Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۳۳۳ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - ۱۴شماره ۱۷99
جمعه ۲3تا ۲۹مهرماه۱۴۰۰خورشیدی
=روحیهاش چگونه بود؟ در خاطرات «انیس نقاش» از «عماد مغنیه» ()۱ عماد مغنیه در پانزده
مورد جنگ ،آیا اعتقاد به پیروزي سالگی به اردوگاه آموزشی
من در تشکیلات «الفتح» مسؤول پرونده ما پیوست و آخرین دیدار
د اشت؟ ارتباط فلسطینیها با ایرانیها بودم ما یک سال پیش صورت
ـ اعتقاد به پیروزي بزرگ داشت.
مهمترین حرفهاي عماد این بود که دکتر شاپور بختیار نام «انیس نقاش» بهدنبال نخستین سوء قصد علیه دکتر شاپور گرفت
اشتباهاتي را که در جنگ پیش آمده بختیار در پاریس ( ۱۸ژوئیه )۱۹۸۰بر سر زبانها افتاد.
بود جمع کرده بود و بررسي ميکرد =جناب آقاي نقاش ،لطف ًا براي
و آنها را اصلاح کرده ،تشکیلات بزرگي او رهبری گروهی را برعهده داشت که مأمور ترور دکتر بختیار ما بگویید که شما از کي «حاج
درست کرد و برنامهاي را براي آینده بود اما یک رویداد کوچک و پیشبینی نشده ،عملیات را با رضوان» یا همان «عماد مغنیه» را
تنظیم نموده بود .یکي از چیزهایي که شکست روبرو ساخت و زن همسایه و یک مأمور پلیس در این
او از من آموخته بود این بود که وقتي ميشناختید؟
او در جواني نزد من آمد ،درگیري ماجرا قربانی شدند. ـ حدوداً سال ،۱3۵۵که من عضو
هایي میان لبنانيها در جبال لبنان انیس نقاش ده سال در فرانسه زندانی بود و بهدنبال ساخت «سازمان الفتح» به رهبري «یاسر
جریان داشت و من در این اثناء رفتم و پاختی بین تهران و پاریس ،از سوی فرانسوا میتران رئیس عرفات» بودم و مسئولیت آموزش
جنوب لبنان و آنجا برنامهاي را تهیه جمهوری فرانسه در سال ۱۹۹۰مشمول عفو قرار گرفت و به نیروهایي را در اردوگاهي در جنوب
کردم .من در آن جا هر برنامهاي را تهران رفت و با احترامات و تشریفات زیاد مورد استقبال قرار لبنان برعهده داشتم ،او آمد پیش
که ميدادم و صحبت ميکردم گوشزد گرفت و ظاهراً به تجارت بینالمللی پوست پرداخت اما در من؛ سنش تقریباً پانزده سال و نیم
ميکردم که این برنامه را ما اکنون حقیقت ،بهعنوان مشاور عالی «عملیات جهادی» کار حرفهای این طورها بود .آن زمان اکثر گروههاي
آماده ميکنیم براي بعداً ،الان مبارزه مبارز ،چپيها و کمونیستها بودند ،و
نداریم .این یک فکري شد که شما باید خود را ادامه داد. بچههاي مؤمن (مسلمان) در بیروت
جلو تر از صهیونیستها عمل بکنید. بهدنبال کشته شدن عماد مغنیه ،تروریست لبنانی ،انیس نقاش
یعني شما نباید یک جایي بنشینید خیلي کم بودند.
و وقتي اسرائیليها آمدند بگوئید الان در مصاحبهای از روابط خود با وی حکایت کرده است. عماد آمد و گفت« :ما یک گروه
چه کار کنم؟ شما باید جلوتر از همه این مصاحبه اطلاعات دست اولی درباره سازماندهی و عملیات از بچههاي مؤمن هستیم ،به من
آماده کنید .تشکیلاتتان باید آماده سازمانهایی که بهروایتی «تروریستی» و بهروایت دیگر «جهادی» آموزش نظاميبدهید ،من ميخواهم
باشد .نیروهایتان باید آماده باشد.
اطلاعات باید جمع کنید .به محض خوانده میشوند بهدست میدهد. با صهیونیستها بجنگم».
این که اسرائیل حمله ميکند و شما مصاحبه با «پایگاه اطلاعات رسانی ساجد» انجام گرفته است و من قبول کردم ولي او گفت« :آیا
ميخواهید جواب بدهید ،امکاناتتان براي دیدن آموزش نظاميحتماً باید
باید آماده باشد .حاج عماد ميدانست متن آن در سه شماره به نظرتان میرسد.
که این مرحله خیلي مهم است و بعد عضو الفتح باشم؟»
از یک سال و نیم است که این طوري مشترکي با آن واحد انجام داده باشد. =به نظر شما علت این امر چه از الفتح امکانات ميگرفتند .حتي گفتم که او عماد است و من او را که من گفتم« :لازم نیست شما
شده است .تشکیلات ما همهشان البته روابطش با عرفات شخصي بود ميتواند باشد؟ بعضيهایشان ميرفتند در فلسطین ميشناسم .اما فهمیدم که او حتي به
آمدند جنوب لبنان و علیه اسرائیل و خیلي نزدیک .سال ۱3۶۹وقتي اشغالي براي الفتح اطلاعات ميآوردند. دوستان نزدیک خود هم ،خودش را رسماً عضو الفتح بشوید».
جنگیدند .سال ۱3۵۶یعني یک از فرانسه آزاد شدم ،رفتم تونس و با ـ علتش این است که حاج عماد با پاسپورت ایراني آن زمان ميشد به نام دیگري معرفي ميکند .من این = شما آن زمان به نیروها
سال قبل از پیروزي انقلاب اسلامي، عرفات ملاقات کردم .راجع به جنوب با تمام این گروهها ارتباط عملیاتي رفت اسرائیل .روابط خودم با ایران از را محترم شمردم که این مسأله خوبي
اسرائیل آمد و جنوب لبنان را اشغال لبنان با او بحث داشتم .آن زمان داشته است .امکانات از او ميگرفتند. است .منتها قبل از شهادتش ،هیچ آموزش ميدادید؟
کرد .آن زمان من خودم قبل از مشکلات و درگیریهایي میان امل، تاکتیک از او یاد ميگرفتند ،اطلاعات این راه شروع شد. جا اشارهاي به آشنایيام با او نکردم و ـ بله .من یک اردوگاه آموزشي
حزبالله ،اولین تشکیلات مقاومت حزبالله و الفتح وجود داشت .در مورد ميگرفتند .روابطش محکم بوده است. من مسئو ل پر و ند ه ا ر تبا ط البته خیلي از خبرنگارهاي عربي که داشتم که گروههاي زیادي مثل
لبناني را درست کردم .تشکیلاتي اشتباهاتي که کرده بودند با او بحث وقتي در سازمان الفتح با عماد فلسطینيها با ایرانيها بودم؛ همه از من درباره او ميپرسیدند ،من انکار ما ر کسیست ها ،ما ئو ئیست ها ،
مرتبط بودم ،کسان دیگري هم شاهد مبارزیني که از ایران ميآمدند، ناسیونالیستها و گروهي هم از
خارج از الفتح. بچههاي مسلمان «اخوان المسلمین»
=آن تشکیلات چه نام داشت؟ انیس نقاش عماد مغنیه در آنجا آموزش ميدیدند .تقریباً
ـ «حرکه لبنان العربي» (جنبش پانزده روز آموزش اسلحه و تاکتیک و
عربي لبنان) .من یادم هست ،آن و جدل کردم .اصرارم هم این بود که بر این ارتباط بودند ،و ميتوانند بعداً ميآمدند به اردوگاهي آموزشي در ميکردم و ميگفتم حتي نميدانم جنگ غیر متقارن و این جور آموزشها
موقع به ابوجهاد گفتم اسرائیل دیگر به الفتح با حزبالله همکاري کرده و در آن را فاش کرده باشند .در این اردوگاه جنوب بیروت بنام «اردوگاه دامور» که او زنده است یا نه .تا این حد من
فلسطین اکتفا نکرده و آمده به لبنان جنوب لبنان مبارزه کنند .او ميگفت: که پنجاه نفر هم بودند مثل ًا هر کسي که البته حاج عماد هم آنجا بود .توي صورت گرفت.
و جنوب لبنان را هم گرفته است .اگر «سخت است و امکان دارد نشود ».تا که یادش باشد ميتوانسته این را روابطم با او را پنهان ميکردم. بعدها روابط ما ادامه پیدا کرد و به
ما تشکیلاتي خارج از الفتح درست آنجا که بعد از بحث زیاد گفت« :من جاده خلده ـ بیروت. ولي ما مرتب با هم ملاقاتهایي مرور خیلي نزدیکتر شد .او فکر ميکرد
کنیم ،این جوري جذب لبنانيها وظیفهام را در مورد بازگشت به جنوب فاش کند. یک اردوگاه دیگر در شهر صور راجع به فلسطین ،اسرائیل و مبارزه که براي ورود به الفتح باید کاري انجام
بهتر ميشود و آنها هم ميآیند .یعني لبنان انجام داده و بازميگردم و مبارزه =شما با همان اسم عماد آن را بود که خیلي از ایرانيها ميآمدند. داشتیم و من ميدیدم که الحمدلله دهد ،لکن دید که آسانتر ميشود با
لبناني که ميآید ،نميآید بگوید من ميکنم ،ولي به یک شرط و آن هم این مخصوصاً از تشکیلات جلال الدین او پیشرفت زیادي کرده است .هم من کنار بیاید و من به ایشان اختیار
براي فلسطین ميجنگم ،بلکه براي ميشناختید؟ فارسي و محمد منتظري که ميآمدند از لحاظ تاکتیک و هم از لحاظ دادم که مثل ًا گروه خودش را آموزش
کشور خودم مبارزه ميکنم .من رفتم که حاج عماد موافقت کند». ـ خیر .با اسم دیگري بود .ولي اسلحه و مبارزه و مواد منفجره استراتژیکي .با وجود اعتقادات بسیار
این تشکیلات را درست کردم و عماد من خودم تعجب کردم و از دهان ميدانستم که همه آن بچهها اهل زیاد مذهبي که داشت ،تفکرات نظامي دهد.
عرفات شنیدم که روابطشان چقدر جنوب لبنان هستند .همه ميآمدند ميآموختند. و مبارزه هم داشت و آدم خلاقي بود. آن زمان بحبوحه جنگهاي داخلي
هم شد جزوي از این تشکیلات. محکم است .بعداًوقتي برگشتم لبنان پیش من و مثل ًا هر کس ميخواست الفتح حیطه ارتباطش خیلي باز لبنان بود ،اما من در این جنگها
=شما گفتید که زمان آشنایي کار تجارت هم بکند ،ميآمد پیش بود .یعني به هر کس که ميآمد این را خودش هم ميدانست. دخالتي نداشتم .آن موقع جنوب
شما با عماد مغنیه سال ۱355بوده از حاج عماد پرسیدم. من مشاوره ميگرفت .هر کس هم کمک ميکرد .بعد از این که عماد آمد همیشه ميگفت« :باید یک شیوه و لبنان از آرامش برخوردار بود .آن هم
است ،این درست مقطعي بوده که = این قضیه تقریب ًا مال چه ميخواست درس بخواند ،ميآمد .مثلا پیش من و فنون نظاميرا آموخت ،به اسلوبي پیدا کنم که اسرائیليها توقع به خاطر جنگهاي داخلي که لبنانيها
«جنبش امل» بهعنوان یک سازمان پانزده نفر از علماي لبنان که الان براي من گفت که اسلحه و امکانات دیگر را مشغول خود ميساخت .من براي
شیعه نیز وجود داشته و حتي شاخه مقطع زماني است؟ خودشان کسي شدهاند ،همهشان الان ميخواهد .من گفتم :خودم شخصاً و انتظار آن را نداشته باشند». خودم برنامه ریزي کردم که مبارزه و
نظامي هم داشته ،چرا عماد به سمت ـ دو هفته بعد از حمله صدام به در قم هستند .اما من یک روز نگفتم امکاناتي ندارم و باید از «خلیل الوزیر» و در عملیاتهایي که داشت ،همواره جنگ خودم را معطوف جنوب کنم.
کویت .تقریباً ماه اکتبر .۱۹۹۰حاج (ابوجهاد) ـ معاون یاسر عرفات ـ اجازه موفق هم بود .تا آن که آخر رسید به آنجا تشکیلاتي از بچهها را درست
این سازمان نرفت؟ عماد به من گفت« :بله ،هنوز هم من تا الان که با او رابطه داشتهام. این که فرمانده نظاميحزبالله شد. کردم و به محض این که جنگ
ـ اصل ًا نیروهاي سازمان امل هم با عرفات ارتباط دارم ،لکن نصیحت =رابطه شهید مغنیه با یاسر بگیرم. ما آن زمان به همه گروههاي مبارز داخلي لبنان آرام شد ،تشکیلات ما
پیش ما آموزش ميدیدند .یعني آن نميکنم به او که به لبنان برگردد ،به رفتم پیش ابوجهاد و گفتم: کمک ميکردیم .خیلي از تشکیلات رفت در جنوب و علیه اسرائیل وارد
زمان اگر کسي ميخواست عملیات خاطر این که مهمترین چیزي که در عرفات چگونه بود؟ «یک گروه خارج از الفتح امکاناتي لبناني ميگفتند که ما الفتح نیستیم عمل شد .حاج عماد هم جزوي از این
نظامي انجام دهد ،ميآمد پیش الفتح مورد اسرائیل در جنوب لبنان هست، ـ رابطهاش با عرفات درجه یک ولي ميخواهیم از شما یاد بگیریم .از تشکیلات بود که در جنوب متمرکز
.البته باید توجه داشته باشید که آن این است که باید بچه جنوب لبنان در بود .اختلاف سیاسي داشت ،لکن ميخواهند براي مبارزه». شما امکانات بگیریم .الفتح هم به آنها شدند .مرتب با من در تماس بود و
زمان جنبش امل به عنوان سازماني خود لبنان مبارزه کند و فلسطینيها حاج عماد ميگفت این عرفات اصل ًا او گفت« :آیا ميخواهند با اسلحه و امکانات و غیره ...ميداد .به فنون جنگي را ميآموخت .کم کم
هم در داخل فلسطین .به این خاطر خائن نیست و فرد با جرأتي است و شرط این که علیه اسرائیل کار کنند. تشکیلات و گروهي که با او بودند
مومن مطرح نبود. که من ميدانم این زمین مال من من ميتوانم با ایشان برخي از کارها صهیونیست بجنگند؟» حتي به مبارزین و سازمانهاي دیگر در
درست است که امل شیعه بود ،اما است و دهات و شهرک و غیره را بهتر را انجام دهم .تا آخرین روز زندگي گفتم« :بله ».او گفت« :اشکالي تجربهشان بیشتر شد.
مثل حزبالله نبود .شیعه بودند ،اما عرفات ،روابطشان محرمانه و خوب ندارد اسلحه به آنان بده .روزي خواهد خارج از فلسطین و لبنان. =گروهي براي خودش تشکیل
خواندن یا نخواندن نماز براي شان از دیگران بلد هستم. آمد که آنان ،خودشان علیه اسرائیل من خودم هم به این واسطه با
مهم نبود .درحالي که عماد پیش از =شما در عملیات خاصي هم با بود. ایران مرتبط شدم .یعني مبارزین داده بود؟
آن و زماني که با آقاي فضلالله رفت =این که برخي ميگویند مغنیه مبارزه خواهند کرد». ایراني مخالف شاه ميآمدند لبنان ـ او اول رفته بود پیش «علامه
و آمد داشت ،مؤمن بود .نماز ميخواند حاج عماد شرکت داشتید؟ عضو نیروي ۱۷و محافظ عرفات بود این یک جمله تاریخي است. مثل شهید «محمد منتظري»« ،جلال فضلالله» و دروس مذهبي ميآموخت.
و معتقداتي داشت و این گونه ميدید ـ خیر. به خاطر این عماد مغنیه الان الدین فارسي» ،شهید «محمدصالح اما مسائل نظامي و انقلابي را از طرف
که امل به دردش نميخورد .امل صحیح است؟ در فلسطین معروف است .چون حسیني» ،شهید «دکتر چمران».
بعداز پیروزي انقلاب اسلاميایران =آخرین بار کي او را دیدید؟ ـ نه ،درست نیست .عماد همکاري فلسطینيها ميگویند این حاج عماد همهشان ميآمدند در لبنان .نه براي ما یاد گرفته بود.
بود که اکثریتش مؤمن شدند .آن ـ بعد از جنگ 33روزه ،حدود یک و روابطي با افرادي که در تشکیلات پیشتر در فتح آموزش دیده است براي زندگي ،بلکه براي مبارزه .ميآمدند بعداً من سال ۱3۵۸رفتم فرانسه و
ایام ،اکثریت احزاب لبناني یعني حدود نیروي ۱۷بودند داشت ،اما جزو این دیگر خبري از او نداشتم .البته وقتي
هفتاد درصدشان شیعه بودند ،اما سال پیش. تشکیلات نبود .امکان دارد کارهاي آزادي فلسطین. که انقلاب اسلاميپیروز شد ،او خیلي
شیعههایي کمونیست و ناسیونالیست. دلش ميخواست به ایران بیاید و
رهبران این احزاب مسیحي بودند، با امام خمیني بیشتر آشنا بشود .او
لکن تشکیلات آنان هفتاد درصدشان از من درباره انقلاب اسلاميایران
شیعه بودند .اما نه شیعههایي مؤمن ميپرسید .عکس و پوسترهاي امام را
پخش ميکرد و بعد از آن با سفارت
و معتقد.
اما بعد از پیروزي انقلاب این ایران آشنا شد.
وقتي که من رفتم فرانسه و در
عوض شد. عملیات اعدام انقلابي «شاهپور
اینها را شما باید بدانید که امام بختیار» ـ که نیروهاي ضد انقلاب
خمیني فقط در ایران نیست ،فقط در را براي انجام کودتا علیه انقلاب
لبنان نیست .الان شما در اروپا ميبینید اسلاميگردآوري کرده بود ـ مجروح و
که بعد از قضیه سلمان رشدي و فتواي اسیر شدم ،آنها مثل خیلي از دوستان
امام ،انقلاب جدیدي در دنیا شده است. راه خود را ادامه دادند .حاج عماد از
فتواي امام علیه سلمان رشدي ،خودش این بچه هایي بود که خیلي مراقبت از
شاید چیز کوچکي باشد ،لکن از بس که مشي مبارزاتي ميکرد و کاري جدي
درگیري تبلیغاتي شد بین غرب و بین را در پیش گرفته بود و دل شان به
اسلام ،هر مسلماني که در اروپاست،
فکر ميکند حتي اگر شده خودش امام و انقلاب اسلاميچسبیده بود.
بعد از ده سال من اخبارش را در
تنها باید از اسلام دفاع کند. روزنامهها مطالعه ميکردم که مبارز
بزرگي شده و در تشکیلات حزبالله
ادامه دارد است .سال ۱3۶۹وقتي که من از
زندان فرانسه آزاد شدم ،مجدداً عماد
را دیدم؛ پس از این چند سال ،او
خودش را به نام دیگري معرفي کرد
و فکر کرد که من او را نميشناسم
و فراموشش کرده ام .ولي من به او