Page 20 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۴۸ (دوره جديد
P. 20
صفحه۲0شماره1914
جمعه 13تا 19بهمنماه 140۲خورشیدی
نمایندگی سیاسی «ایده لیبرال» و «زندگی معمولی»
چه پیش از ۵۷و چه در «میدان براندازی» مشخص است :پهلوی!
زنان نماینده در مجلس شورای ملی =تغییر گفتمان از اصلاحات و استمرار به براندازی و
ملیگرایی آزادیخواهانه (لیبرال) که مردم بر اساس تجربهی
همیشگی آن است .در طول تاریخ و همه جای جهان همین که هدف روشناش ترقی ،و آزادی و تجدد شعارش بود). سنگین خود به آن رسیدهاند ،صفبندیهای ناگزیر را نیز
بوده و در ایران نیز از نظر دلایل جابجاییهای اجتماعی یکی از دلایل حملات بیامان و گاه بسیار سخیف علیه مشخص میکند و به سود جامعه است چرا که ائتلاف
جز این نخواهد بود .از همین رو همبستگی ملی عملا پهلویها و شخص شاهزاده نه تنها از سوی لشکر سایبری و جریانات سیاسی برای تقویت همبستگی ملی عملا موجود
موجود برای براندازی میبایست آماده باشد تا در این فعل وابستگان و هواداران رژیم ،بلکه از سوی افراد و گروههای در داخل و تبدیل آن به یک نیروی متشکل و متحد و
و انفعالات و جابجاییها ،بیشترین جذب را نه برای رهبری ظاهرا «مخالف» جمهوری اسلامی ،آنهم گاهی با پوشش هدفمند برای براندازی ،با شفافیت صفها ممکن میشود
و هدایت خود ،بلکه جهت انزوای رژیم و تنها گذاشتناش حمایت از مردم و «اتحاد» و «همبستگی» ،همین تغییر
از سوی خودیهای دور و نزدیک آن از جمله هواداران دیسکورس/گفتمان از اصلاحات و استمرار به براندازی و و نه با ادعاهای مبهم.
جناحیناش داشته باشد .توجه میدهم که صحبت بر سر ملیگرایی آزادیخواهانه (لیبرال) است که جامعه بر اساس =در این میان جریانی که جامعه واقعیتهایی را به
تبهکاران و جنایتکاران رژیم نیست بلکه خیل فعالان سیاسی تجربهی سنگین و خونین خود به آن رسیده است؛ حملاتی آن تحمیل کرده ،در نامه خانم «بهاره هدایت» ،با ظاهرا
و مدنی و روزنامهنگاران و هنرمندان و ورزشکاران و بدنه که هر دلیل ذهنی و ایدئولوژیک و عینی و مادی که داشته عبور از موضوع «جمهوری» و «پادشاهی» ،در پی تبیین
اداری اعم از کشوری و لشکری که به این نتیجه رسیدهاند باشد ،عین نتیجهای که جمهوری اسلامی طی ۴۵سال با «ایده لیبرال» به عنوان ایدهایست که ادعا میشود در ایران
و یا میرسند که سودشان در ایرا ِن متحد و آزاد و آباد و هزینه میلیاردی و لشکر سایبری و غیرسایبری به دست آورد، امروز «نمایندگی سیاسی روشنی» ندارد! و توصیه میکند
بدون جمهوری اسلامی و یا هر نظام دینی و ایدئولوژیک و وقتی این «نمایندگی سیاسی» پیدا شد یا به وجود آمد ،باید
در عمل به ضد خود تبدیل میشود! مواظب بود تا در «سایر گروههای همجوار» در «میدان
استبدادی دیگر است. این تغییر ،صفبندیهای ناگزیر را نیز مشخص میکند و
در این میان ،آنکه در رژیم و حواشی امن آن پس از به سود جامعه است چرا که ائتلاف جریانات سیاسی برای براندازی» «ادغام» نشود.
جنگ هشت ساله با عراق همواره «نگاه به شرق» داشته، تقویت همبستگی ملی عملا موجود در داخل و تبدیل آن =این نوشته به نکات مبهم نامه خانم «بهاره هدایت»
اصولگرایانی هستند که مردم تکلیفشان را با آنها از نظر به یک نیروی متشکل و متحد و هدفمند برای براندازی ،با فعال سیاسی که از زندان اوین به «ایران وایر» ارسال و
شفافیتصفهاممکنمیشودونهباادعاهایمبهمومشت با عنوان «ما لیبرالها کجای میدان براندازی ایستادهایم؟»
فکری و سیاسی مدتهاست روشن کردهاند. گره کرده و تکرار شعارهای احساساتی و عکسهای یادگاری منتشر شده میپردازد .نامهای که به نظر میرسد نه نظر
آنکه در رژیم و حواشی امن آن همواره «نگاه به غرب» و یا نشاندن چند فرد ناهمگون و بیمورد با افکار متناقض یک فرد بلکه جریانیست که پیشینهی آن به اصلاحطلبان/
داشته ،اصلاحطلبان /اعتدالگرایان/تحولخواهان و… هستند و متضاد و اهداف غیرشفاف در کنار شخصیتی که وزنهی تحولخواهان و ...میرسد که اکنون خود را در یک «میدان
که در حال حاضر بازوهای تبلیغاتیشان در خارج کشور هم سنگین سیاسی و تاریخی و فرهنگی و محبوبیت ملّی دارد. براندازی» میبینند یا تعریف میکنند که هدفاش «زندگی
بیشتر از داخل و میان مردم است و هم بیشتر از اصولگرایان در هر صورت ،همیشه میبایست هوشیار بود چرا که آن
فعالاند و مؤثر بر «غرب» (دستکم تا کنون) بودهاند! با جریان و جناحینی که هنوز هم قدرت سیاسی و اقتصادی معمولی» است.
اینهمه به همین دلیل که در داخل و میان مردم نامقبول را در دست دارند ،با اطلاعا ِت قطعا بیشتر از من و شما از الاهه بقراط – نگاهی از ۹۶تا امروز نشان میدهد که
شدهاند ،جایزه و نامه و پیام از زندان و تحرکات مشابه آنها وضعیت رژیم و مردم (به دلیل رصد کردن مداوم جامعه بر چه گفتمان/دیسکورس/مقولهای از سوی جنبش اجتماعی
ممکن است «نگاه غرب» را جلب کند اما نگاه مردم/جامعه اساس امکاناتی که آنها دارند و ما نداریم) تلاش خواهند کرد به سیاسیون تحمیل شده و کدام جریانات و مقولات چنان
خود را با تغییر ناگزیر گفتمانها تطبیق دهند .این تلاش در منزوی و غیرقابل دفاع شدهاند که زبان و بیان و مواضع
را نه! و دیدیم که نکرد! ذات فعل و انفعالات اجتماعی و بر اساس تشخیص منافع سیاسی افراد و جریانها را نیز تحت تأثیر و تغییر ،اعم از
به نظر من ،این جریان است که با واقعیتی که جامعه به و تنازع بقاء صورت میگیرد که فرصتطلبی ویژگی بارز و
آن تحمیل کرده ،ظاهرا با عبور از موضوع «جمهوری» و باور یا تظاهر و موجسواری ،قرار داده است.
از جمله:
«پادشاهی» (اینکه واقعی و استراتژیک یا نمایشی و
اضافه شدن واژهی «م ّلی» در برخی بیانیهها و اعلامیهها
فاصله گرفتن از انقلاب۵۷
فاصله گرفتن از دو نیروی اسلامگرا و چپگرای شریک در
انقلاب ۵۷و مدافع آن
اعتراف به ارتجاعی بودن انقلاب۵۷
رد /انکار «نگاه به شرق»
قبول /تأیید «نگاه به غرب»
فاصله گرفتن از مناقشهی جمهوری و پادشاهی
تمرکز بر برنامه و محتوای جریانهای سیاسی
و مهمتر از همه :براندازی!
و موارد دیگر (خوانندگان گرامی میتوانند تکمیل کنند).
روشن شدن صفها
اینهمه با توجه به سالها سلطهی بلامنازع نظام و
جناحیناش در داخل ،و لابیگران و تبلیغاتچیهایش در
خارج ،بسیار بسیار مهم و برخلاف تبلیغات رژیم و برخی
بازوهای پیدا و پنهان آن ،بسیار مثبت و امیدوارکننده است
چرا که هیچ جنبش و انقلابی بدون مقولهی مشخص ذهنی
و تفکر روشن به جایی نمیرسد (اعم از ارتجاعی مثل ۵۷
که هدف روشناش حکومت اسلامی ،و «خمینی عزیزم بگو
تا خون بریزم» شعارش بود ،یا مترقی مانند انقلاب مشروطه