Page 11 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۱ (دوره جديد
P. 11

‫صفحه‌‪‌‌11‬شماره‌‪184۷‬‬                                         ‫کالبدشکافی یک طغیان (‪)۱۹‬‬                                       ‫تاجداری اشرف‬
‫جمعه ‪ 4‬تا پنجشنبه ‪ 10‬اکتبر ‪۲0۲۲‬‬
                                                               ‫( کیهان لندن شماره ‪) ۱۱۲۵-۱۱۰۰‬‬                         ‫اشرف‪ ،‬که با نوعی «کودتا» بهقدرت رسیده بود بلافاصله‬
‫که صدر اعظم و فرمانده کل قوا محسوب میشد‪ ،‬نقش‬                         ‫فروردین تا مهر ‪۱۳۸۵‬‬                              ‫پس از کشته شدن محمود‪ ،‬سیاستی را با دو هدف در پیش‬
‫اساسی داشت‪ .‬با این همه‪ ،‬امانالله بهزودی پی برد که‬
‫اشرف از محمود مکارتر و هشیارتر است‪ .‬اشرف‪ ،‬فرصتی را‬             ‫احمد احـرار بازنشر‬                                                                            ‫گرفت‪.‬‬
‫که امانالله با خیانت به محمود فراهم ساخته بود غنیمت‬                                                                   ‫اول قلع و قمع اطرافیان محمود و نیز‪ ،‬مدعیان شرکت‬
‫شمرد و مردی را که میتوانست رقیب خطرناکی برای او‬            ‫آن که شاه سرگرم کاری باشد سرپرستی ساختمانهایی را که‬
                                                           ‫در محدودۀ قصور و باغهای سلطنتی آغاز شده بود بهعهدۀ‬                                              ‫در قدرت‬
                        ‫باشد‪ ،‬از سر راه برداشت»‪.‬‬           ‫وی گذاشت‪ .‬به درخواست شاه سلطان حسین‪ ،‬اشرف یکی‬              ‫دوم‪ ،‬جلب محبت ایرانیان و برخوردار شدن از حمایت آنان‬
‫آکادمیسینهای روسیه شوروی در تألیف خود بهنام‬                ‫از دختران او را به همسری خود اختیار کرد و دامادی شاه‬       ‫تجربۀ حکومت محمود به اشرف آموخته بود که تا وقتی‬
‫«تاریخ ایران از دوران باستان تا سدۀ هیجدهم میلادی»‬         ‫بر اعتبارش نزد مردمی که هنوز حرمتی برای دودمان صفوی‬        ‫افغانها به صورت قوم فاتح عمل میکنند و ایرانیان آنها را‬
‫نوشتهاند‪« :‬اشرف از محمود در سیاستمداری ماهرتر و‬                                                                       ‫به چشم اشغالگر و غارتگر مینگرند کشور روی آسایش‬
‫دقیقتر بود‪ .‬او اینک می دانست که نمیتواند مانند محمود‬                                     ‫قائل بودند‪ ،‬افزود‪.‬‬           ‫نخواهد دید‪ .‬درباره اشرف‪ ،‬واقعهنگاران و مورخان عموماً‬
‫تنها بهنام ریاست ایلات افغان قدرت خویش را در ایران‬         ‫بخش دیگر سیاست اشرف در آغاز حکمرانی‪ ،‬مهار کردن‬             ‫گواهی دادهاند که او ضمن برخورداری از صفت شجاعت‪،‬‬
                                                           ‫قدرت در دست خود بود‪ .‬همزمان با مهرورزی نسبت به‬             ‫از عقل و تدبیر نیز بهمراتب بیش از پسر عمش محمود بهره‬
‫استوار سازد و کوشید بهعنوان پادشاه ایران شناخته شود‪.‬‬       ‫شاه سلطانحسین‪ ،‬به قلع و قمع کسانی پرداخت که راه‬            ‫داشت‪ .‬او میخواست بهعنوان پادشاه ایران شناخته شود و‬
‫نظم و نسق را در میان لشکریان خود برقرار کرد و از دزدی‬                                                                 ‫این‪ ،‬در درجه اول مستلزم کسب مشروعیت بود‪ .‬از این رو‪،‬‬
‫و غارتگری و تجاوز آنان به ایرانیان مانع شد و کوشید بزرگان‬    ‫تاجداری او را با توطئه علیه محمود هموار کرده بودند‪.‬‬      ‫هنگامی که از بازداشتگاهش در قصر فرحآباد به عالیقاپو‬
‫ایران و طبقاتی از ایرانیان اصیل را به سوی خود جلب کند‪.‬‬     ‫کروسینسکی مینویسد «هشت روز بیشتر از زمان بر‬                ‫انتقال یافت و با در هم شکستن آخرین مقاومت طرفداران‬
‫در عوض‪ ،‬بزرگان افغان که میخواستند در ایران همانند‬          ‫تخت نشستن او نگذشته بود که فرمان داد همۀ کسانی را‬          ‫محمود‪ ،‬قدرتش را در مقام فرماندهی تثبیت کرد‪ ،‬دیداری‬
 ‫کشوری تسخیرشده امر و نهی کنند از وی روی برتافتند»‪.‬‬        ‫که در توطئه شرکت کرده بودند بازداشت کنند‪ .‬گروهی از‬         ‫آبرومندانه با شاه سلطانحسین ترتیب داد‪ .‬شاه مخلوع را با‬
‫الماس‪ ،‬سرکردۀ فوج خاصه (قوللر آقاسی) که تا آخر به‬          ‫آنان را کشت و گروهی دیگر را به زندان افکند اما اموال‬       ‫احترام پذیرا شد‪ .‬او را که در مرگ فجیع شاهزادگان سوگوار‬
‫محمود وفادار مانده بود‪ ،‬وقتی از مقاومت نتیجه نگرفت‪،‬‬        ‫همهشان را مصادره کرد‪ .‬اشرف‪ ،‬از این اقدام سیاسی خود‬         ‫بود تسلیت داد‪ .‬سپس تاج پادشاهی را در برابرش نهاد و‬
‫گریخت و خود را پنهان کرد‪ .‬اما به زودی او را یافتند و برای‬  ‫دو فایده میبرد‪ .‬از سویی خود را از مزاحمت سرداران‬           ‫گفت امانت شما را به شما برمیگردانم و از ظلمی که بر‬
‫یافتن اموالی که تصور میکردند پنهان کرده یا از محل پنهان‬    ‫توطئهگری که طبعاً سهم خود را از قدرت مطالبه میکردند‪،‬‬
‫کردن آنها آگاه است مورد شکنجه قرار دادند‪ .‬قوللرآقاسی‪،‬‬      ‫رهانید و از سوی دیگر به اموال فراوانی که آنها از راه غارت‬        ‫شما و خاندان پادشاهی رفته است پوزش میطلبم‪.‬‬
‫حبس و زجر را با بردباری تحمل کرد و چون بهواسطۀ‬                                                                        ‫شاه سلطان حسین‪ ،‬از بیم آن که مبادا حیلهای در پس‬
‫پاکدامنی و حسن خلق در میان سپاهیان محبوبیت داشت‪،‬‬                      ‫و چپاول فراهم ساخته بودند‪ ،‬دست یافت»‪.‬‬           ‫این کرامت نهفته باشد‪ ،‬بازگشت به سلطنت را نپذیرفت و‬
‫آزاد شد‪ .‬اما پس از آزادی‪ ،‬نخست همسر خود را کشت و‬           ‫چنین اقدامی‪ ،‬در عین حال مرهمی بود بر دل ریش‬                ‫در پاسخ گفت از وقتی برحسب مشیّت الهی‪ ،‬تاج و تخت‬
 ‫سپس با خنجری که در قلب خود فرو برد‪ ،‬خودکشی کرد‪.‬‬           ‫ایرانیان که به چشم میدیدند چگونه غارتگران و بیدادگران‬      ‫پدرانم را ترک گفتهام خداوند چشم مرا به بیهودگی جاه و‬
‫برخلاف الماس که در دوران اقتدار محمود زر و زیوری‬                                                                      ‫مال باز کرده و آرامشی را که در گوشهنشینی برایم حاصل‬
‫گرد نیاورده و ثروتی نیندوخته بود‪ ،‬مرشد هندیتبار محمود‬                                  ‫به مکافات میرسند‪.‬‬              ‫شده است بر شکوه سطنت و رنج و ملالی که در پی داشت‪،‬‬
‫ـ میانگی ـ از ثروت زیادی بهره داشت‪ .‬این ثروت را تقرب‬       ‫امانالله‪ ،‬از نخستین کسانی بود که سرش در این تصفیۀ‬
‫میانگی به محمود برایش به ارمغان آورده بود‪ .‬محمود به‬        ‫خونین بهباد رفت و اموالش مصادره شد‪ .‬او که در بیرحمی‬                                        ‫ترجیح میدهم‪.‬‬
‫این مرشد هندی که بین عوام «زردشت ثانی» لقب گرفته‬           ‫و غارتگری بین سرداران سپاه محمود همانند نداشت‬              ‫کروسینسکی می نویسد «هرچه اشرف اصرار ورزید‪،‬‬
‫بود‪ ،‬آنچنان عقیده داشت که بی مشورت او در کمتر امر‬          ‫هیچ فرصتی را برای مرعوب کردن مردمان و انباشتن‬              ‫اصرار وی بر انکار شاه که میپنداشت دامی برایش‬
‫خطیری تصمیم میگرفت و در برابرش دست بر سینه‬                 ‫خزانۀ شخصی خود فروگذار نمیکرد‪ .‬نوشتهاند که ثروت‬            ‫گستردهاند‪ ،‬افزود‪ .‬شاه بهصراحت اظهار کرد که آرامشی را‬
                                                           ‫امانالله با ثروت محمود‪ ،‬در مقام سلطنت‪ ،‬برابری میکرد‪.‬‬       ‫که بدان دست یافته است بر جاه و جلال سلطنت ترجیح‬
               ‫مینهاد و تا ننشسته بود‪ ،‬نمینشست‪.‬‬            ‫بهروایت کروسینسکی «اگرچه محمود افغان ملاطفت بسیار‬          ‫میدهد و اجبار به ترک سلطنت را ناشی از مشیّت الهی‬
‫اشرف‪ ،‬املاک میانگی را ضبط کرد اما به خودش آسیب‬             ‫به امانالله کرده بود اما در توطئه علیه محمود‪ ،‬امانالله‬     ‫میداند‪ .‬بنابراین کاری برخلاف خواست خدا نخواهد‬
‫نرساند و قول داد در اولین فرصت او را به قندهار بفرستد تا‬                                                              ‫کرد‪ ،‬از زمان کنارهگیری از سلطنت هرگز وسوسهای برای‬
                                                                                                                      ‫بازگشت بدان در دلش راه نیافته است و حتی گوش دادن‬
                     ‫در آنجا بهآسودگی زندگی کند‪.‬‬                                                                      ‫به چنین سخنانی را تم ّرد از خواست خداوند میداند‪ .‬اشرف‬
‫برادر اشرف نیز در این «تصفیه» چشمان خود را از دست‬                                                                     ‫که سیاستمداری ماهر بود چنین وانمود کرد که بالاجبار‪ ،‬و‬
‫داد‪ .‬اشرف که نسبت به او ظنین بود دستورداد از بینایی‬                                                                   ‫برخلاف میل باطنی خود‪ ،‬سلطنت را به شرط آن که از سوی‬

   ‫محروم و بهشیوۀ دربار صفوی در حرمسرا زندانی شود‪.‬‬                                                                                 ‫شاه به وی تفویض شده باشد‪ ،‬میپذیرد»‪.‬‬
‫در شماره آینده‪ :‬فرمانروای حیلهگر‬                                                                                      ‫بدین سان‪ ،‬شاه سلطانحسین تاج سلطنت ایران را به‬
                                                                                                                      ‫دست خود این بار بر سر اشرف نهاد‪ .‬در این دیدار‪ ،‬شاه‬
                                                                                                                      ‫سلطان حسین از شقاوتی که محمود در قتل عام شاهزادگان‬
                                                                                                                      ‫به خرج داده و سختیهایی که بر خود او روا داشته بود‪ ،‬نالید‪.‬‬
                                                                                                                      ‫اشرف با اظهار همدردی‪ ،‬قول داد که گذشته را جبران کند‪.‬‬
                                                                                                                      ‫در ایفای عهد خود‪ ،‬مقرر داشت اجساد شاهزادگان مقتول را‬
                                                                                                                      ‫که در دخمهای رویهم انباشته بودند درون تابوت قرار دهند‬
                                                                                                                      ‫و بر شترهای اصطبل سلطنتی بگذارند و به قم ببرند و با‬
                                                                                                                      ‫احترامات لازم دفن کنند‪ .‬مردم اصفهان‪ ،‬با ندبه و زاری این‬
                                                                                                                      ‫کاروان را تشییع کردند و بهگفتۀ کروسینسکی «دستکم‬
                                                                                                                      ‫این تسلی برایشان حاصل شد که میتوانند بر سرنوشت تلخ‬
                                                                                                                      ‫خودشانوشاهزادگاننگونبختصفویآزادانهاشکبریزند»‪.‬‬
                                                                                                                      ‫اشرف‪ ،‬مستمری شاه را که در زمان محمود ماهی پنجاه‬
                                                                                                                      ‫تومان بود به هفتهای پنجاه تومان افزایش داد‪ .‬ضمناً برای‬
   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16