Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۲۹ (دوره جديد

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪۱۶۹۵‬‬
‫جمعه ‪ ۲۹‬شهریورماه تا پنجشنبه‪ ۴‬مهرماه ‪139۸‬خورشیدی‬

‫تأملاتبهنگام؛ندا‪،‬ویدا‪،‬سحروآندیگرانکهخواهندرسید‬ ‫دوقرنفرازونشیبمطبوعاتدرایران‬

‫که بگذریم‪ ،‬آنچه تصاویر نمادین از‬ ‫چهر‌هی ویدا در تصاویر بجا مانده از‬ ‫به یکی از بارزترین نمادهای اعتراض‬ ‫= ا کثر یت جا معه ا ما‬ ‫(‪)۱۳۷‬‬
‫سحر را روز به روز قدرتمندتر م ‌یکند‪،‬‬ ‫اعتراضش‪ ،‬محو و مبهم است اما قامت‬ ‫علیه جنایات جمهوری اسلامی تبدیل‬ ‫گوشش به تبلیغات حکومت‬
‫درک درست جامعه از تصمیم هولناک‬ ‫استوار و بیرق خودساخت ‌هی سپیدش‪،‬‬ ‫شده و به هر مناسبتی‪ ،‬برای یادآوری‬ ‫اسلامی بدهکار نیست‪.‬‬ ‫( کیهان لندن شماره ‪ ) ۱۳۱۸‬احمد احـرار‬
‫او برای تمام کرد ِن آزار مستم ِر زندگی‬ ‫این نمای دور را به شمایلی نو برای‬ ‫وحشیگری‌های فرقه‌ی تبهکار‪ ،‬در‬ ‫سحر خدایاری که پیش از‬
‫در خانواده‌ای آلوده به شیعه‌گری‬ ‫مبارزه علیه حکومت اسلامی بدل کرد‪.‬‬ ‫پیشانی هر مراسمی جای دارد‪.‬‬ ‫اعلام خبر درگذش ‌تاش به‬ ‫عنه‪ ،‬ابوموسی اشعری والی مصر بود‪.‬‬ ‫در پی استعفای قوام‌السلطنه‪،‬‬
‫و عز ‌ماش برای پایان دادن به رن ِج‬ ‫برخلاف ندا‪ ،‬ویدا نه در همراهی با‬ ‫اعتراضات سال ‪ ۸۸‬قربانی کم نداشت‬ ‫«دختر آبی» مشهور شده‬ ‫یک نفر نصرانی را در مالیه استخدام‬ ‫نمایندگان مجلس شورای ملی در‬
‫«زن بودن» در حکومت ز ‌نستیز و‬ ‫یک اعتراض جمعی بلکه با تصمیم به‬ ‫اما شمایل ندا چنان قدرتمند بود که‬ ‫بود‪ ،‬با سرعتی شگف ‌تانگیز‬ ‫نمود‪ .‬خلیفه نوشت‪ :‬ما ‌ت النصرانی‬ ‫جلسۀ خصوصی برای تعیین جانشین‬
‫شاد ‌یهراس جمهوری اسلامی است‪.‬‬ ‫انجام کنشی فردی‪ ،‬اثرگذار شد‪ .‬او با‬ ‫با فاصل ‌های شگفت به تنهایی تبدیل‬ ‫تبدیل به شمایلی جدید‬ ‫(مرگ بر مسیحی) ای ابوموسی دست‬ ‫وی به مشورت پرداختند و مشیرالدوله‬
‫قصد و نیتی روشن‪ ،‬مطالب ‌های ریش ‌هدار‬ ‫در مبارزه با ستم مستمر‬ ‫از جانم بردار‪ ،‬من نم ‌یگذارم نصرانی‬ ‫را برگزیدند‪ .‬رأی تمایل مجلس به‬
‫تکمله‬ ‫را به شکلی نو به عرص ‌هی عمومی‬ ‫به نماد یادآوری آن اعتراضات شد‪.‬‬ ‫در مالیه مسلمین مستخدم باشد‪.‬‬ ‫اطلاع احمدشاه رسید‪ .‬احمدشاه که‬
‫دستگاه تبلیغاتی فرقه‌ی تبهکار‪،‬‬ ‫آورد و بدون هیاهو‪ ،‬نقش خود را بر‬ ‫از آن ایام تا امروز‪ ،‬نمادهای مخالفت‬ ‫فرق ‌هی تبهکار شد‪.‬‬ ‫فرض کن امشب نصرانی مرد‪ ،‬فردا چه‬ ‫شخصاً احترام زیادی برای مشیرالدوله‬
‫دربار‌هی ندا‪ ،‬ویدا و سحر راهبردی‬ ‫با جمهوری اسلامی به مرور و به شکل‬ ‫خواهی کرد؟ آن کار را امروز بکن‪» ...‬‬ ‫قائل بود از تصمیم مجلس استقبال‬
‫مشترک مبتنی بر تردید‪ ،‬شایعه و‬ ‫حافظ ‌هی جمعی ایرانیان نهاد‪.‬‬ ‫معن ‌یداری زنانه شد‌هاند‪ .‬ندا به عنوان‬ ‫یوسفمصدقی‪-‬ماجرایخودسوزی‬ ‫شی ‌خالاسلام در این نطق تند و تیز‬ ‫کرد اما مشیرالدوله زیر بار نم ‌یرفت‪.‬‬
‫لج ‌نپراکنی پیش گرفته و همچنان‬ ‫سحر خدایاری‪ :‬آتشی که گرفته‬ ‫اولین شمایل زنان ‌هی اعتراض‪ ،‬بیش از‬ ‫و مرگ دلخراش سحر خدایاری‪ ،‬برگی‬ ‫تا آنجا پیش رفت که گفت «ما در‬ ‫مشکلات کشور و موانع رفع مشکلات‬
‫به آن ادامه م ‌یدهد‪ .‬از تشکیک در‬ ‫آنکه کنشگری ساز ‌شناپذیر را تداعی‬ ‫دیگر به دفتر قطور فجایع و جنایات‬ ‫مملکت یک فوج تیم خارجه بدتر از‬ ‫از نظر مردی که سابقۀ وزارت و‬
‫هویت و حتی موجودیت این سه نفر‪،‬‬ ‫است در گرفتاران*‌‬ ‫کند‪ ،‬قربانی بیگناه و مسالم ‌تجویی‬ ‫چهل سال ‌هی جمهوری اسلامی افزود‬ ‫خارجه هم داریم که ارامنه هستند»!‬ ‫صدارت داشت پوشیده نبود‪ .‬ب ‌هقول‬
‫تا ساختگی و برنام ‌هریز ‌یشده فرض‬ ‫روز یازدهم شهریور ‪ ،۱۳۹۸‬دختری‬ ‫بود که برای مبارز‌های مدنی‪ ،‬همراه‬ ‫و دردی به دردهای جانکاه و مزمن‬ ‫این قسمت از سخنان نمایندۀ‬ ‫مخبرالسلطنه در خاطرات و خطرات‪:‬‬
‫کردن ماجراهای آنها‪ ،‬از انگ زدن و‬ ‫بیست و نه ساله و عاشق فوتبال‪،‬‬ ‫باقی معترضین و در تصمیمی جمعی‬ ‫اصفهان واکنش وکلا را برانگیخت و‬ ‫«کیسه خالی‪ ،‬ادارات نامنظم‪ ،‬افکار‬
‫برچسب نوکر بیگانه چسباندن به آنها‬ ‫هوادار آب ‌یپوشان پایتخت‪ ،‬متهم به‬ ‫به خیابان آمده بود‪ .‬او حتی بنا به‬ ‫قربانیان فرق ‌هی تبهکار اضافه کرد‪.‬‬ ‫سردار معظم در پاسخ اظهار داشت‬ ‫پریشان‪ ،‬وزیر جنگ فعال مایشاء»!‬
‫تا پراکندن توهم توطئه دربار‌هی نیت‬ ‫«جریح ‌هدار کردن عفت عمومی» و‬ ‫روایاتی‪ ،‬فقط ناظر اعتراضات جاری‬ ‫چنانکه رسم و روال این سا ‌لهای‬ ‫ارامنه‪ ،‬اتباع ایران و از حقوق متساوی‬ ‫با همۀ این احوال‪ ،‬سرانجام اصرار‬
‫پشت داستان این سه زن‪ ،‬دستگاه‬ ‫«توهین به نیروی انتظامی»‪ ،‬بنا به‬ ‫آلوده به شبک ‌ههای اجتماعی بوده و‬ ‫با سایرین برخوردارند و آنچه در اینجا‬ ‫بر امتناع چربید و روز اول بهمن ماه‬
‫اطلاعاتی‪ -‬تبلیغاتی جمهوری اسلامی‬ ‫روایت غالب‪ ،‬خود را مقابل ساختمان‬ ‫در خیابان بود‪.‬‬ ‫هست‪ ،‬به محض انتشار خبر درگذشت‬ ‫عنوان شد عقیدۀ وکلای محترم‬ ‫‪ ،1300‬فرمان ریاست وزراء ب ‌هنام میرزا‬
‫از هر ترفندی برای ب ‌یاعتبار کردن‬ ‫دادگاه انقلاب تهران آتش زد و یک‬ ‫ندا‪ ،‬یکی از هزاران مردم حاضر در‬ ‫مجلس شورای ملی نیست‪ .‬آنگاه‬ ‫حدسو ر‌نوخزابعندم‪،‬شمیشرایلردالولدهولهصاکدابرینشۀد‪.‬خود‬
‫هفتهبعد‪،‬درروز‪ ۱۸‬شهریوردرگذشت‪.‬‬ ‫خیابا ‌نهای آن رو ِز تهران بود که به‬
‫میرزا حس ‌نخان مشیرالدوله‬ ‫را به این شرح معرفی کرد‪:‬‬

‫سردار سپه وزیر جنگ‬
‫حکی ‌مالملک (ابراهیم حکیمی) وزیر‬

‫امور خارجه‬
‫مدیرالملک (محمود جم) وزیر مالیه‬
‫سردار معظم خراسانی (عبدالحسین‬

‫تیمورتاش) وزیر عدلیه‬
‫اعتلاءالسلطنه (احمد پیرنیا) وزیر‬

‫پست و تلگراف‬
‫ادی ‌بالسلطنه(حسینسمیعی)وزیر‬

‫فوائد عامه‬
‫ن ّیرالملک (رضاقلی خان هدایت)‬

‫وزیر معارف‬

‫به لزوم بهر‌هگیری از علوم و فنون‬ ‫ورود مدیرالملک و ن ّیرالملک به‬
‫کابینۀ جدید‪ ،‬ب ‌هعلت آن که هر دو‬
‫ویدا موحد‪ ،‬نخستین دختر خیابان انقلاب‬ ‫سحر خدایاری «دختر آبی»‬ ‫جدید برای ترقی مملکت اشاره کرد‬ ‫در کابینۀ سیاه (لقبی که به کابینۀ‬
‫سیدضیاءالدین داده شده بود) عضویت‬
‫«دختر آبی»‪ ،‬فضای مجازی پر شد‬ ‫و افزود‪« :‬بدی اشخاص وظیف ‌هناشناس‬ ‫داشتند‪ ،‬با اعتراض سخنرانان مخالف‬
‫از سوگنام ‌ههای آبکی و لفاظ ‌یهای‬ ‫در موقع طرح برنامۀ دولت روبرو شد‪،‬‬
‫این سه دختر ایران‪ ،‬استفاده کرده‬ ‫ب ‌یمایه دربار‌هی این ماجرای هولناک‪.‬‬ ‫نم ‌یتواند یک اصل ثابتی را متزلزل‬ ‫اما اکثریت مجلس ب ‌هاحترام شخص‬
‫است‪ .‬شمایل این سه زن اما فراتر از‬ ‫از همان لحظات نخست‪ ،‬مبارزان‬ ‫رئی ‌سالوزراء سختگیری ب ‌هخرج نداد‬
‫مرز سیاهکار ‌یهای تبهکاران اشغالگر‬ ‫دلاور عرصه‌ی «لایک و کلیک» و‬ ‫کند‪ .‬ما امروز باید به این حقیقت‬
‫ایران‪ ،‬حتی فارغ از شخصیت حقیقی‬ ‫پهلوانان ب ‌یبدیل «نبردهای هشتگی»‪،‬‬ ‫و دولت رأی اعتماد گرفت‪.‬‬
‫خود آنها‪ ،‬اوج گرفته و محترم شد‌هاند‪.‬‬ ‫در رقابت برای گرفت ِن اشک َمجازی‬ ‫معترف باشیم و این حقیقت را بیشتر‬ ‫صرفنظر از خالی بودن خزانه و‬
‫کیست که نداند که برای بسیاری‬ ‫و به پا کردن گرد و خاک دیجیتال‪،‬‬ ‫ب ‌ینظمی ادارات‪ ،‬در برابر دولت جدید‬
‫از مردم ایران‪ ،‬این چهار دهه مملو‬ ‫از هیچ ترفندی فروگذار نکردند‪ .‬این‬ ‫از سایرین بگوییم که ایرانی باید‬ ‫ـ و هر دولتی که در آن شرایط روی‬
‫بوده از دهشت مرگ‌های دلخراش‬ ‫جماعت «هر کی زد و بُرد»‪ ،‬نه تنها‬ ‫کار م ‌یآمد ـ سه مشکل بزرگ وجود‬
‫و رنج ب ‌یبهر‌ه ماندن از بدیه ‌یترین‬ ‫از پراکندن تصاویر اشتباه‪ ،‬قص ‌ههای‬ ‫زندگانی خودش را با زندگانی سایر‬
‫حقوق انسانی‪ .‬طی این چهل سال‪،‬‬ ‫تخیلی و اطلاعات ساختگی دربار‌هی‬ ‫داشت‪.‬‬
‫افکار عمومی بارها‪ ،‬با خودسوزی زنان‬ ‫«دختر آبی» کم نگذاشتند بلکه کار‬ ‫ممالک دنیا تطبیق دهد‪ .‬ایرانی از‬ ‫یکی از این سه مشکل‪ ،‬کنار آمدن با‬
‫سرکو ‌بشد‌هی بیزار از زندگی و مردان‬ ‫را به جایی رساندند که برای جلب‬ ‫مرد مقتدری بود که با کودتای نظامی‬
‫مستأص ِلجانبهلبرسیده‪،‬مواجهشده‬ ‫توجه و کلیک بیشتر‪ ،‬روایات مجعول‬ ‫همان اصلاحاتی که در تمام دنیا‬ ‫وارد صحنۀ سیاست شده بود و گرچه‬
‫و بسته به عمق و دلخراش ِی هر فاجعه‪،‬‬ ‫ارتش سایبری فرق ‌هی تبهکار دربار‌هی‬ ‫ب ‌هعنوان وزیر جنگ‪ ،‬یکی از اعضای‬
‫یک چندی با عذاب وجدان و خشم‬ ‫این ماجرا را همراه «دلنوشت ‌ههای»‬ ‫معمول است باید استفاده کرده و‬ ‫کابینه ب ‌هشمار م ‌یرفت‪ ،‬دایرۀ اقتدارش‬
‫گذران کرده تا آ ‌بها از آسیاب بیفتد‬ ‫مضح ‌کشان‪ ،‬در فضای مجازی منتشر‬
‫و زمان َگرد فراموشی بر فاجعه بنشاند‪.‬‬ ‫کردند‪ .‬حالیه اما‪ ،‬تب اولی ‌هی این فاجعه‬ ‫بهر‌همند بشود‪ .‬ما اگر اعتراف کنیم‬ ‫عملا از حد وزارت فراتر م ‌یرفت‪.‬‬
‫بیست و شش سال پیش از سحر‬ ‫سرد شده و «لای ‌کخو ِر» ماجرا پایین‬ ‫د و مین مشکل ‪ ،‬مو ا جهه با‬
‫خدایاری‪ ،‬هما دارابی که از قضا‬ ‫آمده‪ ،‬بنابراین جای تعجب نیست‬ ‫که از نقط ‌هنظر فنی و اداری اطلاعات‬ ‫سنت‌گرایان مذهبی بود که افکار‬
‫روانپزشک بود‪ ،‬در اعتراض به حجاب‬ ‫که این دلاروان هم به جستجوی‬ ‫جدید را برنمی‌تافتند و در برابر‬
‫اجباری‪ ،‬خودش را در میدان تجریش‬ ‫یک قصه‌ی اشک‌انگیز دیگر‪ ،‬در‬ ‫ما به درجۀ خارج ‌یها نرسیده است‬ ‫اقدامات اصلاحی‪ ،‬ب ‌همحض آن که‬
‫تهران آتش زد و جان سپرد‪ .‬واکنش‬ ‫حال محو شدن در افق هستند‪.‬‬ ‫رایحۀ تجددطلبی از آن استشمام‬
‫جامعه‌ی خوابزده‌ی آن دوران به‬ ‫ماجرای سوختن سحر اما برای‬ ‫نقصی بر ما وارد نیست زیرا یک وقتی‬ ‫می‌شد‪ ،‬موضع مخالف می‌گرفتند‪.‬‬
‫ماجرای هما دارابی‪« ،‬هیچی»‬ ‫وجدان جمعی ایرانی‌جماعت تازه‬ ‫کسانی از طایفۀ «علما» و متش ّرعین‬
‫خمینی‌وار بود‪ .‬حالیه اما زمانه‪،‬‬ ‫شروع شده و به نظر می‌رسد که‬ ‫هم بوده که اطلاعات آنها نسبت به ما‬ ‫با این طرز فکر در مجلس شورای‬
‫زمان ‌های دیگر شده است‪ .‬بیش از ربع‬ ‫در پیوند با جریانی در حال تکامل‪،‬‬ ‫ملی حضور داشتند و کنار آمدن با‬
‫قرن پس از سوخت ِن هما‪ ،‬خودسوزی‬ ‫هما دارابی اسفندماه ‪ ۱۳۷۲‬در اعتراض به حجاب اجباری در میدان‬ ‫حلقه‌ای خواهد شد از زنجیره‌ی‬ ‫ناقص بوده است‪ .‬همان طور که آنها آن‬
‫سحر م ‌یتواند از نوع دیگری باشد و‬ ‫تجریش دست به خودسوزی زد‬ ‫اتفاقات منجر به فروپاشی جمهوری‬ ‫آنها آسان نبود‪.‬‬
‫نمایا ‌نتر از باقی سوختگان این ظلم‬ ‫اسلامی‪ .‬هر چند مبارزات فردی و‬ ‫وقت کسب اطلاعات از ما م ‌ینمودند‬ ‫نمون ‌های از این برخورد درکابینۀ‬
‫چهل ساله‪ ،‬در وجدان جمع ِی ما‬ ‫گروهی زنان ایرانی علیه حکومت‬
‫اسلامی در تمام این چهار دهه جریان‬ ‫ما هم باید مستخدمین خارجی را‬ ‫قوا ‌مالسلطنه رخ نمود‪.‬‬
‫ایرانیان ماندگار شود‪.‬‬ ‫داشته اما این مبارزات در سی سال‬ ‫قوا ‌مالسلطنه در نظر داشت برای‬
‫تفاوت شمایل سحر با ندا و ویدا‬ ‫نخست خود‪ ،‬هیچ شمای ِل (‪)Icon‬‬ ‫جلب نماییم منتهی با شرایط مع ّینه‪.‬‬ ‫اصلاح تشکیلات اداری‪ ،‬گروهی‬
‫در این نکته‌ی مهم نهفته است‬ ‫وحد ‌تبخش و منحصر به فردی از‬ ‫مستشار خارجی استخدام کند و با‬
‫که او‪ ،‬آگاهانه یا بنا به غریزه‪ ،‬از‬ ‫بنا به اطلاعات نامنضبط و پراکند‌های‬ ‫عمد و یا اتفاقی‪ ،‬قربانی دژخیمان‬ ‫خود بروز نداد‪ .‬از یک دهه پیش اما این‬ ‫کلیه مستخدمینی که ما استخدام‬ ‫توجه به سابقۀ استعماری روس و‬
‫«نیس ‌تشدن» کنشی برای مبارز‌هی‬ ‫که تا کنون منتشر شده‪ ،‬سحر‬ ‫سرکوبگر حکومت اسلامی شد‪ .‬از‬ ‫مبارزات چهر‌هدار شدند و یکی پس از‬ ‫انگلیس‪ ،‬نظرش متوجه کشورهایی‬
‫نهایی با حکومتی آخرالزمانی و‬ ‫خدایاری فرزند یک خانواد‌هی مذهبی‪،‬‬ ‫چنین چش ‌ماندازی‪ ،‬تصمیم و قصد‬ ‫دیگری‪ ،‬شمای ‌لهای این نبرد مستمر‪،‬‬ ‫م ‌یکنیم باید از دول غیر همجوار‬ ‫بود که منفور یا مورد ب ‌یاعتمادی‬
‫شهیدپرور ساخت‪ .‬شمایل سحر در‬ ‫متولد استان چهارمحال و بختیاری و‬ ‫ندا آقاسلطان‪ ،‬در تبدیل او به نمادی‬ ‫مقابل دیدگان جهانیان قرار گرفتند‪.‬‬
‫وجدان جمعی ما مردم در حال تکامل‬ ‫ساکن قم بود که در اسفندماه ‪۱۳۹۷‬‬ ‫ماندگار در مخالفت با فرق ‌هی تبهکار‪،‬‬ ‫ندا آقاسلطان‪ :‬آن نمای نزدیک‬ ‫باشند زیرا اگر از دولت غیر همجوار‬ ‫مردم ایران نباشند‪.‬‬
‫است و زایند‌هی دیگرانی خواهد شد‬ ‫به جرم تلاش برای ورود به ورزشگاه‬ ‫نقشی پررنگ نداشت اما «نمای‬ ‫باوجود این رعای ‌تها‪ ،‬شی ‌خالاسلام‬
‫که به زودی خواهند «رسید»‪ **.‬آنان‬ ‫با لباس مبدل‪ ،‬چند روز را در بازداشت‬ ‫نزدیک» ( ‪ )Close-up‬چهره‌ی‬ ‫غرقه به خون‬ ‫نباشند ممکن است اطلاعات فنی‬ ‫نمایندۀ اصفهان در مجلس شورای‬
‫که خواهند رسید‪ ،‬این بار بجای خود‪،‬‬ ‫بسر برده بود‪ .‬هیچکس نم ‌یداند که‬ ‫غرقه به خون ندا‪ ،‬شمایل‌سازی و‬ ‫عصر روز س ‌ی خرداد ‪ ،۱۳۸۸‬در اوج‬ ‫ملی به مخالفت برخاست و فریاد‬
‫در این «بازداشت موقت»‪ ،‬بر او چه‬ ‫نمادپرداز ِی یکسره مردان ‌هی مبارزات‬ ‫اعتراضات مردمی پس از انتخابات‬ ‫آنها با نظرات سیاسی مخلوط شود‬ ‫برآورد «‪ ...‬در تمام کلّ ‌هها فرو برده‬
‫آتش بر پیکر تبهکاران خواهند زد‪.‬‬ ‫گذشت‪ ،‬اما از آنچه در این ایام اخیر‬ ‫مردمی در تاریخ ایران را دگرگون کرد‪.‬‬ ‫آن سال‪ ،‬در یکی از خیابان‌های‬ ‫بودند که ایرانی وحشی و سایرین‬
‫اتفاق افتاد‪ ،‬روشن م ‌یشود که او آتش‬ ‫ویدا موحد‪ :‬چو قل ‌ههای م ‌هآلود‪،‬‬ ‫محل ‌هی امیرآباد تهران‪ ،‬دختر جوانی‬ ‫و مستخدمین وسیلۀ اعمال نفوذ‬ ‫متمدن هستند‪ .‬ایرانی جاهل و‬
‫*هر دو عنوان‪ ،‬عباراتی از دو‬ ‫گرفتن و سوختن را به بازگشت به‬ ‫از خیل معترضین‪ ،‬هدف گلوله‌ی‬ ‫سایرین عالِم هستند‪ .‬ایرانی غیر‬
‫غزل شاهکار حسین منزوی‬ ‫محو و رؤیایی*‬ ‫یکی از نیروهای سرکوبگر قرار گرفت‬ ‫سیاسی بشوند و آن مقصودی که ما‬ ‫امین و سایرین امین هستند‪ .‬این‬
‫است‪ .‬بیت اول چنین است‪:‬‬ ‫زندان ترجیح م ‌یداده است‪.‬‬ ‫صبح روز ششم دی ماه ‪،۱۳۹۶‬‬ ‫و جان باخت‪ .‬یکی از شاهدان این‬ ‫حرفها را م ‌یزدند و شاید بسیاری‬
‫چه چیز داری با خویشتن که‬ ‫از لحظ ‌هی خودسوزی سحر تصویری‬ ‫چند روز مانده به شروع اعتراضاتی‬ ‫جنایت‪ ،‬لحظات آخر زندگی قربانی‬ ‫داریم فوت بشود‪» ...‬‬ ‫از ایرانی‌های من ّورالفکر هم خیال‬
‫دیدارت‪ /‬چو قله‌های مه‌آلود‬ ‫در دست نیست یا حداقل‪ ،‬تا کنون‬ ‫سراسری که جمهوری اسلامی را با‬ ‫(ندا آقاسلطان) را با دوربین تلفن‬ ‫صحت م ‌یکردند‪ .‬مستشاران خارجی‬
‫محو و رؤیایی است‪ .‬بیت دوم‪:‬‬ ‫چیزی از آن اتفاق دهشتناک منتشر‬ ‫بحرانی شگرف روبرو کرد‪ ،‬زنی جوان‬ ‫همراهش ضبط کرد‪ .‬این فیلم‪ ،‬چند‬ ‫بار دیگر‪ ،‬زمانی که دولت برای‬ ‫یعنی مالک‌الرقابانی مطلق‪ ،‬یعنی‬
‫هرآنچه هس ‌ت‪ ،‬بجز ُکند و بند‪،‬‬ ‫نشده است‪ .‬اما روشن است که عمق‬ ‫در مرکز شهر تهران‪ ،‬از سکوی تابلوی‬ ‫ساعت پس از قتل ندا‪ ،‬در فضای‬ ‫فعالان مایشاء‪ ،‬یعنی دست‌های‬
‫خواهد سوخت‌‪ /‬ز آتشی که‬ ‫فاجعه حتی برای تبهکاران حاکم بر‬ ‫تقسیم برق تقاطع خیابا ‌نهای انقلاب‬ ‫مجازی منتشر و بلافاصله در تمامی‬ ‫اعزام شصت محصل نظامی به فرانسه‬ ‫خارجی‪ ،‬یعنی آشو ‌بطلبان بر ضد‬
‫ایرانبهقدریبودهکهامکانب ‌یتوجهی‬ ‫و وصال بالا رفت و از آنجا وارد تاریخ‬ ‫رسان ‌ههای دنیا‪ ،‬بارها و بارها بازنشر‬ ‫مملکت‪ ،‬بالاخره یعنی کسانی که‬
‫گرفته است در گرفتاران‌‬ ‫به آن را از آنها سلب کرده است‪.‬‬ ‫شد‪ .‬او که تا مد ‌تها پس از آن ماجرا‪،‬‬ ‫شد‪ .‬از آن روز تا امروز‪ ،‬چهر‌هی غرق‬ ‫از مجلس درخواست اعتبار کرد‪،‬‬ ‫ریشۀ استقلال ما را کنده َد ِم آب‬
‫**فعل «رسیدن» در زبان‬ ‫دستگاه کثیف پروپاگاندای جمهوری‬ ‫تنها به «دختر خیابان انقلاب» مشهور‬ ‫در خون ندا‪ ،‬برای سا ‌لهای متمادی‬ ‫م ‌یدهند و اسم ما را از صفحۀ روزگار‬
‫فارسی هم به معنای «آمدن»‬ ‫اسلامی‪ ،‬از همان شروع ماجرا‪ ،‬با‬ ‫بود‪ ،‬به نشان ‌هی اعتراض به حجاب‬ ‫شی ‌خالاسلام مسأله دیانت و سیاست‬ ‫برم ‌یاندازند‪ .‬امروز روح ایران ّیت از جلب‬
‫و «وارد شدن» است و هم به‬ ‫انواع ترفندها تلاش کرد تا سحر را‬ ‫اجباری‪ ،‬روسری از سرش برداشت‬ ‫مستخدمین خارجه بیزار است‪ .‬باید‬
‫«پخته شدن» و «کامل و بالغ‬ ‫دختری شکس ‌تخورده و روا ‌نپریش‬ ‫و آن تکه پارچ ‌هی ب ‌یقدر را به چوبی‬ ‫را ب ‌همیان کشید و گفت «سیاست‬ ‫هم بیزار باشد‪ .‬ایرانی مسلمان است‪ .‬در‬
‫شدن» معنی می‌شود‪ .‬مقصود‬ ‫جلوه دهد که در اوج جنون دست به‬ ‫آویخت و برای دقایقی طولانی روی‬ ‫زمان خلافت عمربن خطاب رض ‌یالله‬
‫نگارنده‪ ،‬هم ‌هی این معانی است‌‪.‬‬ ‫خودسوزی زده و خانواد‌هی مذهب ‌یاش‬ ‫سکوی تقسیم برق ماند و ازدحام‬ ‫عین دیانت و دیانت عین سیاست‬
‫را دچار سرشکستگی کرده است‪.‬‬
‫اکثریت جامعه اما گوشش به تبلیغات‬ ‫خیابا ِن نکب ‌تزده را آشفت‪.‬‬ ‫است و این عقیده هم با قانون اسلامی‬
‫حکومت اسلامی بدهکار نیست‪ .‬سحر‬ ‫تا چند ماه بعد که هویت ویدا موحد‬
‫خدایاری که پیش از اعلام خبر‬ ‫و «دختر خیابان انقلاب» یکی شدند‪،‬‬ ‫تطبیق می‌شود‪ .‬یک نفر محاسب‬
‫درگذش ‌تاش به «دختر آبی» مشهور‬ ‫تصاویری که رهگذران از اعتراض‬
‫شده بود‪ ،‬با سرعتی شگف ‌تانگیز تبدیل‬ ‫مدنی و آرام او گرفته بودند‪ ،‬آنقدر‬ ‫که هیچ کاری سوای حساب کردن‬
‫به شمایلی جدید در مبارزه با ستم‬ ‫فراگیر و تأثیرگذار شده بود که دیگر‬
‫مستمر فرقه‌ی تبهکار شد‪ .‬از آنجا‬ ‫انکار عمل او دردی از تبهکاران حاکم‬ ‫ندارد‪ ،‬هر قِسم حسابی را که بیاورند‬
‫که پس از خودسوزی او‪ ،‬از چهر‌هی‬ ‫دوا نم ‌یکرد‪ .‬از اعتراض آرام و باابهت‬
‫سوخت ‌هی سحر تصویری منتشر نشد‪،‬‬ ‫ویدا موحد‪ ،‬هیچ تصویری در «نمای‬ ‫چرتکه م ‌یاندازد و آن حساب را حل‬
‫تخیل و هن ِر سوختگا ِن ست ِم جمهوری‬ ‫نزدیک» وجود ندارد‪ .‬همگی فیل ‌مها و‬
‫اسلامی‪ ،‬در جای جای دنیا به کار‬ ‫تصاویر بجا مانده از ویدا ِی صبح ششم‬ ‫م ‌یکند‪ .‬حساب قند بلژیک بیاورند با‬
‫افتادندتاشمایلیبرازندهازسحربسازند‪.‬‬ ‫دی ‪« ،۹۶‬نمای دور» (‪)Long Shot‬‬
‫از برخی فرص ‌تطلب ‌یهای مبتذل‬ ‫از او و نافرمانی مدنی اوست‪ .‬برعک ِس‬ ‫چرتکه حل م ‌یکند‪ .‬حساب قماش‬
‫چهر‌هی واضح و غرق در خون ندا‪،‬‬
‫منچستر را بیاورند با چرتکه حل‬

‫م ‌یکند‪ .‬همین قِسم‪ ،‬ماها باید هر‬

‫مطلبی که عنوان م ‌یشود دین را در‬

‫نظر بگیریم و آن قضیه را در سایۀ‬

‫دیانت حل کنیم و این مطلب در‬

‫همین مجلس شورای ملی هم سابقه‬

‫دارد‪ .‬در دولت مشروطه‪ ،‬مؤسس ‌های‬

‫بالاتر از مجلس شورای ملی نیست‪.‬‬

‫وقتی م ‌یخواستند مجلس را مفتوح‬

‫کنند قرآن را گذارد‌هاند و دو آیه را‬

‫که دلالت کرده است بر صحت شورا‪...‬‬

‫این سیاستمدار عالیقدر‪ ،‬بیسمارک‬

‫م ‌یگوید ایران اداره نم ‌یشود مگر در‬

‫سایۀ اقتدار مذهبی»!‬

‫سومین مشکلی که در برابر دولت‬

‫قرار داشت رویارویی با افکار وارداتی‬

‫از روسیه و تأثیرات انقلاب کمونیستی‬

‫در فضای سیاسی و اجتماعی ایران‬

‫« ادامه دارد»‬ ‫بود‪.‬‬