Page 20 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۹ (دوره جديد
P. 20
صفحه۲0شماره186۵
جمعه ۲1تا ۲۷اسفندماه 1401خورشیدی
مسئولیت حمایت
در حقوق و روابط
بینالملل:
از تئوری تا عمل
(بخش یک)
اساسی حقوق و روابط بینالملل را نادیده انگاشته و در جهت بشریت را بر عهده گیرند .آنها همچنین متعهد شدهاند تا در =با توجه به ممنوعیت مداخله در منشور ملل متحد،
حمایت از قربانیان نقض فاحش حقوق بشر دست به مداخله صورتی که دولتی آشکارا ناتوان در حمایت از جمعیت خود و احترام به برابری حاکمیت کشورهای مختلف ،آیا جامعه
بشردوستانه بزند؟ به عبارت روشنتر ،چگونه میتوان به باشد ،جامعه بینالمللی این مسئولیت را به عهده میگیرد. بینالمللی میتواند آن اصول اساسی حقوق و روابط بینالملل
سازش و دیالوگی میان اصل حق حاکمیت ملی و اجرای موثر حتی در شرایطی که ساز و کارهای بینالمللی در حفاظت از را نادیده انگاشته و در جهت حمایت از قربانیان نقض فاحش
حقوق انسانها ناکارآمد باشند ،استفاده از روشهای قهرآمیز حقوق بشر دست به مداخله بشردوستانه بزند؟ به عبارت
حقوق بشر توسط جامعه بینالمللی دست یافت؟ روشنتر ،چگونه میتوان به سازش و دیالوگی میان اصل
این پرسشها در کانادا جایگاه ویژهای یافت .لوید نورمن اجتنابناپذیراست. حق حاکمیت ملی و اجرای موثر حقوق بشر توسط جامعه
اکسوورسی[ ]۲به عنوان متفکر و در عین حال سیاستمدار این نگرش جدید که با اراده سیاسی دولتها همراه بود،
انساندوست کانادایی مسئولیت تعریف و دستیابی به موجبات ظهور هنجار نوین و امیدبخشی را فراهم ساخت که بینالمللی دست یافت؟
همگرایی درباره مداخله انساندوستانه را به عهده گرفت؛ به «مسئولیت حمایت» معروف شده است .به لحاظ تئوریک =در شرایط کنونی جهان ،دیگر نمیتوان حاکمیت را امری
اقدامی که موجبات اشتهار بینالمللی «مسئولیت حمایت» این مسئولیت میتواند بر تضاد ذاتی موجود در حقوق و مطلق و برآمده از اراده قوای حاکمهای دانست که مورد
به عنوان هنجاری در حال ظهور را فراهم آورد .به عنوان روابط بینالملل ،یعنی فاصله و تضادی که میان مفهوم سنتی قبول مردم خود نیست! در حقیقت ،تنها دلیل ممکن برای
وزیر امور خارجه ،اکسوورسی کمیسیون بینالمللی مداخله و حاکمیت دولت به عنوان سنگبنای حقوق بینالملل و حقوق مشروعیت حاکمیت اراده مردمی است که حاکم بر سرنوشت
حاکمیت دولت[ ]۳را با ترکیبی از اعضای مجمع عمومی ملل بشر دارد ،غلبه کند .با همه امیدهایی که با ظهور این قاعده خویشاند .این مردم هستند که روح حاکمیت را تعیین کرده
متحد و با ریاست مشترک گرت ایوانز[ ،]۴دیپلمات کانادایی و در حال تکوین برای حمایت از قربانیان نقض فاحش حقوق و مرزهای اعمال آنرا تعیین مینمایند .بدون اراده مردم و
محمدسهنون[]۵دیپلماتالجزایریدرسال ۲۰۰۰بنیانگذاری بشر به وجود آمد ،اجرای آن با مشکلات ساختاری مواجه حق تعیین سرنوشت خویش ،اساسا هیچ مفهومی از حاکمیت
کرد .این کمیسیون زیر نظر دولت کانادا مسئولیت تعریف بوده است .هدف این نوشتار این است که با معرفی دکترین
و شرایط مداخله بشردوستانه را به عهده گرفت .هدف این «مسئولیت حمایت» ،و سپس توضیح مراحل تکمیلی آن، قابل تصور و معنی نمیتواند باشد.
کمیسیون دستیابی به پاسخ برای پرسشی بود که کوفی عنان مشکلات ساختاری را توضیح دهد .از آنجا که مدتی است =حکومت /دولت فقط نمایندهای از سوی مردم است.
مطرح ساخته بود :اگر مداخله بشردوستانه نوعی مداخله در فضای رسانهای با انتشار مطالب سطحی و گمراه کنندهای در این حاکمیت انسانهای به لحاظ عقلانی مستقل و به لحاظ
حاکمیت دولتها به حساب میآید ،چگونه میتوان به نقض رابطه با مسئولیت حمایت همراه شده است ،این نوشتار کوتاه اخلاقی مسئول است که به دولت انتقال مییابد .هرگاه
فاحش و سیستماتیک حقوق انسانها که انسانیت بشری را حکومت /دولت این نمایندگی از سوی مردم را نادیده انگارد
مورد تعرض قرار میدهد ،پاسخ گفت؟ گزارش کار کمیسیون میتواند برای علاقمندان مفید باشد. مانند این است که ضرورت وجودی خود را انکار کرده است.
درکتابی ۴۰۸صفحهایباعنوان«مسئولیتحمایت:پژوهش،
منابع و پیشزمینهها» توسط مرکز تحقیقات توسعه بینالملل سوابقتاریخی محمود مسائلی – وقوع رخدادهای خونینی که در سالهای
کانادا در سال ۲۰۰۱انتشار یافت .در اینجا بخشهایی از این دکترین مسئولیت حفاظت توضیح دهنده هنجاری بعد از جنگ سرد و همچنین هفته اول هزاره جدید در دارفور
بینالمللی است که میکوشد جامعه بینالمللی را به توقف لیبریا ،سیرالئون ،رواندا ،و یوگسلاوی سابق ،قلب بشریت را
گزارش را انتخاب کرده و توضیح میدهیم. جنایات وحشیانه گسترده نسلکشی ،جنایات جنگی ،پاکسازی به درد آورد ،ذهنیت پارهای از متفکران و سیاستگذاران
اولین و حیاتیترین موضوعی که در گزارش یادشده قومی و جنایات علیه بشریت وادارد .بنابراین ظهور مسئولیت نوعدوست را به سمت طرح این پرسش هدایت کرد که در
مورد توجه قرار گرفته ،یعنی موضوعی که در قلب دکترین بینالمللی را باید به عنوان واکنشی نسبت به جنایتهایی شرایطکنونیدولتوحاکمیتمحورحقوقوروابطبینالملل،
مسئولیت حمایت قرار دارد ،مفهوم حاکمیت ملی است. دانست که به شیوهای گسترده و سازمانیافته علیه مردمان که در آن حقوق مردم به اراده دولتها منوط و وابسته شده
به عنوان اصلیترین مفهوم بنیادین حقوق بینالملل عرفی جوامع مختلف انجام میگیرد و جنایتکاران نیز زیر عنوان است ،چگونه میتوان از حقوق بشر انسانها دفاع به عمل
و همچنین منشور ملل متحد ،حاکمیت جزء اصلی صلح و شناسایی حق حاکمیت ملی از هر نوع مجازاتی مصون آورد .این پرسش را کوفی عنان دبیرکل فقید سازمان ملل متحد
امنیت بینالمللی ،و در عین حال حفاظت از کشورهای ضعیف میمانند .از آنجا که شدت یافتن جنایات بینالمللی مانند با جامعه بینالمللی در میان گذاشت« :اگر مداخله بشردوستانه
در برابر قدرتمندان به حساب میآید و به همین دلیل نظام نسلکشی و دیگر جنایتها در بخشهایی از جهان بعد از نوعی مداخله در حاکمیت دولتها به حساب میآید ،چگونه
بینالمللی دولتها همواره آنرا به عنوان پایهایترین جزء جنگ سرد ،یعنی رواندآ و یوگسلاوی سابق شوک عمیقی را میتوان به نقض فاحش و سیستماتیک حقوق انسانها که
روابط بینالملل مقدس شمرده است .بنابراین بیدلیل نیست به وجدان جهانیان وارد ساخت ،صرف نظر از اینکه اینگونه انسانیت بشری را مورد تعرض قرار میدهد ،پاسخ گفت؟»[]۱
که منشور ملل متحد آنرا به عنوان اصلیترین پایههای نظام جنایتها در کجا و توسط چه کسانی انجام میشود ،این به دنبال اجلاس سران در سال ۲۰۰۵کوفی عنان دبیرکل
بینالمللی نوین معرفی مینماید« :سازمان [ملل متحد] بر پرسش برای جامعه مطرح شد که آیا میتوان برای نجات جان سازمان ملل متحد اعلام کرد که رهبران جهان به اتفاق آرا
اساس اصل برابری حاکمیت همه اعضا شکل گرفته است» .در آن انسانها به مداخله بشردوستانه دست زد؟ در حقیقت، متعهد شدهاند تا درصورت وقوع رواندای دیگری اقدام نمایند.
نتیجه اینهمه اصرار بر اصل خللناپذیر حاکمیت ملی ،چنین موضوع این بوده ،و هنوز هست ،که با توجه به ممنوعیت مهمترین ابعاد این تعهد جهانی این است که دولتها توافق
مفهومی به یک دژ مستحکم تبدیل شده که به هیچ عنوان مداخله در منشور ملل متحد ،و احترام به برابری حاکمیت کردهاند که مسئولیت حفاظت از مردم خود در برابر جنایت
کشورهای مختلف ،آیا جامعه بینالمللی میتواند آن اصول نسلکشی ،جنایات جنگی ،پاکسازی قومی ،و جنایت علیه
امکان نادیده انگاشتن آن قابل تصور و عملی نیست؛