Page 15 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۰۷ (دوره جديد
P. 15
صفحه 15ـ Page 15ـ شماره ۱۶۷۳
جمعه ۱۹تا پنجشنبه ۲۵آوریل 2019
زکریا هاشمی ،از بازیگری تا نویسندگی زخ مهای جنگ از نگاه عکاس زنی که در
زکریا هاشمی با بازیگری قدم به افغانستان کشته شد
جهان سینما گذاشت ،و در همان
ویدئو حال رما ننویسی را با تشویق فروغ بهجتامید-درچندده هیگذشته
فرخزاد آغاز کرد و اولین مستندهای کمتر قتل تروریست یای رخ داده که
«برایدیدنویدئو،رویعکسکلیکنمودهویابهسایتکیهانلندنمراجعهنمایید». تلویزیون ملی ایران را ساخت ،بعد دنیای سیاست و هنر را همزمان دگرگون
پشت دوربین قرار گرفت و فیلم و متاثر کرده باشد .چنین قتلی یک
پابلو پیکاسو ،که جنگ داخلی اسپانیا است که نم یتوان نیم هکاره گذاشت، عکس شماره ۲ سال داشت و تحصیل در دانشگاه را روز پیش از انتخابات ریاس تجمهوری
را با چند خط روی یک بوم جاودانه از صفحه اول تا سطر آخر را باید سینمایی کارگردانی کرد. برای پیگیری شغل ایدهآلش عکاسی افغانستان نزدیک مرز این کشور به
کرد ،مقایسه م یکند .صدرالدین الهی یک نفس خواند« .چشم باز و گوش «چشم باز و گوش باز» که زکریا جنگ و فجایع آن خبر م یدهند ،با این ترک کرده بود .او دربارهی شرایط کاری پاکستان به وقوع پیوست :روز ۴آوریل
در آن سا لهای دور در کیهان لندن باز» یک رمان نیست ،گزارشی است هاشمی از مولوی به قرض گرفته حال پیام ی صل حجویانه در خود دارند. خوددرسا لهایده هی ۱۹۹۰م یگوید: ۲۰۱۴هنگام برگزاری یک کارزار
نوشت «این کتاب یک تفاوت اساسی از جنگی که هزاران هزار از جوانان ،عنوان گزارش فیلمنام هوار او از او مرگ را نشان م یدهد تا ارزش زندگی «در این سا لها من با دوربین دستی کار انتخاباتی در منطقهی «خوست»،
با آنهای دیگر دارد .چشم نویسنده از کشور را به کشتن داد .جوانانی را جبه ههای جنگ ایران و عراق است، را بنمایاند .کشمک شهای خونین را از م یکردموهمیشهچمدانیهمراهداشتم مردی که لباس نیروهای پلیس افغان
میان تمام سطور آن وق زده به من که با نوشاندن شربتی و کلیدی که برای بار دوم روانه کتابفروش یها طریق عدسی دوربین به ثبت م یرساند که در آن وسایل کار و چیزهایی مثل را بر تن داشت ،به صف خبرنگاران و
نگاه م یکند و با دندان قروچ های از پلاستیکی به گردن روانه «بهشت» تا تلاش برای رسیدن به آرامشی مواد شیمیایی برای ظاه رکردن فیلم را عکاسان نزدیک شد و ب یسر و صدا،
سر خشم و ریشخند و لجاجت مرا به کردند؛ گزارشی از زشت یهای جنگ م یشود. همدلانه را در همگان برانگیزاند و در آن جا م یدادم .از آنجا که م یترسیدم ولی مصمم و هدفمند به سمت آنها
که بیشتر به یک فیلمنامه شباهت زکریا هاشمی برای کسانی که با بربریتی قرو ن وسطای ی را برملا م یسازد مواد مورد نیازم کافی نباشد و کارم ناتمام شلیک کرد .در این حمل هی تروریستی،
چالش م یطلبد». دارد .فریدون هویدا در نقدی که سینمای قبل از انقلاب آشنایی دارند، تا انسانیت را در بشر اواخر قرن بیستم بماند ،همیشه چمدان را پر م یکردم و آنیا نیدرینگهاوس عکاس و خبرنگار زن
در این گفتگو با زکریا هاشمی در بر چاپ اول این کتاب نوشته است نامی شناخته شده است .برخی او را که پای به قرنی تازه م یگذارد بیدار کند. هم هجا به کول م یکشیدم .فکر م یکنم آلمانی که با خبرگزاری آسوشیتدپرس
دفتر کیهان لندن ،البته از کتاب صحبت از ««نئورئالیسم ادبی» با فیل مهای فرخ غفاری م یشناسند، در این میان ،شرایط زنان و کودکان من در آن دوره به تمام گوش ه و کنارهای همکاری داشت،کشته شدوکتیگانون
صحبت نم یکنیم ،این کتاب را باید م یکند .عباس میلانی در مقال های که برخی دیگر با «خشت و آینه» از جنگزده بیش از دیگر موضوعها حمامهای هت لهای اروپا وارد شده بودم. روزنام هنگار کانادایی ،یک پزشک و یک
خواند .با او در مورد زندگی هنر یاش آن زمان در کیهان لندن منتشر شد، ابراهیم گلستان .عدهای با او بعد از در کانون توجه او جای میگیرند. چون م یتوانستم آن اتاق کهای نمور را پلیس افغان نیز به شدت زخمی شدند.
در سا لهای قبل و بعد از انقلاب گفت کار زکریا هاشمی را با «گرنیکا»ی فیل مهای «سه قاپ» و «زن باکره» نیدرینگهاوس حتی زمانی که به سراغ در عرض چند دقیقه به تاریکخان های درمانجراح تهایآسی بدیدگان،ماهها
که با کارگردانی او اکران شد آشنایی ثبت لحظ هی تجسس خان هی یکی از
و شنید نشستیم. پیدا کردند .کمتر کسانی اما با زکریا نمایندگان مجلس عراق در بغداد م یرود مجهز تبدیلکنم». به طول انجامید.
هاشمی به عنوان نویسنده آشنایی نیز م یکوشد تاثیر عملیات سربازان اولین عکس از میدان جنگ سازمان گزارشگران بدون مرز پیش از
آمریکایی را بر زنان و بچ ههایی که در نخستین گز ا ر ش تصو یر ی اینحمل هیتروریستی،باصدوربیانی های
دارند. اتاق حضور دارند ،برجسته کند .در اعلام کرده بود که فعالیت رسان های در
«چشم باز و گوش باز» که در عکسی که در ۲۷نوامبر ۲۰۰۴برداشته آنیا نیدرینگهاوس؛ آتن؛ ۲۰۰۴ افغانستان با خطر جانی جدی همراه
روزهای گذشته توسط «نشر مهری» شده ،دو زن و سه کودک در پ سزمین هی نیدرینگهاوس که به درگیریهای است .این هشدار ولی مانع از آن نشده
لندن بازنشر شد ،کتابی فو قالعاده در اتاقی با دیواری گچی منتظر ایستادهاند. سارایوو مربوط م یشد ،در سال ۱۹۹۴ بود که نیدرینگهاوس از انجام وظیف هی
مورد جنگ ایران و عراق است« .چشم در این جمع ۵نفره ،دختر روسری در رسان هها به چاپ رسید .او هرچند انسان یای که برای خود تعیین کرده بود،
باز و گوش باز» ،عنوانی که زکریا ب ه س ِر جوانی که به دیوار تکیه داده با در آن زمان عکاسی نا مآشنا بود ،با طفره رود و به عکاسی در گسترههایی
هاشمی برای این کتاب از مولوی به نگاهی تیز و پر سوء ظن به دوربین ای ن حال برای کسب ماموریت بالکان که کمتر خطر داشت ،روی بیاورد .او
قرض گرفته است ،از آن کتا بهایی چشم دوخته ،در حالی که دو دختر تلاش بسیار کرد؛ به این دلیل ساده به عنوان عکاسی سرشناس و برندهی
خردسال کنار او با کنجکاوی به عکاس که مسئولان «آژانس اروپایی عکاسان جایزهی پولیتزر در رشت هی بهترین
آشناییبافریدونفرخزاد؛خاطراتهنریسعیدمحمدی نگاه م یکنند .اینطور که پیداست ،نه عکس خبری در سال ،۲۰۰۵به اندازهی
در نمایش موزیکال «شب بود ،بیابان بود ...فرخزاد بود» عملیات تهدیدآمیز سربازان مسلح خبری» از اعزام او به میدان جنگ به کافی ثروت و شهرت ب هدست آورده بود
ارتشی و فضای رعبآور اتاق ،بلکه خاطر «ز نبودن» سر باز م یزدند.ولین
سعید محمدی و فریدون فرخزاد نمایش ت کنفره موزیکال و مولتی دوربین عکاسی است که در مرکز توجه عکس نمایشگاه ،یک سرباز بوسنی را که بتواند در این جهان پهناور ب یدغدغه
مدیای «شب بود ،بیابان بود ...فرخزاد آنها قرار گرفته است( .عکس شماره)۲ نشان م یدهد که با شلیک گلول های در در گوش های دنج زندگی کند .ولی باور
م یدانید در آن زمان یعنی دو سه که در حیطه تئاتر در تبعید هم بود» نوشته فیروزه خطیبی نویسنده، نیدرینگهاوس ،در گزارشهای روز روشن ،از ناحی هی شکم ب ه شدت داشت که «جنگ به هم هی ما مربوط
سال اول بعد از انقلاب ،زمانی که فعالی تهای درخشانی داشته برای نمایشنام هنویس ،کارگردان و بازیگر تصویری خود از سفرهای متعددش به زخمی شده و به پشت روی آسفالت م یشود ،چرا که هر یک از ما در شعل هور
مخالفان رژیم در شهرهای مختلف نگارش خاطراتم کمک خواستم .بعد از تئاتر ،نتیجه همکار یهای چند ماهه افغانستان نیز ،به ویژه به وضعیت زنان و سرد خیابان افتاده است .در این حال شدن آتش تمام جن گهای خونین،
دنیا ترور م یشدند ،حتی انتقاد از او با سعید محمدی خواننده ،نوازنده دختران افغان که ناگزیر بودند در مناطق یک سرباز فرانسوی از نیروهای سازمان
جمهوری اسلامی ب ینهایت خطرناک شور و مشورتی چند هفت های بالاخره و آهنگساز ساکن ل سآنجلس است. جنگی زندگی کنند ،م یپرداخت .او به ملل و یک رهگذر زن که به کمک او سهم داریم».
بود و به شجاعت و شهامت خاصی نیاز به توصیه و با پیشنهاد فیروزه ،داستان این نمایش بر اساس ماجراهای واقعی عنوان مثال در سال ۲۰۰۹با همکاری شتافت هاند ،سعی م یکنند با رساندن عک سهایبیدارکننده
داشت .شجاعت و شهامتی که بعدها من از فرم کتاب خاطرات ،به یک آشنایی و دوستی چندین ساله سعید کتی گانون ،یک سری گزارش تصویری کم کهای اولیه از خونریزی بیشتر او موزه ِک ِته ُکلویتس شهر کلن آلمان،
فرخزاد با جان خود و سعید محمدی نمایشنامه تغییر شکل داد .یعنی من محمدی با فریدون فرخزاد ،زندگی جلوگیری کنند .تلاشی که ب ینتیجه به مناسبت بزرگداشت این عکاس
با وقفه در پیشرفت کارهای هنری داستانم را گفتم و نوشتم و او با قلم و همکار یهای هنری چندین ساله عکس شماره ۱ م یماند :این سرباز چند لحظه بعد در مسئولیتشناس از پایان ماه مارس
بهای گرانی برای آن پرداختند». کارشناسان هاش ،داستان حقیقی مرا این دو هنرمند ،از جمله اجرای همان محل ،روی آسفالت سرد خیابان نمایشگاهی از آثار گوناگون او برپا کرده
فیروزه خطیبی ادامه م یدهد« :در تبدیل به نمایشنام های جذاب کرد». کنسر تهای مل ی -میهنی با این تهیه و منتشر کرد و به گون های مؤثر جانم یسپردوزنرادرحالتاستیصال است .در این نمایشگاه که با عنوان
سا لهای زندگی درل سآنجلس ،در فیروزه خطیبی نویسنده و کارگردان هنرمند فقید ،اواخر ماه ژوئن امسال و گویا زندگی روزمرهی آنان را به و ناباوری باقی میگذارد .در مرکز «جنگجوی تصویرها» برگزار م یشود،
زمان حیات پدرم ،پرویز خطیبی، نمایش «شب بود ،بیابان بود ...فرخزاد در ل سآنجلس به روی صحنه تئاتر تصویر درآورد .عکسی که سه زن فقیر عکس ،جراحت خونین سرباز زخمی بیش از ۹۰عکس قط ع بزرگ رنگی که
دوستی ما با سعید محمدی همچنان بود» در این زمینه م یگوید« :سعید برق عپوش را در حال گدایی در قندهار است که نگاه را به خود جلب م یکند. برخی از آنها به امضای نیدرینگهاوس
ادامه داشت و همین اواخربود که را از اولین سا لهای بعد از انقلاب خواهد رفت. نشان م یدهد ،از جمله کارهای این (عکس شماره )۱نیدرینگهاوس دربارهی مزین است ،به نمایش درآمده .این
ضمن ملاقاتی با وی صحبت نوشتن ،از نیویورک و از زمانی که به این نمایش نخستین تجربه بازیگری چراییفعالی تهایشدرجبه ههایجنگ مجموعهنهتنهاعک سهاییازجن گهای
کتابی از خاطرات او از دوران زندگی و همراه زندهیاد فرخزاد برای اجرای سعید محمدی محسوب م یشود که سری گزار شهای تصویری است. م یگوید« :اگر از آنچه در مناطق جنگی بالکان ،لیبی ،عراق ،پاکستان ،افغانستان
کار با فریدون فرخزاد پیش آمد .وقتی کنسر تهای سیاسی به این شهر آمده با سا لها اجرای موسیقی روی صحنه ثبت رویدادهای ورزشی جهانی رخ م یدهد عکس نگیرم ،کسی هم از وسوریهراشاملم یشود،بلکهتصاویری
بخشی از این ماجراهای شگف تآور را بودند م یشناسم .این دو هنرمند در ای نبار ،یک پرفورمنس تئاتری ک منظیر مستندسازی رویدادهای ورزشی، را نیز در برمیگیرد که این عکاس
از دهان سعید شنیدم ،طرز بیانش، آن زمان در همسایگی خانه پدر و را در ابعادی تازه همراه با نوازندگی و سوی دیگر فعالی تهای نیدرینگهاوس این فجایع با خبر نم یشود». بشردوست از بازیهای المپیک و
نوع تفکر و هوشیار یاش نسبت به مادرم پرویز و زینت خطیبی زندگی بود که حاصل کارش به اندازهی برای صلح و همبستگی چهرههایشخصی تهایجهانیبرداشته
وقایعی که بر او گذشته بود برایم م یکردند و با وجود مشکلات و خوانندگی به اجرا م یگذارد. تصاویر جنگی او ،تحسین همگان را عک سهای نیدرینگهاوس با آنکه از بود .این پرترهها بدون تدارک خاصی،
جذابیت خاصی پیدا کرد .ب هخصوص مشقاتی که ترک ایران و مهاجرت سعید محمدی م یگوید او نیز برم یانگیخت .نیدرینگهاوس به شرکت در حاشیهی گردهماییهای سران
که لابلای این حر فها همه جا ناخواسته برای آنها به وجود آورده مانند بسیاری دیگر از هنرمندان در مسابقات المپیک و عکاسی از کشورها یا هنگام برگزاری کنفران سها
صحبت ازعشق او به موسیقی و بود ،ازطریق اجرای کنسر تهای همواره مایل بوده است تا خاطرات رویدادهای آن علاق هی خاصی داشت.
خوانندگی بود و فکر کردم بهترین راه بزرگ ملی -میهنی در تالارهایی چون و سرگذشت زندگی هنری خود را به شرکت در این مراسم به او فرصت گرفته شدهاند.
ارائه این داستان واقعی ،و احساساتی «کارنگی هال» نیویورک ،همه نیروی نگارش درآورد« :این سفر هنری که از م یداد ،نف س تازه کند و از فجایع جنگ آغاز کار
که در آن نهفته است ،یک نمایش خود را در راه مبارزه با رژیم اسلامی روز اول آشنایی با شادروان فریدون فاصل ه بگیرد .او به عنوان مثال در سال
موزیکال است که در آن هم سعید ایران صرف م یکردند .همانطور که فرخزاد کلیک خورد ،بعد از بیش از ۲۰۱۲به لندن رفت تا از باز یهای د ر آ غا ز کا ر ،نه عکسها ی
حضوردارد و هم فریدون فرخزاد و هم ۷سال دوستی و همکاری هنری، المپیک آن دوره که در پایتخت بریتانیا نیدرینگهاوس از میدانهای جنگ،
موسیقی ،همان عاملی که این دو را دستگیری و زندان ،تبعید اجباری برگزار م یشد ،گزارش تصویری تهیه بلکه نخستین پرترههای او بودند که
و اجرای کنسر تهای ملی ...میهنی کند .عکس بینظیر یوسین بولت، کنجکاوی و توجه اهل فن و رسان هها
برسر راه یکدیگر قرار داد». بر صحن ههای اروپا و آمریکا ،بالاخره سریعترین دوندهی جهان ،در این را برانگیختند .تصویر ویلی برانت در
نمایش «شب بود ،بیابان بود… روزی در یکی از خیابا نهای لندن، مسابقات برداشته شده است.نمایشگاه گردهمایی حزب سوسیال دموکرات
فرخزاد بود» که مراحل پایانی تمری نها «جنگجوی تصویرها» تا ۳۰ژوئن در آلمان که در ۲۶نوامبر ۱۹۹۰در میدان
را م یگذراند ،نخستین تجربه بازیگری منجر به جدایی ابدی شد». آگوستوس شهر لایپزیگ برگزار شد،
سعید محمدی است که ابعاد تازهای سعید محمدی م یگوید به احترام موزه ِک ِته ُکلویتس کلن ادامه دارد. یکی از این عک سهاست که نی مرخ رهبر
از شخصیت و هنر او را نیز به نمایش و بر اساس احساس مسئولیتی که سوسیالیس تها را پشت تریبون ،روبروی
م یگذارد .فیروزه خطیبی در این مورد در قبال زندهیاد فریدون فرخزاد دهها هزار تن از هواداران حزب در حال
م یگوید« :سعید محمدی با صحنه دارد ،همچنین احساس مسئولیت در سخنرانی نشان میدهد .این عکس
بیگانه نیست و مسلما به خاطر شناخت قبال مردم و تاریخ معاصر هنرمندان مانند پرترههای دیگر نیدرینگهاوس در
و دوستی نزدیکی که با فریدون فرخزاد در تبعید و کسانی که به موسیقی و شرایطی برداشته شده که او تنها چند
داشته است ،از هر جهت صال حترین و هنر او حسن نظر دارند تصمیم گرفته دقیقهفرصتنزدی کشدنبهویلیبرانت
بهترین روایتگر و روشنگر داستان این است سرنوشت هنری خود را در فرم
تئاتری که در آن بتوان از موسیقی را داشته است.
نمایش محسوب م یشود». که حرفه اصلی اوست نیز بهره گرفته در چنین وضعیتی علاوه بر
شود بیان کند« :این مسائلی است که امکانات و تجهیزات فنی ،سرعت
در طول سا لها همواره برای بسیاری عمل و انتخاب زاویهی دید عکاس
به عنوان سئوا لهای ب یجواب مطرح نیز نقشی تعیی نکننده بازی م یکند.
بوده و خود من هم با این سئوا لها نیدرینگهاوس در این سال تنها ۲۵
روبرو بودهام .اما نه من و نه زندهیاد
فریدون فرخزاد هرگز یا جرأت و یا
فرصت جوابگویی و روشنگری در این
مورد را نداشت هایم .به همین جهت
امروز که بیش از ۴۰سال از آن روزها
م یگذرد به این نتیجه رسیدم که باید
حرف را زد و حقایق را گفت».
سعید محمدی م یگوید« :از فیروزه
خطیبی ،دوست قدیم خانوادگی ما،
که نویسنده و روزنام هنگاری است