Page 18 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۰۸ (دوره جديد
P. 18

‫آخرین ویدئوهای خبری در لنز ایران‬                                         ‫‪KAYHAN LONDON ONLINE‬‬                                                                  ‫آگهی در کیهان آگاهی م ‌یآورد‬

          ‫‪www.lenziran.com‬‬                                                                                                                                                      ‫نشانی سایت‪:‬‬
                                                                                                                                                                ‫‪www.kayhan.london‬‬
                                     ‫‪Page 18‬‬                                     ‫سال س ‌ی و پنجم ـ شماره ‪( ۱۶۷۴‬شمارۀ ‪ 20۸‬از دورۀ جدید)‬                ‫صفحه ‪18‬‬
                                                                             ‫جمعه ‪ ۶‬اردیبهشتماه‪ 1398‬خورشیدی‪ ۲۰-‬شعبان ‪ 1440‬قمریـ ‪ ۲۶‬آوریل ‪ 2019‬میلادی‬                            ‫روابط عمومی‪:‬‬
                                                                                                                                                                ‫‪[email protected]‬‬
                                                                         ‫‪No.1674 Friday 26 April 2019‬‬
                                                                         ‫‪P.O. Box 435,Old Brompton Road 2,London, SW7 3DQ‬‬                                                     ‫آگهی و تبلیغات‪:‬‬
                                                                         ‫‪Tel: +(44)-(0)20 3633 3684 Fax: +(44)-(0)20 3633 3685‬‬                                  ‫‪[email protected]‬‬
                                                                         ‫‪e-mail: [email protected] - www.kayhan.london‬‬
                                                                                                                                                                                  ‫سردبیری‪:‬‬
                                                                                                                                                               ‫‪[email protected]‬‬

‫چه زمانی «گرب ‌ه شرودینگر» از قفس آهنین‬
           ‫بیرون خواهد پرید؟‬

‫هم ‌هچیزدانی در تاریکی بسر می‌برد؛‬   ‫فراموقعیتی می‌گوید این شرایط‬        ‫آقای محل و همسایه‌ی پاسدار و‬         ‫ماهیتی گرفتارند که نم ‌یدانند چه‬        ‫می خواهند که زودتر خودش را از‬       ‫=گربه‌ی ایران که امروز‬
‫چهار دهه است که از در و دیوار این‬    ‫مثل یک بشکه‌ی باروت است که‬          ‫بسیجی رفیق باشند و قدرت آنها‬         ‫م ‌یخواهند‪ ،‬کیستند‪ ،‬و با زندگی‬          ‫ساختمان چند طبقه به پایین پرتاب‬     ‫به وضعیت گرب ‌ه شرودینگر‬
‫قفس نادانی و دروغ باریده و می‌بارد‪.‬‬  ‫می‌تواند هم در شرایط منفجر‬          ‫را به چالش نکشند و هم از آزادی‬       ‫خود چه م ‌یخواهند بکنند‪ .‬ایرانیان‬       ‫کند (تا به کارشان برسند) چگونه‬      ‫گرفتار آمده دقیقا در‬
                                     ‫شده و هم منفجرنشده قرار داشته‬       ‫های فردی برخوردار باشند‪ .‬آنها‬        ‫حدود ‪ ۱۵۰‬سال است که در این‬              ‫می‌توان حیرت نکرد‪ .‬از همین جهت‬      ‫وضعیت تعلیق میان زندگی‬
‫‪ )۳‬در این شرایط کورمال کورمال‬        ‫باشد‪ .‬چنان که شرودینگر منشأ‬         ‫هم به خویشاوندان حکومتی خود‬          ‫تعلیق گرفتارند و نه راه برون‌رفت‬        ‫است که باید راهی دیگر برای فهم‬
‫است که دنیا به سیاست و قدرت‬          ‫این وضعیت را توضیح م ‌یدهد این‬      ‫احترام می گذارند و با آنها خوش‬       ‫را م ‌یدانند و نه تلاش چندانی‬           ‫آن در پیش گرفت مثل استفاده از‬             ‫و مرگ بسر می برد‪.‬‬
‫تقلیل می‌یابد و افراد تصور م ‌یکنند‬  ‫شرایط فراموقعیتی در مقیاس کلان‬      ‫و بش می کنند و هم آنها را فاسد‬       ‫برای یافتن آن صورت م ‌یدهند‪.‬‬            ‫تمثی ‌لهایی که دیگر دانشمندان‬       ‫= برخی جوامع چنان در‬
‫که با قدرت و سیاست می‌توان همه‬       ‫وابسته به ذرات کوانتومی است که‬      ‫یا جنایتکار م ‌یدانند‪ .‬منابع قدرت و‬  ‫جمع کوچکی از مدرنیست‌ها که در‬           ‫برای توصیف موقعیت ادراکی خود‬        ‫تعلیق تاریخی و هویتی‬
‫چیز را تغییر داد؛ گربه‌ی ما در این‬   ‫خود در شرایط فراموقعیتی هستند‪.‬‬      ‫ثروت و منزلت در جامعه اکثرا در‬       ‫یک دور‌ه‌ی کوتاه تاریخی در اوایل‬        ‫بهره گرفت ‌هاند‪ ،‬مثل گربه شرودینگر‬  ‫و ماهیتی گرفتارند که‬
‫شرایط‪ ،‬اقتدارگرا و قدرت‌محور شده‬     ‫به همین دلیل او این شرایط را به‬                                          ‫قرن بیستم م ‌یدانستند باید به‬                                               ‫نمی‌دانند چه می‌خواهند‪،‬‬
‫است در عین حال که خود را دست‬         ‫وضعیت گربه‌ای تشبیه می کند که‬                   ‫اختیار این گروه است‪.‬‬     ‫کدام سمت رفت به سرعت توسط‬                              ‫در فیزیک کوانتوم‪.‬‬    ‫کیستند‪ ،‬و با زندگی خود‬
                                     ‫در یک قفس فولادی قفل شده‬            ‫همانهایی که در ایران دارند احکام‬     ‫مارکسیست‌ها و اسلامگرایان به‬
           ‫بسته و زندانی می‌یابد‪.‬‬    ‫قرار دارد و زندگی و مرگ وی به‬       ‫شریعت مثل قطع دست و پا و‬                                                                   ‫آروزی تع ّین‬              ‫چه می‌خواهند بکنند‪.‬‬
                                                                         ‫انگشتان را اجرا م ‌یکنند (تا حد‬                    ‫حاشیه رانده شدند‪.‬‬                                             ‫= گربه‌ی ما گاه تصور‬
‫‪ )۴‬قدرتمندترین نیروهای درون‬                                                                                                                           ‫مردم ایران همانند ات ‌مها یا‬        ‫می کند جادوگر است و با‬
‫قفس تاریک‌اندیش‌ترین و فاسد‬                                                                                                                                                               ‫شعبده (تربت امام حسین‬
‫ترین آنها هستند و بسیاری از‬           ‫ایرانیان حدود ‪ ۱۵۰‬سال است که در تعلیق گرفتارند و نه راه برو ‌نرفت را م ‌یدانند و نه تلاش چندانی برای یافتن آن صورت می‌دهند‪.‬‬                         ‫تا ضر یح ا ما م هشتم )‬
‫ضعیفان نیز بجای چشم دوختن‬            ‫جمع کوچکی از مدرنیس ‌تها که در یک دور ‌‌هی کوتاه تاریخی در اوایل قرن بیستم م ‌یدانستند باید به کدام سمت رفت به سرعت توسط‬                             ‫می‌تواند خود را از قفس‬
‫به علم و عقل مسحور آنها شده‌اند؛‬
‫گربه‌ی ما گاه تصور م ‌یکند جادوگر‬                                              ‫مارکسیس ‌تها و اسلامگرایان به حاشیه رانده شدند‬                                                                  ‫آهنین رهایی بخشد‪.‬‬
‫است و با شعبده (تربت امام حسین‬                                                                                                                                                            ‫=ناظران بیرونی گاه از‬
‫تا ضریح امام هشتم) می‌تواند خود‬      ‫وضعیت یک اتم رادیواکتیو وابسته‬      ‫عضویت در شورای عالی انقلاب‬               ‫ناسازگاری‌ها و انسداد‬               ‫فوتون‌های یک کوانت ‌مسیستم‬          ‫برخی حرکات گربه احساس‬
                                     ‫است‪ .‬گربه تا زمانی که مفعول‬         ‫فرهنگی) و درس احکام م ‌یدهند‪،‬‬                                                ‫فراموقعیتی (‪)superposition‬‬          ‫می‌کنند که می‌خو ا هد‬
   ‫را از قفس آهنین رهایی بخشد‪.‬‬       ‫یک کنش بیرونی قرار نگیرد در‬         ‫ولی فرزندانشان را به خارج می‬         ‫هویتگرایان اسلامگرا و شرقگرا‬            ‫م ‌یتوانند در ترکیبی از وضعیت‌های‬   ‫خودش را از قفس نجات‬
                                     ‫وضعیتی نامشخص قرار دارد‪ .‬این‬        ‫فرستند تا کریسمس و هالووین و‬         ‫م ‌یخواهند مدرن باشند مثل‬               ‫متعدد مرتبط با نتایج مختلف و‬        ‫دهد اما او بلافاصله آنها را‬
       ‫گربه‌ی مرتضی علی‬              ‫بدین معناست که علم ما بر واقعیت‬     ‫ولنتاین را جشن بگیرند‪ .‬در چنین‬       ‫ژاپن‪ ،‬اما برگردند به شرایط یک‬           ‫محتمل قرار داشته باشند‪ .‬نظریه‌ی‬
                                                                         ‫شرایطی است که گربه‌ی ما در‬           ‫قبیله در شبه جزیره‌ی عرب در‬             ‫غالب که تفسیر کپنهاگی نامیده‬                   ‫مایوس می‌کند‪.‬‬
‫گربه‌ی دیگری در ادبیات عامه در‬                        ‫گربه تاثیر دارد‪.‬‬   ‫قفسی که حالا یا خود برای خودش‬        ‫‪ ۱۴۰۰‬سال پیش؛ م ‌یخواهند مردم‬           ‫می‌شود م ‌یگوید یک سیستم‬            ‫= گربه‌ی ما درون این‬
‫ایران هست که سازگار است و تغییر‬                                          ‫ساخته یا دیگران (خیلی فرقی نمی‬       ‫دیگر کشورها آنها را روی سرشان‬           ‫کوانتمی در حالت فراموقعیتی‬          ‫قفس با و جو د ا د عا ی‬
‫نم ‌یکند و عضوی از اعضای حزب‬          ‫چهار ویژگی درونی قفس‬               ‫کند) گرفتار می‌آید‪ :‬نه راه پیش‬       ‫بگذارند ولی آنها دیگران را تحقیر‬        ‫می‌ماند تا زمانی که با جهان خارج‬    ‫همه‌چیزدانی در تاریکی‬
‫باد نیست‪ .‬این گربه در قفس زندانی‬                                         ‫دارد و نه راه پس؛ همه چیز قفل‬        ‫کنند یا به نابودی تهدید نمایند؛‬         ‫وارد تفاهم و داد و ستد شود یا جهان‬
‫نیست و بر روی دیوارها با سرفرازی‬     ‫آنچه گربه‌ی روایت ما (جامع ‌ه‌ی‬     ‫و مسدود شده است‪ .‬قفل قفس‬             ‫م ‌یخواهند هم ملیگرا باشند و هم‬         ‫خارج امکان مشاهده‌ی آن را پیدا‬                    ‫بسر م ‌یبرد‪.‬‬
‫حرکت می کند و گوشش به حرف‬            ‫ایران) را در شرایط فراموقعیتی قرار‬  ‫گرب ‌ه‌ی ما نه قفل معمولی بلکه‬       ‫جهانگرا‪ ،‬هم سنتگرا باشند و هم‬           ‫کند‪ .‬گربه‌ی نقشه‌ی ایران که امروز‬   ‫= شهر و ند ا ن ا یر ا نی‬
‫دیگران بدهکار نیست‪ .‬همیشه‬            ‫داده چهار پدیده در درون این قفس‬                                          ‫مدرن‪ ،‬هم سوسیالیست باشند و‬              ‫به وضعیت گرب ‌ه شرودینگر گرفتار‬     ‫از رهبر تا فردی که در‬
‫یکجور به زمین می‌آید و از اتهامات‬                                                     ‫همین تناقض‌هاست‪.‬‬        ‫هم کاپیتالیست‪ ،‬هم مالیات ندهند‬          ‫آمده دقیقا در وضعیت تعلیق میان‬      ‫دورافتاده‌ترین روستاها‬
‫هم نم ‌یهراسد‪ .‬تکلیف این گربه با‬                      ‫آهنی بوده است‪:‬‬                                          ‫و هم از خدمات اجتماعی مبتنی بر‬          ‫زندگی و مرگ بسر می برد تا زمانی‬     ‫ز ند گی می‌کند هم به‬
‫خودش روشن است‪ .‬عمر این گربه‬                                                          ‫بشک ‌هی باروت‬            ‫مالیات استفاده کنند‪ ،‬هم قوانین‬          ‫که جهان خارج آن را چنان که‬          ‫نحوی اپوزیسیون شرایط‬
‫در ایران در سال ‪ ۵۷‬که مردم اخلاق‬     ‫‪ )۱‬انحطاط چند قرنی که پس‬                                                 ‫رانندگی را همگان رعایت کنند‬             ‫هست ببیند و با آن (نه نمایندگان‬     ‫موجودند و هم به وجهی‬
‫و دین و هنجارهای خود را قربانی‬       ‫از ارتباط با غرب و فهمیدن دنیای‬     ‫شرایط تعلیق گربه‌ی ما ناشی از‬        ‫و هم خودشان زودتر از بقیه به‬            ‫قلابی آن) به تفاهم رسیده و به‬       ‫مستقیم یا غیر مستقیم‬
‫آب و برق و زمین مجانی و عدل‬          ‫امروز بدان واقف شد‌ه است؛ شرایط‬     ‫تعدد مؤلف ‌هها بدون نهادهای متکثر‬    ‫کارشان برسند‪ ،‬هم فساد و سوء‬             ‫داد و ستد بپردازد‪ .‬این تفاهم یا‬
                                     ‫درونی قفس اصولا مورد پذیرش‬          ‫و قدرتمند برای سر و سامان دادن‬       ‫استفاده از قدرت نباشد و هم خود‬          ‫مشاهده است که گربه را از وضعیت‬                      ‫حافظ آن‪.‬‬
       ‫الهی کردند به پایان رسید‪.‬‬                                         ‫به امور است‪ .‬در جوامع دیگر نیز‬       ‫و اعضای خانواده‌شان راه‌های میان ُبر‬    ‫تعلیق نجات م ‌یدهد‪ .‬این وضعیت را‬
                                                 ‫گربه‌ی بیچاره نیست‪.‬‬     ‫این کشش‌های متضاد وجود دارد‬          ‫برای کسب شغل و مدرک در اختیار‬           ‫می‌توان نیاز به دیده شدن و تفاهم‬    ‫مجید محمدی ‪ -‬مردم ایران در‬
‫این گربه مدام همه را‬                 ‫‪ )۲‬جنبش‌های آرمانی اما کور که‬       ‫اما نهادها افراد را کنترل کرده و‬     ‫داشته باشند‪ ،‬هم دیندار به نظر آیند‬      ‫برای «تع ّین» نامید‪ .‬برخی جوامع‬     ‫دو سال ‪ ۹۶‬و ‪ ۹۷‬علائم متفاوتی را‬
             ‫مأیوس می‌کند‬            ‫تصور م ‌یکرده‌ عدالت و معنویت و‬     ‫جامعه به سمت بی‌هنجاری نمی‬           ‫و هم دستورات دینی را هروقت‬              ‫چنان در تعلیق تاریخی و هویتی و‬      ‫برای ناظران این جامعه ارسال کردند‪:‬‬
                                     ‫رهایی و پیشرفت م ‌یخواسته‌ اما‬      ‫رود‪ .‬همانطور که آینشتاین در‬          ‫خواستند کنار بگذارند‪ ،‬هم با حاج‬                                             ‫نشانه‌های بیداری در اعتراضات‬
‫این وضعیت کاملا سوگناک و‬             ‫نم ‌یدانسته‌ واقعا اینها چیستند و‬   ‫مورد وضعیت کواتتومی سیستم‬                                                                                        ‫سیاسی دی ماه ‪ ۹۶‬و تیرماه ‪۹۷‬‬
‫انتزاعی و باورناپذیر به نظر می‌رسد‬   ‫چگونه به دست می‌آیند؛ گربه‌ی‬                                                                                                                         ‫و اعتراضات صنفی و اجتماعی کل‬
‫اما در برخی حالات و شرایط وجود‬       ‫ما درون این قفس با وجود ادعای‬                                                                                                                        ‫سال ‪ ۹۷‬توسط بخش‌هایی از جامعه‬
‫دارد و واقعی است‪ .‬آنقدر تناقض و‬                                                                                                                                                           ‫(معلمان‪ ،‬کارگران و بازنشستگان)‬
‫ناسازگاری و نیروهای بالقوه و بالفعل‬                                                                                                                                                       ‫و در عین حال نشانه‌های بسیار‬
‫در تعارض درون این قفس به چشم‬                                                                                                                                                              ‫خمودی و غفلت (اکثر دانشجویان‪،‬‬
‫می‌آید که کسی نم ‌یداند فردا چه‬                                                                                                                                                           ‫زنان‪ ،‬دانشگاهیان‪ ،‬هنرمندان و‬
‫خواهد شد و گربه چه حرکاتی را‬                                                                                                                                                              ‫ورزشکاران) در برابر اعمال حکومت‬
‫از خود بروز خواهد داد‪ .‬شهروندان‬                                                                                                                                                           ‫که موجب تحری ‌مها و تداوم فساد و‬
‫ایرانی از رهبر تا فردی که در‬                                                                                                                                                              ‫ناکارآمدی شده است‪ .‬نمونه‌ی بسیار‬
‫دورافتاده‌ترین روستاها زندگی‬                                                                                                                                                              ‫بارز این غفلت حضور صفر درصدی‬
‫م ‌یکند هم به نحوی اپوزیسیون‬                                                                                                                                                              ‫گروه‌های دانشجویی در کمک به‬
‫شرایط موجودند و هم به وجهی‬                                                                                                                                                                ‫سی ‌لزدگان در بخشی قابل توجه‬
‫مستقیم یا غیرمستقیم حافظ آن‪.‬‬                                                                                                                                                              ‫از ایران در فروردین ‪ ۹۸‬بوده است‪.‬‬
‫اگر چنین نم ‌یبود این نظام با‬                                                                                                                                                             ‫این شرایط را با حضور دانشجویان‬
‫همه‌ی زشت ‌یها و سیاهی هایش‬                                                                                                                                                               ‫در دهه‌های چهل و پنجاه در مناطق‬
‫چهار دهه دوام نمی‌آورد‪ .‬جمهوری‬                                                                                                                                                            ‫زلزله شده مقایسه کنید تا میزان‬
‫اسلامی گناه جمعی ایرانیان است‪.‬‬                                                                                                                                                            ‫بی‌توجهی و ب ‌یحسی را در قشرهای‬
‫گربه‌ شرودینگر ما هم در این قفس‬
‫جا خوش کرده و تکان نم ‌یخورد و‬                                                                                                                                                                      ‫جوان کشور درک کنید‪.‬‬
‫هم م ‌یخواهد آن را شکسته و بیرون‬                                                                                                                                                          ‫با این شواهد معلوم نیست که این‬
‫بیاید‪ .‬اگر گاه گربه دست یا پایی را‬                                                                                                                                                        ‫جامعه زنده است یا ُمرده‪ ،‬خواب‬
‫به بیرون دراز م ‌یکند بلافاصله‬                                                                                                                                                            ‫است یا بیدار‪ ،‬غافل است یا هشیار‪،‬‬
‫غم غربت فرایش م ‌یگیرد و آن را‬                                                                                                                                                            ‫و قربانی است یا متهم و غیرمسئول‪.‬‬
‫به داخل قفس م ‌یکشاند‪ .‬ناظران‬                                                                                                                                                             ‫از جامعه‌ی ایران آنقدر اطلاعات ضد‬
‫بیرونی گاه از برخی حرکات گربه‬                                                                                                                                                             ‫و نقیض به دست ناظران آن م ‌یرسد‬
‫احساس م ‌یکنند که م ‌یخواهد‬                                                                                                                                                               ‫که برای فهمی یکپارچه و سازگار‬
‫خودش را از قفس نجات دهد اما‬                                                                                                                                                               ‫از آن گاه دچار سرگیجه م ‌یشوند‪.‬‬
‫او بلافاصله آنها را مأیوس م ‌یکند‪.‬‬                                                                                                                                                        ‫در برابر صحنه‌ای که برخی از‬
‫آنها که هنوز امیدی به بیرون آمدن‬                                                                                                                                                          ‫حاضران از فردی در حال خودکشی‬
‫گربه از قفس دارند این امید را کمتر‬
‫از خود گربه بلکه از آمال و آرزوهای‬

     ‫درونی شده‌شان اخذ م ‌یکنند‪.‬‬
   13   14   15   16   17   18