Page 28 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۱ (دوره جديد
P. 28
صفحه28شماره184۷
جمعه ۸تا 14مهرماه 1401خورشیدی
گفتگو درباره «تراژدی قدرت در شاهنامه فردوسی» پژوهشی از دکتر محمود کویر:
شاه ُکشیکهدراساطیرمللدیگروجوددارددرشاهنامهنیست
=شاهنامه جلوهگاه خودآگاه و ناخودآگاه جمعی
ماست که خرد سیاسی ما نیز در آنجا یافت میشود.
گنجینه و پستوی رفتارها و کنشها و بود و نبود ماست.
شاهنامه در واقع نقد خرد سیاسی ما هم هست .درواقع
خود ما هستیم در آینههای رو در روی اسطوره و تاریخ.
این سهگانهی یگانه یا تریلوژی ،ضحاک ،فریدون و جمشید،
چرخه و سامانهی قدرت در تاریخ ماست و بررسیدن اینکه
این چرخه در شاهنامه چگونه پدید آمده اهمیت دارد چرا
که در شاهنامه بخشی از دیروز و بخشی از امروز و بخشی
از آیندهی ما تصویر و بیان شده است.
= شاهکشی که در تمام اساطیر ملل دیگر وجود دارد
در اساطیر شاهنامه نیست .البته ضحاک و گشتاسب استثنا
هستند زیرا آنها به یک معنا ایرانی نیستند .کاری که من در
بررسی شاهنامه کردهام این است که فردوسی نماد قدرت را
چگونه شکافته است.
نقاشی مربوط به داستان رستم و سهراب یکی ازمشهورترین حکایتهای شاهنامه در شرایطی که نسلهای جوان ایران علاقهی ویژه به تاریخ
و فرهنگ ایران از جمله آنچه به آنچه به دوران باستان
نه زبان ایران را مغولی میکنند و نه قوانین مغولی را در و ارزشهایی که به باور من بیش از هفت هزار سال از مربوط میشود ،پرداختن به این مباحث میتواند برای
ایران پیاده میکنند و بعد از مدتی چنان ایرانی میشوند که تاریخشان میگذرد در این سرزمین دوام آوردهاند .بخشها ِی بازیابی هویت فرهنگی ایرانیان یاریرسان باشد .از همین
هرات میشود مرکز هنر ایرانی .تیمور آنقدر ایرانی میشود ماندگار فرهنگ ما چگونه توانسته در برابر تندبادهایی رو با دکتر محمود کویر درباره پژوهش اخیر وی با عنوان
که اگر به سمرقند و بخارا بروید فکر میکنید که به ایران مانند تهاجم تازی ،تاتار و مغول جانسختی کرده و بماند
زما ِن سامانی رفتهاید .منظور اینکه این رفت و آمدها و «تراژدی قدرت در شاهنامه فردوسی» به گفتگو نشستیم.
تازشها بیشتر در میدان سیاست ،حکومتها و دولتها و ببالد. -دکتر کویر ،چرا به موضوع «تراژدی قدرت» در شاهنامه
بوده است .آن فرهنگها ،آن منشها نه فقط در برابر قدرت من براین باورم که چند دلیل دارد که این فرهنگ دوام
آورده است که خود اینها دلیل دوام این ملت و سرزمین پرداختید؟
سیاسی فاتح زانو نزده بلکه آن را به زانو در آورده است. -نخست بگویم که کسانی قبل از من به این موضوع
-خطوط کلی این پژوهش شما چیست و عمدتا به چه ایران است. پرداختهاند .از جمله مصطفی رحیمی چند دهه پیش کتابی
دلیل نخست این است که ریشهی اینها به دوران اسطوره با عنوان «تراژدی قدرت در شاهنامه» انتشار داد .اما کاری
مواردی پرداختهاید؟ بر میگردد .ریشهی آنچه در ناخودآگاه جمعی امروزی که من کردهام یکسر متفاوت است با کارهای دیگر؛ هم
-اولین کاری که کردهام خود «قدرت» را بررسی کردم با از نظر شیوه کار و هم نگاهی که به مسئله داشتهام .من
دادهها و آمار و مثل ًا نگاه کردم که نماد قدرت در شاهنامه بخشهایی از شاهنامه را که برای اهداف خودم بررسیدهام
چیست؟ چگونه این نماد به کسی داده میشود و او صاحب مانند یک نمایشنامه و یک تراژدی نگاه کردهام .یعنی
آن میشود؟ این در شاهنامه «ف ّر» است .ما ف ّر کیانی و ف ّر تماشاگر ،صحنه ،بازیگر و کارگردان .مانند یک منظومه
ایزدی داریم .سرشت این ف ّر در نزد ایرانی چگونه است؟ و یک سامانه است .یعنی شاهناهه فردوسی پُر است از
چگونه یک نفر دارای «کاریزما» و قدرت میشود ،چگونه منظومهها و سامانههای بسیار زیاد .مانند یک موسیقی
به قدرت میرسد؟ مردم با این قدرت چه میکنند؟ قدرت سمفونیک دارای موومانها و تم و ارکستراسیون است .یکی
با مردم چه میکند؟ فکر میکنم این مشکل کنونی ما نیز از سامانههایی که در شاهنامه وجود دارد و تا امروز کارآیی
هست .ببینید در دورهای که قدرت مانندهالهای مقدس از خودش را حفظ کرده ،سامانهی «قدرت» و «تراژدی قدرت»
آسمان نازل میشود ،فردوسی میستیزد با این اندیشه و است .من خواستهام چند و چون این سامانهی قدرت را
باور به قدرت مقدس و میگوید: بکاوم و نقد کنم.
شاهنامه جلوهگاه خودآگاه و ناخودآگاه جمعی ماست که
فریدو ِن فرخ فرشته نبود دکتر محمود کویر خرد سیاسی ما نیز در آنجا یافت میشود .گنجینه و پستوی
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود رفتارها و کنشها و بود و نبود ماست .شاهنامه در واقع
به داد و دهش یافت این نیکویی ما ایرانیان میگذرد .یعنی همه باورها ،کنشها ،رفتارهای نقد خرد سیاسی ما هم هست .درواقع خود ما هستیم در
تو داد و دهش کن فریدون تویی! امروزین ما که در پستوخانهی ناخودآگاه جمعی ما انبار آینههای رو در روی اسطوره و تاریخ .این سهگانهی یگانه
شاهکشی که در تمام اساطیر ملل دیگر وجود دارد در شده ریشهاش در اساطیر است .ما همه درگیریهایی که یا تریلوژی ،ضحاک ،فریدون و جمشید ،چرخه و سامانهی
اساطیر شاهنامه نیست .البته ضحاک و گشتاسب استثنا با امر قدرت داریم ،با امر اخلاق داریم ،با باورهای دینی قدرت در تاریخ ماست و بررسیدن اینکه این چرخه در
هستند زیرا آنها به یک معنا ایرانی نیستند .کاری که من در داریم ،در عصر اسطوره هم داشتیم .پایهاش در آن عصر شاهنامه چگونه پدید آمده اهمیت دارد چرا که در شاهنامه
بررسی شاهنامه کردهام این است که فردوسی نماد قدرت گذاشته شده است .سپس در جغرافیا ،در طبیعت ،اقتصاد بخشی از دیروز و بخشی از امروز و بخشی از آیندهی ما
را چگونه شکافته است .فقط به این آماری که در زمینه و در فرهنگ ایرانزمین ریشه دوانده .از اسطوره آمده به
موضوع ف ّر وجود دارد بدون تفسیر نگاه کنید :کلمه ف ّر تصویر و بیان شده است.
ایزدی در شاهنامه ۱۱۰بار آمده؛ ف ّر شاهنشاهی ۹۵بار و حماسه ،از حماسه آمده به تاریخ. -این فرهنگ و ارزشهای ایران باستان چگونه تا زمان
دیگر اینکه آنقدر فرهنگ دوره ساسانی و دوره آزادی
ف ّرهی ۸۵بار. ایران بعد از اسلام قدرت داشته که تاتار و تازی را فرهنگ حال در میان ایرانیان تداوم داشته است؟
آموخته و ایرانی کرده است .مغولها وقتی به ایران میآیند -این پرسش واقعا مهم است که چطور این فرهنگ