Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۳۰۹ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - 14شماره 1۷۷5
جمعه ۱0تا پنجشنبه ۱6اردیبهشتماه ۱400خورشیدی
نیز بسیار غنیتر کرده و از آن رخوت بررسی و تحلیل جریان روشنفکری در دهۀ 4۰خورشیدی به این ترتیب است که اینها بیشتر
در آوردهاند .علاوه بر این ،روشنفکری گفت و گوی سیروس علینژاد با دکتر محمد صنعتی(بخش پایانی) روشنفکرانی هستند که در دانشگاه
ما ،فرصت پیدا کرد یک بار دیگر راجع تهران و دانشکده ادبیات و حقوق مستقر
به آن چیزی که اتفاق افتاد ،فکر کند. روشنفکران هم برای جذب تودهها میشوند .میدانیم که سیدحسین نصر
حادثه دیگر بعد از فروپاشی شوروی به مذهبفروشی پرداختند! با فرح از نزدیک کار میکرد و نصر هم
و جنگ سرد اتفاق میافتد .چپهای با فردید در یک محل کار میکردند.
ما ،بعد از شوک فروپاشی ،به خودشان دکتر محمد صنعتی سیروس علینژاد در یک گفتگوی موشکافانه ،سیروس علینژاد آلاحمد اگر چه مرتب به استادان
آمدند و توانستند باورهای تزلزل ناپذیر جریان روشنفکری دهۀ چهل را با دکتر محمد دانشگاهی حمله میکرد اما میدانیم
خود را بازبینی کنند .باقر پرهام و صنعتی بهبحث گذارده است .بحثی که هرچند که تحت تأثیر فردید و محمود هومن
مترجمینی دیگرآمدند و کارهای به این دورۀ خاص نظر دارد ،اما بدان محدود بود .آن بخش از روشنفکری که گفتید
مارکس و انگلس را ترجمه کردند. نمیشود و سیر تحول روشنفکری در ایران، خلاق بود و اغلب مجلات ادبی ـ
دیگر متون نظریهپردازان چپ که از دوران مشروطیت به این سو ،و نیز عوامل فرهنگی را اداره میکرد ،و در بدنه
پیش از انقلاب ممنوع بود ترجمه حکومت نبود ،مایههای فکری خود
شدند .عزتالله فولادوند و محمدحسن تأثیرگذار بر آن را در بر میگیرد. را از همینها میگرفت .احسان نراقی
لطفی و داریوش آشوری و عبدالکریم این بررسی روشنگرانه و در عینحال با جایگاه خاصش در جامعهشناسی و
رشیدیان و بسیاری دیگر آثار ارزندهای واقعگرایانه را از فصلنامۀ فرهنگی ـ هنری مؤسسه تحقیقات اجتماعی کتاب در
از گنجینۀ اندیشۀ فلسفی و سیاسی «بخارا» که علی دهباشی در تهران انتشار غربت غرب را نوشت و به سهم خود با
غرب را به فارسی برگرداندند .البته میدهد برگزیدهایم و در چند شماره به نظر
گروهی از چپهای اروپائی ،هواداران غربزدگی مبارزه کرد.
مکتب فرانکفورت ،تروتسکیستها شما میرسانیم. =ودرعرصۀسینماوهنرهایدیگر؟
و مائوئیستها و غیره و گروهی از ـبله،میدانیمکهتوجهبهقهوهخانهها
روشنفکران مذهبی به سرعت به زده میبینند ،ناگزیر از تغییر در نگرش مدرنیته قدم برداشتهاند .پس تفکیک هدف وسیله را توجیه میکرد. را کرد .سرآغازش کتاب « در خدمت هم در این دوره ،به وسیله فرح پهلوی
نظریههای پسا مدرن روی آوردند خود شدند و کم کم در کنار روشنفکران روشنفکر به دینی و غیر دینی ضرورت = اینتصویریکهشمامیدهید و خیانت روشنفکران » آلاحمد بود. شروع شد .جوانان دهۀ 40به قهوه
و متون آنها را ترجمه و رگههای ندارد .مسأله این است که بسیاری از معنیاش این است که روشنفکری آلاحمد روشنفکران را به دو دسته خانههای جنوب شهر گسیل شدند .در
بودائی و ضد مدرن آن را سازگار برای مدرن قرار میگیرند. روشنفکران دینی در چند سال اخیر پیش از انقلاب ما ماندن درنوعی تقسیم کرد .خائنین آنهایی بودند که سینماهممسعودکیمیاییبافیلمقیصر
اندیشههایعرفانیدیدند؛همانطورکه = با وجود این ما داریم دارای خود به غیر واقعی بودن این تفکیک زندگی پیشامدرن را تشویق در کارهای اجرایی بودند و مدیر بودند از راه رسید .و علی حاتمی با کارهای
تفسیر عرفانی هایدگر را .ولی با کمتر آگاه شدهاند و شاید بیش از همه خود میکرد ،و در ساختار قدرتی هم که و دانشگاهی بودند و غیره .به نظر مشابه .حتی بهرام بیضایی با پهلوان اکبر
شدن التهاب پسا ـ مدرنیته در غرب و یک روشنفکری میشویم؟ ِ واضع این اصطلاح؛ دکتر سروش که میخواست ایجاد کند موفق شد. او صرف نظر از احمد فردید و دکتر میمیرد و اسطورهپردازیها .همه ظاهرا
نقد آن ،این گروه هم بهتدریج به همان ـ به نظر میرسد که روشنفکری نوین در سخنرانیهای اخیرش میبینیم اگر این تصویر درست باشد پس محمدباقر هوشیار و چند تن دیگر بقیه در برابر قدرت ولی به گونهای همه انگار
ما ،در واقع ،از دهۀ ۷0شروع میشود. که از مواضع و باورهای پیشین خود روشنفکری دهۀ چهل با روشنفکری همه خائن بودند .یعنی کلیه کسانی که به بازسازی گذشته میپردازند ولی نه
راستای مدرنیته باز میگردند. اول این که جنگ تمام شده و برای عدول کرده .مواضعی که هزینههای مدرن در تضاد است .اما ،بعد از ممکن بود مدرن باشند خائن شدند و برای نقد و ساخت شکنی آن بلکه
رویداد بسیار مهم دیگری بر همه ترمیم ویرانیها و آسیبهای جنگ اجتماعی ،اقتصادی ،مدنی و فرهنگی انقلاب ما شروع کردیم به دوباره نگاه روشنفکر فقط شد روشنفکر بازگشت. برای ستایش آن با نوستالژی عجیبی!
اندیشهورزان جهان به ویژه بر نسل دوره سازندگی شروع میشود .و برای بسیار زیادی برای مردم داشته است. کردن به خود و ارزیابی دوباره آنچه از آل احمد کتاب گرامشی را با قرائت این تصویر اسطورهای که از لوطیهای
جوان ایران تأثیر فراوان داشت و آن سازندگی در جهان امروز ،ناگزیر و چه یک تغییر ۱۸0درجهای در نگرش او دهه 4۰به ما رسیده بود .کسانی هم خاص خودش وارد کتاب در خدمت و محل داده میشود ،با ستایش زورخانه
دسترسی به منابع علمی و اطلاعات بخواهی و چه نخواهی باید منطقی، میبینیم که از تغییرات داریوش شایگان آمدند که خود را روشنفکران دینی خیانت روشنفکران کرد .بعد از انقلاب و اهالی آن و علاقه فرح به فرهنگ
روزآمد بود که برایش بسیار مشکل عملگرا و واقعبین باشی .با مدیران بسیاربیشتروشگفتانگیزتراست.البته خواندند .میخواهم بپرسم آیا ما روشنفکرانی مثل آل احمد نبودند قهوهخانه همراه میشود ،مثل نوشتن
و گاه امکانناپذیر مینمود ،پیدایش و تولیدکنندگان خارج و داخل بدون که انسان از تجربه بسیار میآموزد .ولی کمکم داریم صاحب یک روشنفکری که نفی شدند ،بلکه اگر روشنفکری نمایشنامههایی از نوع نمایشنامههای
اینترنت درهای جهان اطلاعات را به آموختن قوانین مدرن بازیهای اقتصادی روشنفکر کسی است که بتواند مسائل واژه ناسزایی شد ،به روشنفکر مدرن اسماعیل خلج .اینها همه چیز را
روی آنان گشود .گرچه استفاده از و سیاسی نمیتوانی تعامل داشته باشی. را روشنتر ببیند .وگر نه حکایت آن میشویم یا همچنان … اطلاق شد .به روشنفکر به اصطلاح اسطورهای و آرمانی کردند .اشتباه
اینترنت هم در ایران با دشواریهای زیاد مدیران و کارگزاران دولتی سفرهایشان ترانه مشهور بیتلها برای جنگ ویتنام ـ من این اصطلاح روشنفکر دینی را غرب زده که تمامی متخصصان را نکنید ،من به خیلی از این کارهای
همراه بوده ،ولی اینترنت فرهنگهای شروع میشود .خود این تعاملها و میشود که ترجمهاش به مضمون نمیفهممم .این تفکیک از زمان انقلاب هم در بر میگرفت .ببینید که بعد از خلاق آن دوره علاقه دارم ولی در یک
جهان را به هم نزدیک و در هم سفرها مانند آن چه در دوران قاجار یکی دو خط آن این بود که «چند فرهنگی و توسط عبدالکریم سروش انقلاب چگونه به اعتمادی که مردم به تحلیلفرهنگیانباشتهشدنهمهاینها
ادغام میکند .جهانیشدگی فرهنگ، اتفاق افتاد ،با همۀ تفاوتها یش بر نفر باید کشته شوند که بفهمیم جنگ شروع شد .به هر حال آمدند به هر پزشکان داشتند آسیب زده شد .وگرنه در یکی دو دهه پیش از انقلاب تأمل
با جهانیشدگی سیستم سیاسی و جهانبینی مدیران تازه اثر میگذارد است؟…» .آنچه در ابتدا رخ داد همین روشنفکر سکولار اتهام غیر دینی زدند. آل احمد و فردید و شریعتی ،همواره
اقتصادی این تفاوت را دارد که فرهنگ که بعداً تحت تاثیر رویدادهای دیگر بود .هنوز هم دارند این کار را میکنند درحالی که ممکن بود واقعاً مذهبی برانگیز است.
جهانی هم از مذاهب و سبک زندگی ریشههای اصلاحطلبی را به وجود و روشنفکران شدهاند روشنفکران باشد ،همانگونه که کانت در ضمن ستایش شدهاند. هدایت میگفت که فرهنگ تودهها
آسیاییها (مثل ًا بودیسم و هندوئیسم و میآورد .یادمان باشد که جریانهای خودی و غیر خودی ..این تحریف مذهبی بودن یکی از نظریهپردازان =یک بخش از روشنفکری دهۀ را باید مطالعه کرد و این یکی از وظایف
عرفان و یا غذاهای آسیایی) چیزی در روشنفکری پیش از مشروطیت هم پس مفاهیم است .و نه ارائه مفاهیم تازه. مدرنیته و روشنگری بود ،اما مذهب را چهل ،بخش جریان چریکی آن است انسانشناسی و مطالعات فرهنگی
خود دارد و هم موسیقی و ریتمهای از جنگهای ایران و روس شروع میشود. نکتۀ دیگر اینکه اغلب فکر کنند در امور سیاسی روزمره دخالت نمیداد. که از ابتدا هم دعوی دمکراسی است اما کدام آنتروپولوژیست مدرن،
آفریقایی و ،...در کنار شیوه زندگی دوم این که همواره پس از هر روشنفکران نقشی در انقلاب نداشتند بنابراین اگر کسی به عنوان روشنفکر نداشت .این بخش در واقع خیلی در وقتی به درون فرهنگهای ابتدائی و
غربی و همه آنچه را تکنولوژی با خود جنگی در قرون اخیر روشنفکران که درست نیست ،خیلی نقش داشتند. مدرنیاسکولارمعرفیمیشودمعنایش کارخودموفقبودزیرابهنظرمیرسد یا پیشامدرن رفت ،خواهد گفت که
به جهان آورده است .این فرهنگ علاوه بر بررسی علل آن ،به بررسی جریان دهه چهل را که ما نمیتوانیم از این نیست که لامذهب است .این همان چیزی را ناخودآگاه اراده ما باید شیوه زندگی این مردمان را
جهانی است که روشنفکر جدید ما با کم و کاستیها میپردازند .نیش انتقاد جریان دهه پنجاه جدا کنیم .میبینیم کاری بود که ابتدا کردند واین افسانه یا میکرد که بعدها به وقوع پیوست. سرمشق قرار دهیم و طبق آئینهای
آن در ارتباط است و دیگر به آن عادات تندتر میشود و انتقاد از خود هم ناگزیر. که روشنفکری دهه چهل و پنجاه سوءتفاهمبهمثابهحقیقتپذیرفتهشد، ـ بخش چریکی با روشنفکری از آغاز آنها زندگی کنیم؟ برای او ممکن است
و رسوم و هویت بومی وابستگی ندارد. بنابراین در دهۀ ۷0تعدادی به بررسی با روشنفکری دهه شصت و هفتاد در ضمن این که باب مذهب فروشی چندان موافقتی نداشت و در اندیشه آنها تمامی ابعاد این فرهنگها جذاب،
این را در بسیاری از جوانان در مقایسه علل عقب ماندگی ایران میپردازند. چه ارتباط تنگاتنگی دارد .اما این هم باز شد ،نه تنها بین تودهها بلکه بین همه چیز برای تودهها بود و پاپولیسمی هیجانانگیز و یا حتی مسحور کننده
با نسل ما میتوان دید .این نسلی است شکل پیشرفتهتر آنچه در پیش از روشنفکری دینی موفق میشود در دهه نخبگان و اندیشهورزان! که البته تیغ نخبه گریز در پایۀ اندیشه سیاسی آنها باشد ولی نه برای زندگی معاصر .مطالعه
که مدرنیته و جامعه مدنی جهان را از شصت روشنفکر متفاوت با خودش را دو لبهای بود که به اعتبار خود مذهب، قرار داشت .این نگرش به آنجا رسید میکند تا مسیر رشد فرهنگ را ببیند.
مشروطه رخ داده یود. که ممکن بود مذهبی هم باشد ،کنار در درازمدت ،آسیب بسیار میزد .با که بیژن جزنی حکم کرد کتابها را وظیفه ما هم هست که قهوه خانهها و
نزدیک لمس کرده است. برخی روشنفکران کنار زده شده بزند و ظاهراً گسستی در سیر تحول گسترشاینسوءتفاهمبودکهروشنفکر ببندید و تفنگها را بردارید! حزب نقاشی قهوه خانهها را ببینیم ،مطالعه
بنابراین ما از دهۀ هفتاد به بعد رشد نیز ،که بازنشسته و یا پاک سازی شده روشنفکری پیدا میشود .اما همانطور مدرن تبدیل شد به یک فحش .به نوعی توده با همه انتقادهائی که به آن وارد کنیم حتی ازگوشههای آنها برای
تدریجی روشنفکران تازهای را مشاهده بودند و عملا کار موظفی نداشتند، که قبلا گفتم این روشنفکری دینی تکفیر ،بدون اینکه حقیقت داشته باشد. است ،لا اقل مردم را کتابخوان کرده بود. خلق اثری نو و درخور زمانه استفاده
میکنیم که واقعبینتر ،منطقیتر و همراه با بعضی روشنفکران دانشگاهی از دهه بیست همراه شاخه اصلی وگر نه اگر روشنفکران بهاصطلاح دینی ولی جریان چریکی به خصوص جریان کنیم .اما اینکه قیصر قهرمان و نمادی
عملگراتر از دورههای گذشته است و بخصوص عده ای روشنفکر جوانتر روشنفکری ادامه داشته ،ولی به نظر بتوانند بر طبق موازین صحیح ،منطقی، جزنی با بستن کتابها راه نجات را در از انسانیت امروزین بشود زندگی در
و خواستار جامعۀ مدنی و آرمانهای که به زبان انگلیسی ،آلمانی و فرانسه میرسد که تجربه سی سال اخیر و واقعبینانه و روز آمد ،به حل مسائل خشونت و جنگ میدید .در دهۀ چهل گذشته است .قیصر ممکن است به
مدرنیته .نه مانند فرخی یزدی و میرزاده در ایران و یا در خارج مسلط شده این که در چند سال اخیرخود را کنار اجتماعی ،اقتصادی ،سیاسی در زمینه و پنجاه ،تفنگ چریک و چاقوی قیصر لحاظ تکنیک در سینمای ایران یک
عشقی ،یا بیژن جزنی و شریعتی به بودند ،شروع کردند به ترجمه و ما یک جامعه مدنی بپردازند ،در راستای با هم تلفیق و هر دو قهرمان شدند. نقطه عطف باشد ،اما برای من بعد
انقلابی خشونتبار چشم دوخته و در دهۀ ۷0یک نهضت ترجمه پیدا شعر «شوکران» شاملو و «سووشون» فرهنگیاش مهم است که این کار در
نه در جستجوی نادر و اسکندری کردیم .به یاد بیاورید نهضت ترجمه در دانشور و «ماهی سیاه کوچولوی» او و علی حاتمی به صورت یک جریان
کاریزماتیکاند ،و نه دیگر به آرمانهای زمان مأمون عباسی از یونانی به عربی صمد و «پیروزی خون برشمشیر» در میآید و خشونت را مقدس میکند.
رومانتیک یوتوپیائی باور دارند ،و نه و پیدایش آن دوران درخشان اعتلای شریعتی هم به آن دامن زد .نوعی این اسطورهسازیها تیغ دو لبهاند ،نه
سیاستزده و شعارزدهاند .بلکه بیش علم در جهان اسلام را ،و نهضت ترجمه قهرمان پرستی خونبار ،میل به کشتن تنها در سینما بلکه حتی توسط دکتر
از خون و شمشیر و تفنگ ،به کتاب و از یونانی به لاتینی پیش از رونسانس را و کشته شدن و دردل تاریخ ماندن ،در شریعتی در عرصه دین و فرهنگ .آنها
کتابت ،به خواندن ،دانستن و نوشتن و در غرب .در دهۀ ۷0ایران نیز ،بیسر و دهۀ 40اسطوره اندیشی سیاسی را برای اینکه بتوانند به توده نزدیک بشوند
آگاه شدن معتقداند و گفتمان انتقادی و صدا ،بدون فرمانی رسمی و یا سازمان جایگزیناندیشهسیاسیکرد.دراندیشۀ با ساختن اسطوره ،همان تفکر تودهای
تحلیلی را ضرورتی برای آگاهی سیاسی، دهی مشخصی ،ترجمۀ متون کلیدی و روشنفکران مشروطیت و دورۀ رضاشاه را که اسطورهاندیشی است در پیش
فرهنگی و علمی میشناسند و بستر اصلی رونسانس ،روشنگری و مدرنیته اینگونه ترویج اسطورهپردازی نداریم. میگیرند .بعد کم کم اسطوره میشود
لازم برای پیشرفت .و البته روشنفکر و پسا ـ مدرنیته شروع شد .تمام آثار آنها نوع کارشان در جهت اسطورهزدایی حقیقت .نوع تفکر آلاحمد هم همین
ما با خاطره خشونتهای انقلابی و و کتب اصلی مدرنیته که پیش از آن از فرهنگ توده بود .در دهۀ چهل بود .او نیز از غربزدگی یک اسطوره
تجربه مرگ و کشتار درجنگ ،دیگر از به فارسی ترجمه شده بودند شاید یک همه چیز مجدداً اسطورهای میشود. ساخت .میبینیم که نزدیک شدن این
زیستن در فرهنگ مرگ خسته شده صدم نوشتههای اصلی هم نبودند ،ولی انگار همه شروع میکنند به اسطوره نوع روشنفکری به تفکر تودهها بسیار
و عرفان زندگی گریز هم او را به آب حالا بسیاری از آنها ترجمه شدهاند .در ساختن و اسطوره ای اندیشیدن که زیاد میشود .به همین جهت من اصلا
حیات وباغهای روشنائی نرسانده وشاید، دهه چهل اولاً تسلط روشنفکران به هم بازگشت به گذشته و پیشامدرنیته موافق این نیستم که مردم صدای
پس از قرنها ،اگر نه هزارهها ،تازه حالا، زبانهای غربی بسیار کمتر از دو دهه بود و هم نزدیک شدن به زبان و اندیشه روشنفکری ایران را نشیندند .برعکس،
به ارزش زندگی پی میبرد و آینده را اخیر بود و فقط چند رساله از افلاطون تودهوار که هدف پاپولیسم آن دوره بود. روشنفکران ایران در دهه چهل و پنجاه
به زمان باز میگرداند ،همانگونه که و ارسطو ،تعدادی از کتابهای روسو، آیا روشنفکر باید برای نفوذ در تودهها
پترارک و آبلار جهان زمینی را جزئی ترجمه بسیار دشواری از کانت و چند و ترغیب آنها دنبالهرو آنها شود؟ بسیار تأثیر گذار بودند.
از قلمرو خدا و نه شیطان دانستند و اثر از نیچه و راسل و سارترو کامو و روشنفکری پوپولیستی بعد از ۱930 روشنفکری ما همان چیزی را که
حق انسان که از آن لذت ببرد و خواست تعداد معدودی از فلاسفۀ دیگر ترجمه اینگونه شده .برای رسیدن به قدرت میخواست به دست آورد؛ بازگشت به
زندگی و از آن جا میل به پیشرفت و شده بود .ولی عمدۀ متون اصلی برای سیاسی و اقتصادی ،به قدرت تودهها خویشتن و سنت ،مبارزه با مدرنیسم و
اعتلای تمدن انسانی در این جهان در ما ناشناخته بود .حتی از هایدگری که نیاز دارند و در عوض میتوان به تودهها آنچه غربزدگی میگفتند .تفکر چپ
دوران رنسانس و روشنگری پیش زمینه اینقدر برایش تبلیغ میکردند کتابی رشوه داد .نه تنها رفتارها و فرهنگ توده آنجایی که در گیر گفتمان قدرت شد،
برای جنبشهای فرهنگی مدرن بود، ترجمه نشده بود .حالا میتوانید در نقد نمیشود بلکه تودهها تقدس پیدا مبارزهاش تنها با قدرت بود .پس اگر
روشنفکر پس از جنگ ما نیز بر خلاف هر کتابفروشی چندین قفسه ترجمه میکنند .چون برای رسیدن به قدرت قدرت اهدافش مدرنیزاسیون یا مدرنیته
گذشتگان رو به زندگی و آینده دارد. فلسفه یونان باستان و متون مدرن از و ماندن در قدرت میتوان روی تودهها
بیش از پیش تکلیف خود را با گذشته فلسفهگرفتهتارشتههایگوناگونعلوم حساب کرد! میبینیم که برای آنها بود باید با آن مخالفت میکرد.
روشن کرده و نشانههای عرفان و انسانی و علوم تجربی روز آمد پیدا کنید. =اگرچنیناستچراروشنفکری
چگونگی رابطه خود را با آن میداند. این ترجمهها زبان فارسی غیر علمی را در بحبوحۀ انقلاب تبدیل به ناسزایی
مدرنیته را هم بسیار بیشتر میشناسد. شد که نثار این و آن می کردند؟ پس
بنابراین فکر میکنم روشنفکری در چه اتفاق افتاد که روشنفکرانی که
پایه گذار همین تفکر بودند وقتی
ایران چشمانداز روشنتری دارد. تودهها به قدرت رسیدند آنها را از
پایان خود طرد کردند؟
ـ خود روشنفکر دهه چهل این کار