Page 51 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۴۴ (دوره جديد
P. 51

‫صفحه‌‌‪‌‌‌‌۵‌‌1‬شماره‌‪1۹10‬‬                                                                                                ‫وارد یک دوره افول اقتصادی‪ -‬اجتماعی شد که با‬
‫جمعه ‪ ۵‬تا پنجشنبه ‪ 11‬ژانویه ‪۲0۲4‬‬                                                                                        ‫سیاستهای ریاضت اقتصادی ترکیب میشد‪ .‬درواقع این‬
                                                                                                                        ‫خیریه به عنوان یک قهرمان در بخش سوم یا همان خدمات‪،‬‬
‫درگذشت پروانه مرزبان‪ُ ،‬مبلغ سرشناس تاریخ و‬                                                                              ‫توسط نخست وزیر وقت دیوید کامرون به عنوان بخشی از‬
          ‫تمدن و فرهنگ ایران‬                                                                                            ‫«برنامه جامعه بزرگ» ارائه شد‪ .‬این شرایط در حکم اخیر‬
                                                                                                                        ‫دادگاه عالی تایید شد که خاطرنشان کرد‪« :‬بدون مناقشه در‬
‫بانکوک بود که بانو مرزبان با برخوردارى ازشخصیت دلنشین‪،‬‬     ‫= بانو مرزبان به هر نقطهاى از جهان كه همراه همسر‬             ‫مورد افزایش تقاضا برای خدمات مؤسسه “کودکان” پس از‬
‫وقار وظرافت‪ ،‬بیشترین تأثیر را در تغییر تصور نادرست‬         ‫دیپلماتش سفر مى كرد‪ ،‬ایران را به عنوان كشورى پیشرفته‬         ‫بحران مالی ‪ ،٠٨/٢٠٠٧‬رکود اقتصادی به ویژه از سال ‪٢٠١٢‬‬
‫غرب از زنان کشورهاى خاورمیانه داشت ‪ .‬او در برخورد با‬       ‫و مترقی‪ ،‬با تاریخى درخشان و فرهنگ و ُهنر غنى معرفى‬           ‫با کاهش قابل توجه بودجههای نهادهای محلی همراه شد‪».‬‬
‫مطبوعات و رسانهها داراى اعتماد به نفس بود و همیشه‬                                                                       ‫اما در حالی که مؤسسه کودکان و سایر موسسات خیریه‬
‫بطور واضح تأکید میکرد که بانوان در ایران نقش مهم و‬                                               ‫مىكرد‪.‬‬                 ‫تحت فشار قرار میگرفتند تا حمایت بیشتری از کودکان و‬
                                                           ‫بانو معصومه (پروانه) مرزبان همسر منوچهر مرزبان‪،‬‬              ‫جوانان آسیبپذیر ارائه دهند و خدماتی را جبران کنند که‬
             ‫موثرى به عنوان عوامل تغییر ایفا میکنند‪.‬‬       ‫سفیر فقید دوران پادشاهی محمدرضاشاه پهلوی‪ ،‬شب‬                 ‫توسط نهادهای محلی کاهش یافته بود‪ ،‬دولت مرکزی به‬
‫بانو مرزبان سومین پسرش ‪،‬مسعود مرزبان را در سال‬             ‫بیست و سوم دسامبر ‪ ( ٢٠٢٣‬دوم دیماه ‪ )١۴٠٢‬در واشنگتن‬          ‫نوبه خود نتوانست حمایت مالی خود را از بخش خدمات‬
‫‪ ١٩۶۶‬در بانکوک به دنیا آورد‪ .‬او در سال ‪ ،١٩۶٨‬به شخصیتی‬                                                                  ‫افزایش دهد‪ .‬همین شرایط اساسی بود که باعث تعطیلی‬
‫شناخته شده در تایلند تبدیل شد و میزبان مقامات دولتی‪،‬‬                        ‫در آرامش چشم از جهان فرو بست‪.‬‬
‫دیپلماتها و اعضای دربار سلطنتی تایلند در سفارت و‬           ‫خانم مرزبان که با نام مستعار پروانه شناخته میشد‪ ،‬در‪١٧‬‬                                   ‫مؤسسه «کودکان» شد‪.‬‬
‫اقامتگاه ایران بود‪ .‬در همان سال میزبانى محمد رضا شاه‬       ‫ژانویه ‪ ١٩٣١‬در گرگان ایران از مادر عالیه (اولگا) جندیری‪ ،‬از‬  ‫کامیلا از زمان بسته شدن تاسفبار مؤسسه «کودکان»‬
‫پهلوى‪ ،‬شاهنشاه ایران در نخستین سفر رسمیخود به تایلند‪،‬‬      ‫خانواده اشراف گُرجستان و جواد میرفندرسکی‪ ،‬از فرماندهان‬       ‫تا زمان مرگش برای احیای شهرت این سازمان تلاش کرد و‬
                                                                                                                        ‫در برابر اتهامات سوء مدیریت مطرح شده در دادرسیها‬
               ‫در سفارت ایران را نیز به عهده داشت‪.‬‬                                       ‫نظامی به دنیا آمد‪.‬‬             ‫و شکایتهای اولیه در گزارش کمیسیون خیریه دفاع کرد‪.‬‬
‫آخرین انتصاب منوچهر مرزبان در سال ‪ ١٩٧٠‬به عنوان‬            ‫او که از دوران جوانی خلاق و هنرمند بود‪ ،‬در تهران‬             ‫هدف او این بود که اطمینان حاصل کند که برنامه ویژه و‬
‫سفیر ایران در سوئد‪ ،‬فنلاند و ایسلند بود‪ .‬پروانه مرزبان از‬  ‫تحصیل کرد و از دانشکده هنرهاى زیبا در رشته مد و طراحی‬        ‫منحصر به فر ِد مراقبت که از سوی مؤسسه «کودکان» ارائه‬
‫این فرصت برای بازگویی روایت خود در دربار دیپلماتیک‬         ‫دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد که هر دو در دوران تصدی‬          ‫شده بود‪ ،‬بیاعتبار نمیشود و فضایی را برای سازمانهای‬
‫و سلطنتی استکهلم استفاده کرد‪ .‬او که با شاهزاده برتیل‪،‬‬      ‫همسرش به عنوان یک دیپلمات به خوبی به او خدمت کرد‪.‬‬            ‫خیریه حفظ میکند تا در رویکردهای خود برای مراقبت‬
‫دوکهالند (پسر شاه سوئد) و همسرش دوشس لیلیان دوست‬           ‫پروانه مرزبان با همسر اول خود‪ ،‬منوچهر عظیما که او نیز‬        ‫و حفاظت از گروههای آسیبپذیر مانند کودکان و جوانان‪،‬‬
‫شده بود‪ ،‬همچنان از ارتباطات خود براى ادامه معرفى ایران‬     ‫از سفراى دولت شاهنشاهى در اوایل دهه ‪ ١٩۵٠‬بود ازدواج‬
‫به عنوان کشورى با تمدنى ریشه دار و نفوذى چشمگیر در‬         ‫کرد و ثمره آن‪ ،‬اولین پسرش رامین عظیما بود‪ .‬وى سپس در‬                                ‫آرزوهای بزرگ داشته باشند‪.‬‬
                                                                                                                        ‫در سال ‪ ٢٠٢١‬پس از یک پرونده حقوقی سه سال و نیمه‪،‬‬
       ‫خاورمیانه و نیرویى مثبت در جهان‪ ،‬استفاده کرد‪.‬‬         ‫اواخر دهه ‪ ١٩۵٠‬با منوچهر مرزبان پیوند زناشویى بست‪.‬‬         ‫دادگاه عالی به نفع کامیلا باتمانقلیچ رای داد و خاطرنشان‬
‫پس از شورش اسلامى در سال ‪ ،١٩٧٩‬خانم مرزبان با همسر‬         ‫در سال ‪ ،١٩۵٨‬منوچهر مرزبان به عنوان سرپرست سفارت‬             ‫کرد که پس از رسیدگی به شکایتهای رسمی‪ ،‬مدل فعالیت‬
‫و دیگر اعضاى خانواده به لندن رفته و سپس به نزدیکی‬          ‫ایران در ژاپن به توکیو رفت‪ .‬خانم مرزبان نقش همسر سفیر‬        ‫مؤسسه «کودکان» ناپایدار نبوده و اتهامات سوء مدیریت و‬
‫واشنگتن‪ ،‬جایی که فرزندانش به عنوان دانشجو ساکن‬             ‫بودن را جدی گرفت و ایران را به عنوان جامعهای پیشرفته و‬
‫شده بودند‪ ،‬مهاجرت کرده و در آنجا مستقر و بازنشسته‬          ‫مترقی و در عین حال متمایز و غنی از تاریخ‪ ،‬معرفى مى کرد‪.‬‬                    ‫سوء استفاده از بودجه بیاساس بودهاند‪.‬‬
‫شدند‪ .‬شخصیت والاى او در ‪،Bethesda، Chevy Chase‬‬             ‫در سال ‪ ١٩۶٠‬منوچهر مرزبان‪ ،‬به عنوان وزیر مختار ایران‬         ‫در این حکم‪ ،‬قاضی از کامیلا به دلیل «فداکاری عظیمی که‬
‫و ‪ Gaithersburg‬مریلند‪ ،‬جایی که بسیاری از اقوام بزرگ‬        ‫در سوئیس منصوب شد‪ .‬پروانه مرزبان با استفاده از این‬           ‫طی سالها براى جوانان آسیبپذیر نشان داده» و موفقیت‬
‫وى از جمله پسرعموهای نزدیکش و فرزندانشان نیز در آنجا‬       ‫فرصت‪ ،‬عمق و زیبایی فرهنگ ایرانی را به مجامع دیپلماتیک‬        ‫او در ایجاد یک موسسه خیریه موفق که «کاری باورنکردنی»‬
                                                           ‫و سازمان ملل در ژنو نشان داد‪ .‬تسلط او به زبانهاى فرانسه‪،‬‬     ‫انجام داد‪ ،‬ستایش کرد‪ .‬در دسامبر ‪ ،٢٠٢٢‬در بررسی قضائی‬
              ‫ساکن شده بودند‪ ،‬همچنان مشهود بود‪.‬‬            ‫انگلیسی‪ ،‬فارسی و آشنایى با زبان روسی‪ ،‬همراه با شخصیت‬         ‫گزارش کمیسیون خیریه‪ ،‬که دادگاه عالی اذعان میکند که‬
‫ذوق بیعیب و نقص‪ ،‬ظرافت و تیزهوشی خانم مرزبان‪،‬‬              ‫دلپذیرش به وى اجازه میداد تصویری از بانوان ایرانی را مطابق‬   ‫«چندین یافته نامطلوب در مورد مدیریت این مؤسسه خیریه‬
‫همچنین عشق او به بازى بریج تا اوایل دهه نود ادامه یافت‪.‬‬    ‫با دنیای در حال تغییر و مدرن شدن سریع ارائه دهد‪ .‬او در‬
‫از وى فرزندانش رامین عظیما‪ ،‬منوچهر و مسعود مرزبان و‬        ‫سال ‪ ١٩۶٢‬صاحب دومین پسرش منوچهر مرزبان (پسر) شد‪.‬‬                        ‫نشان میدهد»‪ ،‬از کامیلا رفع مسئولیت شد‪.‬‬
‫نوههایش کامران‪( Kaylan ،‬کیلان)‪( Elika ،‬الیکا)‪ ،‬و کیانا‬     ‫آقاى مرزبان از سال ‪ ١٩۶۴‬تا ‪ ١٩۶٨‬در اوج جنگ ویتنام به‬         ‫در حالی که او درگیر این مبارزات قانونی بود‪ ،‬سلامتی‬
                                                           ‫عنوان سفیر ایران در تایلند‪ ،‬مالزی و لائوس منصوب شد‪ .‬در‬       ‫کامیلا رو به افول گذاشت‪ .‬یک اختلال غدد درونریز که از‬
                        ‫مرزبان به یادگار ماندهاند‪.‬‬                                                                      ‫کودکی بر سلامت او تأثیر گذاشته بود به این معنی بود که‬
                                                                                                                        ‫مصونیت بدن وی ضعیف و وی دچار مشکل ایمنی است‪.‬‬
                                                                                                                        ‫از زمان همهگیری کووید‪ ،١٩-‬او تنها چند بار آپارتمان کوچک‬
                                                                                                                        ‫خود را در شمال لندن برای درمان در بیمارستان به دلیل‬
                                                                                                                        ‫عفونت مکرر ترک کرد‪ .‬اما «عشق بیامان» وی نمیتوانست‬
                                                                                                                        ‫او را فقط در دو اتاق کوچک نگه دارد و در هفتههای قبل‬
                                                                                                                        ‫از مرگش‪ ،‬با کمک گروهی از داوطلبان‪ ،‬برای خرید هدایای‬
                                                                                                                        ‫تعطیلات کریسمس برای بیش از ‪ ٢٠٠٠‬کودک آسیبپذیر‬

                                                                                                                                                ‫کمک مالی جمعآوری کرد‪.‬‬
                                                                                                                        ‫کامیلا در شب اول ژانویه پس از جشن تولد با خانوادهاش‬
                                                                                                                        ‫در خواب در آرامش چشم از جهان فرو بست‪ .‬تا زمان فوتش‪،‬‬
                                                                                                                        ‫او به کار با کودکان آسیبپذیر ادامه داد‪ .‬کودکانی که یا با‬
                                                                                                                        ‫او تماس میگرفتند یا با وى ملاقات میکردند تا در مورد‬
                                                                                                                         ‫آسیبهای روحی‪ ،‬ناامنیها و مشکلات خود صحبت کنند‪.‬‬
                                                                                                                        ‫کامیلا باتمانقلیچ میخواست به این کودکان با مراقبت و‬
                                                                                                                        ‫حمایتی که شایستهی آن بودند یاری برساند و آنها را گرامی‬
                                                                                                                        ‫بدارد‪ .‬خدمات زندگی او برای آنها افتخاری بود و قدردانی و‬

                                                                                                                         ‫سپاس آنها در این است که وى را همواره گرامی داشتهاند‪.‬‬
   46   47   48   49   50   51   52   53   54   55   56