Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۸۸ (دوره جديد
P. 5
صفحه 5ـ Page 5ـ شماره 1۷54
جمعه 2۰تا پنجشنبه 2۶نوامبر2۰2۰
گروه موسیقی تلفیقی ایرلندی- بخش اول در گفتگو با بهمن مقصودلو:
چگونه موتور «صنعت سینمای ایران» توسط اسماعیل کوشان ایرانی «نوا»؛ از پاپو سلیمانی و
نوایی تا نوروز و کوهیزریل و پرویز خطیبی به حرکت درآمد
گروه نوا و برنامههایی برگزار میکردیم .حتی در پرویز خطیبی و بهمن مقصودلو در مراسم برزگداشت خطیبی =یک سینمای هنری
آنجا از پرویز خطیبی خواهش کردیم تا تنها بر بستر و درکنار یک
کرده است. =مطالعات ما نشان در یک سخنرانی از تاریخ طنز در ایران آوردن چیزهای دست نیافتنی سینماییام که اولین آن در Cinema سینمای تجاری موفق به
از او میخواهیم دردر مورد آخرین میدهد که موسیقی سنتی صحبت کند .خلاصه خیلی همدیگر را without boardersبه انگلیسی
و فولک بسیاری از ملتها میدیدیم و همیشه بحث و گفتگوهای است .مطالبی که در هیچ جای دیگر منتشر شد؛ مقالهای دربارهی «گتو وجود میآید.
موفقیتهای گروه بگوید. در ریشه بهم نزدیک جالبی داشتیم و لذت میبردیم. باربیری» آهنگساز شهیر آرژانتینی که =شما در تاریخ سینمای
-ما امسال نامزد دریافت جایزهی بهترین هستند .بله ،از نظر نغمهها من میدانستم که بعد از جنگ دوم نخوانده و نشنیده بودم. موسیقی متن فیلم «آخرین تانگو در هیچ کشوری از فرانسه تا
گروه در ژانر فولک و موسیقی محلی نیز موسیقی ایرلندی و جهانی ،خطیبی در سینمای ایران چه -با تشکر ،نسخهی فارسی این مقاله پاریس» او توانست جایزه « ِگ ِرمی» را آمریکا ،از ژاپن تا هند اگر
شدهایم که رادیوتلویزیون ایرلند چند ایرانی شبیه هم هستند. نقش اساسی و مهمیداشته و اصولاً در شمارهی مهرماه مجلهی «تجربه» به دست بیاورد؛ انسان بزرگی که یکی مطالعه کنید نمیبینید که
سال است با عنوان RTE FOLK البته موسیقی ایرلندی به به عنوان یک هنرمند چندبُعدی ،هم سال ۱۳۹۹در تهران به چاپ رسیده از بهترین موزیکهای سینما را نوشته از روز اول فیلم هنری تولید
AWARDSبرگزار میکند .مراکز موسیقی هندی هم شبیه فیلمنامه نویس بوده هم کارگردان ،هم است .او از دوستان من بود و برای دو شده باشد .هیچکدام از آنها
فرهنگی دیگر نیز در ایرلند وجود دارند نمایشنامهنویس و تصنیفهای فکاهی است. فیلم من« ،منهتن به روایت ارقام» و از روز اول شاهکار تحویل
که جوایزی در ژانرهای دیگر موسیقی، است. هم مینوشته .یادم هست در زمان =یادم است در سال 138۲ فیلم «هفت مستخدم» با بازیگری ندادهاند.پسبایدبه«شرایط
بچگیهای من تصنیففروشهای که ما همه در نیویورک زندگی آنتونی کوئین موسیقی متن نوشت که فیلمسازی» توجه کنیم و
مانند موسیقی راک ،میدهند. گروه موسیقی «نوا» که چندین سال دورهگرد ،این تصنیفها را در کوچه و سیدیهایش توسط کمپانی سونی و این واقعیت را بپذیریم که
=خیلی جالب است که در ایرلند استدر شهردوبلین ایرلند فعالیتدارد، خیابان میخواندند و هر تصنیف را به میکردیم؛ شما اولین فردی بودید دیگر کمپانیهای بزرگ در دسترس سینمای هنری و سینمای
گروهی که در زمینه موسیقی از دو برادر ایرانی به نامهای شهاب و قیمت دوزار یا یک قران میفروختند. است .همسر وی -میشل د سورنتینو- تجاری با هم و دریک
شایان کوهی و دو نوازنده ایرلندی، خطیبی یک نگاه فکاهی و طنز بسیار که در طول پنجاه و پنج سال هم با من دوست بود که پیش از مسیر حرکت میکنند .اگر
تلفیقی فعالیت دارد و در کارها ِی پدی کییرنن و نیال هیوجز ،تشکیل قوی داشت؛ طنزی که بعداً سیاسی بیماری و فوت او در سال ۱۹۹۵قرار سینمایتجاریموفقنباشد
خود از نغمههای ایرانی نیز استفاده شده است .این گروه در شرایط اپیدمی شد .در هفدهسالگی جوانترین سردبیر فعالیت هنری و فرهنگی پدرم، بود با هم در نوشتن کتابی درباره سینمای هنری هم شانسی
کرونا نیز فعالیت فشردهای داشته و مجلهی توفیق بود و در رادیو هم دائم برتولوچی همکاری کنیم که متأسفانه
میکند نامزد بهترین گروه موسیقی به موفقیتهایی نیز دست یافته است. برنامههایش را میشنیدیم .درواقع پرویز خطیبی که در صحنهی با مرگ او ناتمام ماند و من هم دیگر برای تولید و حیات ندارد.
کیهان لندن که قبلا نیز موفقیتهای هنرمندی همه فن حریف بود و در =سینما در یک کشور
محلی شده… این گروه موسیقی را بازتاب داده ،اینبار تاریخ سینما جزو چهاریا پنج نفر اولی هنرهای گوناگون از روزنامهنگاری ادامه ندادم. سنتی با وضعیت اجتماعی
…-بله ،ما با کار مداو ِم چندین ساله درباره آلبوم جدید گروه و همچنین است که فیلم سینمایی ساختهاند. =خانم سورنتینو مدتی هم و تاریخی که تا دوران
توانستهایمگروهراکهدرزمینه موسیقی نامزدی آن در مسابقهی موسیقی محلی اما چگونه و چطور آن موتور را به طنز تا تئاتر و پیشپردهنویسی، دستیار برتولوچی بود؛ اینطور انقلاب مشروطیت ،حتی
فولک کار نسبتاً جدیدی ارائه میدهد، رادیوتلویزیون ایرلند با شهاب کوهی حرکت درآوردند؟ برای اینکه به آنجا نقاشی پرتره هم ممنوع
در جامعه ایرلند جا بیندازیم و شنوندگان برسم اول باید یک مقدمهای بگویم. ترانهسرایی ،نمایشنامهنویسی نیست؟ بود و اسلام مجسمهسازی و
خود را پیدا کنیم .درواقع ما گام به گام گفتگو کرده است. در ایران دههی چهل تا پنجاه اگر ما -بله .او در فیلم Before the موسیقی را هم ممنوع کرده
حرکت میکنیم و مثل ًا بدون مقدمه شهاب کوهی میگوید گروه «نوا» تمام منتقدین و مورخین سینما را برای رادیو و بهخصوص ساختن ( Revolutionپیش از انقلاب) که بود ،درکشوری که فرهنگ
موسیقی ردیف ایرانی را که برای خوشبختانه در ایرلند شناخته شده جمع میزدیم تعدادشان شاید پانزده در سال ۱۹۶۴در رم تهیه شد دستیار تصویری ندارد ،راه درازی
مردم ایرلند و اروپا نامأنوس است وارد است و هر چهار پنج ماه یکبار کنسرت یا دست بالا بیست نفر بود .نگاه اغلب اولین فیلم کمدی سینمای ایران برناردو برتولوچی بود .زمانی که او فوت دارد تا بتواند یک فیلم
موسیقی تلفیقی خود نکردهایم .برای میگذارد و معمولا با استقبال نیز روبرو آنها به سینمای تجاری ایران از بالا به کرد ،برتولوچی از رم برای شرکت در
مخاطبین غربی ارتباط برقرار کردن میشود .تا قبل از شروع پاندمی کرونا پایین بود ،یعنی «این سینمای تجاری حضور داشت ،به این فکر افتادید مراسم یادبودش به نیویورک آمد .در خوب هنری بسازد.
با موسیقی سنتی ایرانی کار چندان «نوا» کنسرتهای زیادی در کشورها ِی مزخرفه و اصل ًا حرفش رو نزنید!» به آن جلسه «گتو باربیری» به خاطر
آسانی نیست .برای همین ما بجای آن مختلف از جمله در آمریکای شمالی و نظر آنها اصولا سینمای ایران از همان که برای او در شهر نیویورک یک دوستی و صمیمیتی که با او و همسرش چندی پیش کیهان لندن در
از نغمههای موسیقی فولک ایرانی مانند اسپانیا داشته و نیز در چندین فستیوال روز اول که کار خودش را شروع کرده داشتم ،گفتار رسمی دربارهی میشل را گفتگوی مفصلی که آدوم صابونجیان
موسیقی خراسان و نغمههای کردستان موسیقی با حمایت اداره فرهنگ و هنر پشت آن نه فکری بوده ،و نه هنری مراسم بزرگداشت برگزار کنید. به من واگذارکرد .بعد هم با برتولوچی و با بهمن مقصودلو سینماگر و پژوهشگر
بیشتر بهره بردهایم .یعنی ملودیهای ایرلند به عنوان یک گروه موسیقی گتو و چند نفر دیگر رفتیم شام و با هم و نگارندهی تاریخ سینما داشت به
کوچک محلی را وارد موسیقی خود چندملیتی شرکت داشته است .شهاب بوده .فقط مزخرف بوده! این بزرگداشت در سینما «بمبئی» دوست و آشنا شدیم .این معرفی آغاز بررسی موج نو در سینمای بیست
کرده و با موسیقی ایرلندی تلفیق و کوهی میافزاید که در شرایط قرنطینه =آیااینیکتحلیلآکادمیکاست؟ روابط من با برتولوچی بود که در طول کشور پرداخت .این بار فیروزه خطیبی
تنظیم میکنیم .ب ُعد دیگر کار ما اجرای هم گروه به کنسرتهای خود ادامه داده -بله؛ همانطور که میدانید اولین در خیابان 5۷منهتن درست مقابل سالها هر وقت به رم میرفتم به ایشان در گفتگوی دیگری با دکتر مقصودلو
موسیقی ایرلندی با سازهای ایرانی است. و دو هفته پیش در دومین شهر بزرگ کتابی که به زبان انگلیسی دربارهی زنگ میزدم و میدیدمشان .در اوایل به جوانب مختلف صنعت سینمای
=آیا عکس آن یعنی نواختن ایرلند« ،کرک» کنسرت مجازی برگزار سینمای ایران نوشته شده ،کتابی «کارنگیهال» یعنی بزرگترین تالار سال 2۰۰۰از برتولوچی پرسیدم که آیا
نغمههای ایرانی با سازهای ایرلندی است که من زمانی که در دانشگاه این درست است که تو فیلمی راجع به ایران میپردازد.
کلمبیا به عنوان دانشجوی دکترا درس موسیقی نیویورک برگزار شد .وقتی فروغ فرخزاد ساختی؟ البته داستان آن =دکتر مقصودلو ،پیش از هرچیز
هم انجام میشود؟ میخواندم نوشتم و انتشارات دانشگاه مفصل است که در فرصتی دیگر به آن اجازه بدهید بپرسم شما که معمولاً
-در ایرلند شمالی شخصی این کار را با نیویورک آن را در سال ۱۹8۷منتشر خاطرات شما را خواندم و دیدم که میپردازیم اما خلاصه اینکه او گفت:
سازی شبیه سنتور ایرانی انجام میدهد کرد .اما اینجا همانطور که گفتم، «نه .متأسفانه من فیلمی دربارهی فروغ در فصل جوایز سینمایی در حال
که البته در حد کار ما ...ادامهدرصفحه ۱۷ مقدمهای لازم است :سینما (تولید شما در این خاطرات برداشتهایی نساختهام .ای کاش میساختم ».بعد
فیلم و نمایش) در فرانسه و آمریکا هم من از او خواستم که این مطلب سفر و شرکت در جشنوارههای
در سال ۱8۹۵همزمان آغاز شد هم از این آدمها داشتید کنجکاو را بنویسد تا سندی شود برای پایان
وهالیوود به سرعت پا گرفت .سینما دادن به این مسئله .برتولوچی هم مختلف هستید ،در این روزهای
را «هنر» و «صنعت» خواندهاند چراکه شدم بدانم برداشتی که از پرویز همان روز برای من نامهای نوشت
صنعتی است که عدهی زیادی در آن و در آن زمان آن را «فکس» کرد. کرونایی و دوران قرنطینه اوقاتتان
کار میکنند تا یک فیلم تولید بشود. خطیبی و میراثی که از کار و هنر او او در این نامه تأکید کرده که هرگز
سینما اصولا هنر پر هزینهای است. فیلمی درباره فروغ نساخته است .من را چگونه میگذرانید؟
مثل کتاب نوشتن توسط یک شخص برجا مانده داشتید چه بوده؟ یعنی این نامه را در مقالهی «خاطراتم در – بسیار خوشحالم که باز هم
یا نقاشی کردن و شعر گفتن توسط یک قرنطینه» که راجع به فروغ فرخزاد، شرایطی پیش آمده که با شما
فرد نیست .دستگاه میخواهد ،وسیله از دیدگاه خودتان آنچه شما را رابطه و آشناییاش با گلستان و آشنایی دوست بسیار خوب و قدیمی از دوران
میخواهد ،وسایل صدا میخواهد، گلستان با این سینماگر است آوردهام و نیویورک و دوران کار در تلویزیون ملی
فیلمبردار ،صدابردار و دستیار و لابراتور برانگیخت تا در مراسمی از او بطور بعد هم میرسم به آخرین مصاحبهای ایران قبل از انقلاب و قبل از حرکت
لازم دارد .بعد این فیلمها باید چاپ و که درسال 2۰۱۷با برتولوچی داشتهام. به نیویورک تا امروز صحبتی داشته
ادیت بشوند .تبلیغات و پوستر و خیلی رسمی تجلیل کنید چه بوده؟ =اینمصاحبهراکجاانجامدادید؟ باشیم .این روزها من هم مثل اغلب
مسائل دیگر هم هست .بعد از همهی -چقدر خوشحالم که روزی چنین -درست یکسال قبل از مرگ او من مردم جهان بیشتر اوقاتم را در قرنطینه
اینها فیلم بالاخره به مرحلهی اکران کاری را انجام دادم .واقعاً خیلی رفته بودم به ایتالیا .رئیس هیأت داوران و منزل بسر میبرم ،اما برای من این
میرسد و حالا باید در سینما به نمایش خوشحالم چرا که اول از همه در آن در فستیوالی در «باری» بودم .در رم با یک فرصت طلایی است تا یکسری از
دربیاید و بفروشد تا فیلم بعدی بتواند زمان یعنی در سال ۱۹8۱من شش او تماس گرفتم و ظهر رفتم منزلش .دو کارهایم را سر و سامان بدهم و بتوانم
ساخته بشود .اگر فیلم فروش نداشته سال بود که در نیویورک زندگی ساعتی در همانجا نشستیم و صحبت خیلی سریع کارهای نیمهتمام را تمام
باشد ،مسلماً این صنعت جلو نمیرود. میکردم و داشتم مدرک دکترایم کردیم که عکسهای این ملاقات هم کنم و یکسری کار جدید شروع کنم و
پس در درجهی اول ،یک صنعتی باید را در رشتهی سینما میگرفتم. در مقاله آمده .برتولوچی یکسال بعد البته در کنار آن به کارهای نوشتاری و
به وجود بیاید که بتواند این موتور را به سینمای «بمبئی» را هم من اجاره ادیت فیلمهای مستند خودم بپردازم.
کرده بودم و در آنجا روزهای پنجشنبه درست در همان تاریخ فوت کرد. بطور خلاصه ،کتابی زیر چاپ داشتم
حرکت در بیاورد. فیلمهای ایرانی ،سه روز آخر هفته که نسخهی حروفچینیشدهی آن را
گاهی داستان این فیلمها ضعیف فیلمهای هندی و روزهای سهشنبه و -من نسخهی انگلیسی این مقاله اخیرا ًبرایم فرستادهاند راجع به سینمای
هستند ،کارگردان هم در قامتی قوی چهارشنبه فیلمهای روز آمریکایی را شاعرانهی «ژان رنوآر» کارگردان بزرگ
ظاهر نمیشود .گاهی داستان فیلم برای اعضای «آکادمی آوارد» (اسکار) را خواندهام .بسیار مقالهی جالبی فرانسوی .این کتاب که حدود سیصد
قویتر است و بعضی وقتها هم نمایش میدادیم .فکر کردم این سالن صفحه است ،سینما ،زندگی و سبک و
کارگردان در کار خود قویتر و منظمتر سینمای ششصد نفره یک مکان عالی است .خواندن آن مثل به دست نگرش این سینماگر را بررسی میکند
است .چنین است که فیلمی قاعدتاً برای برگزاری بزرگداشتی برای پرویز و کتاب خوبیست برای علاقمندان
خوب از آب در میآید .یعنی چنین خطیبی است که من از ایران به او سینما بطور اعم و دوستداران سینمای
فیلمیفیلمهنریمیشودوازفیلمهای ارادت داشتم ،با کارها و نوشتههایش «ژان رنوآر» بطور اخص و بهخصوص
دیگر بهتر به نظر میآید .خوب ،ما این آشنا بودم و برنامههای رادیوییاش برای دانشجویان سینما .این کتاب تا
را تشخیص میدهیم .درست مثل را گوش کرده بودم .با کارهایش در چند ماه دیگر منتشر میشود .کتاب
اینکه شما میروید میوه بخرید و روزنامهی توفیق هم آشنا بودم و چند دیگری هم به نام «وقتی که ماه زیر
یکسری سیب و پرتقال ریختهاند و تا از فیلمهایش را هم دیده بودم .اما در ابر نبود» دارم که مجموعهایست از
شما بین آنها سوا میکنید .طبیعی آن زمان که او به تازگی به نیویورک گفتگوهای من با زنان هنرمند ایران
است که بهترینها را سوا میکنید. آمده بود و روزنامهی فکاهی– سیاسی در سالهای ۱۳۵۰-۱۳۴۹و در
«حاجیبابا در تبعید» را منتشر میکرد همین ماه نوامبر منتشر شد .دیگر
ادامه دارد هنوز دوستی و رفاقتی با هم نداشتیم. اینکه نوشتن یکسری مقالات را
یعنی از همان زمانی که ایشان به شروع کردهام ،درواقع نوشتن خاطرات
نیویورک آمد من افتخار آشنایی
نزدیک با پدرت را پیدا کردم ،اگر یادت
باشد.
=بله،بله؛خیلیخوبیادماست…
…-ما ازهمان زمان با هم دوست
شدیم .حتی اگر یادت باشد با هم یک
بنیاد فرهنگی هم درست کردیم در
رابطه با هنر که دکتر اسماعیل خویی
را هم آوردیم و در استودیوی دوست
مشترکمان «علی شیوا» در نیویورک
وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی