Page 21 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۳۲ (دوره جديد
P. 21
صفحه ۲1شماره 18۹8 انسانها در اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸به آیا عقلانیت مورد نظر جمهوری اسلامی از اینگونه
جمعه ۶تا پنجشنبه ۱۲اکتبر ۲۰۲۳ اوج خود رسید .اعلامیه در ماده ۱۸آزادی اندیشه ،وجدان ،و خرد جمعی متابعت میکند؟ با توجه به تجربیات دوران
مذهب را مورد شناسایی رسمی قرار داده و از همه اعضای حیات جمهوری اسلامی ،پاسخ به این پرسش بیتردید
این میثاق را نادیده میگیرد و هیچ مرجع قانونی هم جامعه بینالملل میخواهد تا آن را به عنوان حقوق ذاتی منفی است .عقلانیت خودساخته جمهوری اسلامی نه تنها
برای رسیدگی به این نقض تعهدات قراردادی وجود ندارد. همه انسانها محترم شمرده ،در اجرای آن بکوشند ،و به نتوانسته است با عقلانیت جمعی و تلاش برای حفاظت از
در حقیقت ،برای اجرای مؤثر این میثاق ،پروتکلی تنظیم ترویج و پیشبرد آن اهتمام ورزند .اعلامیه این حق را برای منافع جهانی سازگار باشد ،بلکه معنی ،مفهوم ،و اهمیت
شده که به موجب آن کمیته حقوق بشر به عنوان یک همه تصدیق کرد که آزادی تغییر دین ،که بحث برانگیزترین خرد جمعی را به پایینترین درجه ممکن تنزل داده تا
ارگان معاهدهمحور به وجود آمد تا ناظر رفتار کشورها همه آزادیهاست ،باید محترم شمرده شود .البته اگرچه بتواند با استفاده ابزاری از آن برای توجیه سیاستهای خود
باشد .با این قصور آگاهانه و عامدانه ،آیا جمهوری اسلامی بطور رسمی اعلامیه جهانی یک قرارداد الزامآور نیست تا
همه اعضای ملل متحد را به احترام به آن مجبور کند ،اما استفاده کند.
میتواند سخنی پیرامون عدالت به زبان آورد؟ از نظر بسیاری از حقوقدانان بینالمللی ،امروزه چنین بیان
.۲مقاولهنامه بینالمللی علیه شکنجه و دیگر رفتارهای رسمی حقوق بشری به حوزه حقوق بینالملل عرفی راه یافته موضوع دوم :معنویت
بیرحمانه و تنبیهات خوارکننده و غیرانسانی توسط مجمع و ابعاد متعهدانه و الزامآور به خود گرفته است .میثاق اگر منظور از معنویت وجود معنی در مفهوم حیات و
عمومی در سال ،۱۹۸۴هرگز توسط جمهوری اسلامی حقوق مدنی و سیاسی مصوب مجمع عمومی سازمان ملل روابط اجتماعی فراتر از ابعاد محاسبه سود و زیان مادی
پذیرفته نشده است .در نتیجه دستان خود را باز گذاشته در سال ،۱۳۶۶که یک معاهده چندجانبه الزامآور برای بیش باشد ،از آغازین ادوار شکلگیری حقوق بینالملل تلاش
تا بدون پذیرفتن هیچ نوع تعهد حقوقی بینالمللی بطور از ۱۴۰کشور عضو آن است ،از آزادیهای مذهبی حمایت برای معنی در حیات بینالمللی حضور داشته است .هدف
پیوسته شهروندان را مورد شکنجههای وحشیانه قرار دهد. میکند .اعلامیه سال ۱۹۸۱مجمع عمومی سال ۱۹۸۹درباره این تلاشها این بوده است تا از خودمحوریها کاسته و
با در نظر داشتن این بیاعتنایی به تعهدات بینالمللی مورد رفع همه اشکال عدم مدارا و تبعیض مبتنی بر مذهب یا مواضع فردگرایانه کشورها را به تصمیماتی که به خیر
قبول جهانیان ،آیا جمهوری اسلامی میتواند داعیه عدالت اعتقاد نیز یک سند حقوقی غیر الزامآور است .اما مانند عمومی معطوف است نزدیک کند .معنی و مفهوم حیات
اعلامیه جهانی باید آن را به عنوان مهمترین بیانیه بینالمللی در راستای این هدف قابل توضیح است .اما از آنجا که
داشته باشد؟! سنتهای دینی به ویژه مسیحیت در شکلگیری روابط
.۳مقاولهنامه بینالمللی علیه ناپدیدشدگان اجباری، در حمایت از تنوع مذهبی در نظر گرفت. و حقوق بینالملل مدرن نفوذ مؤثری داشتند ،موضوع
مقاولهنامه بینالمللی مربوط به ممنوعیت تبعیض علیه حال اگر این موارد را به عنوان شواهدی از قواعد معنی حیات با آموزههای این سنت آمیختگی پیدا کرد.
زنان ،و یا مقاولهنامه بینالمللی مربوط به کارگران مهاجر و بینالمللی و رویههای کشورها در نظر بگیریم ،این اما به تدریج و با فاصله گرفتن از ادوار اولیه عصر مدرن،
خانوادههای آنان ،هیچکدام توسط جمهوری اسلامی ایران حقیقت آشکار میشود که معنویت مورد توجه جمهوری این نگرش معنویتگرایانه نیز ابعاد سکولار و غیردینی
مورد پذیرش قرار نگرفته است و در نتیجه بدون هیچ اسلامی هیچ نوع نزدیکی با آن نمیتواند داشته باشد زیرا به خود گرفت .چند مثال ساده شاید بتواند این ادعا را
اعتنایی به سرزنشهای جهانی اینگونه جنایات را ادامه حکومت فقاهتی حاکم بر ایران امروز به این قوانین توضیح دهد .هوگو گروسیوس از پیشگامان و بنیانگذاران
میدهد .باز هم همان پرسش پیشین مطرح میشود که آیا بینالمللی اعتقاد ندارد .عدم اعتقاد آگاهانه نسبت به حقوق بینالملل مدرن در اندیشههای خود تحت تاثیر
جمهوری اسلامی میتواند در محفلی جهانی مانند مجمع این اسناد حقوقی نه تنها در بن و پایههای نظری نظام جنبش اصلاحطلبی (رفرماسیون) کلیسا بود ،نهضتهای
عمومی ملل متحد سخنی از عدالت به زبان آورد آنهم ولایت فقیه مشهود است ،بلکه سردمداران حکومت اصلاحی قرن نوزدهم مانند لغو بردهداری و یا تلاش
در حالی که مرتکب شنیعترین اشکال بیعدالتی شده و دینی نیز به صراحت و آشکارا همواره بیان داشتهاند که برای شناسایی و پیشبرد حقوق زنان و امر برابری نیز
نمیتوانند پذیرای چنین تعهدات بینالمللی باشند .بنابراین نمیتوانست از اینگونه اندیشهها مبرا باشد .جنبشی که
میشود؟! طرح بحث معنویت در سخنان رئیسی بجز شعاری عاری با پیشنهادات ویلسون برای تاسیس جامعه ملل و دادگاه
از معنی و مفهوم نیست .از همه مهمتر اینکه معنویت دائمی دادگستری بینالمللی انجام گرفت و در سال ۱۹۱۹
موضوع چهارم :اخلاق و حقباوری خودساخته مدل جمهوری اسلامی در تناقض ماهوی آشکار به اوج خود رسید نیز نمیتوانست از اندیشههای اصلاحی
از مفاهیم دیگری که رئیسی در سخنرانی خود در نهضت پروتستان جدا باشد .در نتیجه هرچند که این
مجمع عمومی به آن پرداخت بحث اخلاق و حقباوری با قوانین بینالمللی یادشده دارد. منابع الهام در خصوص معنی و مفهوم حیات با باورهای
بود .به درستی منظور او از اخلاق چیست؟ آیا مفهوم معنوی مسیحایی پیوند داشتند ،اما با ورود به سالهای
خوددرآوردی اخلاق ادعایی جمهوری اسلامی با معنی موضوع سوم :عدالت پایانی جنگ جهانی دوم و شکلگیری نظم نوین بینالمللی
و مفهوم اخلاق در حقوق بینالملل مطابقت دارد؟ در در سخنرانی رئیسی سومین مفهوم ادعای بیپایهی پیوندهای خود را از باورهای دینی گسیخت و افقهای
حقوق بینالملل مفهوم اخلاق یک مؤلفه هنجاری است عدالت است .به درستی منظور از عدالت در متن قواعد سکولار را در دستور کار توسعه و ترویج حقوق بینالملل
که کشورها را متعهد میسازد تا برخلاف منافع ِصر ِف خود بینالمللی چیست؟ شاید سادهترین تعریفی که میتوان
به سمت تبعیت از قوانین بینالمللی هدایت کنند .این از مبحث عدالت داشت این است که یعنی استقرار و قرار داد.
نوع اخلاقیات در قوانین بینالمللی به این معنی است که برقراری فضایی که در آن هیچ نوع ترسی از سرکوب، پس از کشتارهای قومی و مذهبی در جنگ جهانی دوم
نیروی باطنی در قانونگذاری بینالمللی وجود دارد که بر سانسور ،بازداشت ،زندانی شدن ،و یا شکنجه برای ابراز که به واسطه داعیه برتریطلبی فاشیسم توجیه میشد،
خلاف ابعاد ظاهری و قراردادی آن قوانین ،فرمانی صادر عقیده مطابق با قوانین بینالمللی حقوق بشر وجود نظام بینالمللی نوین آزادی وجدان و باور را به عنوان
میکند که کشورها خود را بیآنکه به لحاظ حقوقی نداشته باشد .در شرایط سخت سرکوبهای خشن سنگ بنای جامعه بینالمللی صلحآمیز قرار داد .منشور
موظف باشند ،خود را بر اساس همان فرمان اخلاقی به این حکومتی ،عدالت یعنی رها بودن از جنایت نسلکشی، ملل متحد با تاکید و باز تایید ایمان و باور همه مردمان
معیارهای رفتاری متعهد سازند .بنابراین ،صرف بیان اخلاق جنایات علیه بشریت ،جنایات جنگی ،شکنجه و ناپدید متحد به ارزش ذاتی همه مردم و برابری آنها ،فضایی را
در یک سخنرانی و وزن مثبت و عمیق قابل توجه مفهوم شدن اجباری .این حقیقت را باید مورد توجه قرار داد که فراهم آورد تا در آن کشورهای عضو جامعه بینالمللی
اخلاق و حقباوری برای توضیح رفتارهای یک حکومت قربانیان بیعدالتی آنهایی هستند که این نوع جنایتهای موظف باشند مردم را در انتخاب روش زندگی خویش
کافی نیست .از همه مهمتر این است که کاربرد چنین آزاد گذاشته ،و در اجرای این آزادی برنامهریزیهای لازم
مفاهیمی به دلیل اهداف فریبکارانهای که در پشت آن بینالمللی در مورد آنها روا شده است. را انجام دهند .هرچند که در منشور اشاره مستقیمی به
نهفته است ،دقیقاً در تضاد با اخلاق در حوزه بینالمللی در اینجا مناسب است فقط برخی از اسناد حقوق بشری معنای زندگی و معنویت نشده ،اما دقت در واژههایی
قرار میگیرد .باید همچنین یادآوری کرد که حتی اگر را که نوید برقراری عدالت از این زاویه دید را میدهند، که بطور حسابشده در آن به کار گرفته شدهاند ،مانند
حقوق بینالملل به دلیل نارساییهای ماهوی که در خود ضرورت توجه به ارزش و کرامت انسان ،برابری همه مردم،
دارد ،این فرصت را در اختیار حکومتها قرار دهد تا یادآوری شوند: مفهوم عدالت ،و رسیدن به خوشبختی همه نشان از این
مواضع خود را برخلاف خیر عمومی دنبال کنند اما همان .۱میثاق بینالمللی حقوق سیاسی و مدنی توسط مصوب واقعیت دارند که نویسندگان این منشور به اهمیت معنا
مفهوم اخلاق کشورها را فرا میخواند تا برخلاف اهداف سال ۱۹۶۶مجمع عمومی سازمان ملل متحد ،توسط دولت
سیاست خارجی و منافع ملی ،به ویژگیهای اخلاقی و ایران پیش از انقلاب امضا شده و به تصویب قانونگذاری و معنویت دقت کامل داشتهاند.
حقباوری ملتزم باشند .به درستی آیا جمهوری اسلامی داخلی نیز رسیده است .جمهوری اسلامی ایران نیز به این این تلاش برای اهمیت معنی زندگی با تکیه بر اراده آزاد
میتواند مواضع ضد اخلاق جهانی خود را زیر پرده الفاظ میثاق تعهد دارد اما در عمل ،همه تعهدات خود در
فریبندهای مانند اخلاق پنهان سازد؟