Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۷ (دوره جديد
P. 13
صفحه13شماره18۷3 افشار شاه را ناراحت میكرد .اما وخامت اوضاع باعث شد همان پنجشنبه ،كمی پیش از ظهر ،هنگامی كه از
جمعه 14تا پنجشنبه ۲0آوریل ۲0۲3 از كسی كه به او انگ از خودراضی زده بود ،در خواست حضور شهبانو مرخص شدم ،به امیرعباس هویدا برخوردم كه
از یكی از راههای پارك سعدآباد خارج میشد .از هنگامی كه
و میدانستند در تهرانم ،یا تلفن میكردند و یا به دیدنم همكاری كند .انتخابی كاملا مناسب ،ولی دیرهنگام بود. وزیر دربار شده بود ،در یكی از ساختمانهای نزدیك كاخ كه
میآمدند .برخی كه شنیده بودند از وزرا خواهم بود ،مرا برای وزارت دادگستری ،محمد باهری ،استاد حقوق جزا در زمان نخست وزیریاش آن را برای پذیرائی از میهمانان
تشویق به پذیرفتن آن پیشنهاد میكردند و عقیده داشتند كه انتخاب شد .باهری كه در جوانی از چپهای افراطی بود، دولت آماده كرده بود ،زندگی میكرد .با مهربانی بسیار
وضع مملكت نابسامان است و باید بر اقدامات دولت ،از از دانشگاه پاریس دكترای دولتی داشت .سپس خود را به از من دعوت كرد نزدش بروم و كمی با هم گفتگو كنیم.
درون تأثیر نهاد .بعضی دیگر نام و پیشینه نخست وزیر را اسدالله علم نزدیك كرده و در دولت او معاون نخست پذیرفتم و به تالار كوچكی در طبقه اول رفتیم .خیلی زود
جای اشكال و نقطه ضعف میانگاشتند و توصیه میكردند وزیر شده بود .آن گاه در اوایل سالهای شصت ،به وزارت
منصرف شوم .میگفتند باید به فكر آینده خود و حفظ نام دادگستری رسید .انتخاب او به وزارت دادگستری در ابتدا به سخن از تغییر نخست وزیر به میان آمد.
خوبی پذیرفته نشد .اما اصلاحات دلیرانهای كه در دستگاه گفتم :گمان میكنم حتما میدانید كه انتخاب شریف امامی
خویش در برابر ملت باشم. قضائی انجام داد و آگاهی او از پروندهها ،موجب شد كه در ما را دچار بینظمی و اغتشاش همه جانبه خواهد كرد.
سرنوشت و سیر رویدادها ،میرفت تا به جای من تصمیم میان اهل دادگستری ،بسیار محبوب شود .هنگامی كه هیأت
بگیرد .شنبه ۲۷اوت تصور میكردم دولت تازه از شب پیش دولت شریف امامی شكل میگرفت ،باهری در اروپا بود. خندید و پاسخ داد:
تشكیل شده است ،برحسب عادت همیشگی به دفترم رفتم شریف امامی كمی مقاومت كرد .باهری چند هفته پیش ــ هیچكس نمیداند .شاید هم زیاد انتخاب بدی نباشد!
و برای احتیاط از منشیام خواستم به هركس كه تلفن كرد از آن ،نامه بلندبالایی به روزنامه «لوموند» نوشته و پاسخ
بگوید نیستم .چند لحظه بعد ،خبر داد كه آقای شریف امامی تبلیغاتی را كه آن روزنامه بر علیه شاه میكرد ،داده بود. ضمنا مگر خود تو وارد این دولت نخواهی شد؟
خود پشت خط تلفن است و میداند كه من در دفترم هستم. «لوموند» بخشهای عمدهای از آن نامه را چاپ كرده بود. ــ بله ،فهمیدم.
همزمان ،براساس قرار ملاقاتی كه از دو هفته پیش از آن مخالفان رژیم از چاپ آن نامه بسیار خشمگین شده بودند.
گذاشته بودیم ،حمید زاهدی ،استاد و رئیس پیشین دانشكده نخست وزیر این موضوع را كه انتخاب او موجب تحریك ــ باور كن ،خوب است بشوی .و من كاری خواهم كرد كه
حقوق و دبیركل شورای هماهنگی دانشگاهها ،برای گفتگو مخالفین میشود ،مستمسك تلاش برای كنار گذاشتن باهری این اتفاق بیفتد.
در چهارچوب گزارش «گروه بررسی مسائل ایران» در مورد میكرد .اما شاه اعتنائی نكرد ،و او با این كه در تهران نبود،
اصلاح نظام آموزشی به دفتر من آمده بود .از او خواستم روز شنبه ۲۷اوت منصوب شد و دو روز بعد به پایتخت با آرامش گفتم :آقای هویدا ــ و بر «آقا» تأكید كردم ــ
مرا ترك نكند و به گفتگوی من و شریف امامی گوش دهد. بازگشت .چند هفته بعد هم در مخالفت با نخست وزیر، اكنون تقریبا پانزده سال است كه هر دو برای وطنمان
كار میكنیم .در این پانزده سال شما بازیهای عجیبی با من
میخواستم شاهدی داشته باشم. هیأت دولت را ترك گفت و استعفا داد. كردهاید ،این بار تقاضا میكنم دخالت نكنید .عضویت در
پس از سلام و تعارفات معمول ،البته به نخست وزیر
تبریك گفتم و برایش آرزوی موفقیت كردم .به من گفت كه جعفر شریف امامی دولتی كه محكوم به ناكامی است ،به چه درد میخورد؟
حدود چهل و هشت ساعت است كه میخواهد با من تماس ــ كه میداند عزیز من؟ از كجا معلوم كه ناموفق باشد.
و من ،سومین وزیر تحمیلی بودم. از سوی دیگر ،میدانی من حزبی سیاسی بنیاد خواهم
محمد باهری چهكارمیتوانستمبكنمكهوزیرنشوموبهآندردسرنیفتم؟ گذاشت كه وارد گود خواهد شد .خواهی دید .همه چیز
گفتمبگویندتهرانراترككردهامونمیتوانندبامنتماسبگیرند.
بگیرد و خبر خوشی به من بدهد و به فكر من بوده است. محمد سجادی نایب رئیس سنا كه بعدا جانشین شریف عوض میشود و درست خواهد شد.
از او تشكر بسیار كردم ،ولی پیشنهادش را نپذیرفتم و گفتم: امامی در ریاست سنا شد ،صبح روز جمعه ۲۶اوت به آنگاه مدتی دراز در مورد رویدادهای مملكت گفتگو
«گمان میكنم در خارج از دولت مفیدتر باشم تا درون آن». خانه من تلفن كرد .میخواست از سوی شریف امامی برای كردیم .از او انتقاد كردم كه به سود برخی از اعضای خاندان
با پافشاری گفت« :همه ما در وضعی هستیم كه باید تشكیل دولت با من مذاكره كند .وقتی همسرم به او گفت پهلوی ،برای آن كه مزایا و مجوزهای ویژهای به دست آورند،
فداكاری كنیم .خود من بسیار به خود فشار آوردم تا این كار در خانه نیستم ،سناتور پیر ورود شوهرش را به كابینه ،به پادرمیانی میكرد .یعنی برای امری كه امروز ،مردم شاه را به
دشوار را بپذیرم (بعدها پی بردم كه راست میگفته و در او تبریك گفته و به ستایش نخست وزیر و كارآزمودگی
پذیرش نخست وزیری بسیار تردید داشته است) .ولی كشور خاطرش ملامت میكنند.
در وضع بحرانی بسیار ناگواری است .میهنمان در خطر است سیاسیاش پرداخته بود. ــ «نه! تو انگار نمیفهمی .وقتی آنها هرچه میخواستند به
و من وجود شما را بسیار واجب میدانم .اعتبار شما در میان تمام روز ۲۶اوت به این ترتیب گذشت .بسیاری از دوستان دست میآوردند ،دیگر به سوی من پارس نمیكردند ...و من
روشنفكران و در قلب دانشگاهها كه در جوششاند ،بسیار شخصی یا سیاسی من كه خودم را از آنان پنهان نمیكردم میتوانستم كار خودم را انجام دهم .این را فراموش نكن!»
گرانقدراست.شماوزارتخانهكلیدیخواهیدداشت،وزارتعلوم به یاد گفتگوئی كه چهار سال پیش از آن در باغ ویلای
شخصیاش در كنار دریای مازندران با او داشتم ،افتادم.
وآموزشعالیبااختیاراتبسیارگسترده،بااعتبارات میدانست كه انتقادات زیادی به سیاستهایش دارم ،با این
حال گونهای رابطه میان ما ایجاد شده بود كه میتوان آن را
بدگمانی سیاسی و اعتماد شخصی گفت .در مورد امتیازاتی
كه برای دو تن از نزدیكان خاندان سلطنتی ــ یكی از
نزدیكان شاه و دیگری از بستگان شهبانو ــ قائل شده بود،
با سخره و اندوه گفت:
ــ باید جلوی آنها استخوان بیندازم تا آسوده باشم.
ــ اما میدانید كه در نهایت این كارها به ضرر چه كسی
تمام میشود؟
منظورم به كنایه ،شاه بود .هویدا مقصود مرا خوب درك كرد،
ولی خیلی از این اشاره خوشش نیامد و حرف را عوض كرد.
تشكیل كابینه جدید
جمعه ،شریف امامی تمام روز را به تلاش برای تشكیل
هیأت وزیران خود گذراند .شاه سه وزیر را به او تحمیل كرد:
امیرخسرو افشار برای وزارت امور خارجه .او كه سفیر
پیشین ایران در بن ،پاریس و لندن بود ،دیپلماتی خوش
پوش ،فرهیخته و باتجربه بود كه در وزارت خارجه یكی از
برجستهترین شخصیتها شناخته میشد .در چند سال پیش از
آن ،اندكی از كار بركنار مانده بود .اگر به یادداشتهای روزانه
امیراسدالله علم ــ كه تنها یار و محرم راز راستین شاه بود ــ
استناد كنیم میبینیم كه تكبر ،غرور و اعتماد به نفس خسرو