Page 50 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۴۶ (دوره جديد
P. 50
صفحه۵0شماره1۹1۲
جمعه ۲۹دیماه تا ۵بهمنماه 140۲خورشیدی
سدهائی که شکسته میشود تا زنان رها شوند
سپیده رشنو حنیف حیدرنژاد -سپیده رشنو نوشته کوتاهی در صفحه
اینستاگرامش پست کرده و در آن چندین سد و مانع که در
یا روستا -چه در محله یا خانواده یا در محل کار و …) و ارزشهای مذهبی در جامعه و خانواده میپردازد .حکومت برابر جنبش «زن ،زندگی ،آزادی» قرار دارد را به زبانی ساده
به جنگ ارزشهای ارتجاعی و ضدبشری رفته که در طول از این طریق اهداف و ارزشهای خودش را بطور نامرئی
قرنها ریشه عقبماندگی ایران و ایرانیان است .این یک از همان بدو تولد در ذهن و ضمیر کودکان جا انداخته و در مقابل دیدگان قرار میدهد.
انقلابیست که شروع شده و لایه به لایه و مرحله به مرحله به تدریج و با بزرگ شدن آنها ،این ارزشها را با روشهای نوشته حاضر سدهائی را که که وی در نوشتهاش به
پیش خواهد رفت و حتی پس از سرنگونی نظام سیاسی مختلف آموزشی -تربیتی ،هرچه بیشتر در شخصیت کودکان آن اشاره کرده کمی میشکافد :سد «خود» ،سد خانواده،
فعلی نیز همچنان ادامه خواهد داشت .هر فرد ایرانی که و نوجوانان نهادینه میکند تا آسودهخاطر باشد که کودکا ِن سد ُسنت -مذهب -جامعه که در هم تنیده شدهاند ،سد
در این مسیر تلاش میکند تا خودش را سریعتر رها کند، دیروز در جوانی و بزرگسالی ،پیروانی مطیع و حرف شنو حکومت .این سدهای مختلف از هم جدا نبوده و مانند
پیروزی نهائی نیز سریعتر به دست خواهد آمد .بدین خواهند بود و برایش دردسر درست نخواهند کرد .سپیده حلقههای یک زنجیر بهم وصل هستند و بر ذهن و فکر و
ترتیب بین رهائی فردی و آزادی سیاسی -اجتماعی ،رابطهای رشنو در نوشته خودش به خوبی کشمکشهای عاطفیاش
در مواجهه با این سدها و عبور از آنها را بطور خلاصه بازتاب بر پای همه ما قفل شدهاند.
مستقیم وجود دارد.
داده است. سدها و موانع رهائی فردی و آزادی اجتماعی
سدشکنان سوم -سد «خود» :آنجا که هر زن یا مرد یا هر شهروندی یکم -سد حکومتی :در ایران امروز ما ،در مبارزه فردی
نوشته کوتاه سپیده رشنو با این جملات به پایان میرسد: در قبال رفتاری که میخواهد انجام دهد مدام با خودش در برای رهائی بر پایه ارزشهای انسانی و در مبارزه برای
«حالا زنی ۲۹ساله بازگشته با حقیقتی که دیگر نمیخواهد کلنجار است که :بکنم یا نکنم ،چی بگم ،چکار کنم و…؟ با آزادی سیاسی -اجتماعی بر پایه ارزشهای حقوق بشری و
از کسی پنهانش کند .بی اینکه بدود ،بی اینکه فرار کند دمکراتیک ،س ِد حکومت در بین همه موانع موجود از همه
و بی اینکه بی ِم روبرو شدن داشته باشد .بازگشته تا بر “سد خود” درگیر است. بلندتر و قویتر و محکمتر است .زیرا حکومت با پایههای
چهرهی زادگاهش ،بر چهرهی روستا بنویسد زنده باد همهی سپیده رشنو در همان تهران و قبل از سفر به زادگاهش، مختلفی مثل نظام آموزش و پرورش ،رسانههای جمعی و
سدهایی که شکستند و زنده باد همه سدشکنان .بنویسد روستائی در حومه خرم آباد ،با این سد درونی مواجه بود نیروهای رنگ وارنگ سرکوبگر و نیز با ابزارهای مختل ِف
زنده باد فاتحا ِن ایستاده بر سدها ،زندهباد ویداها…» وی که چه بپوشم؟ آیا بهتر نیست برای حفظ ظاهر و در رفتن تنبیهی این سد را تقویت کرده است .درگیر شدن با سد
امروز خود در ردیف آنانی قرار دارد که از آنان به عنوان از زخم زبان و نگاههای آزاردهنده یا برای آنکه پدر و مادر حکومت نیاز به آگاهی ،اراده ،باور به کرامت انسانی خود
“سدشکن” یاد میکند .وه! چه زیبا و شورانگیز ش ُکفتن دلخور نشوند ،شالی بر دور گردن بیاندازم؟ وی میتوانست
جوانههائی که جمهوری اسلامی فکر میکرد با تبر ،ریشه همانجا تسلیم شود و به اندازه کافی دلیل هم برای توجیه و دفاع از آن دارد.
تصمیم خودش داشت .اما پاسخش “نه” بود« .سامان»، زمانی که خودآگاهی انسانمدار در فرد شکل بگیرد ،به
آنها را زده است! نفر همراه وی میتوانست نقش حمایتی خودش را تقویت تدریج تر ِس درگیر شدن با سد حکومتی و نهادهای مدافع
پیروزی مردم ایران ،علیه جمهوری اسلامی تا این مرحله کند ،ولی اما و اگرهائی را مطرح میکند .پدر ،مادر و یا آن ریخته و جای آن را انگیزه و شوق بزر ِگ نبرد برای آزادی
مرهون تلاش همه افرادیست که با پذیرش خطر یا فدا کردن هر فرد دیگر که حتی شاید بخاطر ترس از آینده سپیده و رهائی فردی -اجتماعی میگیرد .این چیزیست که امروز
جان خود از ارزشهای حقوق بشری و کرامت انسانیشان رشنو با پوشش اختیاری اش مخالفت میکردند ،میتوانستند بخش بزرگی از مردم ایران به آن رسیده و قشری پیشتاز در
دفاع کرده و به آزادی و سربلندی ایران و رفاه اجتماعی متفاوت از آنچه وی در نوشتهاش تشریح کرده رفتار کنند، بین جوانان ،به ویژه در زنان ایرانزمین ،چنین انگیزه زندگی
برای همه ایرانیان فکر کردهاند .پیشتاز و پیشگام این مبارزه، لازمه آن اما این بود که آنها نیز باید قبل از هرچیز از سد بخشی را الهامبخش مبارزه خود کردهاند .در کلمات سپیده
زنان جوان ایرانزمین هستند که هر روز با ابتکاری نو پرچم رشنو و یا رویا حشمتی که در آن شلاق خوردنش در دادگاه
این مبارزه را برافراشته نگه داشتهاند .پیروزی نهائی زمانی درونی «خود» عبور میکردند. حکومتی را تشریح کرده بود میتوان چنین اراده و عزم
فرا خواهد رسید که اکثریت بزرگی از مردم ایران ،همچون
سپیده به این باور برسند که هرکسی باید از خودش شروع جنبش “زن ،زندگی ،آزادی” ،انقلابی در حال شدن مصممی را به خوبی دید.
کند .برای آزادی فقط کافیست که به ذلت و اطاعت و ُسنت جنبش “زن ،زندگی ،آزادی” نه تنها علیه نظام سیاسی دوم -س ِد در هم تنیده خانواده -جامعه -سنت -مذهب:
و ترس و… هر چیز تحقیرکننده یا اسیرکننده دیگر تن در حاکم ،یعنی علیه جمهوری اسلامی قد علم کرده ،بلکه به حتی آنزمان که بخش بزرگی از جامعه با حکومت مخالف
دلیل درگیر شدن با لایههای عمیق فکری -فرهنگی در ذهن است میتواند به اشکال مرئی و نامرئی ،ترمزی بر سر راه
نداد .برای آزادی ،فقط باید اراده کرد که آزاد بود! تک ت ِک ایرانیان (چه در داخل یا خارج کشور -چه در شهر مبارزه رهائیبخش جوانان شده و به ویژه در مخالفت با
آزادی زنان و تملک آنان بر بدن و سرنوشت و سبک زندگی
خود ،با آنان مخالفت کند .بعضی وقتها این مخالفتها
بر بستر عادتهای نهادینه شدهای که دهههاست در افراد
خانواده و جامعه جا گرفته انجام میشود و بر پایه یک
برنامه هدفمند و از قبل طراحی شده انجام نمیشود ،اما
نتیجه آن ایجاد مانع و ترمز بر سر راه زنانی ست که برای
رهائی خود و آزادی همه کشور مبارزه میکنند .درگیر شدن
با این سد ،بیش از آنکه به شجاعت احتیاج داشته باشد،
به عبور از موانع درونی نیاز دارد که فرد و خانوادهی او را
با آن جامعه پیوند زده است .جنس این پیوندها عاطفی-
«حیثیتی» بوده و به همین خاطر درگیر شدن و عبور از
آنها انرژی بیشتری میگیرد .برای یک مبارز راه آزادی ،درگیر
شدن با پاسداران و بسیجیان حکومتی راحتتر است تا
درگیر شدن کلامی و عاطفی و چشم در چشم شدن با پدر
و مادر ،هممحلهایها ،یا افراد خانواده و فامیل .همین ،این
مرحله از مبارزه را دشوارتر میکند.
نهاد قدرت و حکومت با علم به همین موضوع است که
برای آنکه تسخیر و سرنگونی خود را سختتر کند به تقویت
پدرسالاری و مردسالاری و تقویت و ترویج باورها و خرافهها