Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۹۵ (دوره جديد
P. 12
خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط داریوشهمایونروزنام هنگاریبرجسته، صفحه - Page 12 - 12شماره 1661
موجود در خاورمیانه ،بسیاری از آنها نظری هپردازی جستجوگر و نوجو ،و جمعه 28د یماه تا پنجشنبه 4بهمن ماه 1397خورشیدی
همچنان معتبرند و گویی همین امروز سیاستمداری مل یگرا و میه ندوست
نگاشته شدهاند .مقالات قدیم یوی بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()103
در ده ههای سی تا پنجاه خورشیدی
همچنین بازتاب مستند موقعیت منطق های و جهانی آگاهی داشت. ( کیهان لندن شماره ) 1284
سیاسی و اجتماعی ایران هستند. وی سالهای طولانی در روزنام ههای
داریوش همایون از همین رو ما به بازنشر گلچینی از معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران احمد احـرار کشته خواهد شد و هرگاه به جنوب تصویر تاریخی احمدشاه ،او را در
آثار داریوش همایون میپردازیم که اصلی روزنامهی «آیندگان» بود کشور (منطقۀ نفوذ بختیاریها) برود این زمان پادشاهی زبون ،ب یتصمیم
(۵مهر،۱۳۰۷تهران۸-بهمن،۱۳۸۹ژنو) در سالهای تبعید پس از انقلاب ۵۷ که صفح های نوین در تاریخچهی اطلاع دهند و سپس طی بیانی های هیچ معلوم نیست سرنوشت بهتری و ترسو نشان م یدهد که جز رهاندن
با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک روزنامهنگاری ایران گشود.همایون ب هآگاهی ملت برسانند. داشته باشد .بدین جهت صریحاً به
داشت .مقالاتی که در این ستون مهارت روزنامهنگاری و تسلط خود من گفت درصورتی که خطر نزدیک خود از مهلکه فکری در سر ندارد.
م یخوانید ،از آرشیو کیهان لندن بر زبان فارسی را با ایدههای سیاسی در ضمن صحبت ،از اعلیحضرت شدن بالشویکها اعضای کابینه را «نورمن» در تلگرافی که ب هتاریخ
خویش در هم آمیخت و از دههی ۳۰ شنیدم که کوشید هاند والاحضرت به مهاجرت از تهران وادار کند او ششم ژانویه 1921به لندن مخابره
انتخاب شدهاند. خورشیدی به این سو ،نوشتههایی از ولیعهد را قانع کنند که بهجای همراه آنان به اصفهان یا شیراز کرد ،شرح دیدار و گفت وگوی خود
ایشان پذیرای مقام سلطنت شود ولی را با پادشاه ایران چنین گزارش داد:
امروز هم اسباب و هم ارادهاش را داریم والاحضرت نیز از قبول این مسؤولیت نخواهد رفت. «شاه که از شنیدن خبرهای
خطیر ،در چنین اوضاع آشفته ،سر باز خدمت اعلیحضرت عرض کردم مربوط به بیرون رفتن اتباع انگلیس
کیهان لندن شماره 4 - 1321شهریورماه 1389 که خروج فوری ایشان از کشور ،در و بسته شدن بانک شاهی (بانک
گرای شهای سیاسی ایران از چپ و راست با فراموش کردن ریش ههای خود در نخستین عصر زده است. شرایط و احوال کنونی ،ابداً ب هصلاح ایران و انگلیس) شدیداً غرق وحشت
اعلیحضرت فرمودند که با این نیست و احتمالا منجر به سقوط شده است امروز مجدداً مرا نزد
روشنگری ایرانی محکوم به باز زیستن دورا نهای صفوی و قاجار شدند حال تصمیم دارند که باز هم با رژیم سلطنتی خواهدشد .در این خود فراخواند و قریب دو ساعت
محمدحسن میرزا صحبت کنند لحظات حساس ،وظیفۀ ایشان در صحبت کرد .معظمله باز هم کوشید
ر گهای خود انباشت ،نشان پیروزی خوبی در جهان بود از «سرچشمه =«در مورد آنچه که ما از نوآوری شاید بتوان رضایتشان را جلب کرد قبال وطنشان و ملتشان و خاندان که موافقت مرا با نظرش دایر به
تاریخی جنبش مشروطه است ــ با یک خورشید درخشان» میتافت. و چنانچه اقدامشان به نتیجه نرسید ترک فوری ایران جلب کند و
آن یکی نیست؛ همان است در جامه گفت هاند که ملتی که گذشته خود لازم داريم ،م یتوانیم از منابع صد دلیل آورد که این مسافرت بنا به
سده بیست و یکمی خود؛ ژرفتر را فراموش کند محکوم به باز زیستن محمدحسن میرزا (ولیعهد) تشخیص پزشکان برای معالجه
و گستردهتر و آگاهتر .استوار بر آن است .گرای شهای سیاسی ایران سال پیش خود بگیریم .م یخواهم و انجام معاینات پزشکی در اروپا
پای ههای مادی و فکری و اجتماعی از چپ و راست با فراموش کردن آنگاه احتمالا برادر دیگرشان را که قاجار ،حتی نسبت به مصالح شخصی لازم است و اگر دولت انگلستان با
که مشروط هخواهان صد سال پیش ریشههای خود در نخستین عصر از این فرصت استفاده کنم و بگویم از ولیعهد کوچکتر است به این مقام خودشان این است که تا وقتی جانشان مسافرتش ،بهعنوان پادشاه ایران،
جرأت آرزو کردنش را نیز نم یداشتند. روشنگری ایرانی محکوم به باز زیستن ب هطور جدی در خطر نیفتاده است از موافقت نکند حاضر است از مقام
=و اما امروز ـ 4سال بعد که نه تنها طرفداران پادشاهی و برخواهند گزید. اجرای این فکر ،یعنی ترک مملکت،
دورا نهای صفوی و قاجار شدند. من تمام مهارت خود را بهکار خودداری کنند .سرانجام توانستم سلطنت استعفا دهد.
از آن صد سال ـ آن چه به طور روی آوردن دوباره مردم ایران گرایش [مصدقی] که به لیبرا لها بردم و هرآنچه از تحبیب و ترغیب معظ مله را قانع کنم که تصمیم خود شاه مخصوصاً بر این نکته تأکید
به آرما نهای حنبش مشروطه ،که و استدلال که در چنته داشتم داشت که هرگاه تا هنوز فرصت باقی
خاص جلب توجه م یکند ،نيروهای مانند دورانهای شکوه و بزرگی و ملیون معرو فاند و آن گرایشی است و اوضاع کشور به مرحلۀ انفجار
ایران الهام بخش هر روزی تودههای نرسیده است ،او به خارج سفر کند
فراوان با گرايش دينی است که گسترده شده است ،کمتر کسی را به که چپ ایران نامیده میشود و حرکتش را م یتوان ب هعنوان ضرورت
اندازه من شادما ن م یکند .همواره در معالجه و مشاورات طبی توجیه کرد،
اکنون رودرروی حکومت اسلامی انتظار چنین دگرگشتی بودهام و آن حتی جنبش مذهبی کنونی ،همه اما اگر آنقدر صبر کند و منتظر بماند
را همچون شمشیری رفته در نیا م تا پس از خروج نیروی انگلیس از ایران
ايستاد هاند ،نيروهائی که در کنار میدیدم که یک روز سلاح دست سوابق خود و ریش ههای خود را عازم اروپا شود همه خواهند گفت که
این مردم در نبرد با قرون وسطای
ملت ،ولی فقيه به کرسی نشانده در انقلاب مشروطه دارا م یباشند. او نوکر انگلیس بوده است».
جمهوری اسلامی خواهد شد. این ،زمانی است که دولت انگلیس
شده را بار گرانی بر گرده خود = دهههای طولانی است ـ نه تنها ما طرفداران مشروطه که اعلام کرده بود نیروهای خود را
در تاریخ معین بطور قطع از ایران
احسا س م یکنند .آنها در سخنان ده هها پيش از سی ساله تبعيد ـ ارتباط مستقیم با انقلاب مشروطه خارج خواهد کرد و این تصمیم قابل
تجدیدنظر نیست .احمدشاه خود را از
نائينی و آخوند خراسانی به دنبال که از نوشتن و گفتن درباره انقلاب داریم ،بلکه «لیبرال »ها و ملیون هر سو در خطر حس م یکرد .از یک
سو نگران آن بود که پس از خروج
چه م یگردند؛ «مقيد» و «مشروط» مشروطه بازنماند هايد .يکی از آن فرزندان انقلاب مشروطه هستند
بیرون ریختم تا مگر بتوانم شاه را احمدشاه در سفر اروپا نیروهای انگلیسی مقیم قزوین ،راه
کردن قدرت ولی فقيه يا آزاد کردن سخنان دربارۀ «شکست سياسی» و چ پگرایان ایران ،مثل ًا فدائیان، از تصمیم خود منصرف گردانم ولی برای حملۀ بالشویکها بازبماند و
متأسفانه نتیجه نگرفتم .اعلیحضرت را عجالتاً ب هتأخیر اندازد تا ما با فرصت بهآسانی بر تهران دست یابند که
سياست از بن ِد دين؟ و نه «شکست تاريخی» مشروطيت پدران فکریشان [از جمله] حیدر بار دیگر با اصرار و التماس از من کافی دربارۀ این موضوع مطالعه کنیم در آن صورت خودش و خانوادهاش
همایون ــ پیشرفت فرهنگی خواستند موافقت عالیجناب (وزیر و نتیجۀ تصمیم خود را ب هاطلاعشان بیرحمانه قتل عام خواهند شد .از
جامعه ایرانی در پرتو تجربه تلخ این است .آيا با رويکرد جديد جامعه عمو اغلی است .من امیدوارم که امور خارجه انگلستان) را با خروج دیگرسو ،نقشۀ انگلیس یها در مورد
سه دهه همه لای ههای اجتماعی را در موقت ایشان از ایران جلب کنم زیرا برسانیم». تغییر پایتخت و مستقر شدن وی
ب ر م یگیرد و رهبران و اندیشه مندان ايرانی و سرآمدانش که در جنبش بازگشت به این ریش هها کمک کند از کمونیست شدن ایران میترسد و در پاسخ این تلگراف ،لرد کرزن به در اصفهان چنگی بر دلش نم یزد
مذهبی را نیز برکنار نداشته است .در از افتادن خود بهدست کمونیستها نورمن اطلاع داد که تصمیم انگلستان و مطمئن نبود سرنوشتی بهتر از
پهنه نواندیشی دینی جامعه ایرانی سبز خود را نمودار کرد و آن تا همدیگر را بهتر بفهمیم». وحشت دارد .خدمت اعلیحضرت دربارۀ فراخواندن نیروهای خود از
سهمی بیش از مجموع کشورهای عرض کردم از آنجا که اطلاع قطعی ایران قطعی است و تغییر نخواهد کرد. مهاجران دورۀ جنگ پیدا کند.
اسلامی دارد که نواندیشان مذهبی دگرگشتی که در الگوی آرزوئی اين اين سخنان بايد به نظرتان آشنا دارم عالیجناب با استعفای ایشان از وقتی نورمن این موضوع را ،پنج وزیر مختار انگلستان در ادامۀ
مقام سلطنت مخالفند ،حتی جرأت روز بعد ب هاطلاع احمدشاه رسانید او گزارش خود م ینویسد «شاه اشاره
شان بیشتر به بیرون گریخت هاند. مردم فرآهم آمده است ،م یتوان از بیايد؛ازنخستينگفتگوئیاستکه ابلاغ این پیام را به ایشان در خود به فکر افتاد از سلطنت استعفا کند و کرد که او نزد ملتش منفور شده
شرایط کنونی ایران ب یشباه تهائی احساس نم یکنم ولی شاه همچنان ب هعنوان یک فرد عادی از کشور خارج ب هدلیل این که در گذشته نصایح مرا
به دوران جنبش مشروطه نیست .در پيروزی تاريخی انقلاب مشروطه حدود 18سال پيش ( )1992حضوراً بر درخواست خود اصرار داشت و شود .وزیر مختار انگلیس در تلگراف گوش کرده و خود را هوادار سیاست
آن هنگام نیز پارهای رهبران مذهبی اظهار نمود که چهار روز دیگر هم مورخ دوازدهم ژانویه ،به لندن چنین ما نشان داده است .در حالی که اکنون
و مردمانی با گرایشهای نیرومند سخن گفت؟ با شما داشتم .در صدمين سالگرد برای مسبوق شدن از نظر دولت انگلستان قصد دارد حمایت مالی و
مذهبی به تجدد خواهی مشروطه همایون ــ تاریخ ایران پس از گزارش داد: نظامی خود را از ایران قطع کند و
خواهان گرایش داشتند و در پی مغولان بیشتر تاریخ شکس تهاست. انقلاب مشروطه گستردهترين انگلستان منتظر خواهد ماند». «اعلیحضرت اظهار داشت چون بدون این پشتیبانی در شرایط حاضر
آشتی دادن آن دو عنصر ،دیرجوش این همه شکست با خود روانشناسی اکثر رجال کشور که با آنها مشورت بقای ایران ب هعنوان یک کشور مستقل
بودند .آنها از سوئی با نیروهای ارتجاع شکس ت م یآورد .از این رو شکافتن مراسم در تجليل اين انقلاب در نورمن در پایان تلگراف خود اظهار کرده با انتقال مرکز حکومت از تهران
به سرگردگی روحانیت و پادشاهی معن یهای شکست لاز م م ی آید تا نظر م یکند: به اصفهان یا شیراز مخالف بودهاند ممکن نخواهد بود.
قاجار در جامع های که هشت سدهای هر شکستی همچون پایان جهان ايران و خارج برگذار گرديد .آثار چنین تصمیمی عجالتاً منتفی است. اعلیحضرت البته از تصمیم ما دائر
از پیشرفت و آگاهی ب یخبر مانده بود، ننماید .ما شکست سیاسی در برابر «از آنجا که تصور میکنم شاه اما دربارۀ شخص خودش ،چون به فراخواندن نیروهایمان گله نداشت
و از سوئی با نظام ارز شهای ریشه شکست تاریخی داریم و دچار شکست پرشماری از کتاب و ويژهنامه و تصمیم خود را گرفته است و از سفر دولت انگلستان موافقت نمیکند و تأکید کرد که علل و جهات آن را
گرفته در سراسر هستی خود در جنگ شدن در برابر شکست خوردن. به خارج منصرف نمیشود از هم ب هبهانۀ معالجه از ایران خارج شود و از لحاظ اوضاع داخلی و ضرورتهای
بودند .همان نائینی که رساله در دفاع شکست سیاسی برنیامدن از اوضاع رساله در بررسی و بازبينی آن اکنون باید در مورد انتخاب یکی محمدحس نمیرزا ولیعهد را جانشین بینالمللی کاملا درک م یکند ولی
از مشروط ه م ینوشت برضد مدارس و احوال است و در اوضاع و احوال دیگر از اعضای خاندان سلطنت برای خود سازد ،و از آنجا که مایل نیستند در ضمن از سرنوشت خود م یترسید
نوین فتو ی م یداد .بسیاری از آنان زود دیگرگون ممکن است جبران شود. منتشر شد .و اين توجه گسترده جانشینی ایشان فکر کنیم چون در تهران بمانند و ب هدست بالشویکها که اگر به دست بالشویکها بیفتد ـ
از پیام دهای جنبش تجددخواهی به شکست تاریخی بی موضوع شدن و تشکیل رژیم جمهوری در ایران ابداً با بیفتند ،لذا تصمیم گرفت هاند از مقام و درصورت سقوط پایتخت قطعاً
هراس افتادند و از مشروطه بریدند. سپری شدن است .ایرانیان از اسکندر هر سال ادامه داشته است .به نظر منافع و مصالح بریتانیا سازگار نیست سلطنت استعفا دهند و ب هعنوان یک چنین م یشود ـ تکلیفش چه خواهد
امروز روشنفکران مسلمان و مقدونی شکستی سیاسی خوردند و احتمال دارد به عواقب وخیمی شهروند عادی کشور را ترک گویند. بود .او پیشبینی میکند که اگر
روحانیان نواندیش با همان معماها و ولی شاهنشاهی ایرانی در اوضاع و م یرسد آرمانهای جنبش مشروطه ایشان فرمودند که در نظر دارند در تهران بماند بهدست بالشویکها
دشوار یها به صور ت دیگر روبرویند. احوال دیگر باز برخاست .اما شکست منجر گردد». تصمیم خود را قبلا در جلسهای
آنها نم یتوانند به آسانی ذهنیتی را در نهاوند یک شکست تاریخی بود. و انقلاب آن بهعنوان سرچشمه محرمانه به معدودی از رجال کشور
که در حوزه یا در مکتب «مدرن» ایران پیش از آن به تاریخ سپرده
شریعتی ،شکل گرفته است برای شد و ایران دیگری سر برآورد که آن الهام مورد استناد نيروهای بسيار
پذیرفتن مدرنیته آماده سازند؛ و با شکست تاریخی را جبران کرد؛ ایده
حکومتی روبرویند که دست سرکوب بيشتری نسبت به آن دو دهه پيش
آن هزاران بار زورمندتر از قاجارهای ایران نمرد.
پوسیده است .از همه ای نها گذشته جنبش مشروطه به کژراهه رفت قرار گرفته است .آيا در اين رويکرد
هیچ انقلابی نیست که پاک از و در انقلاب اسلامی از پهنه سیاست
جامعهای که از دل آن بر میآید رانده شد ولی نه بی موضوع و سپری. تازه ،طلايه تحقق آن اميدواری را
بریده باشد .در جائی تعریفی از حالت هر چه از حکومت پیروزمندان گذشت
انقلابی خواندم بسیار شیوا و رسا :نظم قدر مشروطه آشکارتر گردید .این م یبينيد؟
کهن های در آستانه سپردن جای خود انقلاب اسلامی بود که در پیروزی ـ در آن هنگام همه نیروهای
به نظمی تازه ،یک جهان گذرنده، سیاسی تمام عیار خود به شکست سیاسی انقلابی پیشین به مشروطه
وارثی در پشت سر نم یگذارد؛ بلکه تاریخی افتاد ــ مایه عبرت ،نه پشت کرده بودند مبادا پادشاهی
یک بیوه آبستن از آ ن م یماند ،یک پهلوی از آن اعتباری بگیرد .مشکل
شب دراز کائوس و فروریختگی که سرچشمه الهام. آن گرای شها همان فراموش کردن
در آن کهنه رفته است و نو هنوز به همین ترتیب دچار شکست نسب شناسی خودشان بود .زیر
زاده نشده است (کائوس chaos شدن ،آنچه در انگلیسی setback تأثیر تاریخ نگاری مسلکی و حزبی
حالت پیش از آفرینش جهان برای م یگویند با شکست خوردن تفاوت ایران که شصت سالی از فردای هجوم
دارد که از پا افتادن است .اگر بر زمین متفقین به ایران مکتب تاریخی ما
یونانیان بود). افتاده باز برخیزد ــ با هر فاصله و به بوده است ،جنبش مشروطه از تقریباً
روشنفکران و نواندیشان مسلمان هر ترتیب ــ شکست نخورده است. همه اسباب بزرگی خود برهنه شد.
امروز ایران در کشاکشی قهرمانان هاند جامعه ایرانی و جنبش مشروطه در آن را صرفاً انقلابی ضد استبدادی
و م یباید کوش شهای آنان را پاس 1357بر زمین افتادند ولی از پا شمردند که چند سالی آزادی را به
داشت .آنان دست در دست نیروهای نیفتادند .نه جامعه ایرانی بویه رسیدن ایران آورد تا رضا شاه آمد و مشروطه
لیبرال و سیاستگران عملگرا مشکل به مل تهای پیشرفته شعار انقلابیان را از میان برد و تنها دوره مصدق بود
اسلام در یک جامعه مدرن را خواهند مشروطه را فراموش کرد ،نه جنبش که باز موقتاً دمکراسی را برقرار کرد.
مشروطه پویائی و باززائی خود را از تجددخواهی و توسعه و نوسازندگی
گشود. دست داد .جنبش سبز مانند گلی در این مکتب تاریخی از یادها رفت
که جامعه ،مای ههایش را مانند شیره و اگر هم بدان پرداختند در امیر کبیر
ادامه در صفحه 17 درخت ،صد سال برای شکفتن آن در متوقف ماند که به او نیز در پانتئون
مصدق در کنار مصدق یهای دیگر که
معصومان شبه مذهبی عصر ما قلمداد
شدهاند ،جائی دادند .ریشۀ کژاندیشی
نسل انقلاب را میباید در همین
نگرش غرضورزانه و یکسو نگر
جستجو کرد که تاریخ را سیاستبازی
با وسائل دیگ ر م یشمارد.
در جبهه دیگر ،با همان نگرش
سیاستبازانه و تبلیغاتی به تاریخ،
جنبش مشروطه را زیر سایه سنگین
پادشاهی انداختند که جای ملت
و میهن را نیز با شعار خدا شاه
میهن تنگ کرد .جنبش مشروطه
با همه سهمی که در برآمدن
پادشاهی تازه داشت همچون رقیب
و دشمنی تلقی شد که اگر چه
فراموش کردنی نم یبو د م یشد آن
را به خشکترین و سترونترین
تشریفات فروکاست .جنبش مردمی
با همه هد فهای نوسازندگی و تجدد
آن بایست فرامو ش م یشد .هرچه