Page 24 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۷۱ (دوره جديد
P. 24

‫سیداشرف گیلانی و دیگری میرزاده عشقی‪.‬‬                 ‫درباره شعرمشروطیت‬                                                                          ‫صفحه‌‪‌‌24‬شماره‌‪‌1837‬‬
‫سیداشرف گیلانی مشهور به «نسیم شمال» کمابیش متأثر‬                     ‫ایران (‪)۳‬‬                                                           ‫جمعه ‪ 31‬تیر ماه تا ‪ 6‬مرداد ماه ‪14۰1‬خورشیدی‬
‫از شعرهای عامیانهی دهخدا و بهخصوص متأثر از شعرهای‬
‫ترکی آذری میرزا علی اکبر صابر بود‪ .‬بهار این نوع شعر را «‬                  ‫محمد جلالی چیمه (م‪ .‬سحر)‬                  ‫=در آثار دهخدا یک استثنای بسیار مهم هست که زنگ‬
‫احمدا» مینامید و در یک منظومهی انتقادی در بارهی شعر‬                                  ‫وز ُسنبل و سوری و سپرغم‬        ‫و رنگ شعر سبک خراسانی و زبانی بسیار فصیح و محکم‬
                                                                                         ‫آفاق نگارخانهی چین‬         ‫دارد و در عین حال از مضمون و نگاهی نو برخوردار است‪.‬‬
               ‫و شاعران معاصر خود چنین میگوید‪:‬‬                                                                      ‫شعر بسیار مهم وی که با عنوان «یاد آر ز شمع مرده‬
                      ‫احمدا ِی سیداشرف خوب بود‬                                    ‫گل‪ ،‬سرخ و به ُرخ عرق ز شبنم‬       ‫یاد آر» انتشار یافت‪ ،‬نزد بسیاری از اهل ادب‪ ،‬طلیعهی‬
                            ‫شیوهاش مرغوب بود‬                                         ‫تو داده ز کف زمام ِ تمکین‪،‬‬     ‫شعر جدید پیش از نیما شمرده شده و از زمینهسازان شعر‬
                                                                                    ‫زان نوگل ِ پیشرس که در غم‬
               ‫لیک هوپ هوپ نامه بودش در بغل!‬                                                                                   ‫سیاسی و اجتماعی فارسی به شمار میرود‪.‬‬
‫اکنون که از میرزا علی اکبر خان طاهرزاده صابر سخن گفتیم‬                                         ‫علیاکبر دهخدا‬
‫و از تأثیر او به ویژه در زمینهی فرم یا شکل بر شاعران‬                                 ‫نا داده به نار شوق تسکین‬       ‫امسال ‪ ۱۱۶‬سال از ‪ ۱۴‬امرداد ‪ ۱۲۸۵‬که پیروزی انقلاب‬
‫دوران مشروطه‪ ،‬خاصه سید اشرف گیلانی یاد کردیم‪ ،‬بد‬                                     ‫از سردی دی فسرده یاد آر!‬       ‫مشروطه با امضای فرمان توسط مظفرالدین شاه قاجار به‬
‫نیست جهت آشنایی بیشتر با او و زبان و شیوه شاعری‬                                   ‫***‬                               ‫تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی مشروطه‬
‫وی و نیز برای درک پیوندهای استوار فرهنگی و عاطفی و‬                                   ‫چون گشت ز نو زمانه آباد‬
‫ملی و نیز مشاهدهی اشتراکات ادبی و ذوق او با شاعران‬                                                                          ‫پیروزی حقوقی خود را به ثبت رساند‪ ،‬میگذرد‪.‬‬
‫فارسیزبان هموطنش در این سوی رودخانهی ارس‪ ،‬به‬                                           ‫ای کودک دورهی طلایی‬          ‫شاعر گرامی محمد جلالی چیمه (م‪ .‬سحر) کتاب خود با‬
‫نمونههای کوتاهی از اشعار این شاعر ایرانی مشروطهخواه‬                                  ‫وز طاعت بندگان ِ خود شاد‬       ‫عنوان «درباره شعر مشروطیت ایران» را برای انتشار در‬
                                                                                                                    ‫اختیار کیهان لندن قرار داده است تا همزمان با سالگردی‬
                    ‫ترک زبان قفقاز نظری بیفکنیم‪.‬‬                                      ‫بگرفت ز سر خدا خدایی!‬         ‫دیگر از انقلابی مترقی و آزادیخواهانه که راه زندگی ایرانیان‬
‫در این سرود‪ ،‬یکی از غزلهای مشهور حافظ تضمین شده‬                                      ‫نه رسم اِ َرم‪ ،‬نه اسم ِ شداّد‬  ‫را به سوی جهان مدرن و «ایران نوین» در دوران پهلویها‬
                                                                                                                    ‫گشود‪ ،‬منتشر شود‪ .‬کیهان لندن این مجموعه را در بخشهای‬
                                       ‫است‪:‬‬                                            ‫گل بست زبان ژاژخایی‪،‬‬
                                                                                     ‫زانکس که ز نوک تیغ جلاّد‬                   ‫مختلف در اختیار خوانندگان قرار میدهد‪.‬‬
             ‫آسوده لک بو ساعت یردن گو گه جهاندا‬                                       ‫َمأخوذ به ُجرم حقستایی‬
               ‫وارایسه وار در آنجق ایراندا هرمکاندا‬                                 ‫تسنیم ِ وصال خورده یاد آر!‬                         ‫*****‬
               ‫تبریز َده‪ ،‬سراب َده‪ ،‬خالخال َده‪ ،‬خانچوباندا‬    ‫باز گردیم به کوششها و نوآوریهایی که در زمینهی فرم‬                                        ‫بخش سوم‬
              ‫غیرتلی شاهسون َده‪ ،‬هر آندا‪ ،‬هر زماندا‬           ‫یا شکل از سوی برخی شاعران دوران مشروطیت دنبال‬
                                                              ‫میشد‪ .‬این تلاشها در جهت تحول در فرم بهخصوص از‬         ‫موضوع سخن ما شعر فارسی در دوران مشروطیت است‪.‬‬
            ‫لورلار َده‪ ،‬شیخ گوزل َده‪ ،‬کاشاندا‪ ،‬اصفهاندا‬       ‫سوی دو شاعر بیش از دیگران در پیش گرفته شد‪ .‬یکی‬                        ‫بخش سوم این سحن را پی میگیریم‪.‬‬
                ‫تهران َده‪ ،‬انجمن َده‪ ،‬قابینیت َده‪ ،‬پارلماندا‬
               ‫ایشلر بتون حقیقت‪ ،‬سوزلر بتون گوارا‬                                                                   ‫در بخش پیشین از استاد بزرگ علی اکبر دهخدا سخن به‬
                                                                                                                    ‫میان آوردیم و به نمونههایی از شعرهای او اشاره کردیم‪.‬‬
             ‫« دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا»‬                                                                   ‫هم از شعرهایی که به شیوه فولکلوریک سروده و‬
                                                                                                                    ‫نوجوییهایی که در زمینه اوزان هجایی به ثمر رسانده بود‬
                ‫الیوم هرطرفدن‪ ،‬چاپیر کوزه شکایت‬                                                                     ‫نمونه آوردیم و هم از مثنویهای بسیار محکم و فخیم او‬
         ‫هرکسده وجد و شادی‪ ،‬هر یرده امن و راحت‬                                                                      ‫که به شیوه سنایی در «حدیقه الحقیقه» و «کارنامه بلخ»‬
                                                                                                                    ‫او با مضامین طنزآمیز سیاسی انتشار داده بود سخن گفتیم‪.‬‬
                   ‫احوال داخلیه‪ ،‬بالخیر و السلامت‬                                                                   ‫در آثار دهخدا یک استثنای بسیار مهم هست که زنگ و‬
               ‫داد و ستدده رونق‪ ،‬شرکتله هر تجارت‬                                                                    ‫رنگ شعر سبک خراسانی و زبانی بسیار فصیح و محکم‬
            ‫خوشدل بتون جماعت‪ ،‬راضی بتون رعیت‬                                                                        ‫دارد و در عین حال از مضمون و نگاهی نو برخوردار است‪.‬‬
                                                                                                                    ‫شعر بسیار مهم وی که با عنوان «یاد آر ز شمع مرده یاد‬
                  ‫آسوده حا ِل ملت‪ ،‬دائر امور دولت‬                                                                   ‫آر» انتشار یافت‪ ،‬نزد بسیاری از اهل ادب‪ ،‬طلیعهی شعر‬
               ‫نظم و نسق مهیا‪ ،‬لشکر بتون صف آرا‬                                                                     ‫جدید پیش از نیما شمرده شده و از زمینهسازان شعر سیاسی‬
              ‫« دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا»‬                                                                  ‫و اجتماعی فارسی به شمار میرود‪ .‬از این جهت دهخدا‬
                                                                                                                    ‫به سهم خود در هموار کردن راه شعر فارسی جدید و‬
                                                                                                                    ‫فراهم ساختن زمینهی مساعد جهت بیان مضامین اجتماعی‬
                                                                                                                    ‫و سیاسی نو نقش بسیار مؤثری داشته است‪ .‬بسیاری از‬
                                                                                                                    ‫شاعران آن دوران این شعر دهخدا را سرمشق قرار دادند‪ ،‬از‬

                                                                                                                             ‫آن اقتباس کردند و به اقتفای آن شعر سرودند‪.‬‬
                                                                                                                    ‫تصنیف جاودانهی «مرغ سحر» اثر بهار بیشک از این شعر‬
                                                                                                                    ‫متأثر است‪ .‬گوشههایی از «یاد آر ز شمع مرده یاد آر!» را‬

                                                                                                                                                         ‫بخوانیم‪:‬‬
                                                                                                                                         ‫ای مرغ سحر چو این شب تار‬

                                                                                                                                            ‫بگذاشت ز سر سیاهکاری‬
                                                                                                                                           ‫وز نفخهی روحبخ ِش اسحار‬
                                                                                                                                           ‫رفت از س ِر خفتگان خماری‬

                                                                                                                                             ‫بگشود گره ز زلف زرتار‬
                                                                                                                                             ‫محبوبهی نیلگون عماری‬
                                                                                                                                            ‫یزدان به کمال شد پدیدار‬
                                                                                                                                            ‫واهریمن زشتخو حصاری‬
                                                                                                                                           ‫یاد آر ز شمع مرده! یاد آر!‬
                                                                                                                                        ‫***‬
                                                                                                                                            ‫چون باغ شود دوباره خر ّم‬
                                                                                                                                            ‫ای بلبل مستمند مسکین!‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29