Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۳ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه‌‌‌‪‌‌‌1‌۲‬شماره‌‪‌1۸۵۹‬‬
                                                                                                                      ‫جمعه ‪ ۲‬تا ‪ 1۵‬دیماه ‪1401‬خورشیدی‬

‫معمایی بهنام هویدا (‪)۱۵‬‬                                    ‫رأی دادگاه‪ :‬امیر عباس هویدا محكوم به اعدام و‬
   ‫نوشته دكتر عباس میلانی‬                                  ‫مصادره اموال! بازنشر‬

                                                           ‫خلخالی پرخاشگرانه حمله میكرد و هویدا برای او از ظرائف زبان عربی‬
                                                                                ‫سخن میگفت!‬

                                                                  ‫(تاریخ نشر در کیهان لندن‪ :‬خرداد تا مهرماه ‪ ۱۳۸۰‬شمارههای ‪) ۸۶۱-۸۷۷‬‬

‫سفر هویدا به یزد در دوران نخست وزیری‬                                                                                   ‫دكتر عباس میلانی‪ ،‬متن انگلیسی كتاب خود را با عنوان‬
                                                                                                                                            ‫‪ Persian Sphinx‬انتشار داد‪.‬‬
                              ‫را تغییر نداده بود‪.‬‬          ‫بگذارند‪ .‬لذا با كمال جدیت‪ ،‬قصدم این بودكه تا پایان محاكمه‬
‫تنها بخشی از مسئولیت كارهای رژیم گذشته را میپذیرفت‪.‬‬        ‫و حتی اعدام هویدا‪ ،‬كسی در خارج از زندان از سرنوشت او‬        ‫«اسفنكس» در اساطیر نام یك موجود افسانهایست با‬
‫اصرار داشت كه گناهكار اصلی «سیستم» بود‪ .‬ازكسانی كه‬                                                                     ‫كله انسان و اندام شیر كه بر دروازه شهری نشسته بود و‬
‫در دست ساواك عذاب دیده بودند‪ ،‬پوزش خواست‪ ،‬اما در‬                                            ‫مطلعنشود‪».‬‬                 ‫هر كس میخواست وارد شهر شود مجبور بود به معمایی‬
‫عین حال تكرار كرد كه اداره ساواك به عهده شاه بود و لاغیر‪.‬‬  ‫وقتی هویدا به دقت كیفرخواست و حملات تند رئیس‬                ‫كه او مطرح میكرد پاسخ دهد‪ .‬اگر پاسخش صحیح بود‪،‬‬
‫میگفت از جنگ جهانی دوم به بعد‪ ،‬همه نخست وزیران‪،‬‬            ‫دادگاه و دادستان را شنید‪ ،‬وقتی فضای سنگین و ملتهب‬
‫به استثنای دكتر مصدق‪ ،‬در چهارچوب سیستمی واحد عمل‬           ‫دادگاه را سنجید‪ ،‬وقتی به زمان و شرایط نامتعارف كار دادگاه‬          ‫اجازه ورود مییافت و ال ّا سرش به باد میرفت‪.‬‬
‫میكردند كه در آن بخش اعظم اختیارات در دست شاه بود‪.‬‬         ‫اندیشید‪ ،‬انگار یاس و تسلیم یكسره بر او چیره شد‪ .‬گهگاه‬       ‫این كلمه اما به معنی شخص پیچیده و مرموز وارد‬
‫می گفت من این سیستم را اختراع و ابداع نكردم‪ ،‬بلكه‬          ‫هم ناگهان از شرایط به خشم میآمد‪ .‬به نحوه كار دادگاه‬         ‫زبانهای اروپایی شده و به كسانی اطلاق میشود كه‬
‫تنها تداومش بخشیدم‪ .‬دوباره یادآوری كرد كه ساواك‪ ،‬ارتش‪،‬‬
‫شركت نفت‪ ،‬سیاست خارجی و بیش و كم تمام عرصههای‬                                               ‫اعتراض داشت‪.‬‬                            ‫نمیتوان از اسرار و افكارشان سر درآورد‪.‬‬
‫مهم تصمیم گیری در انحصار شاه بود‪ .‬منكر بود كه «نوكر‬        ‫می گفت كسی به نمایندگی از دادگاه به او وعده داده بود‬        ‫آیا هویدا واقعا چنین پدیدهای بود و باقی ماندن او در‬
‫امریكایی» ها بود‪ .‬می گفت‪« ،‬اگر امریكائیان اربابان من‬       ‫كه كیفرخواست تازهای تنظیم خواهد شدو متن آن‪ ،‬پیش از‬          ‫مقام نخست وزیری به مدت سیزده سال یك معماست؟‬
‫بودند‪ ،‬جناب آقای رئیس‪ ،‬من اینجا چكار میكردم؟ الان بنده‬     ‫آغاز كار دادگاه‪ ،‬در اختیار او قرار خواهد گرفت‪ .‬میپرسید‪،‬‬     ‫قضاوت در این مورد با خواننده كتاب است كه به لطف‬
‫این جا خدمتتان نبودم» میپرسید‪« ،‬جناب آقای رئیس‪ ،‬بین‬        ‫«بنده این جا روشن نیستم كه راجع به كدام كیفرخواست‬           ‫شش سال كار نویسنده و گفتگوی او با دوستان و دشمنان‬
‫تمام نخست وزیران كه قبل از من و بعد از من بودند‪،‬كدامشان‬    ‫صحبت میكنیم‪ ».‬وقتی جوابهای سربالا و اغلب گزنده‬              ‫و مخالفان و موافقان هویدا‪ ،‬با شخصیت وی از زوایای‬
                                                           ‫خلخالی را شنید‪ ،‬بیپروا گفت‪« ،‬باز هم عرض میكنم این جا‬
                      ‫در این جا‪ ،‬در تهران هستند؟»‬          ‫قربانی لازم است‪ .‬بنده تسلیمم‪ ».‬در عین حال‪ ،‬لحظاتی بعد‪،‬‬                            ‫مختلف آشنایی پیدا میكند‪.‬‬
                              ‫ضعف استراتژی‬                 ‫لبخندی بر چهره خلخالی دید و این بار‪ ،‬از در آشتی در آمد‬      ‫چنان كه قبلا نوشتیم‪ ،‬هرآینه آگاهان و صاحبنظران‬
                                                           ‫و گفت‪« ،‬لبخند شما آقای رئیس مرا از نظر روحی تقویت‬           ‫در باره این كتاب و مندرجات آن نظری داشته باشند‬
‫استراتژی دفاعی هویدا از جوانب گونهگون ضعف داشت و‬                                                                       ‫ما استقبال میكنیم به شرط آن كه هدف‪ ،‬روشنتر شدن‬
‫ضربه پذیر بود‪ .‬شكی نیست كه او میدانست از لحاظ قانون‬                                             ‫میكند‪».‬‬
‫اساسی ایران‪ ،‬به هیچ روی نمیتوان سیستم را یكسره مسئول‬       ‫مانند دادگاه اول‪ ،‬این بار نیز خلخالی در واقع همه موازین‬         ‫موضوعات و كمك به تصحیح و تكمیل تاریخ باشد‪.‬‬
‫دانست و از فرد‪ ،‬آنهم نخست وزیر مملكت‪ ،‬سلب مسئولیت‬          ‫متعارف حقوقی را نادیده گرفت‪ .‬در شكل و محتوای كار‪،‬‬
‫كرد‪ .‬میدانیم كه هویدا در آغاز دوران صدارتش‪ ،‬روزی همراه‬     ‫گویی پابند هیچ اصلی جز اتمام هر چه سریعتر كار دادگاه و‬     ‫در «دادگاه انقلاب» دادستان حرف زیادی برای گفتن نداشت‪.‬‬
‫شماری از وزرا و مشاورانش با شاه دیدار كرده بود‪ .‬دستور‬      ‫اجرای حكم نبود‪ .‬در عین حال‪ ،‬مطالبی كه او و دادستان در‬      ‫به جای او رئیس دادگاه‪ ،‬پرخاشگرانه متهم را مورد حمله قرار‬
                                                           ‫حمله به هویدا میگفتند در اساس تكرار همان نظراتی بود كه‬     ‫میداد و اعتنایی به حفظ سادهترین موازین حقوقی نداشت‪.‬‬
    ‫جلسه آن روز «انقلاب اداری» بود‪ .‬قرار بود این مساله‪،‬‬    ‫در دادگاه اول طرح شده بود‪ .‬هویدا هم استراتژی دفاعی خود‬     ‫دنباله مذاكرات دومین دادگاه را كه به صدور حكم اعدام‬

                                                                                                                             ‫برای امیرعباس هویدا منتهی شد در زیر میخوانید‪:‬‬
                                                                                                                      ‫در هرحال انتظار دادگاه چندان دیر نپایید‪ .‬هلیكوپتری كه‬
                                                                                                                      ‫به گونهای مرموز به فضای زندان قصر وارد شده بود ناگهان‬
                                                                                                                      ‫به گونهای به همان سان مرموز‪ ،‬فضای زندان را ترك گفت‬
                                                                                                                      ‫و هرگز هم باز نگشت‪ .‬شاید حضوراین هلیكوپتر واپسین‬
                                                                                                                      ‫لحظات امیدواری هویدا بود‪ .‬قرائت كیفرخواست از سر گرفته‬
                                                                                                                      ‫شد‪ .‬پیش از پرواز هلیكوپتر‪ ،‬فضای جلسه ملتهب بود‪ .‬وقتی‬
                                                                                                                      ‫دادگاه كار خود را از سر گرفت‪ ،‬ترس و وحشت هم بر این‬
                                                                                                                      ‫التهاب افزوده شده بود‪ .‬پس از پایان قرائت كیفرخواست‪،‬‬
                                                                                                                      ‫دادستان آغاز به سخن كرد‪ .‬حرف و سند و شاهد و استدلال‬
                                                                                                                      ‫تازهای نداشت‪ .‬صرفاً دعاوی كیفرخواست را تكرار میكرد‪ .‬تنها‬
                                                                                                                      ‫تفاوتش با خلخالی در این بود كه در سیاق گفتارش ته رنگی از‬
                                                                                                                      ‫نظم و انصاف‪ ،‬به چشم میخورد‪ .‬البته بلافاصله پس از سخنان‬
                                                                                                                      ‫دادستان‪ ،‬دوباره نوبت خلخالی شد‪ .‬بار دیگر متهم را مورد‬
                                                                                                                      ‫حمله شدید قرار داد‪ .‬حتی تظاهر به بی طرفی هم نمیكرد‪.‬‬
                                                                                                                      ‫در خاطراتش‪ ،‬با تبختر و تفاخر میگوید چهل و پنج دقیقه‪ ،‬بی‬
                                                                                                                      ‫وقفه‪ ،‬مورد حملهاش قرار دادم‪ .‬میگوید جنایات رژیم پهلوی‬
                                                                                                                      ‫را باز گفتم و همدستی هویدا را در همه آنها نشان دادم‪.‬‬
                                                                                                                      ‫حتی ابایی نداشت كه بگوید سرنوشت هویدا قبل از شروع‬
                                                                                                                      ‫دادگاه قطعی شده بود‪ .‬درخاطراتش اذعان دارد كه‪« ،‬ما هم‬
                                                                                                                      ‫شش دانگ حواسمان جمع بود و نمیخواستیم كه كلاه سر ما‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17