Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۱ (دوره جديد
P. 12

‫معمایی بهنام هویدا (‪)۱۳‬‬                                                                                                                                             ‫صفحه‌‌‌‪‌‌‌1‌۲‬شماره‌‪‌1۸5۷‬‬
   ‫نوشته دكتر عباس میلانی‬                                                                                                                                ‫جمعه ‪ 1۸‬تا ‪ ۲4‬آذرماه ‪1401‬خورشیدی‬

                                                         ‫صادق خلخالی برای محاكمه سریع و اعدام نخستوزیر پیشین دست به كار شده بود‪ ،‬در حالی كه‪:‬‬

                                                          ‫هویدا خود را برای دفاع مستدل در برابر دادگاه‬
                                                          ‫آماده میكرد! بازنشر‬

                                                         ‫نامه محرمانهای كه هویدا به زبان انگلیسی نوشته بود و از زندان به بیرون فرستاد امیدهای او را به‬
                                                         ‫بهرهگیری از تیم ورزیده وكلای مدافع و حتی كمك روحانیونی مانند فلسفی واعظ منعكس میكند‬

                                                                  ‫(تاریخ نر در کیهان لندن‪ :‬خرداد تا مهرماه ‪ ۱۳۸۰‬شارههای ‪) ۸۶۱-۸۷۷‬‬

                           ‫هویدا در دادگاه خلخالی‬                                                                    ‫دكتر عباس میلانی‪ ،‬متن انگلیسی كتاب خود را با عنوان‬

‫به جوخه اعدام بسپرد و آنها نیز هر چه زودتر‪ ،‬خبر واقعه‬                       ‫فاسد پیشین را بردوش گرفته بود‪.‬‬                                ‫‪ Persian Sphinx‬انتشار داد‪.‬‬
‫را به اطلاع مردم ایران و جهان برسانند‪ .‬اما در هجدهم‬      ‫از قضا خلخالی برای اثبات فساد اخلاقی هویدا از‬
‫فروردین‪ ،‬حدود ساعت دو بعد از ظهر‪ ،‬ناگهان درهای زندان‬     ‫حكایتی سخت گویا بهره جست‪ .‬به همان زبانی كه وجه‬              ‫«اسفنكس» در اساطیر نام یك موجود افسانهایست با‬
‫را از درون بستند‪ .‬دیگر هیچكس‪ ،‬از جمله خبرنگارانی كه‬      ‫مشخص همه آثار اوست‪ ،‬می گفت هویدا در زندان «خیلی‬
‫به دلیلی در درون صحن زندان بودند‪ ،‬حق خروج نداشت‪.‬‬         ‫میخوابید‪ ،‬ولی لخت مادرزاد كه این عمل او چند بار مورد‬        ‫كله انسان و اندام شیر كه بر دروازه شهری نشسته بود و‬
‫سیمهای تلفن هم همه قطع شد‪ .‬محض احتیاط‪ ،‬خلخالی‬            ‫اعتراض پاسداران قرار گرفت‪ ».‬در ایران‪ ،‬مردان معمولا‬
                                                         ‫برهنگی بدن را‪ ،‬حتی اگر بدن خودشان هم باشد‪ ،‬به آسانی‬         ‫هر كس میخواست وارد شهر شود مجبور بود به معایی‬
       ‫دستگاههای تلفن را در داخل یخچالی پنهان كرد‪.‬‬       ‫برنمیتابند‪ .‬نادرند كسانی كه برهنه بخوابند‪ .‬ریشه این‬
‫این حركات حیرتآور را نباید به حساب ملاحظات امنیتی‬        ‫واقعیت را باید در احكام سنت و مذهب و در مفاهیمی‬             ‫كه او مطرح میكرد پاسخ دهد‪ .‬اگر پاسخش صحیح بود‪،‬‬
‫گذاشت‪ .‬كسی نگران حمله كماندویی نبود‪ .‬این در بستنها‬       ‫چون حجب و حیا سراغ كرد‪ .‬در مقابل‪ ،‬در غرب‪ ،‬معیار اصلی‬               ‫اجازه ورود مییافت و ال ّا سرش به باد میرفت‪.‬‬
‫و تلفن قطع كردنها همه نتیجه مستقیم رقابتهای شدیدی‬        ‫تعیین این كه هر كس چگونه میخوابد راحتی فردی است‬
‫بود كه میان جناحهای مختلف قدرت در نظام اسلامی در‬         ‫ولاغیر‪ .‬انقلاب اسلامی‪ ،‬دستكم برای بسیاری از نیروهای‬         ‫این كلمه اما به معنی شخص پیچیده و مرموز وارد‬
‫گرفته بود‪ .‬خلخالی خود بیپروا انگیزه اصلی این اقدامات‬     ‫مذهبی‪ ،‬نوعی جنگ فرهنگی بود‪ .‬در یك سو اخلاق تازهای‬
‫شگرف را باز میگوید‪ .‬میگفت نمیخواست دولت موقت‬             ‫بود كه رژیم پهلوی را تجسم آن میدانستند‪ .‬میگفتند ریشه‬        ‫زبانهای اروپایی شده و به كسانی اطلاق میشود كه‬
‫بازرگان بداند كه او كار محاكمه هویدا را از سر گرفته‬      ‫در الگوها و ارزشهای غربی دارد و با ارزشهای سنتی اسلام‬
‫است‪ .‬بازرگان از همان آغاز با خلخالی و درك وی از عدالت‬                                                                             ‫نمیتوان از اسرار و افكارشان سر درآورد‪.‬‬
‫اسلامی مخالف بود‪ .‬سه هفته قبل از شروع دادگاه دوم‬                                        ‫معارضه میكند‪.‬‬
‫هویدا‪ ،‬روزی از سر تصادف بازرگان و خلخالی هر دو در‬        ‫در سوی دیگر طرفداران سنت مذهبی بودند‪ .‬اگر تاریخ‬             ‫آیا هویدا واقعا چنین پدیدهای بود و باقی ماندن او در‬
‫اتاق انتظار منزل آیتالله خمینی منتظر دیدار رهبر انقلاب‬   ‫انقلاب را از این منظر‪ ،‬و به سان رویارویی این دو نیروی‬
‫بودند‪ .‬در این فاصله‪ ،‬گفتگو میانشان درگرفت‪ .‬محور بحث‬      ‫فرهنگی‪ .‬بنگریم‪ ،‬آنگاه به گمانم به این نتیجه میرسیم كه‬       ‫مقام نخست وزیری به مدت سیزده سال یك معاست؟‬
‫كیفیت كار دادگاههای انقلاب بود‪ .‬دیری نپایید كه گفتگو به‬  ‫شكایت خلخالی از هویدا صرفا جنبهای فردی و خصوصی‬
‫مشاجره بدل شد و لحظاتی بعد به آستانه زد و خورد رسید‪.‬‬     ‫نداشت‪ ،‬بلكه مصداق طیف وسیع مسایل بود كه هویدا را‬            ‫قضاوت در این مورد با خواننده كتاب است كه به لطف‬
‫البته حتی پیش از این مشاجره و كشمكش‪ ،‬بازرگان و‬
‫برخی از همكارانش مترصد برچیدن بساط دادگاههای‬                         ‫از فاتحان انقلاب متمایز و متفاوت میكرد‪.‬‬         ‫شش سال كار نویسنده و گفتگوی او با دوستان و دشمنان‬
‫انقلاب بودند‪ .‬میگفتند كار این دادگاهها آبروی انقلاب را‬   ‫در آن روزها‪ ،‬زندان قصر به «مهمانخانه مرگ» بدل شده‬
                                                         ‫بود‪ .‬همواره مشتی خبرنگار در اطراف درهای زندان در‬            ‫و مخالفان و موافقان هویدا‪ ،‬با شخصیت وی از زوایای‬
      ‫در سرتاسر جهان برده است‪ .‬میخواستند هویدا را‬        ‫انتظار بودند تا دادگاه انقلاب شمار تازهای از سران رژیم را‬
                                                                                                                                           ‫مختلف آشنایی پیدا میكند‪.‬‬

                                                                                                                     ‫چنان كه قبلا نوشتیم‪ ،‬هرآینه آگاهان و صاحبنظران‬

                                                                                                                     ‫در باره این كتاب و مندرجات آن نظری داشته باشند‬

                                                                                                                     ‫ما استقبال میكنیم به شرط آن كه هدف‪ ،‬روشنتر شدن‬

                                                                                                                         ‫موضوعات و كمك به تصحیح و تكمیل تاریخ باشد‪.‬‬

                                                                                                                    ‫در فصلی از كتاب «معمای هویدا» كه دكتر عباس میلانی‬
                                                                                                                    ‫آن را «دریاچه یخزده كاكیتوس» نام نهاده است آخرین تلاش‬
                                                                                                                    ‫امیر عباس هویدا و پایان كار او در دادگاهی به ریاست‬
                                                                                                                    ‫صادق خلخالی تصویر و تحلیل شده است‪« .‬كاكیتوس» در‬
                                                                                                                    ‫اثر جاودانی «دانته» دریاچهایست یخزده و نهمین حلقه‬

                                                                                                                                                           ‫دوزخ‪.‬‬
                                                                                                                    ‫خلخالی روایتش را از دادگاه دوم هویدا با وصف آن چه‬
                                                                                                                    ‫خود آن روز برای ناهار خورده بود میآغازد‪ .‬روز هجدهم‬
                                                                                                                    ‫فروردین ‪ ۱۳۵۸‬بود‪ .‬خلخالی حدود یك بعد از ظهر به زندان‬
                                                                                                                    ‫قصر رسید‪ .‬گرسنه بود‪ .‬به آشپزخانه زندان رفت‪ .‬غذایی باقی‬
                                                                                                                    ‫نمانده بود‪ .‬اما شنید كه‪« ،‬آن روز غذا باقلی پلو با شوید‬
                                                                                                                    ‫بود‪ ».‬میگفت‪« ،‬من نان و پنیر خوردم» و به تهیه زمینه‬

                                                                                                                                                    ‫دادگاه پرداختم‪.‬‬
                                                                                                                    ‫گرچه در خاطرات به راستی آشفته او‪ ،‬لذات غذا خوردن‬
                                                                                                                    ‫همواره مقامی برجسته دارند‪ ،‬اما نمیتواند و نباید ابعاد‬
                                                                                                                    ‫نمادین و سیاسی اشارت خلخالی به نان و پنیر را‪ ،‬آن هم در‬

                                                                                                                     ‫دو سطر اول روایتش از دادگاه دوم هویدا‪ ،‬نادیده گرفت‪.‬‬
                                                                                                                    ‫میداینم كه در زبان فارسی‪« ،‬نان و پنیر» هم وصفی‬
                                                                                                                    ‫ساده است و هم تمثیلی پربار‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬همان طور‬
                                                                                                                    ‫كه مثلا لنگ جوجه را تمثیلی از غذای اغنیا میدانیم‪ ،‬نان‬
                                                                                                                    ‫و پنیر را هم نشانی از افتادگی و فروتنی و سادگی زندگی‬
                                                                                                                    ‫میشناسیم‪ .‬بدین سان میبینیم كه وصف خلخالی از دادگاه‬
                                                                                                                    ‫دوم هویدا با نوعی تمثیل و ادای سیاسی میآغازد‪ .‬انگار‬
                                                                                                                    ‫میخواهد بگوید كه او چون فردی برخاسته از صف خلق‪،‬‬
                                                                                                                    ‫بار قضاوت و داوری در باره یكی از نوكران حكام برافتاده‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17