Page 46 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۸۴ (دوره جديد
P. 46

‫صفحه‌‪‌‌46‬شماره‌‪‌18۵0‬‬
                                                                                                                 ‫جمعه ‪ ۲۹‬مهرماه تا ‪ ۵‬آبانماه ‪1401‬خورشیدی‬

‫ایران از فحش ویران نیست‬

           ‫اصلیاش بروز عواطف و عقاید گوینده است‪.‬‬                             ‫سکسیستی و ضدزن بودن آنها‪،‬‬           ‫=بجایحملهبهمعترضینیکهزیرگلوله‪،‬فحشیزشتنثار‬
‫برای مثال “مادرج…ده” حاوی یک کلمهی تابوست که در‬          ‫و منحرف کردن مسیر از شعاری پیشرو همچون «زن زندگی‬        ‫سرکوبگران میکنند‪ ،‬میتوان به این فکر کرد که در ایران آزاد‬
‫معنای غیرلفظیاش به کار می رود (یعنی فرد دشنام دهنده‬                                                              ‫چگونه میشودنظامآموزشیرامدرنکردوزبانفارسیرااز‬
‫دقیقاً منظورش این نیست که مادر طرف مقابل ج…ده است)‪.‬‬                                            ‫آزادی»‪.‬‬           ‫ش ّرحدادعادلهانجاتدادوبهصورتعلمیآنراپاسداشت‪.‬‬
‫این واژهی ترکیبی‪ ،‬مثل اکثریت فحشها‪ ،‬فرمولیشده است و‬      ‫من به عنوان زبانشناسی که اندکی در حوزه طنز و ناسزا کار‬  ‫= فحش و ناسزا مصدا ِق آن چیزیست که ما در‬
‫از یک الگوی ثابت پیروی میکند‪ .‬کارکرد آنهم میتواند بیان‬                                                           ‫زبانشناسی میگوییم «کاری را صرفاً به وسیلهی لغات انجام‬
                                                                              ‫کرده‪ ،‬در این متن قصد دارم اول‬      ‫دادن»‪ .‬آدمیزاد بطور معمول فحش برای فحش نمیدهد‪ .‬کمتر‬
       ‫خشم گوینده باشد یا حملهی شخصی به مخاطب‪.‬‬               ‫یک تعریف زبانشناختی از فحش و کارکرد آن بدهم‪،‬‬        ‫کسی تحت فشار یا در حال درد تصمیم میگیرد که از زبان‬
‫فحش و الفاظ رکیک کارکردهایی دارند که علت کاربرد‬          ‫دوم وضع ایران و زبان فارسی را با دیگر زبانها و کشورها‬   ‫فاخر استفاده کند و یا با کنایه و حسن تعبیر به وضعیت‬
‫آنها توسط افراد است‪ :‬گاهی کاملاً شوخی هستند و گاهی‬                                                               ‫فعلی اعتراض کند‪ .‬میتوانید به چند سناریو در مورد خودتان‬
‫جدی و عینی‪ .‬گاهی نمود زبانی برای ابراز هویت یک گروه‬                                        ‫مقایسهکنم‪،‬‬            ‫فکر کنید‪ :‬وقتی مچ پای شما پیچ خورده و تحت درد شدید‬
‫اجتماعیاند (مثلاً همهی اعضای یک گروه خلافکار از نوع‬      ‫سوم کارکرد اجتماعی فحش در تاریخ ایران را مختصر مرور‬     ‫هستید فحش میدهید یا کنایه میزنید؟ یا فردی حق شما را‬
‫خاصی از فحشها به عنوان یکی از عناصر هویتیشان بهره‬                                                                ‫خورده‪ ،‬با دنده عقب به ماشین شما کوبیده‪ ،‬آیا به نفرین و‬
‫میبرند)‪ .‬اما احتمالاً مهمترین کارکرد برای فحش دادن همان‬                                          ‫کنم‪،‬‬            ‫فحش دست میزنید یا حسن تعبیر؟ فرد برای تخلیه احساس‬
‫مکانیزم تخلیه احساسات است‪ :‬وقتی شست پایتان محکم به‬       ‫و در آخر چند نکته در تعریض به استدلالات یادشده در‬
                                                                                                                  ‫یا بیان عمق حس خود در آن لحظه به فحش اتکا میکند‪.‬‬
         ‫پایهی میز میخورد و از ته دل فحش میدهید!‬                                           ‫بالا ارائه کنم‪.‬‬
‫فحش و ناسزا فقط یک نوع از آن چیزیست که ما بدزبانی‬                                                                ‫رضا عرب – عنوان این مطلب اشاره دارد به مقالهای که‬
‫مینامیم‪ .‬همان مضامین در قالب نفرین‪ ،‬لعنت‪ ،‬توهین‪،‬‬                                        ‫فحش در زبان‬              ‫وحید دستگردی دقیقاً ‪ ۱۰۰‬سال پیش در شمارهی مهر ‪۱۳۰۱‬‬
‫طعنه‪ ،‬و کنایه زیاد نگرانی برنمیانگیزاند‪ .‬ناسزا خودش‬      ‫زبان فارسی از آن زبانهاست که نه تنها دامنه لغات‬         ‫در مجلهی ارمغان نوشت با عنوان «ایران از فحش ویران‬
‫میتواند بیادبی باشد‪ ،‬یا هتاکی باشد برای حمله به یک‬       ‫گستردهای از الفاظ رکیک و فحش دارد بلکه چندین ضربالمثل‬   ‫است»‪ .‬او ادعا کرد که «علت العلل اضمحلال ایران میکروبی‬
‫نفر‪ ،‬بددهنی باشد که در بعضی جوامع معمولاً نشاندهنده‬      ‫یا اصطلاح (به مثابهی حکم ِت عامیانه) هم در باب فحاشی و‬  ‫است بنام فحش»‪ ،‬و حتی به برخی ادیبان و داستاننویسان‬
‫«مردانه بودن» و «کول بودن» است‪ ،‬تاکیدی باشد مثل اضافه‬    ‫ناسزا دارد‪« :‬فحش باد هواست»‪« ،‬فحش لقلقهی لسان است»‪،‬‬     ‫ایراد میگیرد که الفاظ رکیک و کوچه خیابانی را وارد ادبیات‬
‫کردن «فاک» قبل از اسامی‪ ،‬یا فقط برای تخلیه احساسات‬       ‫«فلانی فحش خورش خوبه» و از این دست‪ .‬یعنی هم انواع‬
                                                         ‫فحش در معانی متنوع خلق شده و هم مکانیزم دفاعی و‬                                         ‫فارسی کردهاند‪.‬‬
                  ‫(همان مثال شست پا و پایهی میز)‪.‬‬
                                                                                ‫توجیهی برای استفاده از آنها‪.‬‬                                           ‫درآمد‬
                   ‫فارسی در قیاس با دیگر زبانها‬          ‫این برآشفتن از شنیدن فحش‪ ،‬اما‪ ،‬امر غریبی نیست‪ .‬لیونگ‬    ‫در چند روز اخیر برخی از فعالین سیاسی و اجتماعی از‬
‫شعارهای خیابانی در فارسی بطور غالب با رعایت وزن و‬        ‫(‪ )۲۰۱۰‬در کتابش تعاریف مختلف زبانشناسان از فحش و‬        ‫شنیدن فحش و الفاظ رکیک در قالب شعار در اعتراضات‬
‫قافیه خاص ساخته میشوند‪ .‬برای مثال از زمانی که به یاد‬                                                             ‫خیابانی برآشفتهاند‪ .‬استدلال این افراد بر سه محور استوار‬
‫دارم‪« ،‬توپ تانک فشفشه‪ ،‬داور ما ك…کشه» در ورزشگاههای‬                      ‫ناسزا را درچهار ویژگی خلاصه میکند‪:‬‬
‫فوتبال و علیه داور استفاده میشد‪ .‬امروز نوک حملهی همان‬                   ‫الف) استفاده از کلمات تابو (زشت)‪،‬‬                                               ‫است‪:‬‬
                                                         ‫ب) این کلمات تابو در معنای غیرلفظیشان استفاده‬                         ‫بی ادبی و دور از شأن بودن این الفاظ‪،‬‬
       ‫شعار تغییر پیدا کرده به سمت خامنهای و از طرف‬
                                                                                              ‫میشوند‪،‬‬
                                                         ‫ج) معمول ًا شکل ثابت واژگانی‪ ،‬نحوی و معنایی دارند و در‬

                                                               ‫زمرهی زبان فرمولیشده (‪ )formulaic‬قرار میگیرند‪،‬‬
                                                         ‫د) فحش‪ ،‬زبان احساسی است به این معنی که کارکرد‬
   41   42   43   44   45   46   47   48   49   50