Page 12 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۴۸ (دوره جديد
P. 12
صفحه1۲شماره1914
جمعه 13تا 19بهمنماه 140۲خورشیدی
و بدین گونه بود كه من ،غافلگیرانه وزیر شدم!
تا آن روز صبح كه تفضلی مرا به منزل علم برد نمیدانستم مدتی است در باره ادغام دو
بازنشر وزارتخانه و سپردن آن به من مطالعه میشود
(تاریخ نشر در کیهان لندن :از بهمنماه ۱۳۸۰تا مهرماه - ۱۳۸۱از شماره ۸۹۲تا )۹۲۳
سیاست و سیاستگذاری اقتصادی در ایران مقدمه
«بنیاد مطالعات ایران» هفتمین مجلد از مجموعه «توسعه و عمران ایران» را چاپ و منتشر كرد .این مجلد به خاطرات و
( بخش ) ۱
خاطرات علینقی عالیخانی ملاحظات دكتر علینقی عالیخانی وزیر بازرگانی و رئیس دانشگاه تهران در دوران قبل از انقلاب اختصاص دارد.
ویراستار -دکتر غلامرضا افخمی ازین مجموعه ،قبلا گفتگو با عبدالرضا انصاری (آب و برق خوزستان) گفتگو با اكبر اعتماد (برنامه انرژی اتمی ایران) گفتگو
با پرویز مینا (تحول صنعت نفت ایران) گفتگو با منوچهر گودرزی و خداداد فرمانفرمائیان و عبدالمجید مجیدی (برنامه ریزی
زن فرانسوی داشتیم .بعد هم كه خودش به ایران برگشت، عمرانی و تصمیم گیری سیاسی) گفتگو با محسن شیرازی (صنعت گاز ایران) گفتگو با باقر مستوفی (صنعت پتروشیمی ایران)
پس از داستان سرپرستیاش ،گاهی وقتی میرفتم منزلش و
او را میدیدم .علم به دستور اعلیحضرت به آقای تفضلی انتشار یافته كه گزیدههایی از هركدام را خوانندگان ما در صفحه «خاطرات و تاریخ» ملاحظه كردهاند.
مراجعه كرد كه چه كسی بین دانشجویانی كه در اروپا غلامرضا افخمی كه آرشیو تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات زیر نظر او قرار دارد در مقدمهای بر «سیاست و سیاستگذاری
درس خواندند میشناسد كه كار اقتصادی بداند و بتواند
این كار را اداره بكند .او هم خیلی قاطع گفته بود كه اقتصادی در ایران» مینویسد:
فلانی میتواند .بنابراین چند ماهی بود كه اینها در باره «علینقی عالیخانی از ۱۳۴۱تا ۱۳۴۸یعنی بیشترین سالهای دهه چهل شمسی ،مسئولیت سیاستگذاری و اجرای سیاستهای
من صحبت میكردند .ولی من مطلقا نمیدانستم .تنها در اقتصادی كشور را به عهده داشته است .رابطه او با علم صمیمی ،با منصور رسمی و با هویدا ،اقلا در سالهای اول ،دوستانه
یك مورد یك دفعه جهانگیر تفضلی اشارهای كرد كه خیلی بود ...شاه همواره پشتیبان عالیخانی و نظرات او بود اما در همان حال ،شاه و هویدا هردو معتقد به اولویت رسالت دولت
برای من تعجبآور بود .منزلش بودم و به او گفتم جهانگیر در توسعه اقتصادی بودند ...تضاد میان نیازهای اقتصاد آزاد و الزامات سیاسی حكومت ،تنش میآفرید و بر ج ّـو سیاسی اثر
آموزگار دفتر اقتصادی در آمریكا درست كرده و من با او
تماس گرفتم و با او صحبت كردم كه دلم میخواهد بروم به میگذاشت .این تنشها متدرجا رابطه عالیخانی و هویدا را مشكل كرد و در نهایت منجر به استعفای عالیخانی شد».
آمریكا .تفضلی گفت كه خیلی باعث تأسف من است و من ازین كتاب بخشهائی را برگزیدهایم كه بهتدریج میخوانید .طبق معمول كوشیدهایم مطالب را طوری تنظیم و تقسیم بندی
نفهمیدم چرا باعث تأسف او بود. كنیم كه هر شماره تا حدود امكان مطلب مستقلی باشد.
= حرف دیگری نزد؟ ــ بیشتر این دومی .یعنی ایده خیلی دقیقی هم نداشتند =چون لباس «ژاكت» نداشتم در روز معرفی دولت
ــ حرف دیگری نزد .ولی بعد به خاطر اینكه بین مرحوم كه چگونه میبایست اقتصاد كشور را جلو ببرند و از ركود جدید ژاكتی را كه از دكتر كنی قرض گرفته بودم به تن كردم
انتظام در شركت نفت و عبدالحسین بهنیا دوستش كه وزیر بیرون بیاورند .هدف اصلی برای دولت این بود كه چگونه
دارائی بود اختلاف افتاد كه حقوق عالیخانی را كی بدهد، اقتصاد از ركود بیرون بیاید .برنامه تثبیت اقتصادی با همت و شرفیاب شدم
من به آمریكا نرفتم .در تهران بودم تا اینكه روزی احسان كسانی كه در بانك مركزی بودند پیش برده شد ،بخصوص ......................................................................
نراقی به من زنگ زد و گفت كه امروز دولت استعفا داده. یك نفر را اسم ببرم ،دكتر رضا مقدم ،قائم مقام بانك مركزی، =شما در ۳۰بهمن ۱۳۴۱به عنوان وزیر اقتصاد معرفی
تنها واكنش من این بود كه برای چه این كار را را میكنند. كه یكی از اساسیترین مهرههائی بود كه تثبیت اقتصادی را شدید .چطور شد كه ناگهان شما را انتخاب كردند؟ ناگهان
خوب ،اینها كه میروند یكی شبیه خودشان را میآورند در كشور با لجاجت و سرسختی اجرا كرد .او كار خودش را میگویم به دلیل آنكه شما خارج از حكومت و دولت
سركار .این تنها تفسیری بود كه در این باره كردم .باز هم میكرد .ولی این دو نمیدانستند چه كار باید بكنند .به اندازه بودید .در جای دیگری بودید .مضافاً ،قبل از آن ،اگر اشتباه
میگویم خبری نداشتم كه دولت استعفا داده ،ولی نراقی كافی آگاهی نداشتند در شرایط كنونی چه چیزهائی لازم نكنم ،وزارت اقتصاد به آن معنی وجود نداشت .یك وزارت
به من گفت همه در شهر میدانند .شب خوابیده بودم است و چه راهی باید بروند .هر كدام فقط سعی میكرد بازرگانی وجود داشت كه در كابینه اول علم ،تا آنجائی كه
كه تلفنم زنگ زد و تفضلی با روش معمولی آن وقت كه مشتری خودش را حفظ بكند ،یكی طبقه صنعتگر و من میدانم ،غلامحسین جهانشاهی وزیر بازرگانی بود و
خودش كه همیشه میخواست مرموز صحبت كند ،گفت دیگری طبقه بازرگان .بنابراین شاه و علم به این نتیجه یك وزارت صنایع و معادن كه طاهر ضیائی وزیرش بود.
میخواستم از تو خواهش بكنم كه فردا صبح ساعت ۸بیائی رسیده بودند كه این دو وزارتخانه را یكی بكنند كه این بعد این دو ،از قرار معلوم ،ادغام میشوند .چرا و چگونه
تضاد و تعارض از بین برود .بعد هم به دنبال این بودند ادغام میشوند؟ و شما در این زمینه چه نقشی داشتید؟
منزل آقای علم. كه چه كسی را بیاورند كه این كار را انجام بدهد .شاه مایل ــ علت اینكه این دو وزارتخانه را شاه و دولت علم
بود یك نفر را بیاورند كه تحصیلكرده امریكا نباشد ،زیرا تصمیم گرفتند كه یكی بكنند این بود كه در جلسات شورای
در چهارچوب انقلاب سفید و برنامه اصلاحات اجتماعی اقتصاد كه در حضور شاه بود اختلاف شدیدی بین وزیر
میخواستند به دولت رنگ غیر امریكائی بدهند .بنابراین، وقت صنایع و معادن طاهر ضیائی و وزیر وقت بازرگانی
به مرحوم جهانگیر تفضلی ،كه قبلا سرپرست دانشجویان غلامحسین جهانشاهی رخ داد .اینها طرز فكری مطلقاً
ایرانی در اروپا بود و من هم از همان زمانی كه اروپا بودم متضاد همدیگر داشتند .طاهر ضیائی به عنوان وزیر صنایع
به شدت میخواست از صنایع موجود آن روز حمایت بكند
با او آشنا شده بودم ،رجوع كردند. و جهانشاهی بیشتر توجهش به بازرگانان و صادر كنندگان
جهانگیر تفضلی را من اولین بار هنگامی كه برای مسافرت و وارد كنندهها بود .بنابراین دیدش با دید طاهر ضیائی
كوتاهی به لندن رفته بودم یك روز دیدم و مرا به ناهار یكی نبود و این گاهی باعث مشاجره در حضور اعلیحضرت
دعوت كرد .در پاریس دو مرتبه مرا با خانمم و همراه دو میشد .ولی پشت سر این واقعیت قضیه این بود كه
نفر دیگری كه هر كدام در رشته خودشان خیلی موفق هیچكدام از این دو ،راه حلی هم برای خروج از ركود و این
شدند ،دعوت كرد ،یكی دكتر علی اصغر خوشنویس بود كه وضع بسیار ناگوار اقتصاد موجود ارائه نمیدادند.
یكی از برجستهترین پزشكان ایران شد و دو سال بعدش
جایزه آكادمی پزشكی فرانسه را برد ،و یكی هم ابوالقاسم =اختلاف اینها بر سر برداشتهای مختلف از به راه
سعیدی نقاش .تفضلی خیلی خوب می دانست كه ما انداختن مسأله اقتصاد بود یا بر سر turfكه داشتند ،یكی
دوستهای بچگی خیلی نزدیك هم هستیم و هر سه هم
در وزارت بازرگانی ،یكی در صنایع و معادن؟