Page 43 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۴ (دوره جديد
P. 43

‫صفحه‌‌‌‌‪‌‌۴‌‌۳‬شماره‌‪۱8۷۰‬‬                             ‫محمدرضا شفیعی کدکنی‬                           ‫فریدون مشیری‬
‫جمعه ‪ ۱۷‬تا پنجشنبه ‪ ۳۰‬مارس ‪۲۰۲۳‬‬                                   ‫در روزهای آخر اسفند‬
                                                                  ‫کوچ بنفشههای مهاجر‬                              ‫بوی گل نرگس؟‬
                ‫رضا مقصدی‬                                                    ‫زیباست‬                                       ‫‪ -‬نه‪،‬‬
                             ‫رباعیهای بهاری‬
                                                                ‫در نیم روز روشن اسفند‬                      ‫که بوی خوش عید است!‬
                       ‫از پونه‪ ،‬پیا ِم آشنا میآید‬          ‫وقتیبنفشههاراازسایههایسرد‬        ‫شو پنجره بگشا‪،‬که نسیم است و نوید است‪.‬‬
                   ‫عط ِر علف از عاطفهها میآید‬
                  ‫خیزیدوبهرویعاشقانگلریزید‬                        ‫در اطلس شمیم بهاران‬               ‫رو خار غم از دل بکن‪ ،‬ای دوست‪،‬‬
                                                                       ‫با خاک و ریشه‬        ‫که نوروز هنگام درخشیدن گلهای امید است‪.‬‬
                     ‫ای منتظران! بها ِر ما میآید‬                        ‫میهن سیارشان‬
                              ‫*****‬                                                                  ‫بر لالهء از برف برون آمده بنگر‪،‬‬
                                                              ‫در جعبههای کوچک چوبی‬         ‫چون روی تو‪ ،‬کز بوسه من سرخ و سپید است‪.‬‬
                     ‫باز آمدن تو‪ ،‬باز دیدن دارد‬               ‫در گوشهی خیابان میآورند‬
                    ‫سرسبزی لبریز تو‪ ،‬چیدن دارد‬                                                      ‫با نقل و نبیدم نبود کار‪ ،‬که امروز‬
                ‫با این همه در ِد کهنه‪ ،‬نوروز! هنوز‬               ‫جوی هزار زمزمه در من‬          ‫روی تو مرا عید و لبت نقل و نبید است‪.‬‬
                                                                            ‫میجوشد‬
                      ‫آوا ِز تو از دلم‪ ،‬شنیدن دارد‬                           ‫ایکاش‬                ‫گر با دل خونین‪ ،‬لب خندان بپسندی‬
                              ‫*****‬                                                            ‫با من بزن این جام‪ ،‬که ایام‪ ،‬سعید است!‬
                                                                 ‫ایکاش آدمی وطنش را‬
                  ‫من چون چمنم تو با ِد فروردینی‬                          ‫مثل بنفشهها‬                 ‫بوی باران ‪ ،‬بوی سبزه ‪ ،‬بوی خاک‬
                   ‫من‪ ،‬دا ِغ هزار لاله‪ ،‬تو نسرینی‬                                                ‫شاخه های شسته ‪ ،‬باران خورده ‪ ،‬پاک‬
                      ‫آزادهتر از سرو ِد سروستانم‬                     ‫در جعبههای خاک‬              ‫آسمان آبی و ابر سپید‪-‬برگهای سبز بید‬
                   ‫گر با من و آرزوی من‪ ،‬بنشینی‬                      ‫یک روز میتوانست‬
                              ‫*****‬                   ‫همراه خویش ببرد هر کجا که خواست‬                        ‫عطر نرگس ‪ ،‬رقص باد‬
                      ‫دیدار بنفشهزار را باور کن‬                                                         ‫نغمه و بانگ پرستوهای شاد‬
                       ‫بیداری جویبار را باور کن‬                       ‫در روشنای باران‬                    ‫خلوت گرم کبوترهای مست‬
                                                                        ‫در آفتاب پاک‬                     ‫نرم نرمک میرسد اینک بهار‬
                ‫بر شانهی شادما ِن گلبرگ و درخت‬
                       ‫گستردگ ِی بهار را باور کن‬          ‫لعبت والا‬                                          ‫خوش بحا ِل روزگار ‪...‬‬
                              ‫*****‬                                                                   ‫خوش بحا ِل چشمه ها و دشتها‬
                                                                        ‫گل‪ ،‬همان گل‬                    ‫خوش بحا ِل دانه ها و سبزه ها‬
               ‫این بار‪ ،‬چو این بهار میباید زیست‬               ‫سبزه‪ ،‬ساغر‪ ،‬سیب‪ ،‬سنبل‪...‬‬                ‫خوش بحال غنچه های نیمه باز‬
               ‫سرشار و شکوفهبار‪ ،‬میباید زیست‬                   ‫آسمان نوبهاران هم همان‪،‬‬        ‫خوش بحال دختر میخک که میخندد به ناز‬
               ‫امروز که رن ِگ شادیت سرختر است‬                                                         ‫خوش بحا ِل جا ِن لبریز از شراب‬
                                                                   ‫با همان رنگین کمان‬
                  ‫شادابتر از انار‪ ،‬میباید زیست‬                 ‫عطر نرگس‪ ،‬لاله‪ ،‬یاس زرد‬                        ‫خوش بحا ِل آفتاب ‪...‬‬
                              ‫*****‬                                                                  ‫ای دل من ‪ ،‬گرچه در این روزگار‬
                                                                    ‫رقص گلبرگ شکوفه‬
                   ‫برخیز و بیفشان و بباران‪ ،‬ما را‬                     ‫با نسیم دورهگرد‪،‬‬                 ‫جامهء رنگین نمیپوشی به كام‬
                    ‫سبز است ترانهی بهاران‪ ،‬ما را‬               ‫نغمههای مرغ خوشخوان‪،‬‬                     ‫بادهء رنگین نمینوشی ز جام‬
              ‫ای شعلهی هر شکفته‪ ،‬ای آت ِش عشق‬                    ‫بزم گنجشگان بازیگوش‬                ‫نقل و سبزه در میا ِن سفره نیست‬
                  ‫برخیز و برانگیز و بسوران‪ ،‬ما را‬           ‫روی شاخ و برگ سرخ ارغوان‪،‬‬            ‫جامت از آن می كه میباید تهی است‬
                                                              ‫پیک شادی‪،‬مژدۀ نوروز باور‬     ‫ای دریغ از «تو» اگر چون گل نرقصی با نسیم‬
                              ‫*****‬                                   ‫آرزوی سال بهتر‪،‬‬          ‫ای دریغ از «من» اگر مستم نسازد آفتاب‬
               ‫اینجایم ٌو ریشههای جانم آنجاست‬                       ‫مهر بی پایان یاران‬       ‫ای دریغ از «ما» اگر کامی نگیریم از بهار ‪...‬‬
                                                                    ‫از همه سوی جهان‪،‬‬                 ‫گر نکوبی شیشهء غم را به سنگ‬
                     ‫زیبای ِی باغِ ارغوانم آنجاست‬               ‫بیش از اینها هم هنوز‪...‬‬               ‫هفت رنگش میشود هفتاد رنگ‬
              ‫دیریست درین قفس نَ َفس میشک َنم‬                ‫باز بینم روز نو‪ ،‬پیروز نیست‬
                                                        ‫شور و حال خانه چون دیروز نیست‬
                 ‫گر خاک شود تنم‪ ،‬روانم آنجاست‬                   ‫باید از نو خانه را آراستن‬
                              ‫*****‬                               ‫از غبار اهرمن پیراستن‬
                                                               ‫تا رسد نوروز پیروزی ز راه‬
                ‫در خانه‪ ،‬صدای پای گندم سبزست‬                  ‫بگذرد کابوس این روز سیاه‬
               ‫در سینه‪ ،‬سرودههای گندم سبزست‬                         ‫لندن ــ نوروز ‪۱۳۸۳‬‬

                   ‫شادا ز پس ِ زردترین حادثهها‬
                ‫شعر ِ من ُو ماجرای گندم سبزست‬

                              ‫*****‬
               ‫اینک که تو با منی ُو من با گُ ِل سرخ‬
               ‫همواره در آتش است با ما گُ ِل سرخ‬

                  ‫در شع ِر معطرش رها باید گشت‬
               ‫شادا من ُو شادا تو ُو شادا گُ ِل سرخ‬
   38   39   40   41   42   43   44   45   46   47   48