌مله را قانع کنم که تصمیم خود‬          ‫شاه مخصوصاً بر این نکته تأکید‬
                                         ‫به آرما ‌نهای حنبش مشروطه‪ ،‬که‬                                                 ‫و استدلال که در چنته داشتم‬                                                      ‫داشت که هرگاه تا هنوز فرصت باقی‬
‫خاص جلب توجه م ‌یکند‪ ،‬نيروهای‬            ‫مانند دوران‌های شکوه و بزرگی‬            ‫و ملیون معرو ‌فاند و آن گرایشی‬                                                                                        ‫است و اوضاع کشور به مرحلۀ انفجار‬
                                         ‫ایران الهام بخش هر روزی تود‌ههای‬                                                                                                                              ‫نرسیده است‪ ،‬او به خارج سفر کند‬
‫فراوان با گرايش دينی است که‬              ‫گسترده شده است‪ ،‬کمتر کسی را به‬          ‫که چپ ایران نامیده‌ می‌شود و‬                                                                                          ‫حرکتش را م ‌یتوان ب ‌هعنوان ضرورت‬
                                         ‫اندازه من شادما ‌‌ن م ‌یکند‪ .‬همواره در‬                                                                                                                        ‫معالجه و مشاورات طبی توجیه کرد‪،‬‬
‫اکنون رودرروی حکومت اسلامی‬               ‫انتظار چنین دگرگشتی بود‌هام و آن‬        ‫حتی جنبش مذهبی کنونی‪ ،‬همه‬                                                                                             ‫اما اگر آنقدر صبر کند و منتظر بماند‬
                                         ‫را همچون شمشیری رفته در نیا ‌‌م‬                                                                                                                               ‫تا پس از خروج نیروی انگلیس از ایران‬
‫ايستاد ‌هاند‪ ،‬نيروهائی که در کنار‬        ‫می‌دیدم که یک روز سلاح دست‬              ‫سوابق خود و ریش ‌ههای خود را‬                                                                                          ‫عازم اروپا شود همه خواهند گفت که‬
                                         ‫این مردم در نبرد با قرون وسطای‬
‫ملت‪ ،‬ولی فقيه به کرسی نشانده‬                                                     ‫در انقلاب مشروطه دارا م ‌یباشند‪.‬‬                                                                                             ‫او نوکر انگلیس بوده است»‪.‬‬
                                              ‫جمهوری اسلامی خواهد شد‪.‬‬                                                                                                                                  ‫این‪ ،‬زمانی است که دولت انگلیس‬
‫شده را بار گرانی بر گرده‌ خود‬            ‫= دهه‌های طولانی است ـ‬                  ‫نه تنها ما طرفداران مشروطه که‬                                                                                         ‫اعلام کرده بود نیروهای خود را‬
                                                                                                                                                                                                       ‫در تاریخ معین بطور قطع از ایران‬
‫احسا ‌س م ‌یکنند‪ .‬آنها در سخنان‬          ‫ده ‌هها پيش از سی ساله تبعيد ـ‬          ‫ارتباط مستقیم با انقلاب مشروطه‬                                                                                        ‫خارج خواهد کرد و این تصمیم قابل‬
                                                                                                                                                                                                       ‫تجدیدنظر نیست‪ .‬احمدشاه خود را از‬
‫نائينی و آخوند خراسانی به دنبال‬          ‫که از نوشتن و گفتن درباره انقلاب‬        ‫داریم‪ ،‬بلکه «لیبرال ‌»ها و ملیون‬                                                                                      ‫هر سو در خطر حس م ‌یکرد‪ .‬از یک‬
                                                                                                                                                                                                       ‫سو نگران آن بود که پس از خروج‬
‫چه م ‌یگردند؛ «مقيد» و «مشروط»‬           ‫مشروطه بازنماند ‌هايد‪ .‬يکی از آن‬        ‫فرزندان انقلاب مشروطه هستند‬
                                                                                                                       ‫بیرون ریختم تا مگر بتوانم شاه را‬          ‫احمدشاه در سفر اروپا‬                  ‫نیروهای انگلیسی مقیم قزوین‪ ،‬راه‬
‫کردن قدرت ولی فقيه يا آزاد کردن‬          ‫سخنان دربارۀ «شکست سياسی»‬               ‫و چ ‌پگرایان ایران‪ ،‬مثل ًا فدائیان‪،‬‬   ‫از تصمیم خود منصرف گردانم ولی‬                                                   ‫برای حملۀ بالشویک‌ها بازبماند و‬
                                                                                                                       ‫متأسفانه نتیجه نگرفتم‪ .‬اعلیحضرت‬      ‫را عجالتاً ب ‌هتأخیر اندازد تا ما با فرصت‬  ‫به‌آسانی بر تهران دست یابند که‬
             ‫سياست از بن ِد دين؟‬         ‫و نه «شکست تاريخی» مشروطيت‬              ‫پدران فکریشان [از جمله] حیدر‬          ‫بار دیگر با اصرار و التماس از من‬     ‫کافی دربارۀ این موضوع مطالعه کنیم‬          ‫در آن صورت خودش و خانواد‌هاش‬
‫همایون ــ پیشرفت فرهنگی‬                                                                                                ‫خواستند موافقت عالیجناب (وزیر‬        ‫و نتیجۀ تصمیم خود را ب ‌هاطلاعشان‬          ‫بیرحمانه قتل عام خواهند شد‪ .‬از‬
‫جامعه ایرانی در پرتو تجربه تلخ این‬       ‫است‪ .‬آيا با رويکرد جديد جامعه‬           ‫عمو اغلی است‪ .‬من امیدوارم که‬          ‫امور خارجه انگلستان) را با خروج‬                                                 ‫دیگرسو‪ ،‬نقشۀ انگلیس ‌یها در مورد‬
‫سه دهه همه لای ‌ههای اجتماعی را در‬                                                                                     ‫موقت ایشان از ایران جلب کنم زیرا‬                           ‫برسانیم»‪.‬‬            ‫تغییر پایتخت و مستقر شدن وی‬
‫ب ‌‌ر م ‌یگیرد و رهبران و اندیشه مندان‬   ‫ايرانی و سرآمدانش که در جنبش‬            ‫بازگشت به این ریش ‌هها کمک کند‬        ‫از کمونیست شدن ایران می‌ترسد و‬       ‫در پاسخ این تلگراف‪ ،‬لرد کرزن به‬            ‫در اصفهان چنگی بر دلش نم ‌یزد‬
‫مذهبی را نیز برکنار نداشته است‪ .‬در‬                                                                                     ‫از افتادن خود به‌دست کمونیستها‬       ‫نورمن اطلاع داد که تصمیم انگلستان‬          ‫و مطمئن نبود سرنوشتی بهتر از‬
‫پهنه نواندیشی دینی جامعه ایرانی‬          ‫سبز خود را نمودار کرد و آن‬                    ‫تا همدیگر را بهتر بفهمیم‪».‬‬      ‫وحشت دارد‪ .‬خدمت اعلیحضرت‬             ‫دربارۀ فراخواندن نیروهای خود از‬
‫سهمی بیش از مجموع کشور‌های‬                                                                                             ‫عرض کردم از آنجا که اطلاع قطعی‬       ‫ایران قطعی است و تغییر نخواهد کرد‪.‬‬              ‫مهاجران دورۀ جنگ پیدا کند‪.‬‬
‫اسلامی دارد که نواندیشان مذهبی‬           ‫دگرگشتی که در الگوی آرزوئی اين‬          ‫اين سخنان بايد به نظرتان آشنا‬         ‫دارم عالیجناب با استعفای ایشان از‬    ‫وقتی نورمن این موضوع را‪ ،‬پنج‬               ‫وزیر مختار انگلستان در ادامۀ‬
                                                                                                                       ‫مقام سلطنت مخالفند‪ ،‬حتی جرأت‬         ‫روز بعد ب ‌هاطلاع احمدشاه رسانید او‬        ‫گزارش خود م ‌ینویسد «شاه اشاره‬
   ‫شان بیشتر به بیرون گریخت ‌هاند‪.‬‬       ‫مردم فرآهم آمده است‪ ،‬م ‌یتوان از‬        ‫بیايد؛ازنخستينگفتگوئیاستکه‬            ‫ابلاغ این پیام را به ایشان در خود‬    ‫به فکر افتاد از سلطنت استعفا کند و‬         ‫کرد که او نزد ملتش منفور شده‬
‫شرایط کنونی ایران ب ‌یشباه ‌تهائی‬                                                                                      ‫احساس نم ‌یکنم ولی شاه همچنان‬        ‫ب ‌هعنوان یک فرد عادی از کشور خارج‬         ‫ب ‌هدلیل این که در گذشته نصایح مرا‬
‫به دوران جنبش مشروطه نیست‪ .‬در‬            ‫پيروزی تاريخی انقلاب مشروطه‬             ‫حدود‪ 18‬سال پيش (‪ )1992‬حضوراً‬          ‫بر درخواست خود اصرار داشت و‬          ‫شود‪ .‬وزیر مختار انگلیس در تلگراف‬           ‫گوش کرده و خود را هوادار سیاست‬
‫آن هنگام نیز پار‌های رهبران مذهبی‬                                                                                      ‫اظهار نمود که چهار روز دیگر هم‬       ‫مورخ دوازدهم ژانویه‪ ،‬به لندن چنین‬          ‫ما نشان داده است‪ .‬در حالی که اکنون‬
‫و مردمانی با گرایش‌های نیرومند‬                               ‫سخن گفت؟‬            ‫با شما داشتم‪ .‬در صدمين سالگرد‬         ‫برای مسبوق شدن از نظر دولت‬                                                      ‫انگلستان قصد دارد حمایت مالی و‬
‫مذهبی به تجدد خواهی مشروطه‬               ‫همایون ــ تاریخ ایران پس از‬                                                                                                             ‫گزارش داد‪:‬‬            ‫نظامی خود را از ایران قطع کند و‬
‫خواهان گرایش داشتند و در پی‬              ‫مغولان بیشتر تاریخ شکس ‌تهاست‪.‬‬          ‫انقلاب مشروطه گسترده‌ترين‬                 ‫انگلستان منتظر خواهد ماند»‪.‬‬      ‫«اعلیحضرت اظهار داشت چون‬                   ‫بدون این پشتیبانی در شرایط حاضر‬
‫آشتی دادن آن دو عنصر‪ ،‬دیرجوش‬             ‫این همه شکست با خود روانشناسی‬                                                                                      ‫اکثر رجال کشور که با آنها مشورت‬            ‫بقای ایران ب ‌هعنوان یک کشور مستقل‬
‫بودند‪ .‬آنها از سوئی با نیر‌وهای ارتجاع‬   ‫شکس ‌‌ت م ‌‌یآورد‪ .‬از این رو شکافتن‬     ‫مراسم در تجليل اين انقلاب در‬          ‫نورمن در پایان تلگراف خود اظهار‬      ‫کرده با انتقال مرکز حکومت از تهران‬
‫به سرگردگی روحانیت و پادشاهی‬             ‫معن ‌یهای شکست لاز ‌‌م م ‌‌ی آید تا‬                                                               ‫نظر م ‌یکند‪:‬‬     ‫به اصفهان یا شیراز مخالف بود‌هاند‬                         ‫ممکن نخواهد بود‪.‬‬
‫قاجار در جامع ‌های که هشت سد‌های‬         ‫هر شکستی همچون پایان جهان‬               ‫ايران و خارج برگذار گرديد‪ .‬آثار‬                                            ‫چنین تصمیمی عجالتاً منتفی است‪.‬‬             ‫اعلیحضرت البته از تصمیم ما دائر‬
‫از پیشرفت و آگاهی ب ‌یخبر مانده بود‪،‬‬     ‫ننماید‪ .‬ما شکست سیاسی در برابر‬                                                ‫«از آنجا که تصور می‌کنم شاه‬          ‫اما دربارۀ شخص خودش‪ ،‬چون‬                   ‫به فراخواندن نیروهایمان گله نداشت‬
‫و از سوئی با نظام ارز ‌شهای ریشه‬         ‫شکست تاریخی داریم و دچار شکست‬           ‫پرشماری از کتاب و ويژه‌نامه و‬         ‫تصمیم خود را گرفته است و از سفر‬      ‫دولت انگلستان موافقت نمی‌کند‬               ‫و تأکید کرد که علل و جهات آن را‬
‫گرفته در سراسر هستی خود در جنگ‬           ‫شدن در برابر شکست خوردن‪.‬‬                                                      ‫به خارج منصرف نمی‌شود از هم‬          ‫ب ‌هبهانۀ معالجه از ایران خارج شود و‬       ‫از لحاظ اوضاع داخلی و ضرورتهای‬
‫بودند‪ .‬همان نائینی که رساله در دفاع‬      ‫شکست سیاسی برنیامدن از اوضاع‬            ‫رساله در بررسی و بازبينی آن‬           ‫اکنون باید در مورد انتخاب یکی‬        ‫محمدحس ‌نمیرزا ولیعهد را جانشین‬            ‫بین‌المللی کاملا درک م ‌یکند ولی‬
‫از مشروط ‌ه م ‌ینوشت برضد مدارس‬          ‫و احوال است و در اوضاع و احوال‬                                                ‫دیگر از اعضای خاندان سلطنت برای‬      ‫خود سازد‪ ،‬و از آنجا که مایل نیستند‬         ‫در ضمن از سرنوشت خود م ‌یترسید‬
‫نوین فتو ‌ی م ‌یداد‪ .‬بسیاری از آنان زود‬  ‫دیگرگون ممکن است جبران شود‪.‬‬             ‫منتشر شد‪ .‬و اين توجه گسترده‬           ‫جانشینی ایشان فکر کنیم چون‬           ‫در تهران بمانند و ب ‌هدست بالشویکها‬        ‫که اگر به دست بالشویکها بیفتد ـ‬
‫از پیام ‌دهای جنبش تجددخواهی به‬          ‫شکست تاریخی بی موضوع شدن و‬                                                    ‫تشکیل رژیم جمهوری در ایران ابداً با‬  ‫بیفتند‪ ،‬لذا تصمیم گرفت ‌هاند از مقام‬       ‫و درصورت سقوط پایتخت قطعاً‬
 ‫هراس افتادند و از مشروطه بریدند‪.‬‬        ‫سپری شدن است‪ .‬ایرانیان از اسکندر‬        ‫هر سال ادامه داشته است‪ .‬به نظر‬        ‫منافع و مصالح بریتانیا سازگار نیست‬   ‫سلطنت استعفا دهند و ب ‌هعنوان یک‬           ‫چنین م ‌یشود ـ تکلیفش چه خواهد‬
‫امروز روشنفکران مسلمان و‬                 ‫مقدونی شکستی سیاسی خوردند‬                                                     ‫و احتمال دارد به عواقب وخیمی‬         ‫شهروند عادی کشور را ترک گویند‪.‬‬             ‫بود‪ .‬او پیش‌بینی می‌کند که اگر‬
‫روحانیان نواندیش با همان معماها و‬        ‫ولی شاهنشاهی ایرانی در اوضاع و‬          ‫م ‌یرسد آرمانهای جنبش مشروطه‬                                               ‫ایشان فرمودند که در نظر دارند‬              ‫در تهران بماند به‌دست بالشویکها‬
‫دشوار ‌یها به صور ‌ت دیگر روبرویند‪.‬‬      ‫احوال دیگر باز برخاست‪ .‬اما شکست‬                                                                  ‫منجر گردد»‪.‬‬       ‫تصمیم خود را قبلا در جلسه‌ای‬
‫آنها نم ‌یتوانند به آسانی ذهنیتی را‬      ‫در نهاوند یک شکست تاریخی بود‪.‬‬           ‫و انقلاب آن به‌عنوان سرچشمه‬                                                ‫محرمانه به معدودی از رجال کشور‬
‫که در حوزه یا در مکتب «مدرن»‬             ‫ایران پیش از آن به تاریخ سپرده‬
‫شریعتی‪ ،‬شکل گرفته است برای‬               ‫شد و ایران دیگری سر برآورد که آن‬        ‫الهام مورد استناد نيروهای بسيار‬
‫پذیرفتن مدرنیته آماده سازند؛ و با‬        ‫شکست تاریخی را جبران کرد؛ ایده‬
‫حکومتی روبرویند که دست سرکوب‬                                                     ‫بيشتری نسبت به آن دو دهه پيش‬
‫آن هزاران بار زورمندتر از قاجا‌رهای‬                           ‫ایران نمرد‪.‬‬
‫پوسیده است‪ .‬از همه ای ‌نها گذشته‬         ‫جنبش مشروطه به کژراهه رفت‬               ‫قرار گرفته است‪ .‬آيا در اين رويکرد‬
‫هیچ انقلابی نیست که پاک از‬               ‫و در انقلاب اسلامی از پهنه سیاست‬
‫جامعه‌ای که از دل آن بر‌ می‌آید‬          ‫رانده شد ولی نه بی موضوع و سپری‪.‬‬        ‫تازه‪ ،‬طلايه تحقق آن اميدواری ر‌ا‬
‫بریده باشد‪ .‬در جائی تعریفی از حالت‬       ‫هر چه از حکومت پیروزمندان گذشت‬
‫انقلابی خواندم بسیار شیوا و رسا‪ :‬نظم‬     ‫قدر مشروطه آشکارتر گردید‪ .‬این‬                                  ‫م ‌یبينيد؟‬
‫کهن ‌های در آستانه سپردن جای خود‬         ‫انقلاب اسلامی بود که در پیروزی‬          ‫ـ در آن هنگام همه نیرو‌های‬
‫به نظمی تازه‪ ،‬یک جهان گذرنده‪،‬‬            ‫سیاسی تمام عیار خود به شکست‬             ‫سیاسی انقلابی پیشین به مشروطه‬
‫وارثی در پشت سر نم ‌یگذارد؛ بلکه‬         ‫تاریخی افتاد ــ مایه عبرت‪ ،‬نه‬           ‫پشت کرده بودند مبادا پادشاهی‬
‫یک بیوه آبستن از آ ‌ن م ‌یماند‪ ،‬یک‬                                               ‫پهلوی از آن اعتباری بگیرد‪ .‬مشکل‬
‫شب دراز کائوس و فروریختگی که‬                              ‫سرچشمه الهام‪.‬‬          ‫آن گرای ‌شها همان فراموش کردن‬
‫در آن کهنه رفته است و نو هنوز‬            ‫به همین ترتیب دچار شکست‬                 ‫نسب شناسی خودشان بود‪ .‬زیر‬
‫زاده نشده است (کائوس ‪chaos‬‬               ‫شدن‪ ،‬آنچه در انگلیسی ‪‌setback‬‬           ‫تأثیر تاریخ نگاری مسلکی و حزبی‬
‫حالت پیش از آفرینش جهان برای‬             ‫م ‌یگویند با شکست خوردن تفاوت‬           ‫ایران که شصت سالی از فردای هجوم‬
                                         ‫دارد که از پا افتادن است‪ .‬اگر بر زمین‬   ‫متفقین به ایران مکتب تاریخی ما‬
                    ‫یونانیان بود‪).‬‬       ‫افتاده باز برخیزد ــ با هر فاصله و به‬   ‫بوده است‪ ،‬جنبش مشروطه از تقریباً‬
‫روشنفکران و نواندیشان مسلمان‬             ‫هر ترتیب ــ شکست نخورده است‪.‬‬            ‫همه اسباب بزرگی خود برهنه شد‪.‬‬
‫امروز ایران در کشاکشی قهرمانان ‌هاند‬     ‫جامعه ایرانی و جنبش مشروطه در‬           ‫آن را صرفاً انقلابی ضد استبدادی‬
‫‌‌و م ‌یباید کوش ‌شهای آنان را پاس‬       ‫‪ 1357‬بر زمین افتادند ولی از پا‬          ‫شمردند که چند سالی آزادی را به‬
‫داشت‪ .‬آنان دست در دست نیروهای‬            ‫نیفتادند‪ .‬نه جامعه ایرانی بویه رسیدن‬    ‫ایران آورد تا رضا شاه آمد و مشروطه‬
‫لیبرال و سیاستگران عملگرا مشکل‬           ‫به مل ‌تهای پیشرفته شعار انقلابیان‬      ‫را از میان برد و تنها دوره مصدق بود‬
‫اسلام در یک جامعه مدرن را خواهند‬         ‫مشروطه را فراموش کرد‪ ،‬نه جنبش‬           ‫که باز موقتاً دمکراسی را برقرار کرد‪.‬‬
                                         ‫مشروطه پویائی و باززائی خود را از‬       ‫تجددخواهی و توسعه و نوسازندگی‬
                         ‫گشود‪.‬‬           ‫دست داد‪ .‬جنبش سبز مانند گلی‬             ‫در این مکتب تاریخی از یادها رفت‬
                                         ‫که جامعه‪ ،‬مای ‌ههایش را مانند شیره‬      ‫و اگر هم بدان پرداختند در امیر کبیر‬
‫ادامه در صفحه ‪17‬‬                         ‫درخت‪ ،‬صد سال برای شکفتن آن در‬           ‫متوقف ماند که به او نیز در پانتئون‬
                                                                                 ‫مصدق در کنار مصدق ‌یهای دیگر که‬
                                                                                 ‫معصومان شبه مذهبی عصر ما قلمداد‬
                                                                                 ‫شد‌هاند‪ ،‬جائی دادند‪ .‬ریشۀ کژاندیشی‬
                                                                                 ‫نسل انقلاب ر‌ا‌ می‌باید در همین‬
                                                                                 ‫نگرش غرض‌ورزانه و یک‌سو نگر‬
                                                                                 ‫جستجو کرد که تاریخ را سیاستبازی‬

                                                                                          ‫با وسائل دیگ ‌‌ر م ‌یشمارد‪.‬‬
                                                                                 ‫در جبهه دیگر‪ ،‬با همان نگرش‬
                                                                                 ‫سیاستبازانه و تبلیغاتی به تاریخ‪،‬‬
                                                                                 ‫جنبش مشروطه را زیر سایه سنگین‬
                                                                                 ‫پادشاهی انداختند که جای ملت‬
                                                                                 ‫و میهن را نیز با شعار خدا شاه‬
                                                                                 ‫میهن تنگ کرد‪ .‬جنبش مشروطه‬
                                                                                 ‫با همه سهمی که در برآمدن‬
                                                                                 ‫پادشاهی تازه داشت همچون رقیب‬
                                                                                 ‫و دشمنی تلقی شد که اگر چه‬
                                                                                 ‫فراموش کردنی نم ‌یبو ‌د م ‌یشد آن‬
                                                                                 ‫را به خشک‌ترین و سترون‌ترین‬
                                                                                 ‫تشریفات فروکاست‪ .‬جنبش مردمی‬
                                                                                 ‫با همه هد ‌فهای نوسازندگی و تجدد‬
                                                                                 ‫آن بایست فرامو ‌ش‌ م ‌ی‌شد‪ .‬هرچه‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17