Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۱ (دوره جديد
P. 13
صفحه1۳شماره1۸5۷
جمعه ۹تا پنجشنبه 1۵دسامبر ۲0۲۲
۳ــ به نظرم شما باید در پی یافتن تیمی از وكلایی باشید این نامه انگار در عین حال خطاب به نسلهای آینده نیز حتما در دادگاهی علنی ،و طبق موازین بینالمللی
نوشته شده بود .در آن ،هویدا آشكارا میخواست نقشی محاكمه كنند ،برخی حتی مدعیاند كار تدارك چنین
كه در این نوع كارها تبحر دارند .انجل با كسی در این مورد در تعیین جایگاه تاریخی خویش بازی كند .میخواست در دادگاهی آغاز شده بود .قرار بود یك وكیل فرانسوی كار
برخی زمینههای مهم ،روایت خویش را از رخدادهای پر دفاع از هویدا را به عهده گیرد .بعضی میگویند این وكیل
صحبت كرده؛ بهتر است با او تماس بگیری.
۴ــ از دوستانمان كه در بازار و در محافل مذهبی تماسهایی
دارند بپرس كه آیا میتوانیم (علاوه بر وكلا) یك آدم وارد در
زمینه مسایل مذهبی پیدا كنیم .آیا او فكر میكند فلسفی
حاضر است در این زمینه كاری بكند؟ ( در دادگاه ،و اگر این
مقدور نیست ،خارج از دادگاه؟) (تلویزیون ــ مطبوعات؟)
۵ــ چند نكته را میخواهم در اینجا توضیح بدهم :چرا
مرا در ۱۷آبان بازداشت كردند .این توطئهای بود به دست
زاهدی ( كه البته با شریف امامی و امینی شروع شد) و نیز
افرادی در ارتش كه شاه را متقاعد كنند كه كاسه كوزه همه
اتفاقات ۱۵سال اخیر را بر سر من بشكنند .قرار بود شاه ادعا
كند كه از اوضاع بی خبر بود و چطور مردم به او اطمینان
خاطر میدادند .روز از نو روزی از نو .این فكر احمقانهای
بود .مردم آن را به عنوان راه حل نپذیرفتند .فراموش نكن
چطور بعد از استعفای من مطبوعات و نمایندگان مجلس
حملاتشان را به من آغاز كردند.
زاهدی و دار و دستهاش میخواستند مرا قربانی كنند و
شاه بالاخره تسلیم شد( .آموزگار كمك كرد).
۶ــ چرا و چه وقت از وزارت دربار استعفا كردم .شنبه ۱۸
شهریور یعنی روز بعداز جمعه سیاه ،وقتی كه تعداد زیادی
از مردم كشته شدند .این راه حل نبود .به شاه این را گفتم
و استعفا دادم .چند روز بعد وقتی از محل مسكونی رسمی
خودم خارج شدم او وزیر دربار تازهای آورد( .تاكید ها همه
در اصل اند) من با كاری كه كردند مخالف بودم.
۷ــ به نطرم این دو نكته اطلاعاتی را دوستان ما در بازار
و در محافل مذهبی میتوانند به طور علنی یا در خلوت
طرح كنند.
۸ــ آدمهای زیادی بازداشت شدهاند ــ وزرا ،ارتشیها،
كارمندان ـــ مدتها طول كشید تا وقت دادگاه همه آنها
تعیین شود .در واقع تمام رژیم سابق را باید پاكسازی كنند و امیر عباس هویدا ــ در سال ، ۱۹۴۵هنگامی كه عازم پاریس بود تا نخستین ماموریت سیاسی خود را آغاز كند
این شامل حال دو میلیون آدم میشود.
۹ــ به نظرم باید ببینم دادگاه چه وقتی شروع خواهد شد و اهمیت زندگیاش را به ثبت برساند .بالاخره این كه از متن حقوق دانی به نام «لوبلان» بود و بعضی دیگر معتقدند كه
و لحن نامه میتوان به روحیه او در زندان پی برد .میتوان «ادگارفور» كه خود زمانی نخست وزیر فرانسه بود ،دفاع
در مورد وكلا چه باید كرد ــ در این رابطه با آنجل تماس بگیر. انتظاراتش از آینده را باز شناخت و طرحی را كه برای دفاع از هویدا را عهدهدار شده بود .میگویند وكلا چمدان سفر
از خود در انداخته بود باز شكافت .مضمون نامه آشكارا را هم بسته بودند و در فرودگاه منتظر اجازه پرواز بودند.
۱۰ــ نتیجه تقاضای شخصیتهای بینالمللی چه بود؟ به نشان میدهد كه هویدا در زندان دست از تلاش برنداشته فریدون هویدا كه پس از برافتادن رژیم پهلوی در اروپا
بود .برای نجات جان خود سخت میكوشید .پیشتر دیدیم مانده بود ،فعالانه میكوشید افكار عمومی غرب را به
نظرم از طریق نخست وزیر سابق لبنان ،تقیالدین صلح، كه یك بار دیگر هم نامهای از زندان خارج كرده بود .نامه نفع یك دادگاه عادلانه برای برادرش بسیج كند .موفقیتهای
اول لحنی مایوس و نومید داشت .اما در نامه دوم بارقهای چشمگیری هم در این زمینه حاصلش شد .از« جرزی
میتوانیم از شیعیان لبنان و دیگر مسلمانان استفاده كنیم ــ از امید سراغ میتوان كرد .بر خلاف نامه قبل كه به فرانسه كوزینسكی» در آمریكا تا شمار گستردهای از روشنفكران
بود ،این بار یادداشتش را به انگلیسی نوشته بود .گاه فرانسه و تمام نخستوزیران پیشین زنده آن كشور نامههای
كه هیاتی اینجا بفرستند .به نظرم آنجل در این باره خبر دارد عبارات متن مغلوط و مغشوش بودند .این لغزش ها را باید سرگشادهای به مقامات ایرانی نوشتند و نجات جان هویدارا
به حساب این واقعیت گذاشت كه نامه در شرایطی سخت
و باید با او تماس گرفت .نمیدانم چه وقت برخواهد خطرناك ،و به احتمال قوی در عین عجله ،نوشته شده بود. خواستار شدند.
در برگرداندن متن به فارسی ،تلاش در اصلاح سیاق عبارات
گشت( .تاكید در اصل است). نكردم و كوشیدم متن هر جمله را به فارسی برگردانم .متن واپسین نامه
هویدا در زندان از چند و چون این تلاش خبر داشت.
۱۱ــ در یادداشتی خلاصه خبرها را به من بده ــ اینجا از نامه چنین است: خود نیز برای نجات جان خود فعال بود .در اواسط فروردین
۱ــ پاراگرافی (به رنگ قرمز) به یادداشتم اضافه كردم و توانست ،هر طور شده ،نامه دیگری را مخفیانه از زندان به
همه چیز بیخبرم. در آن خواهش كردم هر چه زوتر متون مربوط به محاربه و خارج بفرستد ،نامه به خط خودش بود و سند مهمی بایدش
بهتان را به دستم برسانید .شرح و عنوان آیههای لازم را برای دانست .اهمیت آن را به چند نكته تأویل میتوان كرد.
۱۲ــ در مورد «كانال» لطفا به آنجل بگو هر كاری كه لازم تشریح به دادگاه لازم دارم .در عین حال ممنون خواهم شد نخست آن كه نامه در شرایطی سخت خطرناك نوشته شده
اگر لیست كتابهای مذهبیای را كه در مدافعاتم به دردم بود .ارسالش به خارج از زندان هم كار آسان و بیخطری
است بكند. میخورد برایم بفرستید .اینجا میتوانم از اینها خواهش كنم نبود .به علاوه ،این نامه واپسین دستخط هویدا است .در
عین حال سند مكتوبی است كه در آن ،او از چند و چون
«كانال» مورد اشاره در بند ۱۲نامه یكی از زندانبانان كتابهارا برایم بخرند. دستگیریاش در دوران شاه سخن گفته و مقصران و محركان
۲ــ تلاش دارم هر چه زوتر دادستان كل را ببینم و با او در اصلی این ماجرا را ،دستكم از منظر خود ،معرفی كرده است.
هویدا بود .به ابتكار خویش با خانواده هویدا تماس گرفت. مورد آینده صحبت كنم و متن كیفرخواست را از او بگیرم.
می گفت در ازای حق الزحمه مناسب ،واسطه تماس هویدا
با خانوادهاش خواهد شد .البته خانواده هویدا دیگر در آن
زمان نسبت به اینگونه پیشنهادات بدگمان شده بود .چندین
نفر دیگر هم پیشتر باب چنین مراودههایی را گشوده بودند.
میگفتند از محافظان هویدا هستند ،اما در عمل حقه باز
از آب در میآمدند و معلوم می شد سودایی جز تلكه كردن
خانواده نگران در سر نداشتند .ولی «كانال» به وعده خود
وفا كرد .در ازای هر پیامی كه میرساند ،مزدی میگرفت.
البته حرص چندانی هم نداشت .بالاترین مزدی كه كه طلب
كرد یك دستگاه تلویزیون رنگی بود و به همین خاطر اسم
دنبالهدارد رمزش «كانال» شد.