Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۰۸ (دوره جديد
P. 13
صفحه1۳شماره1۸۷۴ در داخل كشور ،این جشنواره بسیار بحثانگیز بود .اغلب ناجی مملكت وانمود میكردند .اعضای این هیأت
جمعه ۲1تا پنجشنبه ۲۷آوریل ۲0۲۳ فرهیختگان آشكارا با آن مخالفت میكردند و اعتقاد داشتند هرگز نتوانستند بر روی مسائل اساسی ،یا اساس مسائل
كه هزینهاش زیاد ،محتوایش بسیار غربی و جایی كه در آن
شد .در میان حركات بازیگران كه تقریبا برهنه بودند ،مردم به فرهنگ ایران داده شده ،تنگ است .مردم شیراز شكایت مربوط به اوضاع ،با هم به توافق برسند.
شگفت زده تصور كردند كه شاهد لواط هستند .البته نحوه داشتند كه به هنگام برگذاری جشنواره زندگی روزانهشان در آغاز نخستین جلسه هیأت دولت ،نخست وزیر ابتدا
اجرای نمایش هم چندان نجیبانه نبود .اعتراضات بالا گرفت، مختل میشود .البته در همه شهرهای بزرگ ،در هر جای از خداوند متعال سخن گفت و دعا كرد كه او ما را در
فریادهای اعتراض بلند شد و كار تقریبا به شورش كشید. دنیا چنین مراسمی ،زندگی معمول را قدری بر هم میزند. كنف حمایت خود قرار دهد .سپس نسخهای از قرآن آورد
پلیس ناچار به دخالت برای پراكنده كردن مردم خشمگین و برخلاف آنچه ممكن است تصور شود ،شاه چندان از این و وزیران ،جملگی سوگند خوردند كه به میهن خود وفادار
برنامهها خوشش نمیآمد ،و این تازه بهترین تعبیر از عقیده باشند و با همه توان به آن خدمت كنند .این ،رفتار و
پایان دادن به نمایش شد. اوست .او همواره در پایان تابستان بازدیدی طولانی از عملكردی غیرعادی بود ،بیگمان بدان منظور كه به ملاها
از فردای آن روز در چند مسجد شهر ،برخی واعظان با شیراز میكرد ،اما برای این كار منتظر میشد كه برنامههای
هیجان به ابراز نارضایتی خود پرداختند .البته اجرای نمایش جشنواره پایان گیرد .فقط هم یك بار همسرش را در جشن گزارش شود!
موقوف شد .دو روز بعد ،در دنیای كوچك سیاسی كشور هنر همراهی كرد .كه دلیلش پایان بخشیدن به شایعاتی بود آقای شریف امامی ،سپس از تك تك وزرا خواست در ظرف
هیچ كس نبود كه نداند شاه ،پس از آگاهی از ماجرا، كه براساس آنها ،با زنی رابطه دارد و بر سر این موضوع، یك هفته ،برنامه كار خود را آماده كنند تا در جلسه هیأت
بسیار خشمگین شده و مسئولان را متهم به «چپ گرایی»، وزیران مورد بحث قرار گیرد و در نهایت در برنامه كلی
«خرابكاری» و «ناآگاهی» نموده و تهدید به تنبیهشان كرده میانشان شكرآب است. دولت گنجانده و به پارلمان ارائه شود .رئیس دولت ،كه در
بود .ولی همه چیز آرام گرفت و شاه ،بدون شك به خاطر هنگامی كه رئیس دانشگاه «پهلوی» (شیراز) بودم (۷۱ حقیقت علیرغم میل خود نخست وزیر شده بود ،به این
علاقه به همسرش ،مثل همیشه تحمل كرد و دم نزد .چندی ــ ،)۱۹6۸روزی در گردشی در باغ ــ كاخ ارم كه متعلق به ترتیب اقرار میكرد كه كمترین فكر یا ابتكاری در مورد كاری
بعد« ،سرآنتونی پارسونز» سفیر انگلستان كه ماجرا را مطرح دانشگاه بود و شاه در آنجا اقامت میكرد ،به من گفت:
«نمیفهمم این جشنواره به چه درد ما میخورد .هزینهاش كه باید انجام شود ،ندارد!
كرده بود گفت« :در نهایت این فقط یك نمایش بود». گزاف است و گمان نمیكنم سودی داشته باشد .از هنرمندان من فورا رشته سخن را به دست گرفتم تا گوشزد كنم كه
به محض تشكیل كابینه جدید ،مسأله این جشنواره كم ارزشی كه كسی آنها را نمیشناسد دعوت میكنند ،تا تهیه برنامههای هر وزارتخانه ،با همه ریزهكاریهایش ،و
و تظاهراتی كه ممكن بود برانگیزد ،مطرح شد .همه حلق چند روزنامهنویس خارجی میهمان ،خاویار میتپانند بحث در مورد آنها در واقع تلف كردن وقت پرارزش است.
دعوتنامهها فرستاده شده و هزینه زیادی شده بود .اگر و به آنها هدیههای گوناگون میدهند .آنها هم وقتی به مملكت منتظر ارائه یك برنامه فوری برای رهائی از بحران،
مراسم لغو میشد ،باید همه جریمهها را میپرداختیم و كشورشان بر میگردند ،به روی ما تف میاندازند و انتقاد
خرج سنگینی به بار میآمد .از لحاظ حفظ امنیت ،همه با نقطهنظرهائی روشن و قاطع بود.
دستگاههای پلیس و «ساواك» ،به پرسشی كه از آنان شده، افزودم :باید از همین فردا به مجلس شورا برویم و سپس
پاسخ دادند كه میتوانند حفاظت جشنواره را تأمین كنند. بلافاصله به سنا .افكار عمومی به تكان شدید روانی نیاز
ارتش و ژاندارمری هم ظاهرا همین عقیده را داشتند و دارد .خسرو افشار ،وزیر امور خارجه بلافاصله و به گرمی به
پشتیبانی از من پرداخت و با لحنی آمرانه به نخست وزیر
هوآ گوئوفنگ در کنار محمدرضا شاه پهلوی و شهبانو فرح پهلوی ،هنگام دیدار دولتی از ایران
گفت« :آقا ،اكنون زمان پرچانگی نیست».
نخست وزیر پاسخ داد :این كه اوضاع خراب است ،همه
ما میدانیم و بیش از همه خود بنده .اما باید از تندروی و
شتاب زدگی پرهیز كنیم .باید با دقت برنامهای بسیار كامل
طرحریزی كنیم كه توجه همگان را جلب كند:در زمینه
كشاورزی ،صنعت ،بازرگانی ،مسكن ،آبادانی ،دادگستری و…
من لزومی به سرهم بندی كردن یك برنامه اضطراری نمیبینم.
بالاخره قرار شد در كمتر از یك هفته ،هیأت وزرا گرد
آیند و هر وزیر برنامه وزارتخانه خود را ارائه دهد .به این
ترتیب حدود دو هفته دولت فقط پیرامون مسائل به كلی
بیاهمیت بحث كرد .در صورتی كه هر روز ،وضع مملكت
هشداردهندهتر و خطرناكتر میشد .مثلا به خوبی به یاد
دارم بحث بیهودهای در مورد آن كه بسته به نوع زمین و
هوای ویژه هر استان ،باید از چه نوع تراكتوری با چه قدرتی
استفاده كرد ،سه ساعت به درازا كشید .چند وزیر سیاسی ،یا
شاید بهتر بگویم آگاه ،این بحث را با سكوتی حاكی از تأسف
و بیاعتنائی نظاره میكردند .این وضع دو هفته ادامه یافت
كه در آن مملكت بیشتر و بیشتر در آشوب و اغتشاش فرو
میرفت.
آماده بودند وظایف شان را انجام دهند و در صورت لزوم میكنند… ولی خوب ،شهبانو خیلی اصرار دارد ».و آنگاه جشن هنر شیراز
با سازمانهای برگذار كننده جشنواره همكاری كنند .هنگامی گویی یكباره متوجه شد كه در گفتار خود زیاده روی جشن هنر شیراز ،تحت ریاست عالیه شهبانو ،بزرگترین
كه نظر شاه پرسیده شد ،او تصمیم گیری را به عهده شهبانو كرده،افزود« :طبیعتا آنچه گفتم نباید تكرار شود ».اردشیر رویداد آخر تابستان در ایران بود .در آن جشنواره فرهنگی،
زاهدی كه خود مخالف سرسخت این جشنواره بود هم در در كنار چند گروه ایرانی ،هنرمندان بزرگ دنیا چون «بژار»،
و نخست وزیر گذاشت. یادداشتها و خاطراتش مینویسد كه شاه با این كه اجازه «اشتوك هاوزن»« ،آرتور روبینشتاین»« ،كارایان» … دعوت
یك روز ،اوایل سپتامبر ،تقریبا ساعت ۹صبح تلفن دفتر میشدند و در خرابههای شكوهمند «تخت جمشید» یا كاخ
من زنگ زد .آیتالله شریعتمداری بود كه گفت« :به من برگذاری آن جشن را میداد ،ولی مخالفش بود. و باغهای شیراز ،برنامه اجرا میكردند .متأسفانه هنرمندان و
گفتهاند كه قرار است تصمیمی برای جشن هنر شیراز گرفته روز ۲۵اوت ،۱۹۷۷اتفاق ناگواری در جشن هنر افتاد. گروههای فرو رتبهتر ،و حتی به راستی بیارزش هم ،بی آن
شود .میدانید ،من چیزی از این برنامهها نمیدانم ولی یك گروه كوچك به قول شاه مبتذل ،كه از «بالكان» آمده كه دلیلش واقعا دانسته شود دعوت میشدند .پوشش رادیو
قضیه پارسال تكان دهنده بود و غیرقابل تحمل .امیدوارم بودند ،به كلی ناشناس بودند و هیچكس نمیدانست به چه تلویزیونی و مطبوعاتی جشن هنر ،به وسیله كمیته برگذاری
حرفم را خوب بفهمید .ولی به اعلیحضرت یا هركسی كه به دلیل دعوت شدهاند ،برنامهای شبانگاهی داشتند .برای آن كه وابسته به رادیو تلویزیون ملی ایران ــ كه بهره برنده
او مربوط میشود ،بگویید كه لغو برنامه جشن هنر شیراز، كه همگان با هنر مدرن آشنا شوند ،نمایش آنها در ویترین اصلی و حتی تنها دلیل وجودی آن بود ــ صورت میگرفت.
یك فروشگاه اتومبیل در یكی از خیابانهای بزرگ شیراز اجرا
اشتباه بزرگی است .تحول اوضاع چنان است كه