Page 15 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۹۳ (دوره جديد
P. 15
صفحه 15ـ Page 15ـ شماره 1۷59
جمعه ۱تا پنجشنبه ۷ژانویه 2۰2۱
که یک آخوند ،عمامه بر سر و عبا بر = در شرایط خاص جهانی
و منطقهای از یکسو و شرایط
تن ،در بالای بالا ،بر کرسی مینشیند و پهلویسم ،بناپارتیسم و پاسداریسم سخت اقتصادی و اجتماعی و
سن و سال «حضرت آقا» از
در زیر پای او ،در فاصله زیاد ،همین به سوی دیگر ،همه اینها دست
به دست هم داده تا برخی
اصطلاح امیران ،در نهایت تحقیر ،مثل براییافتنکورهراهیاندیشه
کنند .برنامه اینست :چگونه
احشام ،روی زمین زانو میزنند و دست میتوان همه چیز را دگرگون
کرد بی آنکه همه چیز از هم
به سینه در برابر او مینشینند!
بپاشد؟!
هیچ افسر و هیچ نظامی که برای =در طول تاری ِخ شیعهگری
در ایران ،آخوندها حریفی
خود و اونیفورماش اندکی اخترام قائل به دلیری و تیزهوشی و
اقتدار رضاشاه ندیده بودند.
با شد ،به چنین دریوزگی تن نمیدهد. مشکلشان اینجاست که
هرچه او را میکوبند ،بزرگتر
بگذریم. میشود.آرامگاهشراباخاک
یکسان میکنند ،ناگهان از
افزون بر آنچه گفته شد ،راه دیگری جایی دیگر سر از آرامگاه بر
میآورد« .قلدر»ش مینامند،
هم متصور است :راه طغرل سلجوقی. فریا ِد«رضاشاه،روحتشا ِد»
انبوه جوانان رضاشاه ندیده را
و به گمان بهترین راه در جهت تأمین
میشنوند.
منافع پاسداران انقلاب اسلامی. = مشروطه ایرانی ،یک
انقلاب صرف ًا سیاسی بود،
در قرن پنجم میلادی ،آنگاه که در حالی که انقلاب فرانسه
«کبیر» بود چون هم سیاسی
طغرل بر غزنویان پیروز شد ،برای بود،هماجتماعیوهمفکری.
=رضاشاه اولین پادشاه م ّلی
کسب مشروعیت ،خلیفه عباسی را در ایرانیان است .این سرباز
سوادکوه ،با ایجاد دانشگاه،
منصباش ابقا کرد .وی اندیشه کرد و ایجاد فرهنگستان ،ایجاد
بانک ملی ،با بزرگداشت
برای پیشگیری از آنکه خلیفه روزی فردوسی ،با سرود ای ایران،
و صدها کار بزرگ دیگر،
او را نامسلمان بخواند ،خودش یک کوشید جان تازهای به حس
م ّلی ایرانیان بدمد و حس
لقب صد درصد اسلامی برای خودش سربلند ِی را درآنان دوباره
زنده کند .اینست رمز فریا ِد
تراشید :ابوطالب رکنالدین محمد و برآمده از حنجره جوانان
ایرانی :رضاشاه ،روحت شاد!
آن را به تأیید خلیفه رساند! سپس او و = و اما رویه خامنهای بسیار
شبیه رویه استالین است.
جانشینانش ،بدون کوچکترین توجهی برخلافهیتلرکهبهامورکلی
میپرداخت (مثل خمینی)،
به خوشایند و بدآیند خلیفه ،هرچه خامنهای مثل استالین توجه
خاصی به امور جزیی هم دارد.
خواستند به نام او و به نام خود کردند.
مهدی مظفری -از دیدگاه علوم
هرچند برای پاسداران انقلاب اسلامی بناپارت اسلامی! نقاشی برگرفته از سیاسی ،رژیم جمهوری اسلامی به
کتابخانه ملی پاریس عنوان یک نظام حکومتی ،نظامی است
چنین سناریویی غریب مینماید اما بیهمتا .با هیچیک از نظام های پیشین
جهان و نظامهای کنونی قابل مقایسه
امکان آن قابل تصور است .یک ولی امر شد .به منوال درگیرییهایی که بر سر سرشت آن .این فقط در نظامهای داد .با این تفاوت که کار رضاشاه بسی ناگهان از جایی دیگر سر از آرامگاه بر نیست .معجونی است از همه چیز که
جانشینی محمد ابن عبدالله و لنین و دموکراتیک لیبرال است که َسیلان دشوارتر از کار بناپارت بود .همانطور میآورد« .قلدر»ش مینامند ،فریا ِد این همه چیز با سریشم شیعه دوازده
مئمنین به عنوان حفظ ظاهر اسلامیت مائو و خمینی در گرفت ،شکل و وسعت قدرت بطور متوازن و کنترل شده که گفته شد ،انقلاب فرانسه با خلع «رضا شاه ،روحت شا ِد» انبوه جوانان امامی و چهارده معصومی بهم چسبانده
و میزان این ستیز را شرایط و مقتضیات انجام میگیرد .در نظام توتالیتر ید کشیشان ،با الغای مذهب رسمی، رضاشاه ندیده را میشنوند .در این اواخر، شده که ولی فقیه سریشمدار اعظم
نظام ،اما عاری از اختیاراتی که امروز زمانتعیینمیکند.اکنوناگربهمواضع مذهب ِی ایران ،قدر ِت انباشته شده با سهگانهی آزادی -برابری -برادری، برخی از همین خودیها ،حتا راه حل آنست .چون رژیم «همه چیز» است
برخی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب میکوشد خردهقدرتها را از راه معامله راه را هموار کرده و نهال شهروندی را «رضاشاه اسلامی» را پیش کشیدهاند. و همه چیز در عالم نظر مترادف است
دارد .یک دولت تکنوکرات تحت اسلامی در مورد انتخابات آینده ریاست یا با تهدید و ارعاب ،در خود جذب کند. کاشته بود .اصل حاکمیت ملّی را بجای اما گویی حتی با افزود ِه «اسلامی» هم با «هیچ چیز» ،از این رو ،مقایسه این
جمهوری اسلامی توجه کنیم و آنها را وگرنه ،کار به اصطکاک و زد و خورد حاکمی ِت اسطورهای الهی جا انداخته غیظآخوندهافرونمینشیند.اصل ًاخود رژیم با رژیمهای سیاس ِی دیگر ناممکن
فرماندهی پاسداران که در حال حاضر با سخنان غیرمنتظره حسن روحانی بود .در عوض ،رضا شاه وار ِث انقلابی
در مورد رفراندوم مقایسه نماییم ،در میکشد. این اسم رنجآور است. است.
هم عملا بیش از نیمی از تشکیلات و مییابیم که مصا ِف جانشینی خامنهای تا کنون خامنهای توانسته توازنی، بود که حر ِف آخر را هنوز نزده بود! حال برای رهانیدن روح معذب در اینجا نظام حکومتی مورد نظر
از هماکنون آغاز شده است زیرا اگر فقط هرچند لرزان ،بین آنچه را که بطور با کوشش مجدانه جمعی از نخبگان آخوندها ،قرارشده جای رضاشاه را با است و نه ایدئولوژی رژیم که به این
منابع کشور را در اختیار دارند .آنگاه و منصب ریاست جمهوری هدف میبود، صوری میتوان دولتیان نامید از یکسو ایرانی و تحت تأثیر همان انقلاب بناپارت عوض کنند .بناپارتیسم بجای مهم پیشتر پرداختهام *.ویژگی
در ساختار کنونی نظام ولایی ،چه فرقی و پاسداران از سوی دیگر ایجاد کند .او فرانسه ،واژه ملت به معنای ناسیون و ذاتی این رژیم نه تنها دنیای خارج را
به تدریج با رفع ممنوعیت حجاب و میکند که رئیس جمهوری اسلامی میگذارد این دو نیرو به یکدیگر حمله تساوی اهالی مملکت در برابر قانون و پهلویسم! سرگردان میکند بلکه نیرو های درون
عمامه داشته باشد یا کلاه خود! باریش کنند ،اتهام بزنند ،پروندههای یکدیگر را ایجاد مجلس شورای م ّلی و جز اینها رژیم را نیز به اصطکاکهای روزم ّره و
نوشیدن الکل ،آزادی فیلمهای با فعل باشد یا بیریش و یقه باز! بنابراین باید روکنند،یکدیگرراتضعیفکنند.منتها، وارد قانون اساسی شده بود .با اینهمه، بناپارت و رضاشاه گاهی بسیار خشن میکشاند .چون
هدفی فراتر از این مقام در کار باشد که این اوست که حد و حدود این رویارویی ساختارهای جانسخت مذهبی و خصلت ذات ِی همه چیز و هیچ چیز
حرام ،آزادی آواز خواندن و رقص و حسن روحانی با پیش کشیدن رفراندوم رامشخص میکند (فصلالخطاب) .حال ایلیاتی همچنان دستنخورده باقی بین بناپارت و رضاشاه شباهتهای بودن ،رژیم را غیرقابل ترمیم میسازد
(برای چه؟) و ایجاد نظام حزبی ،در راه اگر او نباشد یا او نتواند ،در این صورت، مانده بود .مشروطه ایرانی ،یک انقلاب فراوانی وجود دارد .هر دو نظامیاند. و همکاریهای درونی رژیم نیز طبعاً به
دوچرخهسواری زنان ،رفع منع آبتنی بناپارتهای اسلامی سنگ میاندازد. چه خواهد شد؟ اینست پرسش اساسی صرفاً سیاسی بود ،در حالی که انقلاب هردو فرزندان انقلاباند .از اشراف و نازلترین درجه و زد و خوردهای درونی
پس میتوان نتیجه گرفت که گویا دعوا و نیز یکی از علل التهابات سیاسی فرانسه «کبیر» بود چون هم سیاسی فئودالیته و اربا ِب دین و مذهب نیستند. (مثل ًا بین سران سه ق ّوه) به بالاترین
زنان با لباس شنا ،ممنوعیت سنگسار بر سر تسخیر قدرت در دوران پس از هردو با کودتا به قدرت رسیدند .هر یک
کنونی در جمهوری اسلامی. بود ،هم اجتماعی و هم فکری. در کمتر از بیست سال حکومت کردند. ح ّد میرسد.
و قطع دست و زدن شلاق و اقداماتی خامنهای است. حال فرض کنیم رژیم همچنان به حال چگونه میتوان در ایران ،با و در همان برهه زمان ،هردو توانستهاند حال ،در شرایط خاص جهانی و
اکنون بنا را بر این بگذاریم که یکی حیات خود ادامه دهد؛ نه با قیام مردمی وجود اختاپوس چند قرنی آخوندها شالوده و زیرساختهای دولت -ملت منطقهای از یکسو و شرایط سخت
از این دست ،رژیم پاسداران میتواند از همین سرداران سپاه پاسداران ،مثلأ فرو بپاشد و نه با درگیری و جنگ .در و در یک جامعه ایلیاتی ،دولت -ملت را پایهریزی کنند .و شگفت آنکه هر اقتصادی و اجتماعی و سن و سال
همان قلدر طرقبه ،رئیس جمهوری این صورت ،تنها مسئله مهم ،وضعیت ایجاد کرد؟! با وجود این ساختارهای دو به حکم دولت انگلیس به تبعید «حضرت آقا» از سوی دیگر ،همه اینها
بخش بزرگی از انرژی متراکم شده اسلامی شود و خامنهای هم زئده بماند. شخص خامنهای است .همه میدانند ریشهدار و سختجان ،رضاشاه بر آن فرستاده شدند و هردو در همان تبعید دست به دست هم داده تا برخی برای
به نظر نمیرسد چنین سناریویی به که سران نظام به مسئله جانشینی شد که ساختارهای اولیه و ضروری
در جامعه را آزاد و به مردم و به دنیای سود خامنهای باشد .چون با واگذاری خامنهای اندیشیدهاند و از تشکیل دولت -ملت ایرانی را پایهگذاری کند .با درگذشتند. یافتن کورهراهی اندیشه کنند.
تشکیلات دولتی به پاسداران ،قدرت گروهی اندک از میان مجلس خبرگان آخوندها در بیفتد و ساختارهای ایلیاتی مادام دو استائل بانوی فرهیخته عصر برنامهاینست:
خارج بنمایاند که نظا ِم دیگری به نام اینان ،افزایش مییابد و به همان میزان، خبر دادهاند که وظیفهاش «کشف» را دگرگون کند .در ایران ،پادشاهان انقلاب کبیر فرانسه و نویسنده کتاب
پاسداریسم روی کار آمده است .اینان میدان عمل و حوزه موضعگیریهای بهترین جانشین یا شورای رهبری مثل هخامنشیان و ساسانیان ،یا برگرده ملاحظاتی درباره انقلاب فرانسه و نیز چگونه میتوان همه چیز را دگرگون
چند پهلویی او محدود میشود .او تنها است .اسامیاعضای این گروه مخفی مذهب سوار بودند و مذهب نیز سوار یکی از مخالفان بناپارت ،دقیقترین کرد بی آنکه همه چیز از هم بپاشد؟!
میتوانند صد تا آیتالله و حجتالاسلام در صورتی به این کار تن میدهد که است .بر این قرار ،میتوان تصور کرد بر آنان ،یا مثل بسیاری از سلسلههای وصف بناپارت را با ایجاز بیان کرده
پاسداران به کرسی نشاندن جانشین که رژیم آمادگی لازم را برای دوران دیگر ایلیاتی بودهاند .با ظهور رضاشاه است .او میگوید« :بناپارت همانا اینجاست که باز َشبح رضاشاه سر بر
هم پیدا کنند که با چند تا فتوا ،همه مورد نظر او را ضمانت کنند .هرچند پس از خامنهای دارد .منتها این سناریو برای نخستین بار در تاریخ ایران، روبسپیر است سوار بر اسب!» در اینجا، میآورد .و این رنجآورترین عذاب روحی
بر َح َسب تجربه تاریخ ،ضمانتی بر دوام با مشکلات و چالشهای خطیری شاهی بر آمد رها از ساختارهای روبسپیر مظهر انقلاب فرانسه تصور برای ارباب سریشم است .در طول تاری ِخ
این حرامها را یک ضرب ،حلال و عین مذهبی و گسسته از بافتهای ایلیاتی. شده و اسبسوار ،سردار مقتدر! انقلاب شیعهگری در ایران ،آخوندها حریفی
اینگونهضمانتهانیست. روبروست. با این حساب ،تردید نیست که رضاشاه فرانسه ،انقلابی بود لائیک که کلیسا به دلیری و تیزهوشی و اقتدار رضاشاه
شرع انور و مبین اسلام اعلام کنند! سناریوی دیگر اینکه یک سردار مهمترین مشکل ،وزنه و جایگاه خود اولین پادشاه م ّلی ایرانیان است .این را از حوزه قدرت سیاسی بیرون راند. ندیده بودند .مشکلشان اینجاست که
سپاه به ریاست جمهوری اسلامی خامنهای است .او در این سی و چند سرباز سوادکوه ،با ایجاد دانشگاه، برخلاف تصور عمومی ،انقلاب فرانسه هرچه او را میکوبند ،بزرگتر میشود.
دیدیم که همین روزها که هنوز برسد و خامنهای هم به «امام راحل» سال که زمام تمامی امور کشور را در ایجاد فرهنگستان ،ایجاد بانک ملی ،با در سرشت خود ضدسلطنت نبود .چند آرامگاهش را با خاک یکسان میکنند،
بپیوندد .در چنین وضعیتی ،این دست دارد توانسته در سرتاسر کشور بزرگداشت فردوسی ،با سرود ای ایران، سال نظام سلطنتی را حفظ کرد .سپس،
خبری هیچ نشده ،یکی از همین پرزیدنت -سردار چه خواهد کرد؟! آیا و در کلیه امور و بخشهای گوناگون و صدها کار بزرگ دیگر ،کوشید جان سلطنت استبدادی را ملغی و بجای آن
میتواند و میخواهد به شیوه بناپارت، سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی، تازهای به حس م ّلی ایرانیان بدمد و مشروطه سلطنتی اعلام کرد .منتها
آیتاللههای قم که معلم اخلاق هم نظام موجود را ملغی و بناپارتیسم آموزشی و طبعا دینی ریشه بدواند .با حس سربلند ِی را درآنان دوباره زنده چون پادشاه گریخت ،چارهای نبود ،جز
اعلام کند؟ بنا را بر فرض امکا ِن محال شبکههای گسترده ،متشکل از ائمه کند .اینست رمز فریا ِد برآمده از حنجره اعلام جمهوری .در ایران نیز ،پادشاه
هست ،ناگهان حکم بر قاتل بودن بگذاریم .در اینصورت ،چنین شخصی جمعه و نمایندگان رهبری در تمام صدای انقلاب را شنید ،با مشروطه
ناگزیر است مشروعیت /حقانیت خود حوزههای زندگی روزمره مردم ،از طریق جوانان ایرانی :رضاشاه ،روحت شاد! تجدید عهد کرد ،آنگاه گذاشت و رفت.
خامنهای و شهادت بر شهاد ِت شادروان را بر پایه مشروعیتی کاملأ متفاوت و «بیت رهبری» در جریان امور باشد .به بناپارت بلافاصله پس از به قدرت
حتی متضاد با مشروعیت /حقانیت اینها ،شبکههای گوناگون جاسوسی و بناپارت اسلامی یا داییجان رسیدن ،برای قطع دست کلیسا از ام ِر
امیرعباس هویدا و دیگران داده است. نظا ِم درهمشکسته اسلامی بنا کند. خبرچینی را هم بیفزایید تا به عمق ناپلئون؟ قضا ،قانون مدنی را تنظیم کرد که به
آن مشروعیت چه میتواند باشد؟ سلطه این اختاپوس مهیب پی ببرید. « ُکدناپلئون»معروفاستکهامروزهم
چه بسا ،این عم ِل غیرمترقبه ،با نشانه تنها مشروعیت متصور ،ملیگرایی در این مورد ،رویه خامنهای بسیار شبیه سالهاست که در سایه ولایت اساس ساختار حقوقی فرانسه را تشکیل
گرفتن مستقیم شخص خامنهای ،یکی و ناسیونالیسم ایرانی است (بحث رویه استالین است .برخلاف هیتلر که مطلقه فقیه ،سپاه پاسداران به یک میدهد .به موازات تنظیم قوانین دیگر،
دموکراسی دراینجا مطرح نیست ،چون به امور کلی میپرداخت (مثل خمینی)، قدرت فراگیر تبدیل شده که کنترل تشکیلات کشوری را یکدست و منظم
از علائم ظهور پاسداریسم بوده باشد. خامنهای مثل استالین توجه خاصی به بخشهای مهمی از منابع مالی و کرد؛ ارت ِش واحد و بانک م ّلی ایجاد کرد؛
بناپارتیسمدموکراتیکنیست). اقتصادی کشور را در دست دارد همراه سازمانهای آموزشی و علمی مدرن به
بنابر این ،با چنین فتواهایی ،فتوای رفع این سناریو هم با توجه به کارنامه امور جزیی هم دارد. با سرویسهای اطلاعاتی و سیاسی و وجود آورد و بسیار اقدامات مشابه دیگر.
سراسر سیاه سپاه پاسداران انقلاب حال با توجه به وزنه سنگین خامنهای فرهنگیاش که همگان میدانند و نیاز در میان همه اقدامات بزرگ و بیسابقه،
ممنوعیت حجاب که آب خوردن است. اسلامی در طی چهل سال گذشته، و ارتباطات شخصی و حتی عاطفی به تکرار ندارد .در حال حاضر دو چیز ایجاد حس م ّلی و احساس سربلندی
غیرممکن است .این سرداران که او با بسیاری از مراجع دینی و به است که مسئله سپاه پاسداران انقلاب از فرانسوی بودن قطعاً مهمترین
مردم هم پس از سالهای سال اختناق سالهای سال ایران را غارت کرده، ویژه با سران سپاه ،هر کسی بر جای اسلامی را به مسئله روز تبدیل ساخته دستاورد بناپارت است .انقلاب فرانسه
زن و مرد و پیر و جوان ایرانی را او بنشیند ،طبعا اقتدار و هیمنه او را است :یکی انتخابات ریاست جمهوری واژه ناسیون /ملت را ابداع کرد؛ بناپارت
که نفسشان به تنگ آمده و جانشان به گلوله بستهاند و شخصیتها و نخواهد داشت .و مهمتر از این ،کسانی اسلامی سال آینده و دیگری احتمال ساختارهای ضروری تحقق دولت -ملت
مبارزان ملیگرای ایرانی اعم از ُکرد و که در طول سالهای متمادی -در غم مرگ یا به هر حال تحلیل جسمانی را ایجاد کرد .حدود شصت سال پس
به لب رسیده ،میتوانند نفسکی بکشند. لُر و بلوچ و آذری و ترکمن و … را و شادی -با او همراه و همپیمان بودهاند خامنهای .در این میان آنچه تازگی ازحکوم ِت او و نود سال پس از انقلاب
در داخل و خارج ایران کشتهاند ،سر و در سایه مرحمتاش به مقام و منصب دارد ،گره خوردن این دو موضوع به فرانسه بود که با تأسیس جمهوری
علاوه بر این ،رژیم پاسداران ،با چنین بریدهاند ،ترور کردهاند ،چگونه این رسیده و حتی در او ذوب شدهاند ،بسیار یکدیگر است .حال اگر فرض کنیم سوم ،سرانجام این خواس ِت انقلابی
دزدان قدارهبند میتوانند ناگهان به بعید است که هما ِن احساس اخلاص و که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واقعاً
اقداماتی ،میتواند به یک هدف مهمتر نام «ایران» و «ملیگرایی» بر اریکهی وفاداری را به جانشین وی داشته باشند. توانمندترین قدرت کشور است ،باید تحقق عینی یافت.
قدرت بنشینند؟! آنهم گروهی که از این را نیز بپذیریم که چنین قدرتی اکنون با توجه به همین فهرس ِت
و بالاتری هم برسد که آن سد کردن یا بیغیرتترین افراد جهاناند بطوری حتی به پسرش! ناگزیر توسعهگرا است .زیرا قدرت، مختصر و فشرده از اقدامات بناپارت،
اینجاستکهناگزیروبهحک ِمتجربهی انجمادناپذیر است وتوسعهگرایی میبینیم که در جمع ،اینها همان
به عقب انداختن واژگونی تمامیت نظام بیرحم تاریخ ،جنگ قدرت آغاز خواهد اقداماتی هستند که رضاشاه نیز انجام
است زیرا تردید نیست که با واژگونی
نظام ،خود آنها از اولین قربانیان آن
خواهند بود.
بنابر این اگر پاسداران با منطق سرد
قدرت صرفا به منافع گروهی خودشان
بیندیشند ،چنین راهی آنها را زودتر
به قدرت میرساند .به ویژه آنکه همه
نشانهها دلالت بر این دارد که اینان
به مقام و موقعیتی که در حال حاضر
دارند راضی نیستند و بیشتر از اینها
میخواهند .به این دلیل ،مقام ریاست
جمهوری اسلامی را نشانه گرفتهاند.
ریاست جمهوری اسلامی ،هد ِف نهایی
یا پلکانی برای تسخیر تمامی قدرت؟
چون اگر فقط ریاست دولت هدف نهایی
باشد ،این منصب که قدرت چندانی
ندارد! قدرت اصلی جای دیگر است.
در رژیمهای استبدادی به ویژه از نوع
توتالیت ِر ،قدرت اصلی در یک منصب و
در یک شخص جمع میشود که ذات
آن غیرقابل تقسیم و لایههایی از آن
قابل تفویض است .در حال حاضر،
این قدرت در منص ِب ولایت فقیه و در
دست خامنهای متمرکز است .پس اگر
عقلانیت و جسارتی در کا ِر پاسداران
انقلاب اسلامی باشد ،ناگزیر و در
نهایت ،هدف میبایست تسخیر همین
قدرت بوده باشد .حال که نمیتوانند
رضاشاه و بناپارت بشوند ،چنانچه
عصبیت گروهی و نیز اندکی جرأت و
جسارت داشته باشند ،لااقل میتوانند
با حفظ ظاهر و تخلیهی باطن ،طغرل
ادامه در صفحه ۱۷ و ملکشاه بشوند.